Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - اين روزها آلبوم موسيقي «نبودي تو» با صداي هادي فيض‌آبادي يکي از پرفروش‌هاي بازار موسيقي ايران است. آلبومي با اشعار کلاسيک و مدرن که با آهنگسازي مهيار عليزاده، چهارم آذر رونمايي شد و هنرمنداني چون ميلاد درخشاني، علي جعفري‌پويان و تينا جامه‌گرمي در آن ساز نواخته‌اند.
از هادي فيض‌آبادي پيش‌تر آلبوم «آسمان، مهتاب» و «تا هميشه» و چند تک‌آهنگ به بازار موسيقي عرضه شده بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او سرپرست گروه موسيقي و آموزشگاه موسيقي «بام» است که به گفته خودش در به ثمر رسيدن آلبوم سومش بسيار موثر بودند.
هادي فيض‌آبادي موسيقي را با نواختن ساز ني آغاز کرد و پس از مدتي به تشخيص استادانش به آواز ايراني روي آورد. او که در اين چند سال بي‌سر و صدا پيش آمده، با رونمايي سومين آلبومش نشان داد هر چند در سکوت کار مي‌کند اما توجه و حساسيت بالايي در انتخاب‌هايش دارد.
* شکل‌گيري آلبوم «نبودي تو» از ايده اوليه تا رونمايي چه مدت طول کشيد؟آشنايي من با مهيار عليزاده اولين‌بار در سال 95 بود که منجر به کنسرت-نمايش مشترکي به اسم «در شعله با تو رقصان» با بازي صابر ابر و پانته‌آ پناهي‌ها در تالار وحدت شد. بعد از اين کنسرت، هر دو مدتي ايران نبوديم. بعد از آن‌که دوباره همديگر را ملاقات کرديم، تصميم گرفتيم پروژه مستقل و مشترکي داشته باشيم. مراحل آهنگ‌سازي، ضبط و توليد از سال 96 شروع شد ولي باز هم به دليل سفرهاي پيش‌آمده و البته اصلاحات کار، مراحل اخذ مجوز و... يک سال طول کشيد. بعد از نهايي شدن آلبوم، چند ماه درگير مراحل چاپ و نشر بوديم و بعد از آن به‌خاطر فرا رسيدن ايام محرم و صفر، رونمايي و نشر به اين زمان موکول شد.
* شما خودتان را خواننده موسيقي سنتي مي‌دانيد ولي آلبوم «نبودي تو» را نمي‌توانيم يک کار سنتي بدانيم. دليل اين تغيير چيست؟روندي که طي اين سال‌ها پيش گرفته‌ام، انعکاس نگاه و تفکرم به موسيقي، هنر، جامعه و مسائل ديگر بوده است. بخشي از اين تغيير در موسيقي من جلوه مي‌کند و بخشي در نگاهم به آثاري که مي‌پسندم يا هنرمنداني که با آن‌ها همکاري مي‌کنم. آلبوم اول را با کاوه سروريان کار کردم که از اساتيد نِي من بودند. ساز تخصصي خودم هم ني بود که منجر به همکاري و انتشار آلبوم «آسمان-مهتاب» شد. فضاي آن مجموعه کاملاً موسيقي اصيل و کلاسيک ايراني بود.
بعد از آن با پويان رمضاني آشنا شدم و همکاري ما از يک تک‌آهنگ به نام «بغض» با ترانه‌اي از محمد حاجي‌محمدي شروع شد که در آن برحه، با استقبال مخاطبين زيادي روبرو شد و تصميم گرفتيم به اتفاق هم مجموعه‌اي به‌نام «تا هميشه» داشته باشيم که آن هم فضاي ارکسترال سنتي داشت.
آلبوم سوم و همکاري با مهيار عليزاده فضاي متفاوتي دارد که نمي‌توانم عنوان و ژانر مشخصي برايش داشته باشم. من کارم را به‌عنوان خواننده سنتي و موسيقي کلاسيک ايراني و با همان تکنيک‌ها انجام داده‌ام. فضاسازي‌هايي که ايجاد شده، مثل يک بسته‌بندي جديد براي آن جنس است که البته نوع سازبندي و نگاه آقاي عليزاده به موسيقي و تنظيم کارها در اين آلبوم قطعاً دور از تفکر حال حاضر من نبود.
* فکر مي‌کنيد جنس صداي شما با کدام نوع موسيقي سازگارتر است؟موسيقي سنتي ايراني اولويت اول و خاستگاه اصلي فرهنگي هنري من است و نمي‌خواهم و نمي‌توانم از آن دور شوم. اما در حال حاضر ترجيح مي‌دهم فضاها و موسيقي‌هاي جديد و مدرن‌تري را هم تجربه کنم. براي خواننده آواز سنتي خواندن در اين فضاي جديد تکنيک و مهارت متفاوتي را مي‌خواهد.
خواننده براي رسيدن به نتيجه نهايي و موسيقي چندصدايي مجبور است بعضي مهارت‌ها را کسب کند تا بتواند در اين قالب به اصلاح مدرن خود را تطبيق دهد و من هم از اين يادگيري مستثنا نبودم. در کل محيطي که برايم چالش برانگيز باشد که بتوانم در انتهاي کار مطلب جديدي ياد بگيرم و تجربه متفاوتي داشته باشم را با اشتياق مي‌پذيرم.
در گذشته معمولاً خواننده‌هاي موسيقي ايراني، براي اجراي قطعات چندصدايي به مشکل برمي‌خوردند که خوشبختانه در حال حاضر به واسطه آشنايي بيشتر هنرمندان با موزيک روز اين مشکل کمتر شده است. اين مسئله در اجراي اين آلبوم براي من وجود داشت و باعث شد تجربه‌اي جديد و متفاوت داشته باشم. با اين حال دغدغه من همان آواز و موسيقي سنتي و اصيل ايراني است و در آينده نزديک مجموعه‌اي خواهم داشت که کاملاً در فرم و قالب موسيقي ايراني خواهد بود.
* با توجه به اين تغييرات، دو اثر اول و دومتان را چطور با اين آلبوم مقايسه مي‌کنيد؟من در آلبوم اول مجري بودم و مثل يک نوازنده دعوت شدم و در مجموعه‌اي آواز خواندم؛ بخش‌هايي از آن ممکن بود سليقه من باشد و آهنگساز تأييد نکند و کاملاً قطعات را مطابق با سليقه و خواست آهنگساز اثر اجرا کردم. در آلبوم دوم تا حدي سلايق شخصي خودم هم وارد شد و با اعتماد و لطفي که پويان رمضاني به من داشت، مي‌توانستم روي نوع تنظيم‌ها اعمال نظر داشته باشم و بخواهم که ملودي يا شعر به سمت خاصي برود که سليقه آن زمان من بود.
اما در اين پروژه بيان شخصي خودم به لحاظ تکنيک و مهارت خواندن و نوع بيان شعر و انتخاب بخشي از اشعار مشهود است که برايم قطعاً تجربه متفاوت و تأثيرگذاري بود. پس از اين آلبوم مي‌دانم کجا هستم و قرار است چه اتفاقي بيفتد. همکاري‌هايم قرار است با چه کساني باشد و مي‌خواهم به کجا برسم. و البته دغدغه اصلي‌ام در موسيقي و هنر چيست.
* در اين آلبوم شعر و ترانه‌هاي متفاوت و از شعراي متفاوت انتخاب شده‌اند؛ محور اتصال آن‌ها برايتان چه بود؟مبناي اين انتخاب‌ها کلمه يا قيد «تو» بود. اين «تو» خيلي وسيع است، تويي که قرار است باشد و نيست. از هر شاعري که شعر يا ترانه‌اي با همين مضمون داشت، انتخاب کرديم. که البته در اين ميان اتفاق‌هايي هم افتاد. مثلاً پس از ضبط و ميکس و مسترينگ قطعه‌اي، شاعر اثر گفت آن‌را واگذار کرده است و مجبور شديم آن‌را عوض کنيم. حتي عنوان آلبوم هم قرار بود «تو» باشد ولي در نهايت با مشورت و تعامل با آقاي عليزاده عنوان آلبوم رو رديف ِغزل «نبودي تو» از مهرداد سنجابي، انتخاب کرديم؛ «تا ناکجا تا آن سر دنيا سفر کردم، نبودي تو/ تا دشت پرشور شقايق‌ها سفر کردم، نبودي تو»
* دليل کم‌کار بودن شما چيست؟حساسيت زياد! راستش ترجيح مي‌دهم کاري را انجام دهم که بتوانم در طول تاريخ به همه لحاظ ازش دفاع کنم. گاهي دوستان مي‌گويند اگر اين ژانر کارها را بخواني، حتماً مي‌ترکاني! نمي‌دانم اين اصطلاح «ترکاندن» از کي وارد موسيقي ما شد و خيلي آن‌را نمي‌فهمم! ولي ترجيح مي‌دهم به جاي توجه به چنين مسائلي، کارهايي بخوانم که برايم رضايت‌بخش باشند.
قاعدتاً پيشنهاد زياد است و دوستان هم به من لطف دارند ولي به‌جاي کنسرت‌هاي زياد و ساختن آلبوم يا قطعه‌هاي بيشتر، دغدغه اصلي من انجام کارهايي است که بتوانم در آينده از آن‌ها دفاع کنم و بازتاب تفکر و نوع نگاهم به مسائل اجتماعي و فرهنگي هنري آن برحه از زمان باشد.
* نقش گروه موسيقي و آموزشگاه موسيقي بام» در توليد اين آلبوم چه بوده است؟اين پروژه از ابتدا تا لحظه اخذ مجوز و توليد استنپر، تهيه‌کننده داشت ولي در مرحله آخر متأسفانه به توافق نرسيديم و به ناچار خودم آن‌را به عهده گرفتم. تغيير نظر به‌دليل مسائل اقتصادي نبود چون سليقه‌هايمان به هم نمي‌خورد. ما بيشتر رويکرد هنري داشتيم و تهيه‌کننده طبيعتاً به مسائل اقتصادي و بازار فکر مي‌کرد و به همين دليل انتشار آلبوم را به تعويق مي‌انداخت.
به ناچار انتشار آلبوم در پروژه شخصي خودم، گروه و آموزشگاه موسيقي بام قرار گرفت. از آن‌جا که در اين زمينه تجربه‌اي نداشتم درگير مسائلي مثل چاپ و نشر و مذاکره با ناشر و پخش و... شدم، در حالي‌که ترجيح من اين بود فقط کارهاي مرتبط را خودم انجام دهم. اين مراحل از نظر فکري برايم فرسايشي بود ولي خوشبختانه به لطف دوستان با تيم «ژين استوديو» و مشاور رسانه‌اي آشنا شدم که پروموت، تبليغات و امور رسانه‌اي کار را انجام دادند و آلبوم آماده انتشار شد.

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۹۸۰۱۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دولت جمع‌گرا؛ مبنای اقتصاد دستوری

عصر ایران - دولت جمع‌گرا (collectivist state) به دولتی گفته می‌شود که سراسر زندگی اقتصادی را تحت کنترل خود درمی‌آورد. نمونۀ اعلای چنین دولتی، در کشورهای کمونیستی شکل گرفت. یعنی در اتحاد جماهیر شوروی و اروپای شرقی.

مداخلۀ دولت جمع‌گرا در حیات اقتصادی جامعه، بسیار فراتر از مداخلات دولت‌های توسعه‌گرا و سوسیال دموکراتیک می‌رود. این دو دولت اخیر، با هدف راهنمایی یا پشتیبانی کلی از اقتصاد خصوصی در زندگی اقتصادی مداخله می‌کنند. اما دولت جمع‌گرا در واقع اقتصاد را ملک طلق خودش می‌داند.

در شوروی و اروپای شرقی، دولت‌های جمع‌گرا می‌کوشیدند سرمایه‌گذاری خصوصی را کلاً از بین ببرند و به جای آن، اقتصادهایی با برنامه‌ریزی مرکزی، همراه با مدیریت شبکۀ وزارتخانه‌های اقتصادی و کمیته‌های برنامه‌ریزی برپا کنند.

بنابراین آنچه "اقتصاد دستوری" خوانده می‌شود، از راه سیستم برنامه‌ریزی "مستقیم" سازمان یافته بود که در نهایت بالاترین ارگان‌های حزب کمونیست آن‌ را کنترل می‌کردند.

توجیه "جمعی کردن" دولت (یا لغو مالکیت خصوصی به سود نظام مالکیت اشتراکی یا عمومی)، از گرایش بنیادی سوسیالیسم به ارجحیت دادن مالکیت عمومی بر مالکیت خصوصی ناشی می‌شود؛ اما استفاده از دولت برای رسیدن به این هدف، بیش از آنکه ناشی از نوشته‌های مارکس و انگلس باشد، محصول تلقی مثبت از "قدرت دولت" است.

مارکس و انگلس "ملی کردن" را رد نکرده بودند. بویژه انگلس معتقد بود که در دورۀ "دیکتاتوری پرولتاریا" کنترل دولت تا کارخانه‌ها، بانک‌ها، ترابری و مانند آن‌ها گسترش می‌یابد. با این حال این دو اندیشمند کمونیست تصور می‌کردند که دولت پرولتری کاملا موقت خواهد بود و همین که اختلاف طبقاتی از بین برود، این دولت نیز رو به فرسایش خواهد گذاشت.

اما دولت جمع‌گرای شوروی همیشگی و دارای قدرتی فزاینده و بوروکراتیک شد. در زمان حکمرانی استالین، سوسیالیسم به طور کامل با دولت‌گرایی مترادف شد و پیشرفت سوسیالیسم در گسترش مسئولیت‌ها و اختیارات سازمان و تشکیلات دولتی بازتاب یافت.

دولت‌گرایی یا statism که در ایران به "اتاتیسم" مشهور شده، یعنی اعتقاد به اینکه دخالت دولت مناسب‌ترین وسیلۀ رفع دشواری‌های سیاسی یا پدیدآوردن توسعۀ اقتصادی و اجتماعی است. ایمانی ژرف و شاید تردیدناپذیر به دولت، به منزلۀ سازوکاری که با آن اقدام جمعی را می‌توان سازماندهی کرد و به هدف‌های مشترک دست یافت. زیربنای این دیدگاه را تشکیل می‌دهد.

دولت آرمانی اخلاقی، وسیله‌ای در خدمت ارادۀ عمومی تلقی می‌شود. دولت‌گرایی یا استاتیسم کاملا در نقطۀ مقابل آنارشیسم است. در آنارشیسم فرض بر این است که انسان‌ها در غیاب منبع اقتداری به نام دولت نیز می‌توانند همکاری جمعی مطلوبی داشته باشند و به زندگی خودشان سامان دهند. اما دولت‌گرایی مخالف چنین ایده‌ای است.

دولت‌گرایی در سیاست‌های حکومت که زندگی اقتصادی را تنظیم و کنترل می‌کند به روشنی دیده می‌شود. این سیاست‌ها از ملی کردنِ گزینشی و مدیریت اقتصادی (که گاه هدایت خوانده می‌شود) گرفته تا کورپوراتیسم (در هر دو شکل لیبرالی و فاشیستی) و جمع‌گرایی به شیوۀ شوروی را در بر می‌گیرد.

جمع‌گرایی در واقع حد اعلای دولت‌گرایی است. در مارکسیسم، چنانکه گفتیم، دولت‌گرایی ناشی از نگاه مثبت به دولت بود؛ نگاهی که مارکس و انگلس نداشتند. مارکس اصولا دولت را همانند دین و سرمایه، پدیده‌ای منفی می‌دانست که نهایتا باید از بین برود. غایت اندیشۀ مارکس، سرشتی آنارشیستی داشت چراکه بی‌دولتی را تجویز می‌کرد.

اما مارکسیست‌هایی که توانستند حکومت تشکیل دهند، نه تنها دولت را از بین نبردند، بلکه دولت‌هایی فراگیر یا توتالیتر تشکیل دادند که بر همۀ حوزه‌های اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی جامعه سلطۀ کم‌نظیری داشت؛ سلطه‌ای که در تاریخ بشر فقط در نازیسم و تا حدی هم کاتولیسیسم عصر قرون وسطی مشاهده شده. بنابراین collectivism یا جمع‌گرایی در قبال نهاد دولت را می‌توان راهی به سوی توتالیتاریسم نیز دانست.

در زندگی شخصی و اجتماعی (و نه در مقام تعیین ماهیت دولت)، جمع‌گرایی البته در برابر فردگرایی قرار می‌گیرد و لزوما پدیده‌ای منفی نیست. یعنی در بسیاری از موارد، جمع‌گرایی بر فردگرایی ارجحیت پیدا می‌کند و اصولا زمینه‌ساز همکاری بین افراد است. بنابراین جمع‌گرایی اگر رقم‌زنندۀ ماهیت و کیفیت دولت نباشد، پدیده‌ای مذموم نیست.

دولت‌های جمع‌گرا اگرچه مارکسیست بودند ولی برخلاف نظر مارکس، محصول خوش‌بینی به نهاد دولت بودند. ضمنا این دولت‌ها برخلاف غایت اندیشۀ مارکس، خودشان را نهادی موقت و نهایتا زائد در زندگی بشر نمی‌دانستند؛ چراکه اصولا با این فرض تاسیس و فربه شده بودند که بهترین نوع همکاری جمعی انسان‌ها تحت کنترل و هدایت دولت امکان‌پذیر است.

با چنین نگاهی به نهاد دولت، دلیلی برای اعتقاد به اضمحلال و انحلال نهاد دولت به عنوان نشانۀ سعادت و آزادی انسان وجود ندارد و دولت نه تنها شر ضروری نیست، بلکه خیر ضروری است.

 

 

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • جایگاه میرنوروز از نگاه ملی مغفول مانده است
  • سینه‌ این هنرمند لبریز از اشعار و عرفان بود
  • شعر میرنوروز آمیخته با مضامین قرآنی است
  • عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلی سینا به عنوان جوان برتر همدان انتخاب شد
  • تماشای یک منظومه عاشقانه و انسانی در تهران/ چرا کارگردان شدم؟
  • عرضه دو تک نگاری خبرنگار ایرانی از افغانستان در نمایشگاه کتاب
  • دولت جمع‌گرا؛ مبنای اقتصاد دستوری
  • مجلس حقوق کارگر را بر مبنای نرخ تورم تعیین کند
  • جزییات «شب نغمه‌های اذان ایرانی» اعلام شد/ تجلیل از ۲ موذن پیشگام
  • شب نغمه‌های اذان ایرانی روی صحنه می‌رود