ما هزار سمن داریم...
تاریخ انتشار: ۴ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۱۰۵۰۷۰
«نمیشود در دریافت هزینه از جامعه گفت، همه مردم جهان هزینه زندگی خود را میپردازند اما به وقتی نوبت به خودمان میرسد مثل مسئولان جهان تصمیم نمیگیریم. اجازه بدهید وقتی تصمیمات شما جهانی شد، آنگاه ما هم هزینههای شهر را مثل دیگر مردم جهان پرداخت میکنیم.»
به گزارش ایسنا، مصطفی داننده در عصر ایران نوشت: «محمود میرلوحی، عضو شورای شهر تهران میگوید: «باید کسی که در تهران زندگی میکند هزینههای زندگی در تهران را بپردازد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
میرلوحی راست میگوید در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا، مردمی که در شهرهای بزرگ زندگی میکنند، هزینه زندگی را پرداخت میکنند اما آقای عضو شورای شهر فراموش کرده است که آن مردم با تورم هر روزه، با حقوق کم و هزار درد و بلای دیگر روبهرو نیستند.
این عضو شورای شهر فراموش کرده است که چه کسانی در شهر تهران از مترو استفاده میکنند. آنهایی که مترو سوار میشوند چاره دیگری جز استفاده از مترو ندارند. آنها هم اگر پول داشتند، ماشینهای چند صد میلیونی سوار میشدند.
شاید شما ندانید اما همین هزار تومانهای روزانه هم برای بخشی از مردم سخت است؛ چه برسد به ۱۰ هزار تومان!
مترو را برای چه ساختیم؟ کمک به حل ترافیک شهری و کاهش آلودگی هوا. خوب، وقتی هزینه آن ۱۰ برابر حالت عادی شود، همان مردمی که با مترو میآمدند، ترجیح میدهند تاکسی سوار شوند و فشار مترو را تحمل نکنند.
از مسؤلان محترم کشور درخواست میکنیم، تا وقتی شرایط کشور عادی نشده است، لطفا با سخنرانیها و مصاحبههای خود، دغدغهای به دغدغههای مردم اضافه نکنند. لطفا از گرانی بنزین و مترو حرف نزنند. مردم به اندازه کافی در این روزها با مشکلات ریز و درشت سرکار دارند و قول معروف «آن قدر سمن هست که یاسمن گُمه».
وقتی تمام امکانات و اشتغال را در تهران خلاصه و مردم شهرهای مختلف کشور را مجبور به مهاجرت کردیم، چگونه انتظار داریم، آنها هزینه شهر را هم بپردازند. واقعا اگر در شهرهای کوچک و روستاها، کار و امکانات مناسب وجود داشت آیا مردم صابون مهاجرت را به تن خود میمالیدند و از دیار خود دل میکندند و راهی شهر بی در و پیکری مثل تهران میشدند؟ سری به شهرهای کوچک کشور بزنید و ببیند که بیکاری بیداد میکند و جوان بیچاره راهی جز مهاجرت و رسیدن به شهرهای بزرگ و برای پیدا کردن شغل ندارد. خیلی از مردمی که در تهران زندگی میکنند، دوست دارند از این شهر دل بکنند و به زادگاه خود برگردند اما نمیتوانند چون در آنجا نه شغلی هست و نه آیندهای. تمرکز گرایی را از تهران بزدایید و همه امکانات را در کل کشور پراکنده کنید و بعد به دنبال گرفتن هزینه زندگی مردم در پایتخت ایران باشید.
هر وقت توانستید این کارها را انجام دهید، آنگاه به فکر دریافت هزینه باشید. نمیشود در دریافت هزینه از جامعه گفت، همه مردم جهان هزینه زندگی خود را میپردازند اما به وقتی نوبت به خودمان میرسد مثل مسئولان جهان تصمیم نمیگیریم.
اجازه بدهید وقتی تصمیمات شما جهانی شد، آنگاه ما هم هزینههای شهر را مثل دیگر مردم جهان پرداخت میکنیم. به خدا که دل ما برای شهر و کشور بیشتر از شما میسوزد.»
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: شوراي شهر تهران محمود میرلوحی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۱۰۵۰۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شبکه نمایش خانگی مروج چه اندیشهای است؟!
بحث از هزینه تولید و نمایش این آثار یک بُعد قضیه است و سوی دیگر ماجرا که اتفاقاً اهمیت بیشتری هم دارد، ناظر به پیامی است که این قبیل آثار به مخاطبان خود میفرستند و این که در ورای تولید و عرضه چنین محصولاتی چه فکر و اندیشهای قرار است ترویج پیدا کند.
سید محمدمهدی موسوی در حوزه نوشت: چندی پیش خبری در رسانهها انتشار یافت مبنی بر این که برای تولید هر قسمت سریال شبکه نمایش خانگی به طور متوسط ۳ تا ۵ میلیارد تومان هزینه میشود و طبعاً بخش قابل توجهی از این هزینه سرسام آور صرف پرداخت به بازیگران یا به تعبیر درستتر سلبریتیها میشود.
به عنوان مثال چنانچه یک سریال شبکه نمایش خانگی ۱۵ قسمت داشته باشد به طور میانگین ۶۰ میلیارد تومان صرف ساخت آن میشود.
بحث از هزینه تولید و نمایش این آثار یک بُعد قضیه است و سوی دیگر ماجرا که اتفاقاً اهمیت بیشتری هم دارد، ناظر به پیامی است که این قبیل آثار به مخاطبان خود میفرستند و این که در ورای تولید و عرضه چنین محصولاتی چه فکر و اندیشهای قرار است ترویج پیدا کند.
با نگاهی اجمالی به آثار شبکه نمایش خانگی از آغاز این جریان در سال ۸۹ با تولید و پخش سریال «قلب یخی» تا به امروز که سریال هایی، چون «افعی تهران»، «جنگل آسفالت» و ... مورد توجه مخاطبان پلتفرمهای داخلی است، میتوان به اختصار به نکاتی اشاره کرد که با مقوله سبک زندگی و نوع نگرش به این مساله ارتباط نزدیکی دارد و از همین رهگذر میتوان تا حدی به این پرسش پاسخ داد که آثار شبکه نمایش خانگی مروج چه فکر و اندیشهای هستند؟!
۱-هر چند برخی سریالها در سالهای اخیر مروج زندگیهای تجملاتی یا به اصطلاح لاکچری بوده اند، اما در عین حال، شمار دیگری از آثار با پرداختن اغراق آمیز و بعضاً مغرضانه به مقوله فقر و مشکلات اجتماعی، ترسیم گر زندگی فلاکت بار بوده اند که البته در باره کنایهها و تعریضات غیرمنصفانهای هم به شرایط زیست پس از انقلاب داشته اند که در جای خود نیاز به بحث تفصیلی و عمیق خاص خود دارد.
۲- هنجار زدایی از روابط افراد در کانون خانواده و حتی بین زوجین از دیگر آثار نامطلوب بسیاری از سریالهای شبکه نمایش خانگی است، کما این که بسیاری از جامعه شناسان متدین نسبت به ترویج روابط آزاد و خارج از چارچوب ازدواج در این سریال هشدار داده و میدهند.
واقعیت تلخی که وجود دارد این است که چارچوب خانواده و قوام آن در این سریالها حداقلی است چه آن که بیشتر تصویرگر زندگی افرادی است که بدون هیچ نسبتی حتی با هم در یک خانه زندگی میکنند.
۳-استفاده از کلمات مذموم، رکیک و دشنامهای متعدد از ویژگیهای غیرقابل انکار برخی از همین سریال هاست که طبعاً تداوم این وضع اثر نامطلوبی بر فرهنگ عمومی جامعه هم میگذارد.
۴-به هر حال این واقعیت تلخ غیرقابل انکار است که شبکه نمایش خانگی مرهون نگاه تجاری به حوزه فرهنگ است؛ نگاه و رویکری که به اجمال میتوان به برخی آثار آن همچون جلوه گری سبک زندگیهای لاکچری و ایجاد سرخوردگی در جوانان، تغلیظ نگاه جنسیتی منبعث از فرهنگ غرب به زنان و دختران و البته ضدیت با فرهنگ ناب ایرانی و اسلامی در پرتوی نشر اندیشه غربی اشاره کرد.