نظریهپردازان آمریکایی سیاست تجاوزگرانه آمریکا را تئوریزه میکنند
تاریخ انتشار: ۲ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۰۱۲۹۱۷
به اعتقاد کارشناس مسائل بینالملل، مراجعه به کارنامه سیاست خارجی ایالاتمتحده نشان میدهد که این کشور بعد از جنگ جهانی دوم نهتنها تأثیر سازندهای در دنیا نداشته، بلکه نقش مخرب نیز ایفا کرده است.
«حسن عابدینی»، کارشناس مسائل بینالملل و قائممقام خبرگزاری صداوسیما در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری تسنیم، در خصوص اظهارات چامسکی مبنی بر اینکه آمریکا بزرگترین تهدید علیه صلح جهانی است، با اشاره به اینکه قوه قهریه واشنگتن به دنبال سوء استفاده از قوه عاقله تضعیف شده است، بیان داشت: ایالاتمتحده آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم کارنامه بسیار سیاهی در تجاوز و خونریزی در کشورهای دنیا دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با توجه به اینکه آمریکا بیش از 60 عملیات نظامی و اشغالگری در خارج از مرزهای ملی خود داشته است، خاطرنشان کرد: برخی از این عملیات منجر به سرنگونی دولتها شده است. دخالت و نقش مخرب واشنگتن در کودتاها از جمله کودتای 1320 در ایران که منجر به سرنگونی دولت ملی ایران شد، یکی از این موارد است. این دخالتها در بسیاری از کشورهای دیگر نیز انجام شده است.
کارشناس مسائل بینالملل با تأکید بر کارنامه سیاه آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم یادآوری کرد: مراجعه به کارنامه سیاست خارجی ایالاتمتحده نشان میدهد که این کشور بعد از جنگ جهانی دوم نه تنها تأثیر سازندهای در دنیا نداشته، بلکه نقش مخرب نیز ایفا کرده است. آمریکا تنها کشوری است که از سلاح اتمی بر ضد کشورهای دیگر استفاده کرد. این موضوع یکی از موارد نادری است که از سوی ایالاتمتحده اتفاق افتاد و هیچ کشور دیگری در دنیا از این سلاح بر ضد کشورهای دیگر استفاده نکرده است.
وی با بیان اینکه متأسفانه اندیشمندان و نظریهپردازان آمریکایی سیاست تجاوزگرانه آمریکا را تئوریزه کردهاند، گفت: به عنوان نمونه ساموئل هانتینگتون با نظریه جنگ تمدنها عملاً تجاوزکاری و مشروعیت بخشی نظری به این خشونتها را تئوریزه کرده است. نظریه پایان تاریخ فرانسیس فوکویاما یکی دیگر از نظریههایی است که در ایالاتمتحده تولید شده و توضیح دهنده این نکته است که اندیشه لیبرال دموکراسی برترین اندیشه در دنیا است؛ بنابراین مشاهده میشود نظریهپردازان و سیاستمداران آمریکا در این مسیر حرکت میکنند.
عابدینی با تأکید بر حمایت واشنگتن از رژیم صهیونیستی مطرح کرد: رژیم صهیونیستی یکی از خشنترین و اشغالگرترین رژیمهای دنیا است که کشور فلسطین را اشغال کرده و به صورت مستمر اقدام به کشتار، ترور، خونریزی و محاصره اقتصادی مردم فلسطین و غزه میکند. متأسفانه در این زمینه نیز مشاهده میشود که آمریکاییها از این رژیم طی هفتاد سال گذشته حمایت کردهاند.
وی با اشاره به اینکه بحثی که چامسکی یا سایر نظریهپردازان نسبتاً مستقل و واقعنگر آمریکایی بیان میکنند، مبتنی بر واقعیت موجود در عرصه نظام بینالملل است، افزود: این موضوع از نگاه سایر اندیشمندان و نظریهپردازان و حتی مردم دنیا پنهان نیست؛ بنابراین هر فردی که آشنایی اندکی با کارنامه سیاه ایالاتمتحده در کشورهای دنیا داشته باشد، به راحتی میداند که این کشور جنایتکارترین و خشنترین رژیم دنیا را دارد.
کارشناس مسائل بینالملل با توجه به تکیه آمریکا بر قدرت نظامی خود بیان داشت: واشنگتن طی 70 سال گذشته بعد از جنگ جهانی دوم بهاندازهای از قدرت نظامی و قوه قهریه استفاده کرده که قوه عاقله این دولت بهشدت تضعیف شده است.
انتهای پیام/
R1396/P36447/S8,95,1128/CT3منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۰۱۲۹۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پشت پرده تصمیم رئیس جمهور چین برای ملاقات با وزیر خارجه آمریکا / توسعه و تقویت اقتصادی، راهکار چین برای مقابله با تحریکات آمریکا / چین بر جذب سرمایه گذاری خصوصی از آمریکا متمرکز است
به گزارش جماران، ایان آرتور برمر (متولد 12 نوامبر 1969) دانشمند علوم سیاسی، نویسنده و کارآفرین آمریکایی است که بر ریسک سیاسی جهانی متمرکز است. او بنیانگذار و رئیس گروه اوراسیا، یک شرکت مشاوره و تحقیقات ریسک سیاسی است . برمر 11 کتاب در مورد مسائل جهانی منتشر کرده است. او در تازه ترین نوشتار به بررسی رابطه ایالات متحده و چین به بهانه سفر اخیر وزیر خارجه ایالات متحده به این کشور پرداخته و می نویسد:
آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا به تازگی از چین ( پکن و شانگهای) بازگشته است. رابطه این دو کشور در حال حاضر در چه وضعیتی است؟ مدیریت تنش بهتر و پایدارتر از آنچه در مدت زمان طولانی پیش از آن دیده ایم، ادامه دارد. البته با توجه به تعداد مسائلی که ما بین این دو کشور اصطکاک ایجاد کرده، مشخص نیست که لزوماً چنین وضعیتی ادامه پیدا خواهد کرد یا خیر؟
درست در طول دو هفته گذشته، رئیس جمهور آمریکا، تعرفه های جدیدی بر فولاد چین وضع و تحقیقات جدیدی را در مورد کشتی سازی چین آغاز کرده است. مخالفت های کنگره ایالات متحده با تیک تاک ادامه دارد. شما خبر 2 میلیارد دلار کمک نظامی اضافی برای تایوان از جانب ایالات متحده را شنیده اید. انتقادات زیادی از سوی آمریکاییها در مورد حمایت مداوم چین از روسیه در جنگ اوکراین با ارائه فنآوریهای با استفاده دوگانه به گوش رسیده است.با توجه به همه این اختلاف ها آیا رابطه به سمت تقابل بیشتر حرکت خواهدکرد؟ پاسخ واقعا مشخص نیست. وزیر امور خارجه چین گفت که آمریکایی ها باید بین داشتن یک رابطه محدود و یک رابطه مشارکتی یکی را انتخاب کنند و مطمئناً آمریکایی ها ترجیح می دهند هر دو طرف را داشته باشند. آنها می خواهند در زمینه هایی که برای آمریکایی ها مناسب است، مشارکت داشته باشند و در مناطقی که برای آمریکایی ها مناسب است، چین و قدرت این کشور را مهار کنند.
آمریکاییها بیش از سایر کشورها می توانند چنین سیاست دوگانه ای را پیش ببرند زیرا ایالات متحده قدرتمندترین کشور جهان است و در نهایت چینیها بیشتر از آمریکاییها به چین نیاز دارند. با این حال، وابستگی متقابل زیادی میان واشنگتن و پکن وجود دارد و چین هم از توانایی پاسخگویی به سیاست های آمریکا برخوردار است. اما سوال اینجاست که چین تا چه اندازه وارد این بازی تلافی کردن شده است؟ واقعیت این است که پکن عکس العمل مستقیم کمی از خود نشان داده است.
درست است که وزارت خارجه چین اعلام کرد که اگر حمایت تکمیلی از تایوان که خط قرمز چینی هاست امضا شود، اقدامات قاطعانه ای صورت خواهد گرفت و من گمان می کنم که به این معنی است که ما شاهد تحریم های بیشتری از سوی چین علیه پیمانکاران دفاعی ایالات متحده خواهیم بود اما این تا حد زیادی نمادین است. به نوعی مصداق اینکه زدی ضربتی ، ضربه ای نوش کن.
اما در مقابل همه سیاستهای دیگری که آمریکاییها به تازگی علیه چین اعمال کردهاند، ما شاهد تمرکز چینیها بر مقاومتر کردن کشور و اقتصادشان در برابر تلاشهای آمریکا برای مهار آن بودهایم، اما نه ضربه زدن مستقیم به آمریکایی ها. در واقع وضعیت چینی ها کاملا پایدار به نظر می رسد.
دیدیم که شی جین پینگ ، رئیس جمهور چین همچنان مستقیماً با وزیر امور خارجه آمریکا آنتونی بلینکن ملاقات کرد، دیداری که حذف آن برای دولت چین بسیار آسان بود و از سوی دیگر از نظر تاریخی در شرایط پرتنش رابطه چنین دیداری مرسوم هم نیست اما آنها ترجیح دادند که این دیدار انجام شود.
وزیر خارجه آمریکا به یک فروشگاه موسیقی رفت و می دانیم که او هم به خوبی گیتار می نوازد و هم به موسیقی علاقه مند است. پوشش رسانه های دولتی چین از آن سفر بسیار انسانی، دوستانه و بی تکلف بود. در حقیقت برای چینی ها کاری ندارد که دکمه رفتار متقابل را فشار دهند تا نشان بدهند که از این وضعیت راضی نیستند اما این انتخاب آنها در جریان سفر بلینکن نبود. ما شاهد یک رفتار فوق العاده از سوی دولت چین بودیم و این بسیار مهم است.
با گفتن همه اینها، باز هم باید بگوییم که مدیریت رابطه با چین چالش برانگیزتر می شود زیرا در ایالات متحده، چه دموکرات یا جمهوری خواه، یکی از معدود مواردی که در سیاست خارجی می توانید روی آن توافق کنید این است که حواستان باید به چینی ها باشد. بنابراین فقط بایدن نمی تواند درباره سیاست واشنگتن در قبال پکن تصمیم بگیرد بلکه کنگره هم نقش خود را دارد.
در مورد رسانه های آمریکایی نیز وضع به همین منوال است و هرکدام ساز خود را درباره این رابطه می زنند و این در حالی است که در چین اگر رئیس جمهور اراده کند همه رسانه ها یک خط را دنبال خواهند کرد. در حال حاضر، تعداد زیادی از شرکت ها و بانک های آمریکایی وجود دارند که مدیران عامل خود را برای سفر به چین می فرستند. تعامل میان مردم دو کشور بسیار زیاد است و این چیزی که مقامات چینی به شدت روی آن متمرکز هستند.
ارتباطات و همکاری های بسیار بیشتری در مورد مواردی مانند آب و هوا و برخی مسائل دیگر میان دو کشور وجود دارد. همچنین در بالاترین سطح ایالات متحده تمایل زیادی برای ارائه اطلاعات بیشتر به چین وجود دارد آنهم در شرایطی که وضعیت جاری در خاورمیانه را می بینیم و چین هم مایل به برقراری آتش بس در غزه است و البته این تمایل میان پکن و واشنگتن در این مقطع مشترک محسوب می شود.
چینی ها دیپلمات های سطح بالا و توانایی زیادی برای جمع آوری اطلاعات که آمریکایی ها دارند، ندارند و به همین دلیل زمانی که مقام های سطح بالای آمریکایی با همتاهای چینی خود درباره خاورمیانه صحبت می کنند چینی ها به یادداشت برداری مشغول شده و البته از این روند راضی و قدردان هم هستند.
بنابراین به طور کلی، من همچنان شاهد تعاملات سطح بالا میان دو کشور هستم که بسیار سازنده است اما همزمان شما در مقابل رابطه ای قرار می گیرید که هیچ اعتمادی در آن وجود ندارد و خط اصلی درگیری در آن به روشهای مختلف و در مکانهای مختلف در سراسر جهان ظاهر میشود. با گذشت زمان، حفظ این سطح پایدار در روابط ایالات متحده و چین دشوارتر خواهد شد. اما در حال حاضر، من فکر می کنم که ما احتمالاً به این روند حداقل تا زمان انتخابات در نوامبر ادامه خواهیم داد.