حواشی سریال شهرزاد/یک عاشقانه سیاسی
تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۷۲۳۵۲۴
یک عاشقانه سیاسی! سریالی که خیلی زود جای پای خودش را در دل هوادارانش محکم کرد، قرار است از امروز به سینمای خانگی باز گردد. آفتابنیوز : توزیع فصل دوم سریال شهرزاد درحالی آغاز می شود که حاشیه های آن او را مدتی نه با داستان عاشقانه سیاسیاش که با داستانی مالی و سیاسی درگیر خود کرد.از ماجرای دستگیری تهیه کننده این سریال تا خبر حضور سرمایهگذار پرحاشیه این سریال، بخش هایی از اخباری بود که شهرزاد را بیآنکه در بازار سینمای خانگی حضور داشته باشد، به صدر اخبار صدا و سیما کشاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حاشیه ها از کجا آغاز شد؟
ماجرا به پایان فیلمبرداری و توزیع فصل اول سریال شهرزاد بر می گردد. همزمان با آغاز فیلمبرداری فصل دوم سریال شهرزاد به کارگردانی حسن فتحی و تهیه کنندگی سید محمد امامی که از روز پنجشنبه 15 مهر سال95 آغاز شد، خبر بازداشت محمد امامی، سرمايهگذار و تهيهكننده مجموعه «شهرزاد» به اتهام ارتباط با موضوع فساد مالي صندوق ذخيره فرهنگيان، باعث بهوجود آمدن حواشی تازهای برای این سریال شد. با انتشار این خبر، گمانه زنی ها درباره ادامه ساخت اپیزود دوم این سریال ضد و نقیض بود. از سویی خبر از توقف مراحل ساخت سری دوم این سریال به گوش می رسید و از سوی دیگر از سوی سازندگان این سریال اعلام شد که مراحل ساخت سری دوم این سریال با قدرت ادامه دارد و حواشی پیش آمده خللی در تولید ایجاد نمی کند. اما ماجرای ارتباط محمد امامی، تهیه کننده شهرزاد با اختلاس در صندوق ذخیره فرهنگیان چه بود؟
از دریافت وام تا خبر بازداشت
بر اساس آنچه که رسانههای رسمی در ایران منتشر کرده بودند، محمد امامی تهیه کننده این سریال، جزو دریافت کنندگان وام از صندوق ذخیره فرهنگیان بوده است و پس از انتشار خبر اختلاس در این صندوق، او نیز درگیر این اختلاس شد. خبرگزاری فارس در مصاحبه ای با محمدرضامحدث خراسانی، قائممقام مدیرعامل پيشين صندوق ذخیره فرهنگیان خبر از دریافت تسهیلات 1300 میلیارد تومانی توسط محمد امامی از سریال شهرزاد بدون وثیقه بانکی داد. خراسانی در این باره گفته بود: آقای امامی برای اینکه فیلمی تهیه کند با آقای غندالی رابطه ایجاد کرد و از وی بین هزار تا 1300 میلیارد تومان وام با چک گرفته است که نتوانست این مبلغ را برگرداند و الان در زندان به سر میبرد.
او در ادامه به فارس گفته است: بانکها چنین وامی را به کسی نمیدادند و اگر پرداخت میکردند برای هر فرد معادل 150 درصد ملک میخواستند؛ پس این افراد به جاهایی میروند که میتوانند نفوذ کنند؛ به عنوان مثال آنها اعلام میکنند که اگر این فیلم در آینده تولید شد، برای نمونه 20 درصد به شما سود میدهیم و در قرارداد اینگونه امضا میکنند و وثیقهای نیز ندارند که البته باید بدانیم فیلم جزو وثیقه نیست. هرچند مصاحبه خراسانی هیچوقت از سوی سازندگان شهرزادیا نزدیکان امامی تکذیب نشد اما سخنگوی فراکسیون مبارزه با مفاسد اقتصادی و اداری مجلس، درباره مشکل ایجاد شده برای امامی به طور رسمی اعلام کرد که دلیل بازداشت محمد امامی، نحوه پرداخت بدهی او به صندوق ذخیره فرهنگیان بوده است نه دریافت وام از صندوق ذخیره فرهنگیان. با این حساب براساس اعلام نزدیکان تهیه کننده شهرزاد، وی با مذاکره و حل اصل موضوع دریافت وام از این صندوق و تعهد پرداخت مبلغ دریافتی از زندان آزادشد تا به شایعاتي درباره نقشش در اختلاس صندوق ذخیره فرهنگیان پایان دهد.
ماجرای حضور رضوی به عنوان سرمایهگذار
حاشیه دیگر این سریال به سکانسی از این سریال برمیگردد که با اعتراض حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه کیهان روبهرو شد. در سکانسی از این سریال، عکس حسین شریعتمداری در بین عکس زندانیان سیاسی نشان داده شد.
سید هادی رضوی، یکی از سرمایهگذاران این سریال در نامه ای به حسین شریعتمداری به عذرخواهی از حسین شریعتمداری پرداخت و حتی از وی با القابی مثل سردار قلم یاد کرد. در واکنش به این نامه، حسن فتحی کارگردان سریال شهرزاد با انتشار نامه ای به محمد امامی تهیه کننده این سریال که در رسانه ها نیز منتشر شد، نوشت:« به سبب اینکه در بدو توافق برای ساخت این سریال، تصور كردم تنها با جنابعالی به عنوان تهیهکننده و سرمایه گذار، همکاری خواهم داشت از این رو در کمال احترام اگر قرار باشد هر فردی به جز شما در مقام تهیه کننده در هر مورد دست به تفسیر ناصحیح از گفته و ناگفته های من بزند، با کمال احترام ناگزیرم از همکاری برای ساخت قسمتهای بعدی سریال، انصراف بدهم تا به مصداق «گنه کرد در بلخ آهنگری، به شوشتر زدند گردن مسگری» قربانی موضع گیری های پرحاشیه این قبیل افراد نشوم». با انتشار این نامهها و خبر بازداشت هادیرضوی در ارتباط با پرونده فساد در صندوق ذخیره فرهنگیان، بحث هایی بین محمد امامی و هادی رضوی صورت گرفت که رضوی نسبت به این اخبار واکنش نشان دادو در مصاحبهای گفت:شهرزاد ۲، بدون اجازه من در حال تولید است. این یعنی پایان همکاری های احتمالی امامی و رضوی در پروژه شهرزاد.
کمپین سازی علیه شهرزاد
با اعلام خبر بازداشت محمد امامی، واکنش ها در فضای مجازی و رسانه ها درباره بودجه ساخت این سریال آغاز شد. روابط عمومی سریال شهرزاد با انتشار بیانیه ای از سوی دست اندرکاران این سریال اعلام کرد که موضوع ساخت سریال شهرزاد را نباید درگیر این مسائل کرد.
در این بیانیه آمده است:« اقدام به ساخت فصل دوم سریال«شهرزاد» با عنایت به استقبال میلیونی علاقه مندان از این سریال در داخل و خارج از کشور اتخاذ شده است و کلیه عوامل هنری این سریال نیز همچون سایر مردم، پس از شروع فیلمبرداری فصل دوم آن از اخبار مربوط به فراخوانده شدن تهیه کننده سریال به مراجع قضایی اطلاع حاصل کردند بی آنکه در جریان دقیق موضوع قرار گرفته باشند». در پایان این بیانیه نیز نوشته شده:«عوامل سریال «شهرزاد» برای رفع هرگونه شبهه و سوءتفاهم، رسما اعلام می دارند که درخصوص وقایع پیش آمده، تابع رای و نظر نهایی مراجع قضایی بوده و به نشانه مسئولیت پذیری نسبت به میلیونها مخاطب ارزشمند این سریال در اقصی نقاط دنیا و تعهد نسبت به باورهای حرفه ای خودشان، تا اطلاع ثانوی به تولید سریال ادامه داده و مطابق نص صریح قانون عمل خواهند کرد». با صدور این بیانیه، نادر فتورهچی با انتشار متنی با هشتگ #نه_به_شهرزاد به دنبال راه اندازی پویشی علیه این سریال و خرید آن بود. این پویش، پاسخی از سوی مردم نگرفت و تنها به ساخت چند صفحه در شبکه های اجتماعی و پیگیری این موضوع از سوی برخی رسانههای اصولگرا، ختم شد. موضوع شهرزاد بیش از آنکه به سمت پیگیری روشنگرانه برود، تبدیل به یک پروژه سیاسی علیه سازندگان این سریال شد.
از شهرزاد قهوه تلخ نسازیم
شهرزاد با همه حواشیاش از امروز به سینمایخانگی باز می گردد. توزیع سری جدید این سریال، در حالی آغاز می شود که هنوز حواشی پيرامون محور آن ادامه دارد.
اما موضوع دیگر درباره سرمایهگذاری در شبکه خانگی، این است که ماجرای ساخت و توزیع سریال در شبکه خانگی، موضوعی جدید در ایران نیست. شهرزاد، جزو نمونه های موفق پیوند مخاطب و شبکه خانگی است. سریال هایی مانند قهوه تلخ نیز که با استقبال عمومی روبهرو شده بودند، با پیداشدن حواشی حول محور سازندگان، ساختشان ناتمام ماند.
نباید به گونه ای عمل کرد که از شهرزاد، قهوه تلخ بسازیم. به نظر می رسد رسانه ها به جای درگیرکردن خودپيرامون محور شایعات، حواشی این سریال را به پیگیری قضایی بسپارند و به جای دامن زدن به شایعات به اصل موضوع بپردازند.
منبع: قانون
منبع: آفتاب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۷۲۳۵۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«دستهای فیلمسازان ما را در پروژههای تاریخی بستهاند»
مدتی است سریال «حشاشین» (محصول کشور مصر ۲۰۲۴ به کارگردانی پیتر میمی) در ایران سروصدای زیادی بهپا کرده، از این حیث که از قهرمان و ضدقهرمان گرفته تا دیگر شخصیتهای مشهور سریال و جغرافیای اثر همه و همه مستقیم به ما ایرانیها مربوط میشود و قصه سریال هم درباره یکی از جنجالیترین چهرههای تاریخ تشیع یعنی حسن صباح است، اما نکته قابل اهمیت انتقاداتی است که به شیطنت مصریها در چگونگی ارائه این شخصیت مربوط میشود و البته عدهای معتقدند مصریها با بیانصافی تمام در این سریال، همه چیزی را که ما امروزه به عنوان فرقه خطرناک داعش میشناسیم به حسن صباح و پیروان او نسبت دادهاند.
به گزارش اعتماد، فارغ از تمام این بحث و جدلها، پرسش این است که چرا این کاراکترها با تمام فراز و فرودهای شخصیتی که دارند در ایران معرفی نمیشوند؟ چرا نباید از چنین سوژههای خوبی سینمای ایران بهره ببرد؟ چرا تلویزیون از این سرمایههای داستانی استفاده نمیکند؟
البته بنا بر شنیدههای موثق ما محمدعلی نجفی، کارگردان شناخته شده سینما به همراه نغمه ثمینی نویسنده، تصمیم داشتند قصه حسن صباح را برای تلویزیون بسازند، اما تلویزیون حاضر به همکاری با آنها نشد و آنها فیلمنامه این داستان را با عنوان «یک جرعه خون تازه» از طریق نشر لگا، منتشر کردند.
حالا با مهدی سجادهچی فیلمنامهنویس، درباره این چالش سینما و تلویزیون گفتوگویی انجام دادیم که پیش روی شماست:
آقای سجادهچی! سریال «حشاشین» را تماشا کردید؟
به خاطر حرفه خود باید میدیدم. برایم جذاب نبود و ادامه ندادم.
نکتهای که درباره این سریال وجود دارد، انتقادهایی است که به محتوای آن وارد است، از کیفیت آن بگذریم، مثل اکثر مجموعههای تاریخی که کشورهای دیگر از مشاهیر ایران میسازند و روایت نامشخص و بعضا جعلی ارائه میدهند این مجموعه هم مورد اعتراض قرار گرفت، نظر شما چیست؟
ببینید، ویژگی سریالهای تاریخی همین است، چون تاریخ محض وجود خارجی ندارد، مانند «گذشته» است. به قولی تاریخ را کسی میسازد که آن را مینویسد و در زمانه ما؛ آن را به تصویر میکشد. نابترین روایت تاریخ هم صرفا گزینش استدلالی از میان بینهایت دادههاست. به بیانی دیگر، ما چیزی به اسم تاریخ نداریم، هر کسی از منظری یا روشی به تاریخ نگاه کند، منظرهای متفاوت و گاه حتی متضاد میبیند. روایت سریال «حشاشین» هم اینگونه است. از حسن صباح و قلعهالموت و فرقه اسماعیلیه، در کشور ما و در این هزار سال، روایات گوناگون و هر کدام به دلیلی شکل گرفته است. عدهای مخالف حسن صباح هستند و عدهای با او همدل و موافق هستند. عدهای حسن صباح را به نشانه وطنپرستی مبارز برای استقلال ایران تقدیر کرده و شخصی مبارز از داعیان فرقه اسماعیلیه میدانند، در این میان عدهای هم هستند که او را شخصیتی خطرناک و اهریمنی توصیف میکنند.
به بیانی دیگر، روایتهای مختلفی که در میان شیعیان وجود دارد. درست است؟
قطعا همینطور است؛ به عنوان مثال، در آخرین گردهماییهای شیعیان، فرقه هفت امامی، مذهب اسماعیلی، به عنوان یکی از مذاهب شیعه شناخته نشده است که دلایل خاصی هم دارد، اما حوثیهای چهار امامی یمن، به عنوان مذهبی شیعه رسمیت دارند. میخواهم بگویم نیتخوانی از تاریخ متفاوت است، اینکه با چه نگاهی و با چه قرائتی از خصوصیات حسن صباح روایت میشود اهمیت دارد. شما اگر جامعهشناسی دوران سلجوقیان را بخوانید به صحبتهای من پی میبرید و میبینید که از عمر خیام، خواجه نظامالملک و دیگر چهرههای شناخته شده آن دوران، برداشتها و تعاریف مختلفی وجود دارد. این تفاوت روایتها ناشی از تفاوت دیدگاههاست. محال است درباره تاریخ اختلافنظر وجود نداشته باشد. هیچ واقعه تاریخی نداریم که همه آن را به شکلی یکسان قبول داشته باشند. درباره توفان نوح هم بین سه دین ابراهیمی نظرات مختلفی وجود دارد. واضح است که هر کدام فیلمی درباره ماجرای توفان بزرگ بسازند، با انکار و اتهامات طرفهای دیگر روبهرو خواهد شد.
از این مقوله بگذریم، درباره کمکاری که سینما و تلویزیون نسبت به چهرههای شناخته شده ایران دارند زیاد صحبت شده و مبحث جدیدی نیست، با این حال وقتی چنین سریالهایی به صورت گسترده در دیگر کشورها ظهور و بروز پیدا میکنند این سوال دوباره به ذهن میآید که چرا این کاراکترها در ایران معرفی نمیشوند؟ چرا نباید از چنین سوژههای خوبی سینمای ایران بهره ببرد؟ چرا تلویزیون از این سرمایههای داستانی استفاده نمیکند؟
مهمترین نکتهای که درباره این کمکاری میتوان گفت اینکه تلویزیون بنا بر اعتقادات و دانستههای خودشان میخواهند به این موضوعات وارد شوند و خب نظرات آنها ویژگیها و محدودیتهایی دارد. به همین دلیل است که در ساخت چنین فیلمهایی دچار مشکل میشویم. اینکه چیزی نیست، ما حتی برای تولید آثار نمایشی از معصومین هم دستمان باز نیست.
اصلا احمدرضا درویش با فیلم «رستاخیر» نمونه مهمی است که چرا در ساخت فیلمهایی برای معرفی شخصیتهای برجسته تاریخی دچار مشکل هستیم.
باز فیلم رستاخیز ساخته شد، اما خیلی از فیلمها در همان مرحله پیش تولید متوقف میشود و به سرانجام نمیرسد. شما در نظر بگیرید در مقطعی بود که حوزه علمیه با ساخت فیلمهایی مربوط به ائمه معصومین (ع) مخالفت کرد، دستکم من اینطور شنیدم. همین نکته باعث شد که فیلمسازان سراغ این موضوع نرفتند، به نظر من این خیلی مهم است که در کشور شیعه ۱۲ امامی، مردمش در مورد ائمه خودشان نمیتوانند فیلم ببینند.
نکته دیگر اینکه همه رسانهها در همه جای دنیا، نسبتی میان سرگرمی و ایدئولوژی برقرار میکنند؛ در بعضی رسانهها این نسبت ۵۰-۵۰ است، بعضی رسانهها این نسبت به ۹۰ میرسد یعنی ۹۰ درصد ایدئولوژی حاکم است. مدیران میدانند که مردم نیاز به سرگرمی دارند؛ لاجرم بیشتر از ما میدانند، اما به هزار دلیل نمیتوانند کار درست را انجام دهند. با این وصف، عادلانه است بگوییم فیلمسازان ما نمیتوانند چنین فیلمهایی بسازند، نه اینکه سلیقه و سواد و مهارت ندارند.
میتوانیم بگوییم ساخت چنین فیلمهایی با سختیهایی همراه است.
به نظر من ساخت چنین فیلمهایی هم سخت است و هم دردسر دارد. خیلی وقتها، پس از تحقیقات، فیلمنامه نوشته میشود برنامهریزی برای تولید میشود، اما به تولید نمیرسد. اگر کسی به ساخت فیلم تاریخی مصر علاقهمند باشد درنهایت به شهرک غزالی میرود و ما آن موهای روغنزده مردان و حجابهای عجیب و غریب زنان و چند بنز قراضه را به عنوان فیلم تاریخی میبینیم.