مردم زندگی بهتر میخواهند نه تغییر نظام
تاریخ انتشار: ۸ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۱۴۹۵۶۵
روزنامه ایران به بهانه سالگرد اعتراضات دیماه پارسال با تقی آزاد ارمکی، جامعهشناس به گفتوگو نشسته است.به گزارش بلاغ،گزیده این گفتوگو به این شرح است: *من ایران را یک جامعه ناهموار قلمداد میکنم که اتفاقاً بدشکل هم هست. امور این جامعه هم متمرکز نیست. به عنوان مثال همه امور آن در شهر تهران نیست،. این جامعه ناهموار، متکثر هم شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
*انتظارات از آنجا خلق شد که میان انتظارات، آرزوها و نیازهای جامعه با واقعیتهایش هیچ تناسبی وجود ندارد. در 3-2 دهه اخیر هرچه آرمان در جهان بود به جامعه تلقین کردیم، هر ابزاری که برای رشد و ارتقا نیاز بود در اختیار آن قرار دادیم، اما همین جامعه از ظرفیت و زمینهای که این ابزارها را معنا کند یا از آن استفاده کند، محروم و دچار محدودیت است. *افزایش جمعیت تحصیلکرده در ایران مثال خوبی است. وقتی فرد تحصیل میکند، اما شغلی متناسب با آن ندارد و نمیتواند زندگی خود را بسازد، شما چنین آدمی را ناراضی کردید. یا کسی که به زندگی در شهر دعوت میشود، علاوه بر اینکه روستاها را نابود کردیم، نتوانستیم اقتضائات زندگی شهری مانند تفریح، مسافرت و خانه و خودرو را به او بدهیم. معنای دیگر این نارضایتی این است که میان توسعه اقتصادی و توسعه اجتماعی و فرهنگی تناسبی وجود نداشته است. *معتقدم زمینه اعتراضاتی که در جامعه ایرانی افتاده، اجتماعی است، اما این اعتراضات در متن اقتصادی رخ داده است؛ به عبارت دیگر، شکل بیان آن اقتصادی است، وقتی اعتراضات دچار مرور زمان میشود، یعنی بیشتر از یک روز و چند روز میشود، حرفها و شعارها عوض میشود. این حرفها به همان خواستهها باز میگردد، یعنی میخواهد زندگی بهتری داشته باشد، میخواهد رفتار حکومت عوض شود، میخواهد مدیریت جامعه تغییر کند، یعنی دنبال تغییرات دیگری میگردند. این مرحله نهایی است که اعتراضات نتیجه سیاسی میدهد. آدمهایی که در اعتراضات بودند حرفهای سیاسی زدند، درعین حال دیگران هم تعبیرهای خاص سیاسی از این حرفها کردند. اینجا است که نکته مورد اشاره رهبری معنی پیدا میکند. به این معنی که ناگهان میبینیم براندازها حاضر میشوند و مسیر حرکتهای سیاسی را تغییر میدهند، اما اساساً این اتفاق، یک اتفاق اجتماعی در متن اقتصادی است که نتایج سیاسی دارد.
*این اعتراضات طبیعی بود زیرا این مسأله همچنان در همه جای جامعه ایرانی رها و جاری است. ما مردم منتظر، آرزومند و نیازمند آگاه داریم، اما موقعیتهایی که در آن سازوکارهای عملیاتی اقتصادی وجود دارد، هیچ گاه متناسب با آن نیازها و آرزوها نیست. یک نشانه این وضعیت را در گرانی دلار و مسکن دیدیم. چرا مردم عادی ایران باید دلار بخرند؟ به این دلیل که انتظارات زیادی ایجاد کردیم، اما سیستم در پاسخ به این انتظارات ناتوان است، به همین دلیل تمام جمعیت ایران به کنشگران فعال در عرصه عمل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تبدیل میشوند. به همین دلیل میبینیم 80 تا 90 درصد مردم در انتخابات رأی میدهند، اما 80 تا 90 درصد مردم هم میخواهند دلار، طلا، خودرو و خانه بخرند.
شما مشارکت مردم در انتخابات را «مشارکت در تعیین سرنوشت» توصیف کردید، یعنی هر بار یک انتخاب بزرگ اتفاق میافتد.
*چنین انتخابی تعیین سرنوشت است، به این دلیل که دموکراسی و انتخابات با 1+50 درصد مشارکت تعیین میشود، اما مشارکت 90-80 درصدی، دارای پوپولیسم است، یک نوع ویرانگری است؛ چراکه در این رویکرد یکی اسطوره میشود و طرف مقابل آدم بد. *جامعه از رادیکالیسم سیاسی عبور کرده است. نیروهایی که بازیگر اصلی هستند و ظرفیتهای جامعه را فعالسازی میکنند، هدفشان براندازی و عبور از ایران و نظام سیاسی نیست، مسأله اصلی آنان بهرهگیری از وضعیت و مواهب موجود است؛ یعنی زندگی کردن.
منبع: بلاغ مازندران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.bloghnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بلاغ مازندران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۱۴۹۵۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خودتخریبی در نظام های سیاسی
یکی از ویژگیهای نظامهای سیاسیِ هوشمند،"گشودگی به تجربه" است.
"گشودگی به تجربه"، دست کم واجد دو معناست:
۱. از تجربهی جدید و نو استقبال میکند. امکانهای مواجهه شدن با واقعیتها را با شیوهای جدید، از دست نمیدهد. جسارت آزمودن راهحلهای جدید را دارد.
۲. به تجربههای زیستهی خود، به منزلهی منبعی معرفتبخش توجه میکند و در هر گونه تصمیمگیری آتی از این منبع بهره میبرد.
تجربه، حاصل مجموعهی مواجهات با موقعیتهای مختلف و نیز تصمیمات موفق و ناموفق است. از این رو تجربهها میتوانند شیرین و یا تلخ باشند زیرا شامل پیروزی و شکست میشوند. تجربهی شکست، یعنی عدم وصول به نتیجهی مورد انتظار. به عبارت دیگر، آنچه رخ داده با آن چه در ابتدا مورد انتظار بوده است، تطابق نداشته باشد. نظام هوشمند با تکیه بر تجربههای مکرر خود میتواند بنبستها را شناسایی کند.
گشودگی به تجربه در دو گونه و دو سنخ قابل صورت بندی است:
ا. گشودگی به تجربهی خود
۲. گشودگی به تجربهی دیگران
شناسایی بنبستها در سیستمهای سیاسی هوشمند فرایند پیچیدهای دارد که طی آن، به نقد و بررسی عملکرد خود میپردازند و با تحلیل سیاستهای مشابه در دیگر نظامها و ایجاد مکانیزمها و فرصتها برای شنیدن نظرات و ایدههای منتقدین به تصحیح روشها و تصمیمات خود اهتمام میورزند این گونه نظامهای سیاسی نه فقط به تجربههای زیستهی خود اهمیت میدهند و راههای مسدود و بنبست را میفهمند که با مطالعه و تدقیق در سرنوست دیگران از تجربههای آنان میآموزند. برای آنان تجریهی دیگران، به منزلهی معلمی است که دانایی و خردمندی را در آنان پرورش میدهد و سبب میشود عمر و سرمایه در راه بی حاصل هدر ندهند.
"تاریخ"، انباشت تجربههای پیشینیان است که به ما یاد میدهد مسیرهای منتهی به بنبست کدام است. تاریخ به ما نمیگوید چه باید بکنیم، اما به شیوهی سلبی، دست کم به ما یاد میدهد از چه مسیرهایی نباید برویم و از چه روشهایی نباید استفاده نماییم. از این منظر، مطالعهی تاریخ، ضرورتی اجتنابناپذیر برای "بنبستشناسی" است.
"بنبستشناسی" و "واقعنگری"، دو رکن اساسی نظام های هوشمند است. توجه به واقعیتها و ثبت مسیرهای منتهی به بنبست در حافظه، لازمهی کنش خردمندانه و عقلانی است. آدمیان و یا نظامهای سیاسی که بنبستها و راههای مسدود به هدف را تشخیص نمیدهند، عموما از دو بیماری رنج میبرند و مردمان را با همین دو بیماری در فراز و نشیب درد و رنج میکشانند. سرمایههایشان را در مسیر شکست خورده هدر میدهند و دچار فرسودگی میشوند.
این گونه نظامها "خودتخریباند"، زیرا:
اولا، آرزواندیشاند یعنی واقعیتهای موجود را نادیده میگیرند و به جای آن، آرزوهای خود را مینشانند.
ثانیا، فروبسته به تجربهاند. یعنی تجربههای پیشین خود و تجربهی سایر نظامها و ساکنان دورههای تاریخی را نادیده میگیرند.
این دسته از نظامها که بهرهی چندانی از عقلانیت ندارند مجبور به پرداخت هزینههای گزاف و اما بیحاصل میشوند و شکستها و ناکامیهای پیدرپی را تجربه میکنند.
مبتنی بر آن چه به اختصار آمد، تصمیمات و سیاستهای نظام سیاسی ایران را میتوان ارزیابی کرد. مثلا میتوان شیوه و سیاست نظام را در برابر مقولهی بیحجابی، مورد ارزیابی واقعبینانه قرار داد. در چنین حالتی خواهیم دید که نظام سیاسی در ایران آرزواندیش و فروبسته به تجربه است و از گذشتهی خود و شکستهایش استفاده نمیکند. گویی فاقد حافظهی لازم برای ثبت بنبستهای تجربه شده است. و درست به همین علت است که به صورت تکراری یک سیاست شکستخورده را به تکرار اجرا میکند.
بیشتر بخوانید:
وقت شمردن جوجه های آخر پاییزهفرمان به نقض حریم شخصی
نه به تحقیر
تغییرات اجتماعی پس از انقلاب
حجاب قانونی یا حجاب اجباری؟
216216