خانوادهای که با آوردن گاز منزل همسایه و بخاری دستساز گرم میشوند؛ این جا زندگی طعم تلخی دارد...
تاریخ انتشار: ۸ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۱۵۰۲۲۵
فقر" واژه غمانگیزی است، آنقدر که سایه شومش، زندگی را با حسرت گره میزند و مادری را ناچار به آوردن گاز با شیلنگ از منزل همسایه میکند تا ۴ بچه کوچک از سرما نلرزند. ۰۸ دی ۱۳۹۷ - ۰۹:۱۰ استانها همدان نظرات - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از همدان، برخورداری از امکان تحصیل و زندگی در فضایی امن حق هر کودک است، اما گاه عرصه آن قدر تنگ میشود که نهتنها این حقوق ساده که معصومیتهای کودکانهشان هم به یغما میرود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عصر یک روز زمستانی است، از آن روزهایی که سرما امانت را میبرد، آن قدر که نمیتوانی بیشتر از چند دقیقه بیرون بمانی و زود عزم رفتن میکنی، هنوز چند قدم برنداشتهای که چیزی توجهت را جلب میکند، دختری کوچک با انگشتان سرخ شده و صورتی کبود از سرما که گوشه پیادهرو نشسته و عابران را به کمک میخواند.
دختری که با همه خردسالی، آغوشش سرپناهی شده برای برادر کوچکترش، پسرکی که از سرما به آغوش گرم خواهر پناه برده، هرچند خواهر هم جز لباسی نازک بر تن ندارد.
کوچکند، اما دردهای بزرگی دارند، "سارینا" دوست دارد به مدرسه برود، اما نمیتواند! تا کلاس دوم بیشتر درس نخوانده و اگر مدرسه میرفت حالا ششم بود.
پسرک هم کلاس اولی بود اگر مدرسه می رفت، اما فقر و نداری، او را هم از حضور در دبستان بازداشته است، آرزوهای کوچکی که در تندباد محرومیت، بیسوادی و فقر فرهنگی خانواده به یغما رفته است.
فقر، مهمترین تهدید خانواده زندانیان استسایه سنگین فقر و اعتیاد بر سرکودکان مناطق حاشیهنشین ارومیهپشت پرده افزایش «کودکان متکدی» در معابر پایتختدردهایشان بیشمار است! میگویند پدرمان در زندان است و مادر با جمعآوری ضایعات، اسفند دود کردن و دستفروشی خرج خانه را میدهد و ما هم اینطوری کار میکنیم.
نشانی خانهشان را می پرسیم، صادقانه و بی کم و کاست می گویند، معلوم می شود حرفشان راست است و دردهایشان واقعی و از سر جبر است که در سرمای شدید بدون لباس گرم راهی خیابان شدهاند.
خیلی اتفاقی و سرزده به سراغشان رفتیم، درب رنگ و رورفته و فضای 4-5 متری کوچکی که به زحمت میشد نامش را "حیاط" گذاشت، مقابلمان چشمانمان خودنمایی کرد، حیاطی پر از تکههای نان خشک، وسایل کهنه و دور ریختنیهای که جمع کرده بودند.
دخترک تا ما را دید با شادمانی به سرغمان آمد و مادر را صدا کرد، زنی رنج کشیده که به زحمت سرپا ایستاده بود و هنوزش سی سالش نشده، پیر شده بود.
وارد خانه شدیم، سرپناه محقری که به 30 متر هم نمیرسید و 6-7 نفری به همراه خاله و فرزندش که او هم دردهای بزرگی داشت در آن زندگی میکردند.
راستی بخاری هم نداشتند چون گاز خانه دو سالی میشد که قطع بود و تنها وسیله گرم کردن خانه، اجاق گاز کوچکی بود که مادر با آوردن شیلنگ گاز از منزل همسایه برپا کرده بود و با گذاشتن یک پیت حلبی روی آن تبدیل به بخاری شده بود و چند بچه قد و نیم مدام روی این شیلنگ ورجه ورجه میکردند و راه میرفتند.
دیوارهای رنگ و رو رفته، زیرانداز مندرس، اتاق و آشپزخانه کم نور که حتی آب نداشت، همگی یک چیز را فریاد میزد: زندگی به قیمت فقر!
مادر از دردهایش برایمان گفت، گفت غریب است و سواد هم ندارد. میگفت: به نهادهای حمایتی مراجعه کردهام و قول دادند برای تحقیق بیایند، اما نیامدند و انجمنهای خیریه هم جز کمکهای موردی به دادمان نرسیدند. حتی شناسنامه بچهها را هم در بیمارستان گرو گذاشتهام چون نتوانستم پول درمان را بدهم و پسرم که امسال باید کلاس اول میرفت از مدرسه جا ماند.
حرفهایش تلخ بود، اما شنیدنی ... حکایت کوهی از رنج برقامت خمیده یک زن و معصومیتهای کودکانهای که با غم عجین شده بود ...
انتهای پیام/ ت
R41405/P/S6,75/CT6منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۱۵۰۲۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکسهای زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده است
به گزارش همشهری آنلاین، زن میانسال که از حدود یک هفته قبل از دخترش اطلاعی نداشت، با دیدن دختر فراری خود در مرکز انتظامی لب به گلایه گشود و با بیان اینکه دیگر از رفتارها و آبروریزیهای دخترم خسته شدهام و میخواهم سرپرستی او را به شوهر سابقم بسپارم، درباره ماجراهای فرار دخترش از منزل به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: بعد از فوت همسرم با مرد دیگری ازدواج کردم اما با او سازگاری اخلاقی نداشتم به همین دلیل هم از شوهر دومم طلاق گرفتم تا خودم فرزندانم را تربیت کنم ولی با آنکه ۴ نفر از فرزندانم زندگی خوبی دارند، در تربیت آخرین دخترم عاجز ماندهام و او بلاهایی به سرم آورده است که دیگر تاب تحمل آنها را ندارم.
لادن وقتی وارد دبیرستان شد تحت تاثیر رفتارهای ۲ نفر از دوستانش قرار گرفت و آداب معاشرت، گفتار و حتی پوشش او به کلی تغییر کرد به طوری که بدون حجاب بیرون میرفت و لباسهای بسیار زنندهای میپوشید. من هم اگرچه از این رفتارها زجر میکشیدم اما به توصیه دخترانم زیاد سختگیری نمیکردم تا لادن لجبازی نکند و اوضاع بدتر نشود.
جدال پدر و دختر بر سر خواستگار آمریکایی | رضایت نمیدهم مگر به شرط... فرار دختر جوان با پسری که او را کنیز خودش کرد | کتکم میزد و دستهایم را میسوزانداین ماجرا تا حدی پیش رفت که دیگر نمیتوانستم دخترم را کنترل کنم. او بعد از دیپلم در یک داروخانه مشغول کار شد و به بهانه اضافهکاری تا نیمههای شب به خانه نمیآمد و گاهی نیز تا سپیدهدم در منزل دوستانش به سر میبرد. در همین روزها بود که فهمیدم با پسری آشنا شده است و مدام از طریق فضای مجازی با او ارتباط دارد به گونهای که حتی در مهمانیها هم گوشی تلفن از دستش نمیافتاد.
در این شرایط با آن پسر جوان تماس گرفتم و به او گفتم بیش از ۲ سال است که با لادن ارتباط داری. حالا بیا و تکلیف او را مشخص کن. فرزین هم که فقط برای هوسرانی با دخترم دوست شده بود، وقتی این جملات را شنید، خیلی راحت گفت: من در کیش هستم و هیچ علاقهای هم به دختر شما ندارم، لطفا مزاحم نشوید!
این شکست عاطفی موجب شد دخترم نسنجیده ما را مقصر این شکست عشقی بداند، در حالی که آن پسر فقط با چربزبانی به دنبال هوسرانی بود. بعد از این ماجرا روزی لادن با یک سگ پشمالو وارد خانه شد و ادعا کرد میخواهد آن سگ را در خانه نگهداری کند. این رفتار او موجب شد دخترانم و بستگان نزدیکم با ما قطع رابطه کنند چراکه آنها نمیتوانستند با این فرهنگ زندگی کنند.
من مجبور بودم با رفتارهای دخترم کنار بیایم، اما کار به جایی رسید که پای او به خانه مجردی ۲ نفر از دوستانش باز شد که هیچ قید و بند اخلاقی نداشتند و عامل بدبختی لادن شدند. یکی از همین دوستانش از او خواسته بود عکسهای بسیار زننده و شرمآوری از خودش بگیرد و آنها را در فضای مجازی به اشتراک بگذارد. آنها آنقدر از زیباییهای ظاهری دخترم تعریف و تمجید کرده بودند که او هم تحت تاثیر همین حرفها چنین رفتار زشتی را مرتکب شد و این تصاویر را در فضای مجازی منتشر کرد.
از آن روز به بعد هیچکدام از اطرافیانم به خاطر این رسوایی و آبروریزی به خانه ما نیامدند و از شدت شرم حتی لادن را جزء فامیل خودشان نمیدانستند. اکنون نیز حدود یک هفته است از منزل فرار کرده و من هیچ اطلاعی از او نداشتم تا اینکه از کلانتری تماس گرفتند و من او را در اینجا دیدم.
با توجه به حساسیت این پرونده، مشاورههای روانشناختی توسط کارشناسان اجتماعی در حالی با راهنماییهای سرگرد احسان سبکبار (رئیس کلانتری شفای مشهد) آغاز شد که دختر ۲۰ ساله در جریان عواقب فرار از منزل و سرنوشت دخترانی قرار گرفت که پس از فرار به دام باندهای تبهکاری و فساد افتادهاند و آینده خود را نابود کردهاند.
کد خبر 848595 منبع: خراسان برچسبها خبر مهم نوجوان خانواده حوادث ایران