جمهوری اسلامی نه رژیم پهلوی میشود نه شوروی سابق
تاریخ انتشار: ۸ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۱۵۳۹۹۴
یک جامعه شناس معتقد است: جمهوری اسلامی عیب دارد و درمان میخواهد ولی دندان لق نیست و اصلاحجویان بدون شرمندگی باید از اصلاحات دفاع کنند و کمک کنند که حاکمیت و دولت پیمان مشترک را تدوین و اجرا کند.
به گزارش ایسنا، حمیدرضا جلاییپور، استاد دانشگاه تهران در روزنامه ایران نوشت: اعتراضات دی ماه در بیش از ۶۰ شهر و بیش از ۱۰ شب و تداوم اعتراضات پراکنده در یک سال گذشته به روشنی نشان داد ما با یک جامعه مطالباتی، جنبشی و چالشی روبهرو هستیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رکن «دولت» روحانی در هنگام وقوع اعتراضات تیم اقتصادی و تیم سیاسی چابک برای رویارویی با چالشها در اختیار نداشت. حتی ابتدا وجود چالش ها را منکر شد و مشاوره کارشناسان جدی شنیده نشد. پس از بحران نرخ ارز بود که دولت سه گام برداشت. تغییراتی در مدیریت بانک مرکزی داد که مثبت بود. انتخاب چهار وزیر جایگزین برای وزیران استیضاح شده تناسب با وعدههای انتخاباتی روحانی نداشت. گام سوم انتخاب استاندارهای جدید بود که خوشبختانه مقداری با مردم همراهی شده بود.
رکن دوم «مجلس» است. مجلس پس از دی ماه عملاً دغدغه تخفیف چالشهای جامعه را نداشت. اگر چنین بود مجلس بهدنبال تصویب لوایح و طرحها و تأیید وزیران کارساز و قوی برای دولت روحانی میرفت و مهمترین دغدغه مجلس استیضاح وزیران و سؤال از رئیس جمهوری نمیشد و متأسفانه قومگرایی در مجلس بیشتر اتفاق نمیافتاد. تنها گام مثبت مجلس تصویب لایحه پولشویی بود.
رکن سوم «قوه قضائیه» است. این قوه از یک طرف با ضعفهای اساسی ساختاری برای تأمین عدالت از داخل روبهرو است و وقتی هم که خواست با رانتخواران مبارزه کند دنبال تشکیل «دادگاه ویژه» رفت و حتی در تشکیل دادگاه ویژه هم با رانتخواران بهطور برابر برخورد نشد.
در هلدینگهای بزرگ سوء استفادههای بزرگ شده ولی از دادگاههای علنی آنها خبری نیست. تنها چند موبایل فروش محاکمه و یک سکهخر سریع اعدام شد. بعید است این نحوه برخورد اعتماد را به جامعه و به محیط کسبوکار اقتصادی باز گرداند.
فرای این سه قوه یعنی حاکمیت شایسته است سه قوه اصلی کشور را به سمت مهار چالشهای جامعه هدایت کند. پس از اعتراضات دی ماه ۹۶، اعتراضات بازار و تیرماه ۹۷، سقوط قیمت ریال و خروج ترامپ از برجام، هنوز تغییری در «سیاستهای کلان داخلی و خارجی» انجام نشده است. هنوز توجه نشده که اقتصاد ایران دیگر توانایی پرداخت هزینه سیاستهای تقابلی را ندارد و هنوز به مسأله درمان بیاعتمادی مردم به نهادهای عمومی توجه نشده است.
پس از یک سال همآیندی چالش ها ادامه دارد و تورم مهار نشده و تخریب تندروها (از نوع تهدید به مرگ در استخر) به پیش میرود و تغییرهای قابل رؤیت برای مردم کم بوده است. تغییرات قابل رؤیت اینها بوده: مقداری شعارهای ضد خارجی کمتر شده، یا در تابستان امسال به حجاب مردم کمتر گیر داده شده، انتخاب استانداران جدید مردمگرایانهتر بود، رشد نرخ ارز کنترل شده است.
با این همه با این اقدامات چالشهای جامعه ایران مهار نمیشود. در سال ۹۲ و ۹۶ مردم انتظار داشتند که دولت روحانی نماینده «صدای مردم» در حاکمیت باشد ولی ظاهراً بقیه ارکان حاکمیت تلاش میکنند که با کنترل «دولت روحانی» زمان را بگذرانند تا از این ستون به آن ستون فرجی بشود. در صورتیکه دمدستترین راه مهار چالشهای جامعه ایران یک حکمرانی خودترمیمپذیر، چابک و پاسخگو است که فعلاً علائم آن رؤیت نمیشود.
جای پیگیری یک «پیمان» خالی است
الان نظرسنجیها چه میگویند؟ نظر سنجیها نمیگوید: ایرانیان ناامید شدهاند؛ یا جامعه ناامید شده؛ یا مردم از اصلاحات ناامید شدهاند. بلکه نظر سنجیها میگوید مردم به «نهادهای عمومی» بیاعتماد شدهاند (یا ناامیدند). راه امیدواری هم به نظر من منوط به دو اقدام است.
اول اینکه حاکمیت (مثل نیروهای جامعه مدنی) باید قبول کند راه درمان جامعه چالشی ایران پیروی همه نیروها از اصل «اصلاحات دائمی» است نه اصل «انقلاب دائمی». متأسفانه دولت رسمی در ایران با انجام اصلاحات از طرق قانونی و تدریجی مشکل ندارد ولی دولت موازی همچنان موافقتی با این اصل نشان نمیدهد. دوم اینکه برای بازگرداندن امید به «تدوین و اجماع روی یک پیمان» مشترک میان حاکمیت، دولت و نیروهای جامعه مدنی نیاز است. پیمانی که شامل چند خط مشی برای اصلاح امور برای انجام انتخابات آزاد، اصلاحات قضایی، اصلاحات در صداوسیما، جلوگیری از دخالت برخی نهادهای غیر مرتبط در امور سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، بشود.
همه انتظار داشتند پس از ۱۳۹۶ دولت روحانی مثل برجام در راه تدوین و اجرای این «پیمان» برای بازگشت امید مردم به نهادهای عمومی گام بردارد، که هنوز خبری نیست. در ضمن راه نجات کشور در میان نیروهای جامعه مدنی، خودزنی علیه اصلاحات و اعتدال نیست.
متأسفانه پس از دی ماه ۹۶ بعضی از کنشگران پرش تحلیلی کردند و فکر کردند با تحریمها حاکمیت ضعیف میشود یا قدرت اجتماعی مردم در «کف خیابان» تکلیف حاکمیت را روشن میکند! این یک ارزیابی غلط بود و حتی بعضی از نزدیک شدن به وضعیت سال ۵۷ صحبت کردند. آنها توجه نداشتند، که وقوع انقلاب اسلامی در سال ۵۷ چند علت داشت و یکی از عللش بهخاطر این بود که رژیم پهلوی یک رژیم بیریشه و کودتایی بود، یک دندان لق بود. ولی جمهوری اسلامی با مشکل کارایی روبهرو است ولی یک رژیم ریشهدار و مردمی است و به وضعیت رژیم پهلوی دچار نمیشود، حتی به وضعیت شوروی هم دچار نمیشود. زیرا مارکسیسم ریشه در مردم روسیه نداشت. گفتمان اسلام سیاسی اگرچه بخشی از جامعه را پوشش نمیدهد ولی این گفتمان انقلاب و جمهوری اسلامی را تا اعماق جامعه برده است. لذا مشکل کارایی و ریزش مشروعیت را با قبول اصلاحات از سوی دولت موازی و حرکت در جهت توسعه پایدار و همه جانبه میتوان درمان کرد. به بیان دیگر جمهوری اسلامی عیب دارد و درمان میخواهد ولی دندان لق نیست و اصلاحجویان بدون شرمندگی باید از اصلاحات دفاع کنند و کمک کنند که حاکمیت و دولت پیمان مشترک را تدوین و اجرا کند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: ايران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۱۵۳۹۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرطان اسرائیل در روزهای پایانی
پانزدهم سپتامبر ۲۰۲۰ (۲۵ شهریور ۱۳۹۹) هنگامی که سران دو دولت عربی امارات و بحرین در قالب معاهده ابراهیم به میزبانی دونالد ترامپ رئیسجمهور وقت امریکا، توافق عادیسازی با رژیم صهیونیستی را امضا کردند، شاید کمتر ناظر و تحلیلگری فکر میکرد که این توافقنامه سیاسی - امنیتی که آن روزها رویکرد اقتصادیاش بیشتر تبلیغ میشد و حتی به نفع صلح و امنیت منطقه تفسیر میشد، به سرنوشتی دچار شود که اکنون نه فقط هیچ اثری از آن نیست که اکنون دانشجویان دانشگاههای امریکا، اروپا و کانادا مدافع آرمان فلسطین شدهاند و اعتراضات گسترده آنها به چالشی امنیتی برای سران دولتهای غربی رژیم صهیونیستی تبدیل شده است.
هدف خطرناکترین توافق عادیسازی روابط، ادغام رژیم صهیونیستی در جوامع عربی و اسلامی و نادیده گرفتن مسئله فلسطین در ازای برخی منافع اقتصادی بود، که این طرح امنیتی و سیاسی قرار بود از طریق گشایش سفارتخانههای رژیم صهیونیستی در پایتختهای عربی اجرایی شود که حتی زمزمههایی برای عادیسازی روابط عربستان سعودی هم شنیده شد.
عملیات غرورانگیز مجاهدان فلسطینی در قالب طوفان الاقصی در ۱۵ مهر سال ۱۴۰۲ (۷ اکتبر ۲۰۲۳)، اما همه این رشتهها را پنبه کرد و چنان ضربهای به رژیم صهیونیستی زد که هیمنه آن در ابعاد دفاعی، امنیتی، نظامی و اجتماعی یکجا فروپاشید.
رژیم صهیونیستی پس از آن برای جبران حیثیت از بین رفته خود با حمایت و پشتیبانی امریکا و دیگر شرکای غربیاش، حملات موشکی، توپخانهای و زمینی گستردهای را علیه ساکنان بیدفاع غزه در گستره ۳۶۰ کیلومتر مربع تدارک دید که حاصل آن شهادت ۳۴ هزار نفر از زنان و کودکان این جغرافیای کوچک است، بیآنکه در حوزه نظامی دستاوردی برای سران رژیم صهیونیستی درپی داشته باشد. همین جنایات و نسل کشی هاست که اکنون و پس از قریب به هشت ماه از عملیات طوفان الاقصی، فلسطین نه تنها مسئله دنیای اسلام که فراتر از آن به مسئله اول جهان تبدیل شده است.
گسترش دامنه اعتراضات دانشجویی در امریکا و اروپا علیه رژیم صهیونیستی که این روزها با شدیدترین روشهای پلیسی، به خشونت کشیده شده است، فقط نمونهای از این خیزش جهانی است که روز به روز در حال افزایش است. مهاجرت معکوس یهودیان از سرزمینهای اشغالی، اختلافات درونی سران ارتش صهیونیستی و شکنندگی و بیثباتی سیاسی هم از چالشهای امنیتی است که هراز گاهی اخبار آن به رغم سانسور شدید، سر از رسانهها در میآرود. رژیم «غیرقابل ترمیم» صهیونیستی، اما با وجود این همه چالش امنیتی، دفاعی و سیاسی ۱۳ فروردین ماه گذشته دست به حماقت بزرگتری زد و ساختمان کنسولی سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق سوریه را هدف حمله موشکی قرار داد که طی آن هفت تن از مستشاران جمهوری اسلامی ایران را به شهادت رساند.
سران رژیم شاید با این تصور که جمهوری اسلامی ایران از رویارویی مستقیم ابا خواهد داشت و در صورت اقدام متقابل ایران، امریکا و دولتهای غربی را در کنار خود خواهند داشت، دست به قمار بزرگی زدند که نتیجه آن از هر دو سو باخت مطلق بود. پس از حمله تروریستی به بخش کنسولی جمهوری اسلامی ایران در دمشق، صبر استراتژیک جمهوری اسلامی ایران به سر آمد و رهبر معظم انقلاب اسلامی، رسماً و علناً از پاسخ پشیمان کننده و سیلی به سران رژیم صهیونیستی سخن به میان آوردند.
وعدهای که چندان طول نکشید و بامداد ۲۶ فروردین نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در یک عملیات ترکیبی که «وعده صادق» نامگذاری شد، با استفاده از انواع پهپادها و موشکهای بالستیک و کروز، مواضع دفاعی و امنیتی رژیم صهیونیستی را درهم کوبید. آنهم در شرایطی که به اذعان بسیاری بیش از ۲۰ کشور از جمله شرکای غربی و متحدان منطقهای در مقابله پدافندی با حمله تلافی جویانه جمهوری اسلامی ایران بسیج شدند و در عمل نتوانستند مانع از عبور موشکها و پهپادهای تهاجمی ایران از آسمان رژیم اشغالی و گنبد آهنین پوشالین شوند.
اکنون که تحولات سه سال گذشته را مرور میکنیم، نه تنها از طرح عادیسازی روابط خبری نیست، که سران رژیم صهیونیستی در حصارهای امنیتی خود هم احساس نا امنی میکنند. آنها نه تنها با حملات جنایتکارانه نتوانستند غزه را فتح کنند و اسرای نظامی خود را آزاد کنند، بلکه برای رهایی از این باتلاق خود ساخته، حاضر شدهاند به مطالبات مجاهدان فلسطینی تن بدهند و برای به تأخیر انداختن مرگ تدریجی خود زمان بخرند. اما این تحرکات نتیجهای در اصل ماجرا ایجاد نخواهد کرد. رژیم صهیونیستی اکنون نزد افکار عمومی جهان مرده است و دانشگاههای امریکا و اروپا به جنازه او لگد میزنند. روند تحولات هیچ چشم انداز روشنی را برای رژیم صهیونیستی ترسیم نمیکند، سرطان بدخیم اسرائیل روزهای پایانی خود را سپری میکند.
منبع: روزنامه جوان
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی