فریدون ناپدری دخترم بود اما هنگامی که من خانه نبودم آن اتفاق شیطانی افتاد
تاریخ انتشار: ۱۱ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۱۹۳۱۶۳
آن چه را درباره دخترم از دوستش شنیده بودم برایم باورپذیر نبود، هیچ گاه نمی توانستم به این سخنان وحشتناک توجه کنم ولی این موضوع مانند خوره ای به جانم افتاده بود و احتمال می دادم دختر 15 ساله ام به خاطر لجبازی یا انتقام از ناپدری اش این ماجرای هولناک را مطرح کرده است تا این که یک روز با تماس همسایه خود را به منزل رساندم و .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دخترم که به دنیا آمد مثل یک عروسک او را در آغوش می گرفتم و برایش لالایی می خواندم، انگار هنوز عروسک بازی می کردم اما با به دنیا آمدن پسرم اختلافات من و «قربانعلی» به اوج خود رسید به طوری که دیگر تحمل فحاشی و کتک کاری های همسرم را نداشتم. آن قدر در شرایط سختی زندگی می کردم که به بیماری افسردگی دچار شدم و با تصمیمی احمقانه دست به خودسوزی زدم اما خوشبختانه قبل از آن که حادثه Incident تلخی رخ دهد، زن همسایه به دادم رسید و نجات پیدا کردم. دیگر چاره ای جز طلاق برایم نمانده بود به همین دلیل دخترم را به پدرش سپردم و خودم به همراه پسر خردسالم نزد مادربزرگم رفتم.
چندین ماه بعد زمانی که پسر کوچکم را به شهر بازی یکی از پارک های مشهد برده بودم با پسر مجردی به نام «فریدون» آشنا شدم که با دوستانش در پارک قدم می زد. مدتی بعد از این آشنایی و دیدارهای پنهانی، فریدون مرا که 21 سال داشتم از مادربزرگم خواستگاری کرد، من که منتظر چنین لحظه ای بودم، نصیحت های مادربزرگم را که می گفت عجولانه تصمیم نگیرم به هیچ وجه نمی شنیدم چرا که سال ها محروم بودن از مهر و عاطفه را در وجود فریدون جست وجو می کردم و به آینده نمی اندیشیدم.
چند روز بعد از ثبت ازدواج مان و جاری شدن خطبه عقد تازه فهمیدم که او نه تنها به مواد مخدر Drugs اعتیاد دارد بلکه شب ها را نیز درون خودروی وانت پیکانی می خوابد که با آن کار می کند. من هم که نمی خواستم او را از دست بدهم، حاضر به زندگی داخل وانت شدم گاهی نیز در مناطق حاشیه شهر مجبور به کارتن خوابی بودیم تا این که به عنوان کارگر خدماتی در یک رستوران مشغول کار شدم که زندگی مان سر و سامانی یابد.
در این مدت پسرم را نیز به مادربزرگم سپرده بودم. خلاصه مدتی بعد خانه ای را در حاشیه شهر اجاره کردیم و من پسرم را نزد خودم آوردم اما وضعیت همسرم هر روز بدتر می شد تا جایی که دیگر هزینه های اعتیادش را نیز من تامین می کردم و او در خانه بیکار بود. 10 سال از زندگی مشترکمان در حالی می گذشت که صاحب دو فرزند دیگر شده بودم و با ترغیب و تشویق همسرم مواد مخدر مصرف می کردم.
در همین روزها بود که دخترم به خاطر اختلاف با نامادری اش نزد من آمد و گریه کنان خواست تا در کنار من زندگی کند. من هم که از دیدن نغمه ذوق زده شده بودم مسئولیت نگهداری از فرزندانم را به او سپردم تا با خیال راحت سر کار بروم. تا این که روزی از دوست نغمه شنیدم فریدون قصد دارد دخترم را مورد آزار قرار دهد ولی همسرم قسم خورد که این حرف ها تهمت است با وجود این روزی با تماس همسایه وقتی سراسیمه به خانه رسیدم که پلیس Police در محل بود و ... تازه فهمیدم که وقتی دخترم را برای خروج بدون اجازه از منزل کتک می زدم او برای فرار Escape از چنگ فریدون در حالی به خانه دوستش می رفت که همسرم مواد مخدر صنعتی مصرف کرده و .منبع: بلاغ مازندران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.bloghnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بلاغ مازندران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۱۹۳۱۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکسهای زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده است
به گزارش همشهری آنلاین، زن میانسال که از حدود یک هفته قبل از دخترش اطلاعی نداشت، با دیدن دختر فراری خود در مرکز انتظامی لب به گلایه گشود و با بیان اینکه دیگر از رفتارها و آبروریزیهای دخترم خسته شدهام و میخواهم سرپرستی او را به شوهر سابقم بسپارم، درباره ماجراهای فرار دخترش از منزل به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: بعد از فوت همسرم با مرد دیگری ازدواج کردم اما با او سازگاری اخلاقی نداشتم به همین دلیل هم از شوهر دومم طلاق گرفتم تا خودم فرزندانم را تربیت کنم ولی با آنکه ۴ نفر از فرزندانم زندگی خوبی دارند، در تربیت آخرین دخترم عاجز ماندهام و او بلاهایی به سرم آورده است که دیگر تاب تحمل آنها را ندارم.
لادن وقتی وارد دبیرستان شد تحت تاثیر رفتارهای ۲ نفر از دوستانش قرار گرفت و آداب معاشرت، گفتار و حتی پوشش او به کلی تغییر کرد به طوری که بدون حجاب بیرون میرفت و لباسهای بسیار زنندهای میپوشید. من هم اگرچه از این رفتارها زجر میکشیدم اما به توصیه دخترانم زیاد سختگیری نمیکردم تا لادن لجبازی نکند و اوضاع بدتر نشود.
جدال پدر و دختر بر سر خواستگار آمریکایی | رضایت نمیدهم مگر به شرط... فرار دختر جوان با پسری که او را کنیز خودش کرد | کتکم میزد و دستهایم را میسوزانداین ماجرا تا حدی پیش رفت که دیگر نمیتوانستم دخترم را کنترل کنم. او بعد از دیپلم در یک داروخانه مشغول کار شد و به بهانه اضافهکاری تا نیمههای شب به خانه نمیآمد و گاهی نیز تا سپیدهدم در منزل دوستانش به سر میبرد. در همین روزها بود که فهمیدم با پسری آشنا شده است و مدام از طریق فضای مجازی با او ارتباط دارد به گونهای که حتی در مهمانیها هم گوشی تلفن از دستش نمیافتاد.
در این شرایط با آن پسر جوان تماس گرفتم و به او گفتم بیش از ۲ سال است که با لادن ارتباط داری. حالا بیا و تکلیف او را مشخص کن. فرزین هم که فقط برای هوسرانی با دخترم دوست شده بود، وقتی این جملات را شنید، خیلی راحت گفت: من در کیش هستم و هیچ علاقهای هم به دختر شما ندارم، لطفا مزاحم نشوید!
این شکست عاطفی موجب شد دخترم نسنجیده ما را مقصر این شکست عشقی بداند، در حالی که آن پسر فقط با چربزبانی به دنبال هوسرانی بود. بعد از این ماجرا روزی لادن با یک سگ پشمالو وارد خانه شد و ادعا کرد میخواهد آن سگ را در خانه نگهداری کند. این رفتار او موجب شد دخترانم و بستگان نزدیکم با ما قطع رابطه کنند چراکه آنها نمیتوانستند با این فرهنگ زندگی کنند.
من مجبور بودم با رفتارهای دخترم کنار بیایم، اما کار به جایی رسید که پای او به خانه مجردی ۲ نفر از دوستانش باز شد که هیچ قید و بند اخلاقی نداشتند و عامل بدبختی لادن شدند. یکی از همین دوستانش از او خواسته بود عکسهای بسیار زننده و شرمآوری از خودش بگیرد و آنها را در فضای مجازی به اشتراک بگذارد. آنها آنقدر از زیباییهای ظاهری دخترم تعریف و تمجید کرده بودند که او هم تحت تاثیر همین حرفها چنین رفتار زشتی را مرتکب شد و این تصاویر را در فضای مجازی منتشر کرد.
از آن روز به بعد هیچکدام از اطرافیانم به خاطر این رسوایی و آبروریزی به خانه ما نیامدند و از شدت شرم حتی لادن را جزء فامیل خودشان نمیدانستند. اکنون نیز حدود یک هفته است از منزل فرار کرده و من هیچ اطلاعی از او نداشتم تا اینکه از کلانتری تماس گرفتند و من او را در اینجا دیدم.
با توجه به حساسیت این پرونده، مشاورههای روانشناختی توسط کارشناسان اجتماعی در حالی با راهنماییهای سرگرد احسان سبکبار (رئیس کلانتری شفای مشهد) آغاز شد که دختر ۲۰ ساله در جریان عواقب فرار از منزل و سرنوشت دخترانی قرار گرفت که پس از فرار به دام باندهای تبهکاری و فساد افتادهاند و آینده خود را نابود کردهاند.
کد خبر 848595 منبع: خراسان برچسبها خبر مهم نوجوان خانواده حوادث ایران