هاتف علیمردانی: سینمای ایران به وسیلهای برای پولشویی تبدیل شده است
تاریخ انتشار: ۱۱ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۱۹۵۵۳۹
کارگردان سینما گفت: سینمای ایران به وسیلهای برای پولشویی تبدیل شده و آدمهای بسیار زیادی دارند در سینما پولشویی میکنند. ۱۱ دی ۱۳۹۷ - ۰۹:۵۵ رسانه ها خواندنی نظرات - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم ، هاتف علیمردانی در دهه 90، با کمی ارفاق، به یکی از کارگردانان صاحب کرسی سینمای ایران تبدیل شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
علیمردانی بهرغم پوسترهای خوش رنگ و لعاب فیلم و تصوری که مخاطب برای مواجهه با یک فیلم کمدی دارد، «کلمبوس» یک درام اجتماعی درراستای دیگر آثار کارنامهتان است که تنها در بستری از کمدی تعریف شده. با این تفسیر موافق هستید؟
صد درصد. «کلمبوس» یک فیلم اجتماعی است با رگههای کمدی. بله؛ با یک فیلم کاملا اجتماعی طرف هستید. البته این رگه کمدی که شما به آن اشاره کردهاید، در دیگر کارهایم مانند «کوچه بینام» و... هم بوده است.
خب چه شد که به این میزان از کمدی رسیدهاید؟
هر چند این رگه در دیگر کارهایتان هم بود اما غلظت آن تا این میزان که در «کلمبوس» میبینیم، زیاد نیست.
الان این استقبالی که از فیلم میشود نتیجه چیست؟ میخواستم بگویم میشود فیلمی ساخت که هم شرافت یک فیلم را داشته باشد، هم نظر منتقدان را تا حدودی جلب کند و هم اینکه مردم را به سینما بیاورد. سرنوشت فیلمهای اجتماعی که امروز اکران میشود را نگاه کنیم، چه میبینیم؟ واقعا غمانگیز است. این درد جامعه ماست؛ از فیلمهای خوبی که دارند اکران میشوند و بلایی که دارد بر سر آنها میآید. شما ببینید درحال حاضر چه دارد بر سر «آستیگمات»، «بینامی» و «اتاق تاریک» میآید. اینها فیلمهای خوبی هستند. فیلم «آستیگمات» خیلی فیلم شریفی است. اینها همه دارند ضرر میدهند و این اتفاق غمانگیزی است. ما باید برویم به سمت رویکردی که یک تعادل ایجاد کنیم میان نظر مخاطب و سلیقه فیلمساز.
بیتعارف بگویم انتظار این نبود که «هاتف علیمردانی» که جاپایش در درامهای پردغدغه اجتماعی و خانوادگی محکم شده بود و تا حدودی به خوب ساختن عادت کرده بود، فیلمی با این شکل از مایه کمدی بسازد.
مگر کمدی ساختن بد است؟ «روبرتو بنینی» این همه فیلم کمدی درجه یک ساخته است. اتفاقا من برای شکست این رویکرد و نگاه آمدهام که آقا میتوان فیلمی ساخت که مردم لبخند بزنند. «کوچه بینام» پر از لحظات خندهدار است؛ از همان سکانس اول که نشان میدهد مادر از کفن بلند میشود، اصلا فیلم با خنده شروع میشود. «آباجان» پر از لحظات خندهدار است؛ همینطور «هفت ماهگی» و... . زندگی پر از شادی و غم است؛ گریه و خنده کنار هم هستند. «کلمبوس» هم بیش از این نیست. فکر کنم از دقیقه 50 و خردهای به بعد، خیلی کم خنده بر لب مخاطب میآید چون قصه، او را میبرد و با حجمی از اتفاقات روبهرو میشود که دیگر وقت خندیدن ندارد و باید قصه را دنبال کند تا جایی که در پایان «کلمبوس»، با فکر بیرون میآید. من در این فیلم یک ایده خیلی مهم را مطرح کردهام: «مهاجرت». در این روزهای سخت که مردم زیر فشار تحریمها قرار دارند و زندگی به لحاظ مالی برایشان سخت است، فکر مهاجرت اولین فکری است که به ذهن خیلیها میآید. در ونزوئلا مردم به جایی رسیدهاند که همه فرار کردهاند ولی در ایران مردم ایستادهاند و دارند زندگی میکنند. بخشی هم که دارند مهاجرت میکنند باید بدانند که برای چه دارند مهاجرت میکنند. ما در فیلممان قضاوت نکردیم که بروند یا نروند، ما فقط گفتیم اگر میخواهید بروید، ببینید برای چه میخواهید این کار را کنید.
و این موضوع دغدغه امروز شماست؟
ببینید من همیشه یک دغدغهای داشتهام که فیلمی ساختهام. معمولا چیزی من را آزار میدهد که شروع به نوشتن و تولید میکنم. من فیلمنامه «کلمبوس» را در غمگینترین لحظات زندگیام نوشتم.
ایـــن درســــت اســـــت که یک سناریـــست بایـــد تنها در چارچــــوبهـــای مـــدیوم نوشتاری خــود حــرکت کند؟ شما در کارنامـهتان، کار کــودک نوشتهاید، درام اجتماعی دارید، درام خانوادگی هم همینطور، در «آباجان» درام را در بستری از موشکباران جنگ روایت کردهاید و حالا «کلمبوس» را در بستری از کمدی نوشتهاید. دلیل این همه سرگشتگی و تغییر چاشنی چیست؟
واقعا درحال تجربهکردن هستم که این خیلی خوب است. من هنوز دارم تجربه میکنم و هنوز زبان خودم را پیدا نکردهام. هنوز حس میکنم زبانم الکن است و اینکه از دنیای کودک و فضای غیررئال، ناگهان به ناتورآلیستیترین فضاها سفر کرده و از آنجا میروم فضای جنگ را تجربه میکنم یا زندگی اجتماعی پایین شهر را به تصویر میکشم و... همه بهخاطر این است که من دارم تجربه میکنم. هنوز زبانم کامل نشده اما با شهامت فیلم میسازم و همیشه، تمام آنچه دارم را خرج فیلمم میکنم. یعنی من برای هر فیلمم با تمام دل و جانم از ابتدا تا انتها میایستم، آن را بزرگ میکنم تا ازدواج کند و برود سر خانه و زندگیاش و من میروم سر فیلم بعدی خودم.
گرانی ارز در راه تصویربرداری فیلم در آمریکا، شما را غمگینتر نکرد؟
البته بخش کوچکی از فیلم را در آمریکا فیلمبرداری کرده و خیلی جمعوجور هم این کار را انجام دادهایم. ما با یک گروه کوچک در آمریکا کار کردهایم.
چون فیلمساز مستقلی هستید این سوال را از شما میپرسم که آیا در راه تولید این فیلم از جیب خودتان پول گذاشتهاید؟ چون این سالها گفته میشود در سینمای ایران، هیچ فیلمساز یا تهیهکنندهای از جیب خودش پول نمیگذارد.
اما من واقعا از جیب خودم پول گذاشتم و میدانم که هیچ جوری هم پولم برنمیگردد. پول زیادی را بابت ساخت این فیلم خرج کردم. من 50 درصد هزینه این فیلم را از جیب خودم گذاشتم و 50 درصد دیگرش را هم تهیهکنندگان سالم سینما یعنی آقایان «علی سرتیپی» و «محمدرضا تختکشیان» تقبل کردند و به صورت مشخص با اینها شراکت کردم و واقعا من 50 درصد برای این فیلم پول خرج کردم. پولی که امروز با گران شدن دلار، به هیچ وجه نمیتوانم آن را برگردانم.
در این سالها خیلی از فیلمسازان برای اینکه پولی از جیب نگذارند، دست به دامن پولهایی میشوند که از بیرون به سینما تزریق میشود. به وجود این پولها و سرمایهها در سینمای ایران اعتقاد دارید؟
بله، چون حتما وجود دارد. سینمای ایران به وسیلهای برای پولشویی تبدیل شده و آدمهای بسیار زیادی دارند در سینما پولشویی میکنند. از طریق پولشویی، تو حداقل 20 درصد از پول را هم بتوانی وارد سیستم کنی، برندهای. الان از طریق سینما میشود حول و حوش 40 درصد پولت را بشویی و وارد سیستم کنی. سریالها و فیلمهای زیادی در شبکه نمایش خانگی و سینمای ایران وجود دارند که به وسیله پولشویی تولید میشوند.
رونق این حرفه تا حدودی به خواست فیلمسازان برمیگردد؟
در و دیوار سینما نباید اینقدر کوتاه باشد. واقعا خیلی حیف است که ما به این پولها تن میدهیم.
دلیل تن دادن سینماگران به این پولها از نظر شما چیست؟
سینما، حرفه درآمدزایی نیست چون وارد گردونه صنعت نشده است.
به «فرهاد اصلانی» برسیم که برای سومینبار با شما همکاری داشته و گویا اینبار علاوهبر بازی، در کار نگارش فیلمنامه هم به شما کمک کرده است.
البته فیلمنامه را با هم کار نکردیم. فیلمنامه نوشته شده بود. فرهاد دوست بسیار نزدیک من است و در تمام کارهای مشترکمان، از ابتدا تا انتهای کار کنار من بوده. مثل همین الان که در اکران کار هستیم و فرهاد مشاور اصلی من است. ما خیلی رفاقت نزدیکی داریم و ایشان مثل برادر بزرگتر من است. نتایج خوبی با هم میگیریم برای اینکه فرهاد دلسوزیهای بسیار شریفی نسبت به کار دارد. بازیگر بسیار توانایی است؛ فرهاد درحال حاضر، با اختلاف، بهترین بازیگر سینمای ایران است و من بهشدت به توانایی بازیگری، شعور و دانشی که نسبت به سینما دارد، احترام میگذارم. خیلی با هم گفتوگو میکنیم. فیلمنامه «کلمبوس» را با هم ننوشتیم ولی فیلمنامه نوشته شده من را با فرهاد ویراستاری کردیم و فرهاد درگیر ویراستاری فیلمنامه بود. علاوهبر این او با من در مونتاژ، ساخت، اکران، تبلیغات و... بوده؛ بهطور کلی فرهاد در تمام زوایای این فیلم کنار من بوده است.
در صحبتهایتان از «کلمبوس» بهعنوان یک فیلم شریف نام بردید که میتواند نظر منتقدان را تا حدودی جلب کند. با این تفاسیر چرا این فیلم را مانند دیگر ساختههایتان به جشنواره فجر نفرستادید و ترجیح دادید پیش از این رویداد فیلم را اکران کنید؟
جشنواره فجر تنها دارایی سینمای ماست که باید حفظ شود. هر چند در طول این سالها، کمی به غلط و به کج رفته است. به نظر میرسد گاهیاوقات سلیقههای مختلف و دولتیشدن جشنواره، آن را به سمت و سویی برده که نباید میرفت و اینچنین شده که خیلیها از آن دلزده هستند. امروز اما جشنواره فجر در مسیر درستی است چون یک دبیر کاربلد به نام «ابراهیم داروغهزاده» بالای سر خودش دارد. تنها توصیهای که میتوانم به مدیران داشته باشم این است که این دبیر نباید عوض شود. دبیر یک جشنواره باید به صورت ثابت حضور داشته باشد و اینکه مدیریت و نظارت هم به او قدرت خوبی داده که این دو عنصر، یک مشورت شدیدی نیاز دارند و همیشه این دو قطب در جشنواره با هم اختلافاتی داشتهاند که الان این یکی بودن، تصمیم بسیار درستی است.
یعنی علت اینکه شما «کلمبوس» را به جشنواره ندادهاید این بوده که در دورههایی به مسیر غلط رفته است؟
نه؛ علت اصلی اینکه من فیلمم را اکران کردهام اولا بهخاطر این بود که من خارج از ایران زندگی میکنم و باید فیلم را به دلایل خاصی زودتر اکران میکردم. ضمن اینکه «کلمبوس» در جشنواره تورنتوی کانادا اکران شد و جایزه بزرگ جشنواره را هم گرفت و چون فیلم آنجا اکران شده بود و شرایط جشنواره فجر طوری است که باید ابتدا در ایام جشنواره اکران شود بنابراین شرایط جوری نبود که بتوانم آن را به جشنواره فجر بدهم.
با این تفاسیر، از اکران فیلمتان تا اینجا رضایت دارید؟ کمی بیش از 2 میلیارد تومان طی 24 روز فروخته.
بین سینمادارها معروف است که موتور فیلمهای من همیشه از هفته سوم راه میافتد که برای این فیلم هم این اتفاق افتاد و خدا را شکر خیلی خوب دارد جلو میرود.
منبع:فرهیختگان
انتهای پیام/
بازگشت به صفحه رسانهها
R41383/P/S9,1299/CT12منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۱۹۵۵۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بالاترین میانگین مخاطب از آن کدام فیلم است؟/ یک غیر کمدی پرفروش
به گزارش خبرنگار مهر، برمبنای آمار سمفا تا ساعت ۲۳:۳۰ شنبه شب ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳، تاکنون ۴ میلیون و ۵۸۴ هزار و ۳۰۵ نفر در ۱۱۷ هزار و ۴۳۳ سانسی که ۹ فیلم سینمای ایران در سالنهای سینمایی به نمایش گذاشته شدهاند، به تماشای آثار نشسته اند و فروشی نزدیک به ۲۶۹ میلیارد و ۶۸۳ میلیون و ۶۹۸ هزار تومان را برای سینمای ایران به ارمغان آوردهاند.
در هفت روز گذشته، فیلمهای سینمای ایران فرصت نمایش در ۱۹ هزار سانس را پیدا کرده و توسط ۹۵۱ هزار و ۸۱۰ نفر تماشا شده اند. سینمای ایران درحالی که بهواسطه تعطیلی سینماها در روزهای پایانی هفته کاهش نزدیک به ۲ هزار سانس برای نمایش فیلم ها را تجربه کرده اما با افزایش هزار نفری مخاطبان نسبت به هفته قبلش مواجه بوده است؛ به این ترتیب در این هفته، میزان فروش سینمای ایران عددی معادل با ۴۹ میلیارد و ۷۸۹ میلیون و ۱۶۴ هزار تومان بوده است که تقریبا مشابه رقم میزان فروش هفته گذشته سینمای ایران است.
بر این مبنا میانگین مخاطبان هر کدام از فیلمهای سینمای ایران در هر سانس عددی نزدیک به ۴۹ نفر بوده است در حالی که هفته گذشته این عدد نزدیک به ۴۲ نفر بود.
«مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی، پرفروشترین فیلم هفته گذشته محسوب میشود، این فیلم که از ۵ اردیبهشت اکران شده است به عنوان یک فیلم غیرکمدی رکوردهای قابل توجهی از خود برجای گذاشته است و در مدت ۲ هفته گذشته با بلیت فروشی حدود ۵ برابری نسبت به «تمساح خونی» و «سال گربه» با فاصله ای قابل توجه در جایگاه اول جدول فروش هفته گذشته قرار گرفته است.
این فیلم توانسته در هفت روز گذشته با فروشی معادل با ۲۹ میلیارد و ۴۴۰ میلیون و ۵۹۴ هزار تومان، افزایش فروش ۱۰ میلیاردی نسبت به هفته قبلش را تجربه کند؛ این فیلم با در اختیار داشتن ۵۲۰ سالن سینما در سال جاری، توسط ۵۳۸ هزار نفر تماشا شده است. بر مبنای آمار ارایه شده، میانگین مخاطبان فیلم «مست عشق» در هر سانس، عددی نزدیک به ۷۵ نفر است بدین ترتیب این فیلم سالن های نمایش شلوغی را تجربه کرده است.
جهت آشنایی بیشتر «با مست عشق» میتوانید گزارش «نگاهی به «مست عشق» از تعطیلی تا اکران/ حواشی بیپایان یک اثر فاخر» را بخوانید.
اما «تمساح خونی» همچنان پرفروشترین فیلم سال ۱۴۰۳ محسوب میشود که در رده دوم جدول فروش هفتگی و با فاصله از «مست عشق» قرار میگیرد زیرا این فیلم توانسته در هفت روز گذشته به فروشی معادل با ۷ میلیارد و ۹۶۱ میلیون و ۷۸ هزار تومان دست پیدا کند.
میانگین مخاطبان فیلم «تمساح خونی» در هر سانس، عددی نزدیک به ۳۹ نفر بوده است حال آن که میانگین مخاطبان «مست عشق» به عنوان فیلم اول جدول فروش ۷۵ نفر است. به نظر میرسد «تمساح خونی» در مقابل گام بلندی که عاشقانه شمس و مولانا برای تصاحب جایگاه اول فروش سال ۱۴۰۳ برداشته است هنوز عقب نکشیده است.
«تمساح خونی» که اکران خود را از ۱۶ اسفند ماه سال قبل در قالب اکران نوروزی آغاز کرده است، با در اختیار داشتن ۶۵۷ سالن سینما در سال جاری، توسط ۲ میلیون و ۱۵۳ هزار نفر تماشا شده و به فروشی بیشتر از ۱۳۰ میلیارد تومان رسیده است. این فیلم همچنان پرفروشترین فیلم سینمایی سال ۱۴۰۳ محسوب میشود.
«سال گربه» دیگر کمدی این روزهای سینما در رده سوم جدول پرفروشترین آثار سینمای ایران در هفت روز گذشته و بعد از «تمساح خونی» قرار میگیرد. ۶ میلیارد و ۳۶۱ میلیون و ۳۲۲ هزار تومان عددی است که از فروش فیلم مصطفی تقیزاده در هفت روز گذشته اعلام شده است.
«سال گربه» که اکران خود را از ۲۲ فروردین ماه سال ۱۴۰۳ به سرگروهی پردیس سینمایی مگامال آغاز کرده است، با در اختیار داشتن ۵۷۸ سالن سینما در سال جاری، توسط ۶۱۸ هزار نفر تماشا شده و با فروش ۶ میلیاردی در هفته روز گذشته به فروشی بیشتر از ۳۴ میلیارد تومان رسیده است.
چه فیلمهایی در رده چهارم تا هشتم قرار دارند
«بی بدن» در جایگاه چهارم جدول پرفروشهای هفته قرار دارد و در یک هفته گذشته فروشی معادل با ۳ میلیارد و ۳۵۲ میلیون و ۹۳۹ هزار تومان را به نام خود ثبت کرده است.
«بی بدن» که اکران خود را از ۲۳ اسفند ماه سال ۱۴۰۲ در قالب اکران نوروزی آغاز کرده است، با در اختیار داشتن ۵۰۴ سالن سینما در سال جاری، توسط ۵۷۵ هزار نفر تماشا شده و به فروشی بیشتر از ۳۴ میلیارد تومان رسیده است، برنامه «هفت» در اولین قسمت فصل جدید خود میزبان کارگردان این فیلم بود.
«آسمان غرب» به تهیهکنندگی حبیب والی نژاد نیز در یک هفته گذشته توسط ۳۴ هزار و ۵۲۳ نفر تماشا شده و به فروشی معادل با ۱ میلیارد و ۳۸۰ میلیون تومان رسیده است و به این ترتیب این اثر در رده پنجم جدول فروش هفتهای که گذشت قرار میگیرد.
فیلم سینمایی «ایلیا؛ جستجوی قهرمان» به کارگردانی سیدعلی موسوی نژاد با فروش ۲۲ هزار بلیت در جایگاه ششم گیشه فروش سینماها قرار میگیرد. این فیلم نیز با در اختیار داشتن ۲۱۸ سالن سینما و ۸۳۰ سانس در هفت روز گذشته، پذیرای بیش از ۲۲ هزار مخاطب بوده است و به فروشی معادل با ۷۶۴ میلیون و ۴۸۵ هزار تومان رسیده است.
«آپاراتچی» نیز در هفت روز گذشته توسط ۷ هزار و ۳۴۴ نفر تماشا شده و به فروشی بیشتر از ۳۳۷ میلیون تومان رسیده است. بنابراین این فیلم نیز در رده هفتم جدول فروش قرار دارد.
«نوروز» به کارگردانی سهیل موفق نیز با در اختیار داشتن ۸۷ سالن سینما در هفت روز گذشته، توسط ۴ هزار و ۳۶۲ نفر تماشا شده است و به فروشی معادل ۱۷۶ میلیون و ۳۳۳ هزار تومان دست یافته است. به این ترتیب این فیلم نیز در رده هشتم جدول فروش آثار هفت روز گذشته سینمای ایران قرار میگیرد.
«پرویز خان» به تهیهکنندگی عطا پناهی نیز در یک هفته گذشته توسط ۵۲۲ نفر تماشا شده و به فروشی معادل با ۱۸ میلیون و ۶۵۲ هزار تومان رسیده است.
کد خبر 6096704 سید امیر شایان حقیقی