وقتی غواصان کربلای ۴ به قوسهای طلایی مک دونالد زدند
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۲۲۷۰۱۶
کوتهبینانهترین تحلیل درباره صف غواصانی که در ظلمات سوم دی ماه سال ۱۳۶۵ دل به امواج اروند زدند، سنجش عمق نفوذ و عملکرد آنان، صرفا در زمستان سرد میانه دهه ۶۰ است. ۱۳ دی ۱۳۹۷ - ۱۳:۱۶ رسانه ها خواندنی نظرات - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، یکی از فواید بحثهایی که این روزها درباره عملیات کربلای 4 به راه افتاد آن بود که بهانهای شد تا بسیاری از رزمندگان حاضر در این عملیات روایت خود از آن شب را بیان کنند و عکسها و فیلمهای زیادی از این عملیات در فضای مجازی به اشتراک گذاشته و دیده شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کوتهبینانهترین تحلیل درباره صف غواصانی که در ظلمات سوم دی ماه سال 1365 دل به امواج اروند زدند، سنجش عمق نفوذ و عملکرد آنان، صرفا در زمستان سرد میانه دهه 60 است. گلولههایی که آنان در آن شب شلیک کردند از چنان قدرت و دقتی برخوردار بود که نتیجه آن را امروز باید به نظاره نشست. اسیران نگاه مادی که اغلب یک وجب جلوتر از دماغ خود را نمیبینند، قادر به درک این واقعیت عظیم نیستند که رزمندگان جوان کربلای4، نه خطشکنان ابوالخصیب و بصره که خطشکنان دنیای مک دونالدیزه هستند و نام جاوید آنان را باید با افتخار بر تارک عصر جدید یا همان جهان پسالیبرال حک کرد.
فرانسیس فوکویاما اندیشمند مشهور سیاسی-فلسفی معاصر – که سابقه کار در اداره امنیت ملی آمریکا را هم دارد- در سال 1989 با نگارش مقالهای، طرح اولیه تئوری مشهور خود با عنوان «پایان تاریخ» را ارائه کرد. سه سال بعد در کتاب «پایان تاریخ و آخرین انسان» این تئوری را بهطور مبسوط شرح داد و تاکید کرد همه کشورها از این پس بازار آزاد را انتخاب میکنند تا مردم خود را غنی کنند و دولتهایی دموکراتیک داشته باشند. او مینویسد؛ «آنچه ما شاهد آن هستیم تنها پایان جنگ سرد یا گذار از یک دوره تاریخی خاص پس از جنگ نیست بلکه پایان تاریخ به این صورت است: پایان تحول ایدئولوژیک بشری و جهانیسازی لیبرال دموکراسی، به عنوان شکل نهایی حکومت بشری است.»
چهار سال بعد توماس فریدمن تحلیلگر برجسته نیویورک تایمز در مقالهای با عنوان «نظریه قوسهای طلایی پیشگیری از جنگ»، (منظور از قوسهای طلایی علامت تجاری مک دونالد است که حرف M بهصورت دو قوس طلایی میآید) شرح ملموس و عینیتری از پایان تاریخ به سبک آمریکا ارائه داده و مینویسد؛ «وقتی یک کشور به سطح مطمئنی از توسعه اقتصادی میرسد، وقتی طبقه متوسط آن کشور آنقدر بزرگ است که هوادار مک دونالد باشد، آن وقت این یک کشور مک دونالدی است. مردم در یک کشور مک دونالدی علاقهای به مبارزه ندارند، آنها ترجیح میدهند در صفِ همبرگر منتظر بایستند.»
تحلیل فریدمن متکی به صف چند هزار نفری روسها با افتتاح نخستین شعبه مک دونالد در مسکو بود. «روز 31 ژانویه سال 1990 بود. شهروندان پایتخت اتحاد جماهیر شوروی سابق در صفی که کیلومترها امتداد داشت، ایستاده بودند. نخستین مک دونالد در روسیه افتتاح میشد. برخی بیش از 3 ساعت در صف بودند؛ کسانی که میخواستند ببینند «غرب» چه مزهای دارد! غربی که آن را از تعریفها و شنیدهها میشناختند. حتی گفته میشود که شمار شهروندان منتظر در برابر اولین شعبه مک دونالد مسکو بیش از 30 هزار نفر بوده است.» این شیفتگان طعم غرب، لیوانهایی را که در آن برای اولین بار کوکاکولا نوشیده بودند، برای یادگار به خانه بردند. مانند شهروندان آلمانی که تکه سنگهای دیوار فروریخته برلین را مانند جویندگان طلا برداشتند و بردند!
آن روز که فوکویاما و فریدمن از تئوری پایان تاریخ و قوسهای طلایی میگفتند، احتمالاً نمیدانستند که رزمندگانی گمنام در دل شب بذرهایی کاشته و با خون خود آن را آبیاری کردهاند که سالها بعد به بار خواهد نشست و ثمره آن، تئوری اغواگر قوسهای طلایی را فرو خواهد ریخت و عصر جدیدی را رقم خواهد زد. عصری که بارزترین علامت آن آغاز پایان نظم نوین جهانی به رهبری آمریکاست. روی کار آمدن فردی همچون دونالد ترامپ با شعار «بازگرداندن دوباره عظمت به آمریکا» معلول و نشانهای از این عصر تازه است. این شعار فارغ از فرصتطلبی و کلاشی سیاسی شخصیتی مانند ترامپ، بهقول ولفگانگ استریک استاد و مدیر بازنشسته موسسه مطالعات اجتماعی ماکس پلانک در کلن، حاوی این اعتراف است که «آمریکا قدرتی رو به زوال است و بهطور شرمآوری نتوانسته از زمان جنگ ویتنام تاکنون پیروز میدان باشد یا حتی به جنگهایی که خود آغازگرش بوده است پایان دهد.»
جرج ریتزر جامعهشناس برجسته آمریکایی و استاد دانشگاه مریلند و مبدع اصطلاح «مک دونالدی شدن» در تشریح این وضعیت میگوید: «اصطلاح مک دونالدی شدن را برای اشاره به فرآیندی ابداع کردم که در آن اصول رستورانهای غذای فوری به تدریج بر بخشهایی از جامعة آمریکا و نیز بر بقیه جهان مسلط میشوند.» ریتزر با وام گرفتن از مفهوم «قفس آهنین» ماکس وبر، مک دونالدی شدن را دارای 5 ویژگی میداند؛ کارایی، محاسبه پذیری، پیشبینیپذیری، کنترل و عقلانیت صوری. منظور ریتزر از کارایی آن است که مشتریان مک دونالد بخش عمدهای از کار را خود برعهده میگیرند (با ایستادن در صف، سفارش غذا، تمیز کردن میز و...) و عملاً به کارگران بیمزد و مواجب تبدیل میشوند. محاسبهپذیری یعنی همه چیز را میتوان شمرد و کمیت است که بهطور قلابی جای کیفیت را میگیرد. پیشبینیپذیری یعنی همه چیز باید طبق روندی از پیش تعیین شده پیش برود و رویدادی غیرمنتظره رخ ندهد. کنترل در اینجا ناظر به ارجحیت ابزار غیرانسانی است که قابل تنظیم و یکنواخت بوده و میتواند بر رفتار انسانی نیز کنترل داشته باشند. مجموع همه این ویژگیها را میتوان در عقلانیت صوری تجمیع و تحلیل کرد. عقلانیتی فریبنده که سعی دارد بر تمام جنبههای زندگی بشری سایه افکند.
پیروزی رزمندگان کربلای4 غلبه بر تفکر «مک دونالدی شدن» بود. آنان مفهوم تازهای از کارایی ارائه کردند و محاسبهپذیری و پیشبینیپذیری را به چالش کشیدند. آنان نشان دادند انسان معاصر نه تنها میتواند خود را از یوغ کنترل ابزارهای غیرانسانی و مادی برهاند، بلکه قدرت و سلطه مرگبار این ابزار را نیز زیر سؤال ببرد و در یک کلام عقلانیت صوری سالهای پایانی قرن بیستم را به بایگانی تاریخ بفرستد. چهرههای خندان آن غواصها را که میدانستند تا ساعاتی دیگر به احتمال بسیار جان خود را از دست میدهند، در نظر بگیرید و با چهرههای آنها که ساعتها در صف مک دونالد منتظر همبرگر خود میایستند، مقایسه کنید.
در دنیای مک دونالدی شده جایی برای ایمان و روح بشری نیست. شما در صفی میایستید و ساندویچی میگیرید و گوشهای آن را گاز میزنید و میروید تا فردا. همین صف و ساندویچ و طعم که خلاصه آن «روزمرگی» است هر روز تکرار میشود. چرخش دنیا به سمت ایمان، شورشی علیه این بطالت روحی و دنیای مک دونالدی شده است. نیلمکگرگور در روزنامه گاردین درباره نقطه عطف این چرخش مینویسد؛ «اگر مجبور باشیم یک نقطه اوج انتخاب کنیم، لحظۀ خاصی که در آن این تغییر تبلور یافت، آن نقطه احتمالاً انقلاب اسلامی ایران در 1979 خواهد بود. این انقلاب، که جهان سکولار را عمیقاً شوکه کرد، زمانی که اتفاق افتاد، علیه جریان تاریخ بود: اما حالا به نظر میرسد منادی تحولات تاریخ شده است.»
انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 نقطه چرخش تاریخ معاصر بشری بود و رزمندگان کربلای4 اسطورههای این چرخش انسان ساز. ذهن مفلوک و عقلانیت صوری مک دونالدی شده که آن روزها نیز قادر به درک این شکوه نبود، برای خروج از گیجی خود، صف عاشقان شهادت را «امواج انسانی» نامید اما چه باک که آنان بیدارترین و آگاهترین مردمان روزگار بودند. 30 سال بعد وقتی پیکر تعدادی از آنان بازگشت ولولهای در کشور به راه افتاد و مراسم تشییع این شهیدان (26 خرداد 1394) تبدیل به حماسهای دیگر شد.
مسئله دفاع مقدس و کربلای4 فراتر از معادلات صرفاً نظامی و شاخصهای عقل صوری است. راه را بر بازخوانی تخصصی و تحلیل جنگ نباید بست، اما میان تحلیلگر منصفی که تمامی شرایط را در نظر میگیرد با تحلیلگر مریضی که چشم خود را بر روی نقش آمریکا در لو رفتن عملیات میبندد، هیچ سنخیتی نیست. آنان که امروز شاخ آمریکا را علیرغم هزینه 7 تریلیون دلاریاش در منطقه شکستهاند، همان بچههای کربلای4 و شاگردان همان مکتب هستند. برخی رخدادها و انسانها در حجاب معاصرت گرفتار میشوند و بیشک آیندگان بیش از ما مردان کربلایی دفاع مقدس را قدر خواهند دانست و از این منظر، بر شبههافکنان حرجی نیست که بهقول خواجه شیراز؛
وصف خورشید به شبپرّه اعمی نرسد
که در آن آینه صاحبنظران حیرانند
یادداشت:محمد صرفی
منبع:کیهان
انتهای پیام/
بازگشت به صفحه رسانهها
R41383/P/S9,1299/CT12منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۲۲۷۰۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حامیان فلسطین در نیویورک پرچم آمریکا را آتش زدند+ فیلم
به گزارش گروه سیاست خبرگزاری علم و فناوری آنا، تارنمای رسانه آمریکایی "فریدام نیوز" (FreedomNews.tv) ساعاتی پیش خبر داد که حامیان فلسطین در "روز خشم" در شهر نیویورک تظاهرات کرده و پرچم آمریکا را به آتش کشیدند.
در جریان تظاهرات دیشب که با سرکوب شدید پلیس روبرو شد، تعدادی از معترضان پرچم فلسطین را بر بنای یادبود سربازان آمریکایی به اهتزاز درآورده و پرچم آمریکا را در برابر آن به آتش کشیدند.
حامیان فلسطین که در حمایت از شهر رفح به خیابان های منهتن سرازیر شده بودند، برخی از خیابان ها را نیز با موانع مسدود کرده و با پلیس درگیر شدند.
به دنبال این تظاهرات، پلیس نیویورک تعدادی از حامیان فلسطین را دستگیر و شرکت کنندگان این رخداد را متفرق کرد.
اندکی پس از موافقت حماس با طرح آتشبس، دفتر بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی دوشنبه شب (۱۸ اردیبهشت) در بیانیهای تأیید کرد که کابینه جنگ اسرائیل به حمله زمینی به رفح رای مثبت داده است.
براساس گزارش دفتر نخستوزیری رژیم صهیونیستی، کابینۀ جنگ این رژیم به اتفاق آرا تصمیم به ادامه عملیات در رفح گرفت تا به ادعای خود «فشار نظامی بر حماس را برای آزادی اسرا و دستیابی به دیگر اهداف جنگ» ادامه دهد.
ساعاتی بعد رژیم صهیونیستی به رفح حمله کرد که بر اثر آن پنج تن از جمله یک کودک شهید شدند.
انتهای پیام/