اصلاح طلبانی که مرحوم هاشمی را دست آویز خود قرار دادند؟
تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۲۴۸۷۸۲
کسانی که امروز می خواهند خود را به عنوان مدافعان انحصاری آقای هاشمی معرفی کنند باید بدانند که حافظه ذهنی ملت و مکتوبات به جا مانده ازآنان در حمله و تخریب شخصیت آقای هاشمی پاک شدنی نیست.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از آفتاب جنوب،کسانی که امروز می خواهند خود را به عنوان مدافعان انحصاری آقای هاشمی معرفی کنند باید بدانند که حافظه ذهنی ملت و مکتوبات به جا مانده ازآنان در حمله و تخریب شخصیت آقای هاشمی پاک شدنی نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برای این که به تحلیلی دقیق تر از نوع رفتار گروه های مختلف اصلاح طلب با آقای هاشمی دست یابیم، مناسب است کمی به عقب برگشته و گذری کوتاه و مختصر بر رفتار اشخاص و گروه های این جریان سیاسی با هاشمی در سالهای قبل از اینکه از وی بعنوان دست آویز خود استفاده کنند داشته باشیم. مقطعی که اصلاح طلبان برای دسترسی به اهداف خود نیازمند تخریب چهره هاشمی در افکار عمومی بودند.
اعضای جبهه منحله مشارکت و دیگر اصلاح طلبان در حالی از هاشمی دفاع میکنند که پیش از این در باره هاشمی طوری دیگری سخن می گفتند.مردم می دانند اصلاح طلبان هاشمی رفسنجانی را پلی برای بازگشت به قدرت انتخاب کرده بودند
کسانی که در سالهای حاکمیت جریان اصلاحات کتاب “عالیجناب سرخ پوش” را نوشتند و با رانت وزارت ارشاد هزاران نسخه از آن را منتشر کردند و بدترین اهانتها و تهمتها را در روزنامه هایشان نثار او کردند، از چندسال پیش و امروز در خیل مدافعان سینه چاک ایشان قرار بگیرند. همانگونه که تمسخر کنندگان آیت الله منتظری بعدها در زمره مدافعان ایشان قرار گرفتند.
برای این گروهها و به وِیژه جریان ضد انقلاب افراد مادامی که با انقلاب و مردم همراهاند مغبوض و هرچه به ظاهر فاصله ای ایجاد میشود، آنها نیز بیشتر پشت سر آنان سنگر می گیرند.البته هوشمندی هاشمی تلاش آنان را برای ایجاد گسست از نظام و رهبری ناکام گذاشت.
کسانی که امروز می خواهند خود را به عنوان مدافعان انحصاری آقای هاشمی معرفی کنند باید بدانند که حافظه ذهنی ملت و مکتوبات به جا مانده ازآنان در حمله و تخریب شخصیت آقای هاشمی پاک شدنی نیست.
اگر اصولگرایان منصف و منتقد، برخی سیاستها و مواضع ایشان را مورد نقد قرار می دادند. اصلاح طلبان فراوانی بودند که هاشمی را مسول قتلهای زنجیره ای، دیکتاور و مخالف آزادی بیان، فرصت طلب، دورو، قدرت طلب، نماد سیاست نهان روش و تاریکخانهای، مخالف آزادی اندیشه، تحقیرکننده مخالفان و منتقدان، صاحب قدرت غیرپاسخگو، طرفدار توسعه آمرانه و نه توسعه دموکراتیک، ضدیت با دموکراسی، شخصیتی انتقادناپذیر و غیرقابل دسترس، معرفی کردند ،او را صاحب مواضع لرزان دانستند که با توجه به شرایط موازنه قدرت نیروها به راحتی تغییر جایگاه می دهد. و بالاتر از همه نوشتند: نقد هاشمی یعنی شرکت در بازی مرگ.!
کافی است با مراجعه به روزنامه های آن روزها نظیر صبح امروز، نشاط، بیان و…. حجم انبوه مقالات و پاورقی ها علیه وی رادوباره مرور کنیم.
این جریان همان جریانی است که در پی تخریبهای آنان هاشمی در مجلس ششم در جایگاه سی ام منتخبین تهران قرار گرفت .همین جریان اصلاح طلب که همه تلاش خود را برای تخریب هاشمی بکار گرفته بود ادعا کرد هاشمی با رانت وارد لیست منتخبین انتخابات تهران شده است . روزنامه مشارکت نیز نوشت:
«نفر سیویکم (علیاکبر رحمانی) با اعتراض به نتایج انتخابات، جایگاه خود را به طور قطع در بین سی کاندیدای منتخب تهران میداند».(روزنامه مشارکت ۸/۱۲/۱۳۷۸)
هاشمی نیز برای از بین بردن هرگونه شبهه ای طی چند نامه از شورای نگهبان خواست ضمن رسیدگی به اعتراض نفر سی و یکم” برای حفظ حق داوطلبان و جلوگیری از مخدوش شدن اعتماد مردم که سرمایهی ارزشمند کشورند، لازم باشد رسیدگی دقیق تا رفع ابهام انجام میشود و در مراحل مختلف با اطلاعرسانی به موقع، مردم در جریان امر قرار گیرند”(رجوع شود به کتاب انصراف نوشته عباس بشیری، ص ۲۰۰)
شورای نگهبان پس از بررسی با ابطال صندوقهای مخدوش، جمعبندی آرای نهایی تهران اعلام کرد هاشمی رفسنجانی با ۶۳۰۵۹۰ رای و کسب ۲۸٫۶ درصد آرا در رتبه بیستم قرار میگیرد.
علیرغم اعلام نظر شورای نگهبان هاشمی که از حجم سنگین تلاشها و تخریبهای اصلاح طلبان دگیر بود و می دانست در صورت حضور در صندلی مجلس دور جدیدی از تخریبهای این جریان را شاهد خواهد بود عطای حضور در مجلس را به لقایش بخشید و مجبور به اصراف شد.
او در نامه اصراف خطاب به مردم نوشت :
مردم شریف و بزرگوار تهران، همانطور که مطلع هستید، اینجانب بر خلاف تصمیم قبلی و تمایل شخصی و قلبیام، حسب وظیفهی شرعی و رسالتی انقلابی و میهنی و در پی اصرار و تأکید چهره های محترم و شخصیتهای صاحبنظر نظام، در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت نمودم، اما حجم سنگینی از تبلیغات منفی و خلاف پیش از برگزاری انتخابات و در دورهی تبلیغات و به هنگام رأیگیری و شمارشآرا، بر صحنهی میدان رقابتهای انتخاباتی عارض گشت و حتی دشمنان خارجی و داخلی انقلاب سمپاشیهایی علیه اصل نظام و دستاوردهای انقلاب و دفاع مقدس و سازندگی نمودند و در جریان انتخابات و حتیپس از اعلام نتایج، فضای شبههناک و ابهامآلودی به وجود آمد. خوشبختانه تدبیر مقام معظم رهبری مانع بروز مشکلات سیاسی و اجتماعی شد.
به رغم اصرار و درخواست اینجانب از مسئولان اجرایی و نظارتی مبنی بر رفع هرگونه ابهام و کشف تمام حقیقت و تلاشهای شورای نگهبان و وزارت کشور، هنوز ابهامات و شبهاتی در نتایج انتخابات تهران باقی است که میتواند دستاویز دشمنان ملت و مخدوشکننده وحدت نیروهای معتقد به نظام اسلامی گردد. اکنون با توجه به شرایط جاری، انجام وظیفه به صورت مطلوب و تلاش برای وفاق ملی و تقویت سازندگی که از اهداف مهم و عمدهی حضورم و عذرخواهی از مردم شریف و موکلان عزیز تهرانی از پست نمایندگی مجلس شورای اسلامی اعلام انصراف مینمایم.( روزنامه همشهری، ۷/۳/۱۳۷۹)
فراموش نکرده ایم که در کتاب “عالیجناب سرخپوش (لقبی که به آقای هاشمی داده شد)(ص۱۵۱) در یک جمع بندی درباره ایشان نوشتید: تحلیل روان شناختی پدیدههای اجتماعی، وابسته و بازیچه دشمن خواندن کنشگران اجتماعی، دروغگو، تفرقه افکن، تخریب گر، نادان، غافل، شیطان، مکار، آلت دست و جنایتکار خواندن ناقدان و پرسشگران، اینها اجزای اصلی گفتمان در عالیجناب سرخ پوش است، او با تولید چنین گفتمانی در دو دهه مخالفان را تادیب کرده است.
و تصریح کردید:”عالیجناب سرخ پوش یک معیار شفاف و دقیق در مقابل تمام نیروهای حاضر در عرصه سیاست قرار میدهد. او میگوید من مرکز ثقل اعتدال هستم. هرکس با من و گوش به فرمان باشد، معتدل است و هرکس با من و دیدگاهها و عملکرد من مخالف باشد افراطی و تندرو است.”
اصلاح طلبان عزیز ! شورای محترم سیاست گذاری اصلاح طلبان در گچساران؟من در زمانی که مرحوم هاشمی رفسنجانی کاندید ریاست جمهوری بود مسئول ستاد انتخاباتی ایشان در گچساران بودم و حکم مسئولیت بنده توسط آقای ناطق هنوز هست و دارم
چند سوال از شما اصلاح طلبان در گچساران دارم
۱_ چرا وقتی در فتنه سال ۸۸ در روز عاشورا یک عدهای حرمت عاشورا را هتک میکنند، حرمت امام حسین را هتک میکنند، حرمت عزاداران حسینی را هتک میکنند،
جسارت شنیع به پرچم های منقش به نام مبارک حضرت سید الشهدا(ع) و حضرت ابوالفضل العباس(ع)، حمله به عزاداران و نمازگزاران ظهر عاشورا و سنگ باران و آجرباران کردن آنها، چادر کشیدن از سر زنان محجبه ای که به هیئات عزاداری سید و سالار شهیدان می رفتند و بر زمین کوفتن و زخمی کردن یک بیانیه صادر نکردید کجا بودید ؟
۲_ زمانی که آشوبگران در خیابانها عکس امام (ره) و مقام معظم رهبری را پاره کردند و آتیش زدند کجا بودید که بیانه بدهید ؟
۳_ مگر در زمان کاندیداتوری مرحوم رفسنجانی آقایان (انجمن اسلامی معلمان دیروز و شورای سیاستگزاری اصلاح طلبان امروز در گچساران )شما ها نبودید که آن سخنران را در بیت العباس آوردید و بر علیه هاشمی رفسنجانی سخنرانی نمود ؟
مگر طرفداران شما نبودند در همین گچساران پوسترهای هاشمی رفسنجانی را پاره میکردند چطور حالا طرفدار سه آتشه آن شدید؟
۴ _ فتنه ۸۸ که بر اساس نقشه بیگانگان و عناصر داخلی آنان در کشور براه افتاد؛ بعد از حرمت شکنی روز عاشورا و با اعتراض و بیداری توده های ملت ایران در روز نهم دی ماه خاموش گردید. و نهم دی روز به پاخواستن ملت برای حمایت از ارزش های دینی خود، در تاریخ ایران برای همیشه ثبت شد. سوال من این هست از زمانی که فتنه ۸۸ شروع شده تا الان چند نفر از اعضای شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان گچساران در راهپیمایی ۹ دی ماه شرکت کردند و آیا بیانه ای در محکوم کردن عوامل فتنه صدور کردید ؟
۵_چرا در راهپیمایی ۶۹/۸/۶که توسط مردم شهید پرور گچساران به حمایت از رهبری برگزار شد شما نه تنها حمایت نکردید بلکه مخالفت هم کردید ؟
۶_ چرا شما را بعنوان جریان خلاف ولایت فقیه در سطح منطقه میشناسند ؟ تا کی میخواهید مردم را فریب بدهید ؟
۷_ چه کسانی شعار تز اسلام منهای روحانیت را در کشور سر دادند ؟
۸_ مگر شما ها نبودید در گذشته اگر کسی انتقاد از دولت داشت آن را مخالف ولی فقیه و خط امام میدانستید اما در دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی مخالف با دولت هاشمی را در خارج و داخل را دامن می دید؟ چرا رنگ عوض میکنید و امروز به گونه ای دیگر سخن می گویید و می نویسید و تیتر می زنید.
۹_ چه کسانی بودند در فتنه سال ۷۸ در گچساران از کسانی که به خیابانها ریختند و به ساختمانهای اداری و نهادها آسیب رساندند و مغازه های مردم را به یغما بردند حمایت کردند و دهها بیانیه صادر کردند(در آینده نزدیک در ۱۴ اسفند گزارش کامل آن را انتشار خواهم داد که همگی موجود است تا مردم بهتر بشناسند )
اینها را گفتیم تا معلوم شود جفا کنندگان اصلی به هاشمی و این نظام چه کسانی اند ؟
زواره کاییدی
انتهای پیام/
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۲۴۸۷۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طعنه سنگین هاشمیطبا به دولت رئیسی
به گزارش «تابناک» ، مصطفی هاشمی طبا در روزنامه شرق نوشت: مگر نه اینکه باید با حسن ظن با آدمها روبهرو شد و مگر اصل بر برائت نیست؟ مگر میشود مردم آدمهایی را انتخاب کنند که خوب نباشند و مراکز نظارتی آدمهایی را تأیید کنند که خوب نباشند؟
با تأیید اصل خوبی آدمها فقط میخواهیم ببینیم این وعدهها چه سرانجامی یافته است.
۱- ساخت چهار میلیون مسکن در چهار سال
۲- ایجاد سالانه یک میلیون شغل
۳- اصلاح نظام بانکی کشور
۴- تکرقمیشدن تورم
۵- توجه به معیشت و حقوق پزشکان و پرستاران
۶- اجرای خصوصیسازی واقعی
۷- استفاده از ۷۰ درصد ظرفیت خالی اقتصاد کشور
۸- مداخلهنکردن دولت در بازارها
۹- حل مشکل حاشیهنشینان
۱۰- نظارت دقیق در زنجیره تأمین، تولید و توزیع کالا
۱۱- جذابیتزدایی از سرمایهگذاری در حوزههای غیرمولد
۱۲- جلوگیری از هدایت سرمایهها به سمت بازار ارز، طلا و زمین
۱۳- اصلاح چندنرخیبودن ارز
۱۴- تولید نهادههای دامی مورد نیاز در داخل کشور
۱۵- قطع وابستگی سفره مردم به خارج
۱۶- وعدههای وزیر ارتباطات و فناوری (۶ مورد)
۱۷- وعدههای وزیر امور اقتصادی و دارایی (۵ مورد)
۱۸- وعدههای وزیر امور خارجه (۲ مورد)
۱۹- وعدههای دیگر وزرا چند ده مورد
البته فهرست وعدهها بسیار است و در نگاه اول هم میتوان آنهایی را که کلی گفته شده، غربال کرد؛ ولی برخی وعدهها آنقدر با استحکام لفظ و عدد دقیق گفته میشود که جای تردید باقی نمیگذارد. فقط از این تعجب میکنم که ظرفیت دهان ما تا چه اندازه بزرگ است که اینهمه امر مهم و با حجم وسیع در آن جای میگیرد.
اینکه میگویند آیا میتوان ظرفی پیدا کرد که هرچه در آن بریزیم، پر نشود، ظاهرا مصداق آن دهان ماست؛ مثلا دبیر مناطق آزاد چندی پیش گفتند که اماراتیها صد میلیارد دلار سرمایهگذاری در کیش میکنند و چینیها رقم بسیار بیشتر (البته عدد را هم گفتند) حال در ۱۴۰۳/۰۲/۰۹ مراسمی از بستههای امکان سرمایهگذاری در مناطق آزاد بهرهبرداری کردند. این کار مثل آن است که انسان نیازهای زندگی را ردیف کند و بگوید چه کسی حاضر است این کارها را برای من انجام دهد. این کار ایشان یعنی تکذیب همه سرمایهگذاریهایی که قبلا گفته بودند، بهعلاوه سرمایهگذار خود باید بداند چه کاری میخواهد بکند و نه آنکه بسته طرح به او بدهیم و بگوییم تشریف بیاورید و با مراسم رسمی و پردهبرداری این بستههای نهچندان مورد علاقه سرمایهگذاران را رونمایی کنیم. مگر نمیشود بدون پردهبرداری آنها را منتشر کرد. ظاهرا اصل بر پردهبرداری است و نه عمل.
یا جناب وزیر صمت در شهریورماه در حضور مقام محترم ریاستجمهوری گفتند صد هزار اتومبیل برقی در راستای کاهش آلودگی هوا تا پایان سال ۱۴۰۲ تولید و به مردم عرضه میشود. صرفنظر از اینکه با ۱۵ میلیون اتومبیل موجود درون بدسوز و سالی یک میلیون تولید اتومبیل درون بدسوز داخلی این وعده کمکی به تلطیف هوا نمیکند؛ ولی به هر حال بازشدن پای اتومبیل برقی به کشور خوب است؛ ولی آن صد هزار اتومبیل برقی کجاست؟
البته ما و مردم به شنیدن این وعدههای بیانتها عادت کردهایم و مردم هم باور ندارند که بتوان اینهمه کار انجام داد؛ ولی از نظر روانشناختی مردم دوست دارند وعدههای شیرین بشنوند و بههمیندلیل رأی آنها به هرکسی که بیشتر وعده کلان و شیرین بدهد، تعلق میگیرد. جالب است که نه رئیسجمهور، نه معاون اول و نه هیچکدام از وزرا توجهی به آینده کشور از لحاظ زیستمحیطی و زوال کشور از لحاظ زیربناهای تولیدی نکردهاند و این میرساند که اگر چند درصد به وعدههای خود اعتقاد داشتند، در این مورد کلا خود را عاجز میبینند و عدد صفر را در مقابل این کار گذاشتهاند. از طرفی پیچیدگی مسائل کشور به حدی رسیده است که ادعا برای حل آن جرئت بسیار میخواهد و ناگفته پیداست که این جرئت نمیتواند بر حسب تعقل باشد. متأسفانه تعریف مسائل و مشکلات کشور هم از سوی خوبان مشاغل و حکمرانی و هم از سوی منتقدان بهدرستی انجام نمیشود و حسب فریادهای روز اظهار نظر میکنند.
چه خوب است که مسئولان کلاهشان را قاضی کنند که واقعا قادر به چه کاری هستند و مردم هم کلاهشان را قاضی کنند که بدانند چه چیز دارند و چه چیز میتوانند داشته باشند. مسئولان جهاد تبیین را در شیرین نشاندادن حوادث یافتهاند و نه بیان واقعیتهای روز کشور که مردم به آنها آگاه شوند.
بحمدالله اینک کشور در دست خوبان افتاده است و ناخوبان پاکسازی شدهاند و به کناری رفتهاند. خوبان هم فکر میکنند روز عروسیشان است و برای یکدیگر نوشابه باز میکنند؛ هرچند خودشان در ضمیرشان اعتراف دارند کاری نمیتوانند انجام دهند، چه رسد به کارهای پیچیده زمینمانده که کارستان است و البته هرازچندگاه همین خوبان به این نتیجه میرسند که فقط خودشان خوب هستند و دیگر همفکران را طرد میکنند.
به نظر میرسد گروهی به این باور رسیدهاند که اینک «عروسی خوبان» است؛ همان خوبانی که وعدههایشان صرفا وعده است و اگر وعده نبود که به آن نمیگفتند «وعده». اگر خیلی فکر میکنند که روز عروسیشان است، به گفته سعدی روی آورند که فرمود: «محال است که هنرمندان بمیرند و بیهنران جای ایشان بگیرند»؛ ولی آنان «یعلمون ظاهر الحیوه الدنیا» هستند؛ درحالیکه گفته سعدی در تاریخ اثبات شده است؛ پس خوبان بدانند از زمره «و هم عن الاخره هم غافلون» نباشند. مغرور به امروز، «روز عروسی» نباشند. ما هیچکدام ابرمرد و قهرمان بیانتها نیستیم. اگر همان امت وسط باشیم و منصف، کارمان بیشتر پیش میرود. خوبان اندکی تواضع کنند و تجربه سه سال گذشته را مرور کنند و صادقانه بر خود ملاحظه کنند که کدام کار را میتوانند انجام دهند و بگویند. بیشازاین از آنها توقع نداریم.