جزئیات تکاندهنده از شکنجه زنان در عربستان
تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۲۷۲۱۴۳
به گزارش جام نیوز به نقل از رادیو زمانه، گزارشهای تازه از وضعیت فعالان حقوق زنان عربستان که از ماه مه ۲۰۱۸ در بازداشت مقامات سعودی هستند، حاکی از شکنجه فیزیکی و روانی آنها توسط بازجویان و دستداشتن سعود القحطانی مشاور سابق دربار سعودی در این شکنجههاست. سازمان حقوق بشری القسط (مستقر در لندن) در بیانیهای جزئیات تکاندهندهای را از وضعیت این زندانیان فاش کرده است که گزارشهای قبلی مبنی بر شکنجه و آزار جسمی و جنسی از سوی بازجویان سعودی را تایید میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این بیانیه آمده است که بازجوها یکی از زنان دستگیرشده را برهنه کرده و از او تصاویری در حالت برهنگی گرفتهاند که از همان تصاویر در حین بازجویی و برای فشار بر او استفاده شده است. طبق اعلام القسط یکی از بازجوها با قراردادن عکس برهنهای از این زن بر روی میز از او پرسیده که «حالا که دستگیر شده است چه کسی میتواند از او حمایت کند و آیا سازمانهای حقوق بشری میتوانند به کمک او بیایند؟».
در بیانیه القسط همچنین آمده است که این زنان تحت شکنجه با شلاق و شوک الکتریکی بوده و سه نفر از آنها دچار زخمهای عمیق ناشی از شکنجه و لرزش بدن و کاهش وزن شدهاند. بسیاری از گروههای بین المللی حقوق بشری از جمله عفو بین الملل پیشتر اعلام کرده بودند که فعالان حقوق زنان برجسته عربستان از جمله لجین الهذلول، عزیزه الیوسف استاد دانشگاه بازنشسته، ایمان النجار فعال حقوق زنان، محمد الراباعی، نویسنده و ابراهیم المدایمیق وکیل که ماههاست در بازداشت مقامات سعودی هستند، تحت شکنجه و آزار روانی و جسمی قرارداشتهاند و در حین بازجویی با شوک الکتریکی، شلاق، ضرب و شتم، آزار جنسی و بیخوابی اجباری شکنجه شدهاند.
بیانیه القسط همچنین به حضور سعود القحطانی مشاور سابق دربار سعودی در اتاقهای شکنجه اشاره میکند و میگوید او چندین بار در این اتاقها مشاهده شده و یکی از زنان بازداشتی را با این جملات تهدید کرده است: «من هرکاری که بخواهم با تو میکنم و بعد جسدت را تجزیه میکنم و توی توالت میریزم و سیفون را میکشم».
القحطانی از جمله افرادی است که به دلیل دست داشتن در قتل فجیع جمال خاشقجی از سوی آمریکا تحریم شد. جسدی که برطبق شواهد مثله و ناپدید شده است.
القسط از درخواست کمیته مستقل تحقیق مجلس انگلیس از مقامات سعودی برای اجازه ملاقات با این فعالان و نظارت بر وضعیت آنها، استقبال کرد.
طبق اعلام عفو بین الملل بیش از ۲۰ نفر از فعالان حقوق زنان به اتهام تلاش برای انتقال اطلاعات به کشورهای خارجی متخاصم توسط حکومت عربستان زندانی شدهاند و در وضعیت نگرانکنندهای بهسر میبرند.
گفتنی است، پیش از قتل خاشقجی مسئله حقوق بشر در عربستان زیر فشار سنگین حمایت رسانهها و سیاستمداران غربی از این کشور نادیده گرفته میشد ولی بعد از قتل فجیعانه خاشقجی توسط عربستان مسئله حقوق بشر در این کشور بیشتر مورد توجه سازمانها و رسانههای غربی قرار گرفته است.
یکی دیگر از مسائل مهمی که بعد از قتل خاشقجی بیشتر مورد توجه قرار گرفت، جنگ یمن و جنایات ضد حقوق بشری عربستان در این جنگ است. در این جنگ هزاران نفر زن و کودک توسط ائتلاف عربی به رهبری عربستان کشته شدهاند و میلیونها نفر در خطر مرگ ناشی از قحطی قرار دارند.
اکنون با روشنتر شدن خوی جنایتکارانه عربستان و تحت فشار قتل خاشقجی، برخی از سیاستمداران غربی و رسانهها خواستار پایان این تراژدی غمبار توسط عربستان هستند.
منبع: جام نیوز
کلیدواژه: عفو بین الملل عفو بین الملل خاشقجی قتل زنان عربستان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۲۷۲۱۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای یک مناسبت جدید و مهم در تقویم عربستان
سلطان العمر پژوهشگر مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه هاروارد در نشریه «نیو لاینز» نوشت: ۲۲ فوریه مصادف بود با پنجمین سالگرد یک مناسبت جدید در عربستان سعودی تحت عنوان روز تاسیس که طی سالهای اخیر در تقویم این کشور گنجانده شده است. این مناسبت که بر اساس حکم پادشاه عربستان در سال ۲۰۱۹ ایجاد شد، گرامیداشت «آغاز سلطنت امام محمد بن سعود و تاسیس اولین دولت سعودی» در سال ۱۷۲۷ است.
به گزارش انتخاب، بر خلاف روز ملی عربستان، که در آن ایده سیاسی اتحاد و تشکیل دولت معاصر عربستان در سال ۱۹۳۲ جشن گرفته میشود، روز تاسیس ۲ کارکرد اصلی دارد: گرامیداشت یک افسانه سیاسی و پاک کردن یک افسانه دیگر. این روز بزرگداشت این روایت تاریخی است که دولت معاصر سعودی سومین دولت در طی ۳ قرن متوالی در شبه جزیره عربستان است. این مناسبت همچنین این روایت سیاسی را که اولین دولت سعودی پس از انعقاد پیمانی بین محمدبن عبدالوهاب، موسس جنبش وهابی و محمد بن سعود در ۱۷۴۴ تشکیل شد رد میکند. با انتخاب سال ۱۷۲۷ به عنوان سال آغازین اولین دولت سعودی به جای سال ۱۷۴۴، روز تاسیس به دنبال جایگزین ساختن وهابیت در روایت سیاسی سعودی است.
برای بسیاری از متخصصان و تحلیلگران عربستان، زدودن روایت وهابی یک اقدام عمیق و رادیکال تلقی میشود. نگاه پذیرفته شده قبلی این بود که از ۱۷۴۴، دولت سعودی همواره به عنوان تنها محافظ و گسترش دهنده وهابیت برای خود مشروعیت قائل بوده و اینکه اقتدار سیاسی در عربستان سعودی بین خانواده سلطنتی آل سعودی و نخبگان مذهبی وهابی تقسیم شده است. بر اساس این نگاه، با کنار گذاشتن وهابیت، دولت سعودی یک منبع اصلی مشروعیت را از دست میدهد و به شرکت تاریخی خود با نظام مذهبی پایان میدهد.
اما نگاهی دقیقتر به نحوه تاسیس دولت معاصر سعودی نشان میدهد که این داستان که دولت سعودی با اتکا به وهابیت به خود مشروعیت بخشیده، گزارهای نادرست است. پادشاهی سعودی نه از طریق وهابیت بلکه با تکیه بر یک سنت هنجاری ترکیبی که شامل دو عنصر عربیت و سلفی گری بود مشروعیت یافته است.
اولین گام در فهم نحوه مشروعیت یافتن دولت معاصر سعودی در طی دوره تشکیل این است که به این نکته واقف باشیم که نخبگان حاکم آن دولت در آن دوران مردانی از آخرین نسل عربهای عثمانی بوده اند. این نسل به گفته ویلیام کلیولند، بین سالهای ۱۸۷۰ تا ۱۸۹۰ متولد شده بود و اعضای آن در دوران اواخر امپراطوری عثمانی آموزش دیده و صاحب مشاغل گوناگون شده و برای آینده برنامه ریزی کرده بودند.
با پایان جنگ جهانی اول، امپراطوری عثمانی از هم پاشید و بسیاری از اعضای این نسل نقشی محوری در تاسیس خاورمیانه پساعثمانی ایفا کردند. در مورد عربستان، این نسل نه تنها شامل بسیاری از مشاوران، بروکراتها و روشنفکران مصری، سوری و سایر ملل عرب بود که در تاسیس دولت سعودی ایفای نقش کردند، بلکه خود موسس رژیم یعنی عبدالعزیز آل سعود نیز از این نسل بود. عبدالعزیز در اولین مصاحبه خود با روزنامه الدستور چاپ بصره در سال ۱۹۱۳، خود را یک "عرب عثمانی" توصیف میکند که خود را متعهد به انجام هر کاری برای «صیانت از وطن عثمانی در شبه جزیره عربستان» میداند. وی این مصاحبه را برای توجیه بیرون راندن پادگانهای عثمانی از دو واحه استراتژیک در شرق عربستان یعنی الاحصی و القطیف و متقاعد کردن نخبگان حاکم عثمانی در بغداد و استانبول به اینکه اقدامات وی نباید به عنوان اقداماتی جدایی طلبانه قلمداد شود، انجام داد.
این تلقی از عبدالعزیز به عنوان عضوی از آخرین نسل عربهای عثمانی به نحو قابل توجهی با نگاههای آلترناتیو دیگر که در سالهای اخیر مورد استناد قرار گرفته و وی را رهبری وهابی یا یک عنصر امپراطوری بریتانیا توصیف میکند متفاوت است. آلترناتیو اول (رهبر وهابی) وی را از نسل و زمان خود جدا میسازد و عبدالعزیز را به یک گذشته افسانهای وهابی پیوند میزند که اغلب بدون در نظر گرفتن بستر زمانی خود مورد تفسیر و استناد قرار گرفته است. آلترناتیو دوم (عامل بریتانیا) عاملیت شخص عبدالعزیز را رد میکند و سه دهه پویایی سیاسی و رویدادهای تاریخی در شبه جزیره عربستان را که با ایجاد حکومت معاصر سعودی به اوج خود رسید، به یک طرح انگلیسی صرف تقلیل میدهد.
در اوایل قرن بیستم میلادی، واژه "سلفی گری" همچون امروز معادل واژه وهابی گری نبود. در آن دوران، این کلمه به یک جنبش اصلاحگری اسلامی اشاره داشت که به گفته هنری لائوزیر، «به دنبال آشتی دادن اسلام با ایده آلهای اجتماعی، سیاسی و روشنفکری عصر روشنگری بود.» این جنبش در اواخر قرن نوزدهم ظهور و بروز یافت و روشنفکران اصلی آن افرادی، چون جمال الدین افغانی، محمد عبدو و رشید رضا بودند. این جنبش انتقاداتی را بر آن دسته از رفتارها و اعتقادات مسلمانان که تناسبی با جهان مدرن نداشتند، مطرح میکرد.
بعد از جنگ جهانی اول، بسیاری از اعضای جنبش سلفی گری شروع به حمایت از پروژه سعودی کردند، زیرا آن را تنها امید باقی مانده برای یک ایجاد یک دولت مستقل عربی پس از تحمیل نظام قیمومیت بر بسیاری از سرزمینهای عرب پسا عثمانی میدانستند. به عنوان مثال، رشید رضا، اصلاحگرای شناخته شده اسلامی، مجله خود المنار را که در جهان اسلام به شدت صاحب نفوذ بود، به جبههای برای ترویج و مشروعیت بخشی به دولت جدید سعودی بر اساس اصول سلفی گری تبدیل کرد.
سایر سلفیها نیز تصمیم به مهاجرت برای ساخت دولت جدید سعودی گرفتند. یکی از آنها محمد بهجت البیتر، اصلاح طلب سوری بود که نقش برجستهای در امر آموزش در عربستان سعودی ایفا کرد. آنگونه که دیوید کومینز، مورخ غربی مینویسد، سلفیها همچنین نقش مهمی در تفسیر ایدئولوژی وهابی به عنوان بخشی از سلفی گری و جنبش ناسیونالیستی متعهد به پیشرفت در شبه جزیره عربستان ایفا کردند.
آنچه از همه این روایتهای تاریخی برداشت میشود این است که دولت سعودی به عنوان دولتی وهابی که ادامه و دنباله قرارداد خیالی بین خاندان آل سعود و یک خانواده مذهبی باشد، تاسیس نشد. این رژیم به عنوان یک پادشاهی عرب با تاکید جدی بر سلفیت مدرن تاسیس شد. فهم این مسئله از اهمیت روز تاسیس و گسست آن با روایت سیاسی وهابی نمیکاهد، اما توجه ما را به دو نکته جلب میکند: اول اینکه روایت وهابی از از ساخت قدرت توسط موسس عربستان سعودی معاصر مورد استناد قرار نگرفته است. دوم اینکه استفاده از روایت وهابی به عنوان ابزار مشروعیت بخشی یک پدیده جدید است که با به قدرت رسیدن ملک فیصل رواج یافت. تاسیس دولت سعودی نتیجه مستقیم تلاقی نیروهای تاریخی بود که رویکرد سعودی به سیاست و دولت سازی را تغییر داد.