Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-04-26@04:02:24 GMT

میرزاتقی خان امیرکبیر؛ اصلاحگری شجاع و وطن دوست

تاریخ انتشار: ۲۰ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۳۱۶۷۹۰

میرزاتقی خان امیرکبیر؛ اصلاحگری شجاع و وطن دوست

تهران- ایرنا- میرزا تقی خان امیرکبیر، سیاستمداری اصلاح طلب، شیفته استقلال و زمامداری خیرخواه بود که به اصلاحات اساسی در کشور دست زد اما کارهای او به سرانجام نهایی نرسید و در میانه عزم و تردید و در برابر انبوه مشکلات و تنگناها عقیم ماند.

به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ میرزا تقی خان امیرنظام در زمان ولایتعهدی ناصرالدین میرزا، پیشکار او بود و اینگونه میان آنها نوعی ارتباط مرید و مرادی نیز وجود داشت، ناصرالدین میرزا سخت شیفته میرزا تقی خان بود، از این روی با رسیدن خبر مرگ محمدشاه، امیرنظام لشکری آراست و در رکاب شاه جوان از آذربایجان به طرف تهران روانه شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ناصرالدین میرزا در تهران به مقام شاهی رسید و به امیرنظام نیز لقب «اتابک اعظم» داد و او را صدراعظم خویش کرد.

محمدتقی، زاده هزاوهِ فراهان بود، ناحیه مستوفی پرور که کانون واحد فرهنگ و اهل قلم به شمار می رفت. پدرش کربلایی قربان در دستگاه میرزا عیسی(میرزا بزرگ) پدر میرزا ابوالقاسم قائم‌‌مقام، سمت آشپزی داشت.

محمدتقی خان به سبب هوش و استعداد فراوان و کم نظیری خود از دوران نوجوانی مورد توجه میرزا بزرگ و سپس قائم‌مقام فراهانی قرار گرفت و توانست به عنوان منشی‌گری آنها برسد و پس از آن توجه قائم‌مقام و عباس میرزا نایب‌السلطنه را به خود جلب کرد.

**تجربه سیاسی امیر
نخستین تجربه سیاسی امیرکبیر را باید مربوط به قتل «گریبایدوف» وزیر مختار روسیه در ایران دانست که با همراهی خسرو میرزا فرزند نایب‌السلطنه و هیات همراه به منظور عذرخواهی از واقعه قتل به روسیه سفر کرد.

امیر در سال های بعد بیش‌ از ‌پیش در امور دیوانی و سیاسی لیاقت و شایستگی نشان داد و در اواخر دوران سلطنت فتحعلی‌شاه در دستگاه محمدخان زنگنه امیرنظام و پیشکار آذربایجان به خدمت پرداخت. پس از مدتی امیر وزیر نظام آذربایجان شد و به همراه ناصرالدین میرزای ولیعهد به روسیه رفت و در ارمنستان (ایروان) با نیکلای اول تزار روسیه ملاقات کرد.

دومین ماموریت امیرکبیر به عنوان رییس هیات سیاسی ایران به ارزنه‌الروم برای حل اختلاف مرزی میان ایران و امپراتوری عثمانی بود. در این ماموریت که چندسالی طول کشید، علاوه بر آشنایی با زد ‌‌و‌ بندهای سیاسی شرق و غرب با دلیری خاصی توانست اختلاف مرزی را به نفع ایران پایان دهد و محمّره و اراضی وسیع طرف چپ شط العرب را که مورد ادعای عثمانی‌ها بود، به ایران ملحق کند.

«ویلیامز» نماینده انگلیس در کنفرانس ارزنه روم می گوید: میرزا تقی خان در آنجا سخت بیمار شد و چون نمایندگان روس و انگلیس به احوالپرسی او رفتند، دیدند در بستر بیماری با چهره رنگ پریده و بدنی فرسوده مشغول مطالعه و تهیه طرح برنامه ایران و عثمانی است و در همین حال با مأموران 2 دولت به گفت وگو و تحلیل مفاد پیمان پرداخت. این حس مسوولیت میرزاتقی خان برای ما سخت تاثیرانگیز و چنین غیرتی درخور احترام بود.

**اصلاحات امیرکبیر
امیرکبیر در دوره کوتاه صدارت خود به اصلاحات سیاسی، امنیتی، مالی، اقتصادی و فرهنگی‌ (مانند تاسیس دارالفنون و ...) دست زد. اصلاحاتی که نه تنها در آن دوران بلکه تا به امروز آثار و برکاتش در کشور قابل مشاهده است. امیر با رفتاری متهورانه، اقدام هایی از قبیل ایجاد امنیت، پایان دادن به شورش ها، یاغی گری ها، کاهش نفوذ و دخالت بیگانگان (روس و انگلیس)، اصلاحات مالی و جلوگیری از اجحاف های پیدا و پنهان صاحبان قدرت را در اولویت برنامه های خود قرار داد.

یکی از مهمترین کارهای امیرکبیر پایان دادن و سرکوب شورش محمدحسن خان سالار فرزند اللهیارخان آصف الدوله در خراسان بود. در همان حال امیرکبیر ضمن نظم بخشیدن بر امور دستگاه سلطنت و کنترلی که بر اعمال و رفتار دیوانیان، شاهزادگان، خاندان سلطنت، رجال و صاحبان قدرت و ... اعمال می‌کرد، اصلاحات گسترده ای در امور اداری کشور به عمل آورد و با ریشه‌کن کردن بسیاری از مفاسد اداری و مالی نظمی نو پدید آورد که البته همین اصلاحات برخی از مهمترین دیوانیان و صاحبان نفوذ و قدرت را با او دشمن کرد.

از دیگر اصلاحات امیر بازسازی ارتش و قشون و پایه‌گذاری نظمی نو در نیروی نظامی کشور بود. همچنین ایجاد چاپارخانه، تذکره خانه(اداره گذرنامه)، بنای بازار و تیمچه و سرای امیر در تهران، تأسیس سازمان اطلاعاتی - جاسوسی، و خبررسانی و خفیه‌نویسی در دوران صدارت او انجام گرفت.

یکی دیگر از مهمترین اقدامات امیرکبیر تأسیس دارالفنون بود که پس از تلاش های بسیار و تنها 13روز پیش از قتل امیر گشایش یافت. اندیشه امیر در بنای دارالفنون از یک سرچشمه الهام نگرفته بود بلکه نتیجه مجموع آموخته های او محسوب می شد. آکادمی و مدرسه های مختلف روسیه را دیده، در کتاب جهان نمای جدید که به ابتکار و زیر نظر خودش ترجمه و تدوین شده، شرح دارالعلم های همه کشورهای غربی را در رشته های گوناگون علم و هنر با آمار شاگردان آنها خوانده بود و از بنیادهای فرهنگی دنیای جدید خبر داشت.

امیرکبیر در همان دوران کوتاه صدارت گام های استواری برای توسعه اقتصادی و صنعتی و رشد اقتصاد تجاری کشور برداشت و برای مثبت شدن تراز بازرگانی خارجی ایران تلاش های فراوانی انجام داد. انتشار روزنامه وقایع‌اتفاقیه، تلاش برای ترجمه و انتشار کتب از دیگر اقدام های امیرکبیر بود.

**شخصیت امیرکبیر
درستی و راست کرداری از مظاهر استحکام اخلاقی امیرکبیر به شمار می رفت و از این نظر شخصیتی فساد ناپذیر داشت. به قول رضاقلی خان هدایت که او را نیک می شناخت «به رشوه و عشوه کسی فریفته نمی‌شد».

«ادوارد یاکوب پولاک» اتریش می نویسد: «پول‌هایی را که می خواستند به او بدهند و نمی‌گرفت خرج کشتنش شد».

ستایشی که سرهنگ ویلیامز نماینده انگلیس در کنفرانس ارزنه الروم می‌کند بسیار با معنی است. او می گوید: «چون در آن شهر آشوب افتاد و دارایی میرزا تقی خان را به یغما بردند صورت آنها را با تعیین بهای هر کدام به وسیله نمایندگان انگلیس و روس به دولت عثمانی فرستاد».

ویلیامز درباره وزیر نظام می گوید: «اگر به گزارش هایی که تا به حال فرستادم به اجمال نظر کنید به احترامی که نسبت به استحکام منش میرزا تقی‌خان دارم پی خواهید برد به شما اطمینان می‌دهم احترام بایسته ای که به او داشتم پس از آنکه شیوه بزرگواران اش را به گاه آن حمله شریرانه مردم شهر و روزهای بعد دیدم بس فزونی گرفت و همین اعتقاد من نسبت میرزا تقی خان است که به درستی و اعتبار نوشته او کمال اعتماد را دارم».

«واتسون» منشی سفارت انگلیس می‌نویسد: «امیرنظام به همان اندازه پرکار بود که غیرت و مسوولیت داشت روزها و هفته‌ها می‌گذشت که از بام تا شام کار می‌کرد و نصیب خود را همان وظیفه مقدس می دانست و دشواری ها و نیرنگ ها نیز او را از کار سست و دلسرد نمی ساخت».

امیر کبیر رفتاری متین و سنگین داشت به شخصیت خود مغرور بود و نسبت به کاردانی و صفات برجسته اش آگاهی داشت اما نامجو و شهرت خواه نبود زیرا هر چه که به حکام ولایات و نمایندگان سیاسی بیگانه در اصلاح امور مملکت نگاشت، همه را به نام شاه و امر او قلمداد کرد. مهم تر اینکه در سراسر روزنامه وقایع اتفاقیه زمان صدارتش، از تجلیل میرزا تقی خان خبری نیست. تنها چهار جا نام او آمده و آن هم به حکم ضرورت صورت گرفته است.

**شهادت امیرکبیر
اقدامات اصلاح گرایانه امیرکبیر مدتی طولانی تداوم نیافت و در حالی که سیاست خارجی مستقل امیرکبیر و تلاش های جدی او برای قطع نفوذ و دخالت روس و انگلیس می‌رفت تا طلیعه آغاز عصر نوینی در کشور شود، توطئه‌های نمایندگان سیاسی این 2 کشور و همگامی بدخواهان پیدا و پنهان داخلی امیر با سیاست بیگانگان به‌تدریج موجبات رنجش و سپس نومیدی و خشم ناصرالدین شاه را از او فراهم آورد. شاه، امیر را از صدارت اعظمی و دیگر مشاغل اداری و نظامی‌اش معزول کرد و به شهر کاشان فرستاد.

با دسیسه بیگانگان و همدستی و خیانت گروهی از عوامل اثرگذار داخلی ناصرالدین شاه، حاجی علی مراغه ای (حاجب الدوله) را مأمور قتل امیرکبیر کرد و سرانجام این بزرگمرد در شب 20 دی 1230 خورشیدی برابر در حمام فین کاشان به شهادت رسید.

بنابر آنچه از قول ناصرالدین شاه آورده اند، میرزا آقاخان نوری بود که فرمان قتل را از شاه گرفت و به حاج علی خان سپرد. مخبرالسلطنه می نویسد: «از غلامحسین خان صاحب اختیار شنیدم که ناصرالدین شاه گفته بوده است که به قتل امیر راضی نبودم. میرزا آقاخان تدلیس کرد و دستخط را از من گرفت. دستخط دیگر فرستادم که میرزا علی خان نرود، گفت رفته است و معاذیر آورد» و چه بسا ایده‌ها و افکار درخشان امیر برای افزایش اقتدار حکومت مرکزی و کوتاه کردن دست پلید استعمار که از آستین سفارتخانه های آن در تهران بیرون آمده بود از اهداف میهن‌پرستانه اش بود و در افتادن با سفیران روس و انگلیس و بی اعتنایی به آنها زمینه‌ساز سقوط و در نهایت شهادتش شد.

**فرجام سخن
گرچه با عزل و قتل امیرکبیر کارهای اساسی و مهمی که در جهت ترقی و احیای عظمت ملت ایران آغاز شده بود، متوقف ماند اما این مهم تأثیرات زیادی در بیداری ذهن ایرانیان ایجاد کرد و تحقق بعضی اصلاحات او در تهیه مقدمات مشروطیت ایران تا حدی موثر افتاد. امیر در بیداری ایرانیان و گام نهادن آنان در شاهراه مشروطه خواهی و آزادی نقش بسزایی داشت و توانست با قابلیت و پویایی خود بدون اسباب و مساعدت خارجی به موفقیت های زیادی دست پیدا کند.

البته نباید فراموش کرد که امیرکبیر آنقدر فرصت پیدا نکرد و نتوانست یک کادر سیاسی با فضیلت که بتواند پس از خود مملکت را اداره کند، پرورش دهد و تمام اصلاحات قائم به شخص خودش بود و اصولاً هر چه منتهی به شخص باشد، در معرض فنا و نابودی است، اگر چه اثرات پاره ای از اصلاحات باقی ماند اما آنگونه که اصلاحات شروع شده بود، نتوانست ادامه پیدا کند.

پژوهشم9370**2002**9131

منبع: ایرنا

کلیدواژه: فرهنگي مناسبت ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۳۱۶۷۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سفر به ایران قدیم؛ لشکر شاه با کوچکترین خط می‌توانست از هم بپاشد

سر هارفورد جونز بریجز (۱۱۴۲-۱۲۲۵) دیپلمات و نویسنده اهل انگلستان بود. او نخستین وزیرمختار دولت بریتانیا در ایران بود. هارفورد جونز در جوانی به کمپانی هند شرقی پیوست و در جایگاه نمایندهٔ این شرکت میان سال‌های ۱۱۶۱-۱۱۷۲ در بصره خدمت کرد.

همچنین از ۱۱۷۶-۱۱۸۴ را در بغداد سپری کرد. او که چیرگی بسیاری در زبان‌های شرقی یافته بود با پشتیبانی رابرت داندس در سمت نمایندهٔ فوق‌العادهٔ بریتانیا به ایران در دوره فتحعلیشاه فرستاده‌شد.

به گزارش انتخاب، وی در ۱۸۳۳ کتابی را به نام دودمان قاجار که ترجمه‌ای از کتابی دست‌نویس ایرانی بود را به چاپ‌رساند. در ۱۸۳۸ نیز جزوه‌ای را دربارهٔ علایق انگلستان در ایران منتشر کرد.

من کلمه «خطرناک» را برای این اردو زدن‌های شاه به کار بردم - خصوصاً در اوجان - زیرا مطمئنم که به خاطر نامناسب بودن و ضعف نگهبانی و اقدامات احتیاطی نظامی گروهی نسبتاً کوچک از نظامیان روس به راحتی می‌تواند شبانه به اردوی شاه در اوجان شبیخون بزند و آن را به هم بریزد و پراکنده سازد درست است که رود ارس مابین اردوی شاه و نیرو‌های روسی قرار داشت اما هیچ پست نگهبانی یا دیده بانی در سواحل آن رود مستقر نبود و محل‌های مختلفی از رود که به راحتی می‌شد از آنجا عبور کرد بدون نگهبان ر‌ها شده بود و با توجه به غنایم بسیاری که روس‌ها می‌توانستند از اردوی سلطنتی غارت کنند، برایم بسیار حیرت‌آور بود که چرا ژنرال توماسف هرگز اقدام به این کار نکرد.

از این گذشته هنگامی که در شورای وزیران و فرماندهان در خیمه شاه حضور داشتم دریافتم که اطلاعات وزیران ایرانی از کمیت و کیفیت واقعی نیرو‌های روسی در مرز‌هایشان و خصوصاً محل استقرار آن‌ها قدرت تحرکشان تجهیزات و امکاناتشان چقدر مبهم و ناقص و در بسیاری موارد مخالف با واقعیت است به طوری که نه فقط شدیداً باعث تعجبم، شد احساس خطر هم کردم که نتیجه نهایی این جهل و بی اطلاعی و این غفلت از بدیهی‌ترین قوانین نظامی چه خواهد بود.

من آشنایی زیادی با فنون نظامی ندارم اما فکر می‌کنم عقل سلیم می‌گوید هنگامی که حمله شبان‌های انجام شود و گروهی که به آن حمله می‌شود، قبلاً هیچ ترتیبی برای جمع‌آوری افراد و دفاع همه جانبه در نظر نگرفته، باشد آن وقت در میان آن آشفتگی و بی نظمی و در مقابل سربازان دشمن هیچ چاره‌ای ندارند جز این که طبق اصل اساسی جانت را نجات بده پا به فرار بگذارند.

من تا مدتی پس از ورود هیئت نمایندگی به اردوی سلطنتی در چمن اوجان وضعیت لشکر شاه را اینگونه می‌دیدم که حتی در مقابل کوچکترین، خطر می‌توانست از هم بپاشد و پراکنده شود؛ نه چون به اندازه کافی دل و جرئت نداشتند که هر کس ایرانیان را بشناسد می‌داند که در دلاوری و تهور، چیزی کم ندارند - بلکه چون آن چیزی را نداشتند که بدون آن دل و جرئت به کاری نمی‌آید نهایتاً توصیه‌ها و تذکرات مکرری که به وزیران ایرانی شد و آن‌ها هم به عرض شاه رساندند، تأثیر کرد و باعث شد اوضاع کمی بهتر شود.

قبلاً اشاره شد که نایب السلطنه و برادرش محمد علی میرزا در اغلب موارد با هم اختلاف نظر داشتند اما شاید اصلی‌ترین اختلافشان بر سر نیاز و ضرورت آشنایی ایرانیان با قواعد انضباطی و فنون نظام‌های اروپایی بود. عباس میرزا می‌گفت باید همه چیز را تا حد امکان به روش اروپایی ترتیب، داد ولی محمد علی میرزا با او مخالفت می‌کرد و می‌گفت روش‌های سنتی ایرانی کفایت می‌کند و باید از همان اسلحه‌های قدیمی استفاده کرد یعنی شمشیر، گرز، نیزه تفنگ‌های سرپر یا چخماقی و زنبورک یا توپ‌های کوچکی که بر پشت شتر قرار می‌دادند.

نیرو‌های تحت الامر هر یک از دو شاهزاده، قبل از خروجشان از اردو از طرف شاه مورد بازدید قرار گرفتند. پیاده نظام نایب السلطنه که از طرف افسران فرانسوی تعلیم دیده بود مرا به یاد گروه‌های شبه نظامی (میلیشیا) می‌انداخت که تازه تأسیس شده‌اند و می‌خواهند تعلیم ببینند و تمرین کنند؛ لباس بیشتر آن‌ها در وضعی بود که فکر می‌کنم یک افسر اروپایی خجالت بکشد که در رأس آن‌ها وارد یک شهر شود.

توپخانه او اگر نه مطلقا در مرحله نوزایی یا جنینی مطمئناً در مراحل اولیه کودکی بود و منظره صف جمع آن‌ها بدن مرا لرزاند که اگر این‌ها مجبور به مقابله با یک نیروی منظم روسی - حتی اگر تعدادشان خیلی کمتر و به نسبت یک به ده باشد - شوند، چه بر سر نایب السلطنه و کشورش خواهد آمد. سواره نظام نایب السلطنه که تقریباً هفتصد تا هزار نفر بودند نمایش جالبی از دلاوری و توانایی سواره نظام ایرانی اجرا کردند.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • نوه امام خمینی: اندیشه‌های امام به‌طور هدفمند تحریف می‌شود /یک مورخ باید شجاع باشد و از پروپاگاندای رسانه‌ای نترسد
  • میرزا مهدی آشتیانی؛ جمع بین نبوغ و تبحر
  • میرزا زاده: انتخاب مردم قابل احترام است
  • اصلاح هندسی و تعریض باند جنوبی خیابان میرزاطاهر شرقی
  • مشاهده پلنگ در حاشیه محدوده آب چمن روستای مشهد
  • سفر به ایران قدیم؛ لشکر شاه با کوچکترین خط می‌توانست از هم بپاشد
  • آغاز‌گر اصلاحات بزرگ
  • جریمه نقدی سپاهان و ۴ باشگاه لیگ برتری/ توبیخ شجاع خلیل‌زاده
  • توبیخ شجاع خلیل زاده و جریمه ۳ باشگاه لیگ برتری
  • توبیخ کاپیتان تراکتور به‌خاطر رفتار غیر ورزشی