دامن دختر مجرد لکه دار شد/شیطان او را به باغ برد
تاریخ انتشار: ۲۲ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۳۳۲۹۹۰
شبی با برداشتن وسایل و کوله پشتی ام از خانه فرار کردم و با پسر غریبه به یک باغ در حاشیه شهر رفتم. پسر هوس ران با چرب زبانی و البته چاشنی زور به من تعرض و دامنم را لکه دار کرد و از من خواست داخل باغ بمانم تا با خرید مقداری خوراکی برگردد.دختر فریب خورده درباره زندگی سیاهش بیان می کند: در روستا زندگی می کردیم و با خانواده ام زیاد حرفم می شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برادرم وقتی می دید من با دختر عمویم رفت وآمد می کنم به خاطر سابقه سیاهش عرصه را بر من تنگ می کرد و من را گاهی به باد کتک می گرفت. او وقتی دید دست بردار نیستم مدتی مرا در خانه زندانی کرد. پنجره اتاقم به کوچه باز می شد و همین ماجرا باعث شد اتفاقات تلخی برایم رقم بخورد. یک روز که در اتاق زندانی بودم و حوصله ام سر رفته بود و از پنجره داخل کوچه را نگاه می کردم، با پسر رهگذری چشم در چشم شدم و همین موضوع مرا وارد باتلاقی کرد که روحم دچار خراش زیادی شد و از درون تهی و فرسوده شدم.
پسر غریبه با لبخند شیطانی اش من را در دام خودش اسیر کرد و با دادن شماره تلفن ارتباط تلفنی مان شکل گرفت. بعد از چند روز صحبت تلفنی، پسر غریبه عاشق پیشه به بهانه ازدواج پیشنهاد فرار از خانه را داد تا در فرصت مناسب به عقد هم در بیاییم. من که به واسطه برخوردهای تند خانواده ام در شرایط روحی بدی بودم و به شدت احساس کمبود محبت می کردم فریب او را خوردم و یک شب با برداشتن وسایل و کوله پشتی ام از خانه فرار کردم و با پسر غریبه به حاشیه شهر رفتیم و وارد یک باغ شدیم.
پسر غریبه و هوس ران با چرب زبانی و البته کمی چاشنی زور به من تعرض و دامنم را لکه دار کرد. بعد از این اتفاق پسر حقه باز از من خواست داخل باغ بمانم تا با خرید خوراکی برگردد اما برگشتی در کار نبود و او بعد از خروج از باغ دیگر پشت سرش را هم نگاه نکرد و مرا قال گذاشت و ضربه بزرگی به روح و جسم ام وارد کرد. هر چقدر منتظر ماندم از پسر عاشق پیشه و دل باخته خبری نشد. به ناچار کنار جاده رفتم تا سوار ماشین شوم و به شهر برگردم. بعد از کمی انتظار یک راننده عبوری مرا سوار کرد و وقتی دید اوضاع و احوالم خوب نیست و جا و مکانی ندارم مرا پیش خودش نگه داشت.
او از من سوء استفاده می کرد و مرا به مردهای هوس ران اجاره می داد. چاره ای نداشتم، در تله ای گرفتار شده بودم که هیچ راه گریزی نداشتم چون پل های پشت سرم را خراب کرده بودم، خودم را به دست هوا و هوس سپردم. چند ماه پیش راننده هوس ران ماندم تا این که روزی برادرم در گوشه ای مرا گیر انداخت و با اجبار مرا به خانه برد. در خانه مثل زندانی ها به شدت تحت نظر بودم و دست و پایم را با زنجیر بسته بودند. هر روز فحش می شنیدم و کتک می خوردم و به شدت تحت فشار بودم تا این که دوباره روزی از غفلت مادرم سوءاستفاده کردم و با باز کردن دست و پایم از خانه فرار کردم.
بعد از آن با یک مرد دیگر آشنا شدم و او قول داد در قبال کنار گذاشتن کارهای زشتم مرا ببخشد و به صورت صیغه موقت همسرش شوم. شوهرم روزها به خانه مادرش یا سر کار می رفت و شب ها برای خواب به خانه مجردی اش پیش من می آمد و خانواده اش اصلاً از ماجرا خبر نداشتند. مدتی به این منوال گذشت و من دور کارهای زشت و ارتباط غیر اخلاقی ام خط کشیده بودم تا این که صاحب خانه متوجه گذشته سیاهم شد و مرا دوباره وارد باتلاق فساد کرد.
همسرم به ماجرا پی برد و چنان مرا با شلاق سیاه و کبود کرد که مدتی از هوش رفتم و بعد از آن مرا از خانه بیرون کرد. دوباره آواره کوچه و خیابان شدم تا این که با شکایت شوهرم سر از دادگاه خانواده درآوردم تا درباره سرنوشتم تصمیم گیری شود یا پیش خانواده ام برگردم.
منبع: بلاغ مازندران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.bloghnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بلاغ مازندران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۳۳۲۹۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قتل هولناک پدر به دست دختر جوان | همکاری ۲ پسر در اجرای نقشه قتل | متهم: پدرم با زندگی من در خانه مجردی مخالف بود!
به گزارش همشهری آنلاین، عقربهها ساعت ۹:۳۵ صبح دوازدهم اسفندماه سال گذشته را نشان میداد که فردی با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ تماس گرفت و هراسان به اپراتور گفت: با خودرو در جاده قدیم تهران ـ قم در حال رانندگی بودم که جسد مردی را در بیابانها مشاهده کردم؛ برای کمکرسانی اقدام کنید.
با اعلام این خبر، ماموران کلانتری ۱۷۸ شمسآباد، متخصصان پزشکی قانونی، تیم تشخیص هویت و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ به همراه بازپرس جنایی دادسرای فشافویه راهی محل حادثه شدند و تحقیقات ابتدایی را آغاز کردند.
کودک ۵ ساله خرمآبادی خاله ۱۴ سالهاش را کشت!تیم جنایی جسد مرد حدوداً ۵۲ ساله را مشاهده کردند که بر اثر خفگی قربانی جنایت شده بود. گزارش پزشک صحنه نیز حکایت از آن داشت قتل در مکان دیگری رخ داده و جسد برای آتشافروزی به این بیابانها منتقل شده است. در نخستین گام کارشناسان تیم تشخیص هویت پلیس آگاهی با دستور بازپرس جنایی اقدام به انگشتنگاری از روی جسد کردند که هویت مرد میانسال فاش شد.
کارآگاهان در این شاخه از تحقیقات متوجه شدند مقتول که شغل آزاد داشته، ساکن غرب استان تهران بوده و ۲ دختر جوان نیز دارد که اعضای این خانواده خیلی زود هدف بازجویی قرار گرفتند.
۲ دختر مقتول با اظهارات ضد و نقیضی در جریان تحقیقات مدعی شدند با پدر خود هیچگونه مشکلی نداشتند و آخرین روزی که او را دیدند ۲۴ ساعت قبل از کشف جسد بوده است، همچنین به دلیل اینکه مقتول در گذشته سابقه ترک خانه را به مدت چندین روز داشته، فقدانی او را به پلیس اعلام نکردهاند.
تحقیقات محلی تیم جنایی از همسایهها حکایت از آن داشت، این ۲ خواهر به شدت با پدر خود اختلاف داشتند و مقتول در گذشته چندینبار فرزندان خود را به قتل تهدید کرده بود که همین سرنخ شک کارآگاهان را برانگیخت!
تجزیه و تحلیلهای اطلاعاتی ادامه داشت تا اینکه لاشه سوخته خودروی پژو پارس مقتول داخل یک دره واقع در شهرستان دورود توسط ماموران پاسگاه حشمتآباد کشف شد و در ادامه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی ۲ دختر جوان مقتول را دستگیر کردند.
یکی از خواهران که در جریان تحقیقات منکر هرگونه درگیری با پدر خود بود پس از مواجه با شواهد و مدارک موجود چارهای جز بیان حقیقت را نداشت و از یک جنایت هولناک رازگشایی کردند.
یکی از متهمان ماجرای جنایت را اینطور توضیح داد: من و خواهرم قصد داشتیم تا در یک خانه مجردی زندگی کنیم اما پدرمان مخالف بود و همین موضوع اختلاف خانوادگی گستردهای آفرید و تا حدی پیشرفت که پدرم ما را تهدید به قتل کرد.
زن جوان ادامه داد: در جریان این درگیریها به تنهایی تصمیم گرفتم که پدرم را به قتل برسانم بهخاطر همین از ۲ مرد جوان که از گذشته با آنها دوست بودیم، کمک گرفتم. روز حادثه پدرم در اتاق خوابش به خواب عصرگاهی فرو رفته بود که من درب ورودی خانه را مخفیانه برای متهمان باز کردم، دقایقی بعد آنها از پلهها بالا آمدند و با طنابی که در اختیارشان گذاشتم پدرم را با همکاری یکدیگر به قتل رساندیم.
متهم گفت: پس از ارتکاب جنایت، جسد را با خودروی پژو ۲۰۶ من به بیابانهای اطراف تهران ـ قم بردیم و در آنجا با بنزین جسد را به آتش کشیدیم در ادامه هم ۲ مرد جوان خودروی پژو پارس پدرم را از پارکینگ خانه برداشتند و برای معدوم کردن آن جهت گمراه کردن مسیر پرونده به شهرستان دورود بردند. خواهرم در این جنایت نقشی نداشته است.
کارآگاهان به دنبال دریافت این اعترافات، خیلی زود اقدامات اطلاعاتی را کلید زدند و مخفیگاه ۲ مرد جوان را در غرب استان تهران شناسایی و آنها را در یک عملیات ضربتی به دام انداختند.
متهمان پس از انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی خیلی زود هدف بازجویی قرار گرفتند و به قتل مرد جوان با همدستی یکی از دختران مقتول اعتراف کردند.
با صدور قرار عدم صلاحیت از سوی دادرس شعبه ۱۰۱ دادگاه عمومی بخش فشافویه، پرونده به دادسرای مربوط ارجاع داده شد و تحقیقات همچنان ادامه دارد.
کد خبر 846751 منبع: تسنیم برچسبها خبر مهم قتل - قاتل حوادث ایران