Web Analytics Made Easy - Statcounter

ایران در دوره‌هایی از تاریخ خود، یک قدرت سرآمد بوده و بر بخش عظیمی از جهان سیطره داشته و گاهی قلمرو آن به جنوب فرانسه و غرب آفریقا هم می‌رسیده، اما این نفوذ به معنای «قدرت همراه‌سازی» نبوده بلکه بر عنصر «اجبار» تکیه داشته است.  به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی در آستانه چهلمین سال خود و به عبارتی در آستانه ورود به پنجمین دهه از حیات خویش قرار گرفته است، کم نیستند اندیشمندانی که معتقدند، ایران به سبب انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن امروز در جایگاهی نشسته که به «اعجاب» و «اعجاز» شبیه‌تر است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بعضی که خواسته‌اند از فروغ این جایگاه اعجاز‌گونه بکاهند، گفته‌اند منزلت ایران به دوران هخامنشیان و ساسانیان بازگشته است. اما البته محبوبیت ایران امروز نزد ملت‌ها و جانبداری جانانه آنان از «ایران اسلامی» چیزی نیست که با نظام‌های شاهنشاهی ولو اینکه بعضا دارای اقتدار ویژه و شکوه مادی هم بوده‌اند، قابل مقایسه باشد. چرا که نفوذ جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی در سطح بین‌المللی و منطقه‌ای امری تحمیل شده و متکی بر زور و جنگ و حتی کرم‌بخشی نیست. این نفوذی «تحسین شده» از سوی ملت‌های منطقه است. مشابه این نفوذ برای ایران در هیچ مقطع تاریخی نه در دوره پادشاهان مقتدری مثل کورش و نه در دوره پادشاهان متوسط و ضعیف وجود نداشته و این همه در حالی است که روزی که انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی رسید و تا امروز، کشور ما در معرض انواعی از دشمنی‌ها قرار داشته است. در واقع «ایران ضعیف دیروز» در عین قرار گرفتن در مصاف جهانی و جنگ‌هایی فرسایشی به «ایران مقتدر امروز» تبدیل شده است.
ایران در دوره‌هایی از تاریخ خود، یک قدرت سرآمد بوده و بر بخش عظیمی از جهان سیطره داشته و گاهی قلمرو آن به جنوب فرانسه و غرب آفریقا هم می‌رسیده، اما این نفوذ به معنای «قدرت همراه‌سازی» نبوده بلکه بر عنصر «اجبار» تکیه داشته است و از این رو محبوبیت مردمی نداشته و به خصوص در نزد انسان‌های صالح و با فرهنگ منفور بوده است. از این رو خداوند متعال در آغاز سوره مبارکه روم می‌فرماید «رومیان مغلوب شدند در جنگی که در زمینی نزدیک میان آنان و ایرانیان روی داد، اما آنان در اند سالی و به زودی بر ایرانیان غلبه می‌کنند و آن روز مومنان شاد می‌شوند». یکی از مهمترین نشانه‌های فقدان نفوذ واقعی ایران حتی در دوره‌ای که سیطره عظیمی داشته و یکی از دو یا چند قدرت بزرگتر جهان بوده این است که دین ایرانیان که باید مهمترین عنصر فرهنگی ایران آن روز باشد، از دایره ایران فراتر نرفته و به متصرفات آن در عراق عرب و شامات و مناطق شبه قاره و آسیای میانه و... منتقل نشده است. دین زرتشت که حدود ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح پدید آمده است و در یک دوره دستکم ۱۵۰۰ ساله مورد حمایت قاطع «پادشاهان مقتدر» بوده نتوانسته از محدوده «ایران اصلی» فراتر رود و آنهم با فاصله بسیار کمی از طلوع اسلام عملا از میان رفته است و آن طور که گفته می‌شود امروز تعداد پیروان آن در دنیا از حدود ۲۰۰ هزار نفر فراتر نمی‌رود که عمدتا در ایران و هند زندگی می‌نمایند.
اما اگر نخواهیم راه دوری برویم، ایران در دوره اخیر یعنی در دهه‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی نیز نفوذی در بین کشورها، ملت‌ها و دولت‌های منطقه نداشته است ایران مقتدر پیش از قاجار با رسیدن به نیمه دوران قاجار رو به ضعف نهاد و به خصوص پس از تحمل شکست‌های پی در پی در جنگ‌های ایران و روس تحت سیطره غرب قرار گرفت و عملا به جز در سال‌هایی معدود نظیر دوره حدود سه ساله امیرکبیر استقلال خود را از دست داده بود از این رو ایران، اگرچه برخلاف بسیاری از کشور‌ها و دولت‌های منطقه هیچگاه مستعمره نبوده، اما «استقلال»، به درستی یکی از محوری‌ترین مطالبات و شعار‌های مردم ایران در جریان انقلاب اسلامی بود این موضوع به تنهایی وضع ایران را در دوره بیش از یکصد ساله پیش از انقلاب نشان می‌دهد.
اما چرا ایران قبل از انقلاب که به دلیل سرسپردگی‌اش از سوی انگلیس و آمریکا حمایت سیاسی و نظامی می‌شد دربین ملت‌ها و دولت‌های منطقه منفور بود؟ دلایل مختلفی برای نفرت ملت‌ها از ایران وجود دارد. یکی از دلایل این نفرت همین دست‌نشانده بودن حکومت ایران و زشت بودن آن نزد ملت‌های منطقه بود که البته در این بعد بقیه دولت‌های منطقه هم کم‌وبیش با ایران همداستان بودند. اما بیش از این سیاست‌های فرهنگی داخل کشور سبب نفرت مردم به نظام ایران شده بود کمااینکه به همین دلیل مردم ایران نیز با سیاست‌های فرهنگی حکومت پهلوی و پیش از آن با حکومت قاجار مخالف بودند.
رژیم شاهنشاهی در دوره‌های قاجار و پهلوی بر نوعی برتری‌طلبی تاریخ‌گرایانه استوار بود که امروزه اصطلاحاً به آن «شوونیسم» (chauvinisme) می‌گویند به این معنا که رژیم‌های قاجار و پهلوی بر یک نوع «میهن‌پرستی افراطی و ستیزه‌جو» درمقابل ملت‌های دیگر دنبال کرده و ادبیاتی مبتنی بر برتری‌طلبی و نوعی شکوه معارض ملی تاکید می‌کردند و براساس آن مدعی نوعی از «حقانیت» و «مشروعیت» انحصاری بودند.
درواقع مرامنامه «شوونیسم ایرانی» در نژادپرستی آریایی، ترک‌ستیزی، عرب‌ستیزی، اسلام‌ستیزی و باستان‌گرایی و درمواردی تبلیغ دین زرتشت تعین و معنا پیدا می‌کرد و طبعا یک چنین عظمت‌خواهی نژادپرستانه و شرک‌آلود نمی‌توانست در یک محیط منطقه‌ای که ملت‌ها و همه اقوام آن پیرو دینی توحیدی هستند، مقبولیت داشته باشد. ممکن است گمان شود این شوونیسم ایرانی فقط ازسوی حکومت‌های ایران دنبال می‌شده است. اما باید گفت: این ادبیات، اعتقادات و روشی بوده که علاوه بر آنکه از سوی حکومت‌های قاجار و پهلوی دنبال شده، همزمان با آن و توأمان روشنفکران و نخبگانی نظیر آخوندزاده، میرزاملکم‌خان، سید حسن تقی‌زاده، کاظم‌زاده، محمود افشار، احمد کسروی، تقی ارانی، محمد تقی بهار (ملک‌الشعرا)، رضازاده شفق، محمدعلی فروغی و یحیی ذکاء به آن دامن زده و بر آن لباس عقل و منطق و فلسفه می‌پوشاندند!
وضع ایران قبل از انقلاب وضع کشوری بود که به واقع در محیط منطقه مورد «نفرت متراکم» ملت‌ها و دولت‌ها و در نتیجه در انزوا قرار داشت و تبدیل شدن به «دنباله غرب» بر درجه نفرت ملت‌های منطقه از ایران افزوده بود و باید گفت: در مهمترین پرونده منطقه‌ای در دوره پهلوی دوم یعنی پرونده فلسطین، در کنار خیانت و سهل‌اندیشی اعراب، رژیم پهلوی و شوونیسم ایرانی نقش مهمی در پیدایی دولت غاصب اسرائیل در فلسطین و دست‌یافتن غرب به یک سرپل مهم در منطقه ایفا کردند.
با پیروزی انقلاب اسلامی، ایران تولد تازه‌ای پیدا کرد از یک سو حکومت، به دلیل ابتنا بر «دین» و «مذهب» جایگاه رفیع و مستحکمی در داخل ایران پیدا کرد به گونه‌ای که توانست در طول ۴۰ سال از انواعی از جنگ‌های خارجی و فتنه‌های داخلی و توطئه‌های درهم تنیده داخلی و خارجی بسلامت عبور کند و از سوی دیگر به دلیل تکیه ایران به دین در این دوره، از پشتوانه پیروان اسلام در منطقه بهره‌مند شد و به حدی از نفوذ رسید که توانست توطئه‌های بسیار بزرگی را در دور دست‌های خود و در کشور‌هایی نظیر لبنان و سوریه که با آن مرز مشترک خاکی و آبی ندارد، خنثی نماید. پیروزی شکوهمند انقلاب ایران در لبنان در قالب اخراج اسرائیل، آمریکا و فرانسه و بعد‌ها در اخراج گروه‌های تکفیری وابسته جلوه نمود؛ این پیروزی در عراق در قالب اخراج نظامیان اشغالگر آمریکا از این کشور و سپس انهدام گروهک تروریستی داعش جلوه نمود بر این اساس اگر بگوئیم در دوره جمهوری اسلامی، «دست مداخله‌گر خارجی» جای خود را به «دست معاونت برادرانه اسلامی» داد، سخن گزافه‌ای نگفته‌ایم و این در واقع «حق برادری» بود که ادا می‌شد نه «حق اعمال زور» که پیش از این از سوی آمریکا دنبال می‌گردید و در «شوونیسم ایرانی» هم جلوه‌ای فرهنگی داشت و البته به جایی هم نرسید.
نفوذ جمهوری اسلامی، امروز یک نفوذ عمیق، پردامنه و همه‌جانبه است که البته جلوه‌های امنیتی و نظامی آن در تصور ایرانیان برجستگی بیشتری پیدا کرده است این در حالی است که اگر نفوذ فرهنگی و عاطفی ایران در لبنان نبود، حزب‌الله پدید نمی‌آمد و در عراق به پیدایی «حشدالشعبی» منجر نمی‌شد علاوه بر این نفوذ جمهوری اسلامی در این منطقه جنبه کارکرد‌های دولتی هم دارد یعنی در حوزه بهداشت و درمان، در حوزه راه و ترابری، در حوزه صنعت و معدن، در حوزه کشاورزی، در حوزه آموزش و پرورش، در حوزه علم و فن‌آوری، در حوزه دفاعی- امنیتی و... و بطور کلی هرآنچه که شکل‌دهنده به یک «دولت پاسخگو» و مقتدر است، ایران اقدامات بسیار بزرگی انجام داده است که امکان طرح حتی بخشی از آن‌ها در رسانه‌های عمومی فراهم نشده است.
ما در این یادداشت نمی‌توانیم به همه ابعاد انقلاب اسلامی و نتایج داخلی و خارجی آن بپردازیم و طبعاً به دلیل مجال کم باید فقط به گوشه‌ای از آن می‌پرداختیم. انتخاب مسئله «نفوذ ایران» و تطبیق آن با وضعیت قبل از انقلاب به این دلیل صورت گرفت که موضوع «قدرت منطقه‌ای ایران» مهمترین مباحثات دامنه‌دار سال‌های اخیر داخل و خارج ایران بوده است.

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: سعدالله زارعی قدرت نظامی ایران روزنامه کیهان انقلاب اسلامی ایران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۳۳۴۷۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرا ایران هسته ای برای منطقه و جهان امنیت‌زا است؟

علیرضا سلطانی؛ اعتماد

در روزهای اخیر به دنبال تشدید چالش‌های سیاسی و امنیتی میان ایران و اسراییل (حمله اسراییل به كنسولگری ایران در سوریه و متعاقب آن حمله موشكی و پهپادی ایران به اسراییل)، بار دیگر زمزمه‌ها پیرامون دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای (زمان یا ضرورت آن) در محافل سیاسی و رسانه‌ای داخلی و خارجی افزایش یافته است.

تامل در اظهارنظرها و دیدگاه‌های مطرح شده نشان می‌دهد كه مخالفت‌ها و مقاومت‌ها در برابر ضرورت دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای به نسبت گذشته در داخل و خارج ایران كمتر و كمرنگ‌تر شده است.

بسیاری از افرادی كه تا پیش از این به لحاظ مسائل امنیتی و نظامی، دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای را برای صلح و امنیت منطقه‌ای و جهانی خطرناك تلقی می‌كردند با اولین درگیری مستقیم ایران و اسراییل بر مبنای سلاح‌های متعارف (موشك و پهپاد) و تسهیل شرایط برای مواجهه بزرگ‌تر و مخرب‌تر برای منطقه، به این درك و صرافت افتاده‌اند كه یكی از مهم‌ترین عوامل جلوگیری از درگیر شدن ایران و اسراییل، ایجاد توازن قدرت میان این دو كشور در سطح منطقه‌ای است.

این توازن با توجه به بهره‌مندی یكی از طرفین یعنی اسراییل به سلاح هسته‌ای، تنها بر محور سلاح هسته‌ای شكل می‌گیرد و از این منظر ضروری است ایران مانند اسراییل هر چه سریع‌تر و فوری‌تر به سلاح هسته‌ای دست یابد تا منطقه شاهد ثبات و امنیت پایدار باشد.

این دیدگاه شاید از منظر نظریه توازن قدرت و نظریه‌های امنیتی نسل سوم و چهارم، چندان بیراه نباشد. به هر حال با توجه به شكسته شدن تابوی درگیری نظامی ایران و اسراییل در پی تحولات و تحركات نظامی اخیر دو طرف نسبت به یكدیگر، امكان درگیری نظامی گسترده با گستره منطقه‌ای و حتی بین‌المللی بسیار افزایش یافته است.

این شرایط خطرناك چه بسا بسیاری از تحلیلگران و حتی سیاستمداران جز طرفداران اسراییل را نسبت به ضرورت دستیابی جمهوری اسلامی ایران به سلاح هسته‌ای مجاب كرده است .  

با لحاظ شرایط اخیر منطقه‌ای می‌توان انتظار داشت روند تحولات سیاسی منطقه‌ای و بین‌المللی در قبال پرونده هسته‌ای ایران دچار تغییرات جدی شود .

غرب به رهبری ایالات متحده امریكا در طول 20 سال گذشته نتوانسته روند توسعه تدریجی توانمندی هسته‌ای ایران را با استفاده از روش‌های غیرنظامی مانند تحریم‌های اقتصادی متوقف سازد. فناوری و توانمندی هسته‌ای ایران با وجود هزینه‌های سنگین اقتصادی و توسعه‌ای آن به مرحله‌ای از ثبات علمی و فنی رسیده است به گونه‌ای كه می‌توان این توانمندی را بومی شده تلقی كرد.

از طرف دیگر با وجود نگرانی شدید غرب نسبت به روند رو به رشد توانمندی هسته‌ای ایران و امكان دستیابی این كشور به سلاح هسته‌ای و در عین حال متعهد شدن نسبت به جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای، در حال حاضر امكان یا توانی برای عمل به این تعهد نداشته و ندارد.

تنها امید و ابزار برای این مهم، فشارهای اقتصادی بوده است كه با وجود ضربات سهمگین این تحریم‌ها بر اقتصاد ایران و معیشت شهروندان و رویارویی نظام سیاسی این كشور با برخی چالش‌ها، نتوانسته بر اراده حاكمیت ایران بر ادامه این راه تاثیری بگذارد.

بنابراین اقدام نظامی به‌رغم اشاره‌های مستقیم و غیرمستقیم امریكا و غرب برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای، به دلیل عدم آمادگی لازم این كشورها از یك سو و احساس خطر نسبت به پیامدهای شدید اقدام نظامی و گسترش آن به سطوح منطقه‌ای و بین‌المللی برای یك دوره میان‌مدت دور از انتظار است.

در این شرایط اگر ایران به آستانه دستیابی به فناوری تولید سلاح هسته‌ای رسیده باشد و این مهم برای امریكا و متحدین غربی آن مسجل باشد، تنها واكنش آنها می‌تواند پذیرش واقعیت موجود و به رسمیت شناختن عضویت ایران در باشگاه دارندگان فناوری و توانمندی تولید سلاح هسته‌ای باشد . شرایطی كه دور از دسترس نیست.

این وضعیت برای كشورهای منطقه جز اسراییل به شكل دیگری قابل تحلیل است .  

ایران هسته‌ای به‌طور عام و ایران دارای سلاح هسته‌ای به‌طور خاص همواره دغدغه و نگرانی بزرگی برای كشورهای منطقه به خصوص كشورهای حوزه خلیج‌فارس بوده و در این راستا كشورهای مزبور به ویژه در دو دهه گذشته تمام تلاش خود را هماهنگ با غرب برای جلوگیری از رشد قدرت هسته‌ای ایران به كار گرفته‌اند، اما نگرانی از درگیری ایران و اسراییل در جنگی متعارف كه ظرفیت منطقه‌ای شدن بسیار بالایی دارد، می‌تواند ذهنیت این كشورها به رهبری عربستان سعودی را به سمت ضرورت ایجاد توازن قدرت منطقه‌ای از نوع هسته‌ای میان ایران و اسراییل تغییر دهد .

از سوی دیگر رهبران قدرت‌طلب در كشورهایی مانند عربستان، تركیه و مصر بالطبع دنبال بهانه‌ای برای مسلح شدن به سلاح هسته‌ای برای تضمین قدرت و بقای خود هستند.

در این میان شاید عربستان و شخص بن سلمان كه پرچم مخالفت با ایران هسته‌ای را سال‌هاست برافراشته و روحیه ماجراجویی بالایی برای ورود به عرصه‌های جدید قدرت دارد، با بهره‌گیری از بهانه ایران دارای سلاح هسته‌ای و با استفاده از دلارهای نفتی و حمایت‌های غرب و امریكا، گام در مسیر هسته‌ای شدن و دراختیار داشتن سلاح هسته‌ای گذاشته و با هزینه‌ای پایین و زمانی كوتاه به نسبت ایران، به این مهم دست خواهد یافت .

مساله‌ای كه بارها رهبران عربستان سعودی در سال‌های اخیر به آن اشاره كرده و چه بسا برای تحقق آن به لحاظ مشاهده پیشرفت هسته‌ای ایران، گام‌های عملی به صورت مخفیانه برداشته‌اند. بنابراین می‌توان گفت به لحاظ منطقه‌ای هم تابوی دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای به نسبت گذشته تا حدود زیادی شكسته شده و این كشورها علاوه بر آمادگی برای پذیرش این واقعیت در آینده نزدیك و پی بردن به دستاوردهای سیاسی و امنیتی منطقه‌ای آن (توازن قدرت منطقه‌ای) درصدد كنار آمدن با آن و مهم‌تر بهره‌گیری هوشمندانه از آن در جهت منافع سیاسی و نظامی خود برخواهند آمد .

 این دیدگاه كه خاورمیانه به دلیل عقب‌ماندگی‌های سیاسی و اجتماعی و همچنین فعال بودن كانون‌های رادیكالیسم و بنیادگرایی از نوع دولتی و فرقه‌ای و بالا بدون شدت تنش‌های ایدئولوژیك درون منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، فاقد ظرفیت‌های فكری، سیاسی و امنیتی برای در اختیار داشتن فناوری‌های مربوطه و خصوصا سلاح هسته‌ای بوده و نباید وارد رقابت هسته‌ای از نوع نظامی شود نیز قابل مناقشه است.

بر اساس این دیدگاه، خاورمیانه هسته‌ای، موجبات ناامنی و نابودی جهانی را فراهم می‌سازد. تجربه تاریخی ثابت كرده از زمان دستیابی قدرت‌های بزرگ به سلاح هسته‌ای، رویارویی نظامی مستقیم میان این كشورها از بین رفته و این كشورها خصوصا امریكا و شوروی در دوران جنگ سرد با استفاده از دیپلماسی سعی در عدم مواجهه نظامی داشتند .

این مهم در مورد جنوب آسیا و دستیابی هند و پاكستان به فناوری تولید سلاح‌های هسته‌ای در دهه 1990 مصداق دارد. از زمان دستیابی این دو كشور به سلاح هسته‌ای، مناقشات دو كشور بسیار محدود شده و جنوب آسیا امنیت بیشتر را تجربه می‌كند.

در اختیار داشتن فناوری سلاح هسته‌ای، منطق، قاعده بازی و سازوكارهای مدیریتی و امنیتی خاص خود را دارد.

از زمان دستیابی بشر به سلاح هسته‌ای، جهان امن‌تر نسبت به گذشته بوده است، چراكه دولت‌ها به این صرافت و عقلانیت رسیده‌اند كه با وجود در اختیار داشتن سلاح هسته‌ای، اما امكان استفاده از آن برای تامین امنیت، نزدیك به صفر است، چراكه سلاح هسته‌ای صرفا برای داشتن و نه برای استفاده است.

این شرایط در مورد خاورمیانه نیز مصداق دارد. سلاح هسته‌ای، تندروترین و رادیكال‌ترین دولت‌ها را نیز رام می‌كند. برخلاف تصور رایج، بهره‌مندی قدرت‌های منطقه‌ای خاورمیانه از سلاح هسته‌ای، امنیت منطقه و جهان را بیشتر تامین می‌كند.

این مهم، زمینه ارتقای سطح امنیت و ثبات در منطقه، افزایش حساسیت‌های امنیتی منطقه‌ای، فروكش كردن سطح چالش‌های سیاسی و ایدئولوژیك بین كشورها، تضعیف كانون‌های اجتماعی و فرقه‌ای بنیادگرایی و رادیكالیسم در سطح منطقه و در مقابل ایجاد زمینه‌های ثبات، امنیت و توسعه خواهد شد. خاورمیانه هسته‌ای، نه تنها تهدیدی برای امنیت جهانی نخواهد بود، بلكه به تقویت امنیت و ثبات منطقه و جهان كمك كرده، عقب‌ماندگی سیاسی، اقتصادی و امنیتی خاورمیانه از روندهای جهانی را جبران كرده و زمینه و گذار آن به دوران جدیدی از ثبات و امنیت را فراهم می‌سازد.

 انتظار برای خاورمیانه هسته‌ای با توانمندی نظامی چندان طولانی نیست و دیری نخواهد پاییدکه جهان به این درك خواهد رسید خاورمیانه هسته‌ای برای امنیت پایدار جهانی ضروری و فوری است و ایران در این زمینه پیشرو خواهد  بود. 

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: طرح مخفی اسرائیل برای ایران و خاورمیانه «اسحاق بریک» ژنرال ارشد ارتش اسرائیل : ما نه تنها حماس را حتی از نظر نظامی نمی‌توانیم نابود کنیم بلکه توانایی خود را در برابر ایران هسته‌ای نیز از دست داده‌ایم (فیلم) بلومبرگ: ایران هسته ای خطر جدی تری از جنگ غزه است

دیگر خبرها

  • ایران معادله صهیونیست‌ها را بهم زد
  • هیچ مماشاتی با اعمال قدرت علیه ایران در کار نیست | عملیات وعده صادق قدرت فرماندهی ایران را نشان داد
  • عملیات وعده صادق قدرت فرماندهی ایران را نشان داد
  • کارفرمایان از هرگونه تکبر در برابر کارگران خودداری و دوری کنند
  • چرا ایران هسته ای برای منطقه و جهان امنیت‌زا است؟
  • سردار شکارچی: رسانه یکی از مهمترین عناصر نقش‌آفرین در تقویت قدرت نرم و امنیت است
  • امنیت و اقتدار کشور محصول قدرت و سلامت نیروهای مسلح
  • ضرورت آرایش جنگی رسانه‌های کشور در برابر رسانه‌های نظام سلطه
  • رسانه یکی از مهمترین عناصر نقش آفرین در ارتقای قدرت نرم است
  • رژیم صهیونیستی و آمریکا در منطقه سرگردان و متزلزل شدند