Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «پارس نیوز»
2024-05-02@02:35:43 GMT

بازخوانی چند کتاب درباره پرستارانِ جنگ

تاریخ انتشار: ۲۳ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۳۵۰۸۶۴

به گزارش پارس نیوز،  روز ۲۲‌ دی‌ماه طبق تقویم ولادت بانوی کربلا حضرت زینب؟ سها؟ است. بانویی که به قول آن شاعر «کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود»؛ کربلا را در خاطر ما همچنان زنده نگه داشته است. در ایران سال‌هاست روز ولادت بانو به نام روز پرستار نام‌گذاری شده است. از این رو در این گزارش به کتاب‌هایی می‌پردازیم که درباره حضور این پرستاران در هشت سال دفاع مقدس ایران پرداخته شده و البته روایت‌های زنانه از جنگ تحمیلی علیه ایران را نشان می‌دهد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

پیش از آن بگوییم که در عرصه فیلم و سریال هم پرستاران در فیلم ماندگار «سفر به چذابه» و سریال «رقص پرواز» به زیبایی بازنمایی شده‌اند.

روایت دختر ۱۴ ساله از جنگ در «یکشنبه آخر»

«یکشنبه آخر» خاطرات خانم معصومه رامهرمزی، دختری ۱۴ ساله از آبادان که به آغاز تا پایان جنگ و فتح خرمشهر اختصاص دارد و به شدت هم مورد استقبال کتاب‌خوانان قرار گرفته است. روایتی از حضور زنان امدادگر در جبهه‌های جنگ و حضور پرقدرت زنان در دفاع از این سرزمین را به تصویر می‌کشد. این اثر را سوره مهر ۱۳ بار منتشر

کرده است.

«یکشنبه آخر» در شبکه اجتماعی گودریدز هم ۴.۵‌ ستاره از کابران گرفته است که نشان می‌دهد توانسته مورد رضایت واقع شود. یکی از کاربران درباره این کتاب نوشته است: «معصومه رامهرمزی دختر یتیم آبادانی بود که با شروع جنگ ۱۴‌ ساله بود. یک شیر زن بود. آری! او یک (دختر) بچه بود و جنگ زود (شیر زن) بزرگش کرد و از او آدم دیگری ساخت. تاریخ دفاع مقدس ما در همین صفحات خاطرات رزمندگان و مهم‌تر از آن در اذهان به جاماندگان نهفته است و این پازل جز با توجه همه‌جانبه به همه جوانب این حادثه عظیم بشری تکمیل نخواهد شد.کتاب «دا»، به نماد حضور زنان در دفاع مقدس تبدیل شده است. به زعم من، حداقل یک نکته مهم در مورد این کتاب این است که این کتاب، بازروایی نیست و نویسنده خاطرات خودش را نوشته است. خوب هم نوشته و هم‌ذات‌پنداری با نویسنده کار آسانی نیست. دل بدهید.»در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «در شب جمعه‌ای مجروحی ۱۹‌ ساله به نام ضیایی را به اتاق عمل آوردند. او از قم اعزام شده بود. به جثه ریزنقش او ترکش‌های زیادی اصابت کرده و خونریزی شدیدی داشت. گروه خون او O منفی بود. بانک خون بیمارستان هم کمبود خون داشت؛ به‌خصوص گروه‌های منفی که به‌سختی تهیه می‌شد…خانم وزیری و آقای آذرنیا مسوولان بانک خون بیمارستان طالقانی بودند. آن‌ها همیشه نگران تأمین خون بودند و خواهران امدادگر از منابع اصلی تأمین خون بودند. در بیمارستان امدادگران، فرشته بدری که گروه خونش Oمنفی بود به خاطر اهدای ضروری خون به یک رزمنده، جنین چهارماهه‌اش را سقط کرد. هیچ وقت او و همسرش آقای اسماعیلی از این موضوع اظهار ناراحتی نکردند و نجات جان رزمنده را بر خودشان واجب می‌دانستند. بچه‌های امدادگر طالقانی هم مرتب برای نجات رزمندگان خون هدیه می‌کردند و هریک از ما در عرض ۶ماه حداقل سه بار خون می‌دادیم. گروه خون من و اکثر بچه‌ها مثبت بود و نمی‌توانستیم به ضیایی کمک کنیم. ضیایی عمل شد و ساعت ۱۰‌ شب او را به ریکاوری بردیم. او در حالت بی‌هوشی شروع به خواندن دعای کمیل کرد. دعای کمیل را از اول تا آخر حفظ و با صوتی حزین خواند. پرستار ریکاوری ما را صدا کرد. همه دور ضیایی جمع شدیم و اشک ریختیم. چهره ضیایی سفید و بی‌رنگ بود و حالت محتضر را داشت اما صدایش جوان و رسا بود. تا آخرین لحظه دعا و قرآن خواند. فشار خونش پایین بود. خون زیادی از دست داده بود. ضیایی نزدیک اذان صبح به شهادت رسید. من و سه نفر از پرستاران برانکارد ضیایی را تا سردخانه بدرقه کردیم و پشت سرش الله‌اکبر گفتیم.»

معامله با خدا در «کفش‌های سرگردان»

خانم سهیلا فرجامی برای ادامه تحصیل در دانشکده پرستاری نیروی هوایی در تهران به سر می‌برد که زمزمه‌های آغاز جنگ از سوی عراق نواخته شد. او که اصالتاً آبادانی بود در شروع جنگ در دزفول مشغول خدمت بود و همچنان به کار خود ادامه داد. او در دوران جنگ در شهرهای آبادان، خرمشهر، بهبهان، تهران و دزفول به‌عنوان پرستار فعالیت داشت و در این راه راوی خاطرات بی‌شماری شد که تنها بخشی از آن‌ها در کتاب «کفش‌های سرگردان» منتشر شده است. این کتاب را نیز سوره مهر منتشر کرده و تاکنون ۶چاپ را پشت سرگذاشته و بیش از ۱۲ هزار نسخه آن منتشرشده است. کاربران شبکه اجتماعی گودریدز این اثر را هم پسندیده و ۴ستاره به آن داده‌اند.

در بخشی از این کتاب آمده است: «سه مجروح دیگر باقی مانده بود، پرونده‌هایشان را چک کردم. عاصی شده بودم. خودکار را برداشتم و روی صفحه سفید کاغذ، هی کشیدم… چشم، چشم، دو ابرو، یک دماغ، یک دهان و... چشم، چشم... چشم، چشم... اشک بود که روی گونه‌هایم سرازیر می‌شد. فرشته از استراحتگاه آمده بود ریکاوری تا به من سری بزند و بعد به اتاق عمل برود، گفت: «زده به سرت!» با بغض گفتم: «تخت پنج رو نگا کن، دیگه داره به هوش میاد.» با تعجب گفت: «خب اینکه خیلی خوبه» گفتم: «دکتر توی پرونده‌اش نوشته وقتی به هوش اومد، آروم بهش بگید از دو چشم برای همیشه نابینا شده!» فرشته گفت: «وای...!» رنگ از رویش پرید. وقتی رزمنده تخت پنج به هوش آمد، فرشته خیلی آرام موضوع را با او در میان گذاشت. رزمنده اول سکوت کرد. بعد با آرامش خاصی گفت: «چشمام رو با خدا معامله کردم.»

آن روز بیمارستان شلوغ بود.شب خسته و کوفته وارد استراحتگاه خواهران شدم. در دل شب هم آرامش نداشتیم. آن شب در استراحتگاه، منیر چند روزنامه روی موکت کف اتاق پهن

کرده بود. یک ظرف کوچک نخودچی و کشمش و یک هندوانه بزرگ روی روزنامه‌ها گذاشته بود. همه تعجب کرده بودیم. منیر خندید و گفت: «سفره شب یلداست.» بعد چاقو را روی هندوانه گذاشت، آن را برش داد و دست بچه‌ها داد. منیر گفت: همچین شبی پانزده سال پیش، دخترم به دنیا اومد، اسم او را یلدا گذاشتم. اگه جنگ نبود امشب چه جشن تولدی براش می‌گرفتم. یادم آمد آن وقت‌ها...»

از شمال تا جنوب کشور در «از چنده لا تا جنگ»

خانم گلستان جعفریان، نویسنده شناخته‌شده کشور در یکی از آثار خود به سراغ زنان درگیر جنگ رفت و این بار خاطرات شمسی سبحانی را در کتاب «از چنده لا تا جنگ» تألیف و تدوین کرد. در سرگذشت خانم سبحانی آمده است که از آغاز جنگ ایران و عراق تا اواخر سال ۱۳۶۴ در مناطق جنگی جنوب، به‌عنوان نیروی داوطلب سپاه به امدادرسانی مجروحان جنگی پرداخته و در کتابش راوی خاطرات تلخ و شیرین خود از ایام حضور درجبهه‌های جنگ است. سبحانی در این کتاب همچنین به ذکر خاطراتی از دوران کودکی، مبارزات انقلابی، حضور در کردستان‌، مناطق جنگی جنوب، حضور در عملیات‌های فتح‌المبین، بیت‌المقدس، خیبر و… اشاره‌می کند. «از چنده لا تا جنگ» خاطراتی از دوران کودکی، مبارزات انقلابی، دوران آموزش امدادگری در بیمارستان لقمان، اعدام پاسداران توسط کومله‌ها، نفوذ یکی از نیروهای کومله در بیمارستان اللّه اکبر، بازدید از مناطق آزادشده و عملیاتی هویزه و محل شهادت دکتر چمران در دهلاویه، راه‌اندازی بخش رخت‌شوی‌خانه بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک توسط راوی و خاطراتی از آن روزها، مسلمان شدن یکی از نیروهای امدادگر مسیحی، ازدواج راوی با یکی از نیروهای سپاهی و... را در خود جای داده است. مؤلف کتاب هم درباره این کتاب گفته است: «گفت‌وگو با خانم سبحانی چهار ماه طول کشید. حاصل این گفت‌وگوی چهارماهه ۴۰ نوار کاست یک ساعته‌، پر از حرف‌های تلخ و شیرین بود.»

یک تکنسین بیهوشی وسط جنگ

یکی دیگر از آثار این عرصه کتاب «خاطرات ایران» است که خاطرات تکنسین بیهوشی، خانم ایران ترابی از روزهای جنگ تحمیلی است. این کتاب را خانم شیوا سجادی تدوین کرده و

شرح کاملی از زندگی ایران ترابی است که اوج جوانی‌اش را در بیمارستان‌های مناطق جنگی گذرانده است. از نکات جالب درباره این زن این است که جزو اولین گروه پزشکی است که به مناطق جنگی اعزام می‌شود. شرایط سخت جنگ از ایران ترابی یک تکنسین بیهوشی زن می‌سازد.

در روزهای آغازین جنگ تحمیلی، ایران ترابی که حدوداً ۲۴‌ ساله بود داوطلب رفتن به مناطق مورد هجوم می‌شود؛ روزهایی که هنوز برنامه دفاعی منسجمی برای مقابله با این حمله ددمنشانه نبوده است. شیوا سجادی تدوینگر کتاب درباره نگارش و تدوین این اثر به «خبرآنلاین» گفته است: «شروع به کار مصاحبه و تحقیق پیرامون روایت‌های ترابی به سال‌های ‌۸۳ و ۸۴ برمی‌گردد. حدود ۵۰‌ ساعت مصاحبه ضبط شده در دست بود، با این حال تا آخرین مراحل قبل از سپردن کار به دست نشر که انتخاب و گویا کردن عکس‌ها بود، فرصت پرسش و واکاوی محفوظات ذهنی راوی از دست داده نشد تا اطلاعات تازه‌افزوده و مستند وی فضای روشن‌تری را پیش‌روی مخاطب بگشاید.

کتاب در ۲۲‌ فصل تنظیم شده و در صفحات پایانی شامل عکس‌هایی است که در واقع گزارش تصویری کوتاهی از فعالیت‌های ایران ترابی در دوره جنگ به دست می‌دهد.»برای این کتاب هم در شبکه اجتماعی گودریدز چرخی زدیم. استقبال از کتاب خوب بود، به‌نحوی که ۴.۵ ستاره از کاربران گرفته بود.

نیما اکبرخانی هم که در این شبکه فعال است درباره این کتاب نوشته است: «به‌عنوان یه خاطرات‌خوان ارزش خوندن داره قطعاً. فداکاری‌ها، از جان گذشتگی‌ها و صبر و تحمل یک انسان و هزینه‌ای که بابت اعتقاداتش میده واقعاً جای تفکر و تأمل داره‌. جا داره خود من یه بازنگری تو زندگی خودم بکنم‌. خانم ترابی واقعاً از اون دست آدم‌هایی هست که حق زیادی گردن تک تک مردم ما داره، نه از اون دست که کار خاص و منحصربه‌فردی کرده باشه، بلکه از اون زاویه که هرچی داشته را بی‌ریا گذاشته تو سبد و در مقابل هیچی، ارائه داده‌. زندگی، جوانی، جان شیرین و سلامتی روحی و جسمی همه و همه را ایشون گذاشته وسط، بی‌چشم داشت.»

در بخش‌هایی از کتاب می‌خوانیم:

«آن زمان برای نخستین‌بار بود که عراق از بمب آتش‌زا استفاده می‌کرد. جنازه دو نفر را که با این بمب به شهادت رسیده بودند به سردخانه بیمارستان شوش آوردند. من دوربین داشتم و از بعضی از مجروحین و شهدا که به نظرم خیلی خاص بودند عکس می‌گرفتم. آقای شاهین و همکارش، تکنیسین‌های بیهوشی پیش من آمدند. گفتند خانم ترابی دو تا جنازه آوردند که بمب آتش‌زا خوردند. این قدر که از شجاعتت می‌گویند، اگر جرأت کردی برو از این پیکرها عکس بگیر.»

...«در ماشین را باز کردم و بالا رفتم، تمام صندلی‌ها را برداشته و مجروحین کف اتوبوس نشسته بودند. هنوز لباس منطقه را به تن داشتند. روی هر کدام یک پتو انداخته بودند که سرما نخورند. تمام تن‌شان تاول زده بود و صورت‌هایشان باد کرده بود، طوری که چشم‌شان جایی را نمی‌دید. هیچ‌کدام از آن‌ها بالای ۳۰‌ سال سن نداشتند. دست نخستین نفر را که گرفتم تا پیاده‌اش کنم با صدای خفه و گرفته‌ای که به زحمت شنیده می‌شد، گفت: دست مرا نگیرید. گفتم: باشد. من گوشه این پتو را می‌گیرم. شما هم گوشه پتوهای همدیگر را بگیرید و آهسته پشت سر هم بیایید.»

 

منبع: پارس نیوز

کلیدواژه: تقویم زینب کربلا ایران روز پرستار هشت سال دفاع مقدس جنگ تحمیلی زیبایی جنگ زنان شبکه اجتماعی شیر دفاع مقدس قم بیمارستان پرستار قرآن عراق چک ایران و عراق مسلمان ازدواج مصاحبه دوربین اتوبوس سرما ایران و عراق جنگ قم مصاحبه هشت سال دفاع مقدس پارس پارس نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۳۵۰۸۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پشت‌پرده بازخوانی مرگ نیکا شاکرمی توسط انگلیسی‌ها / چهار نکته درباره یک خودکشی خاص در محله امیر اکرم!

گزارش بی‌بی‌سی درباره نیکا شاکرمی نشان‌دهنده این است که محاسبات و تمرکز شبکه‌های غربی پس از اوج‌گیری اعتراضات دانشجویان به نسل‌کشی در غزه، دچار تزلزل شده است.

سرویس سیاست مشرق - شبکه بی‌بی‌سی جهانی به‌تازگی گزارشی از کیفیت فوت نیکا شاکرمی، نوجوان جان‌باخته در اغتشاشات ۱۴۰۱ منتشر کرده و مدعی شده است ماحصل چند ماه کار تیم تحقیقاتی این شبکه است. این سومین بار است که رسانه‌های ضدایرانی مدعی کشف اسناد محرمانه و اختصاصی درباره نیکا شاکرمی می‌شوند و تلاش می‌کنند تا روایت های جدیدی درباره این پرونده خلق کنند.

اولین بار بیست و پنجم شهریور ۱۴۰۲، هم‌زمان با سالگرد فوت مهسا امینی و فراخوان شبکه‌های ضدانقلاب، یک گروهک هکری موسوم به «عدالت علی»، تلاش کرد با جعل یک سند با عنوان «تجاوز به نیکا شاکرمی» ، اغتشاشات را زنده کند.

جعل این سند به‌قدری عجولانه صورت گرفته بود که استانداردهای ابتدایی اسناد ارگان‌های مربوطه را رعایت نکرده بود، ایراد اولیه این سند جعلی، در متن ساختگی آن بود که از فونت عربی استفاده و همچنین در تاریخ تنظیم این سند نیز بی‌دقتی مهمی شده بود.

در حالی که نهم دی ۱۴۰۱ مصادف با روز جمعه بود، عدالت علی در ایجاد این سند، این نکته را رعایت نکرده و تاریخ تنظیم این سند حساس را در یک روز تعطیل تنظیم کرده بود.

اسناد محرمانه انگلیسی درباره چیست؟

پس از عدم استقبال مردمی از فراخوان‌های اغتشاش در سالگرد فوت مهسا امینی و بی‌توجهی به این سند جعلی، خبرنگاران شبکه‌های فارسی زبان و اکانت‌های سایبری ضدانقلاب، شش ماه بعد در اسفندماه ۱۴۰۲، دوباره این سند را بازنشر و وایرال کردند و دومین تلاش براندازان در داستان‌سرایی درباره نیکا شاکرمی بی‌ثمر ماند.

طی این سال‌ها گروه‌های هکری همچون عدالت علی و گروه‌های وابسته به منافقین چندین بار درباره موضوعات مختلف، داستان‌های ساختگی متعددی طراحی کرده و خودسرانه در قالب اسناد جعلی «محرمانه» و «اختصاصی» تنظیم کرده‌اند.

در بسیاری از این اسناد، گاف‌های مبتدی متعددی مشاهده شده است. در برخی از آنها، سربرگ سند جعل شده، به وزارت اطلاعات نسبت داده شده است؛ اما به اشتباه امضای فرماندهان سپاه را پای آن درج کردند.

نکته مهم درباره این اسناد این است که طبق استانداردهای دستورالعمل تنظیم این قبیل اسناد، باید برای اسناد طبقه‌بندی شده، مهر طبقه‌بندی درج شده باشد. همچنین اسناد خیلی محرمانه نیز باید در گاوصندوق نگهداری شود و نه در سیستم‌های متصل به فضای سایبری و یا اینترنتی؛ به همین خاطر اسناد شاید درز پیدا کند اما هک نخواهند شد.

اکنون با گذشت دو ماه، بار دیگر داستانی جدید درباره نیکا شاکرمی طراحی شده و این بار توسط سرویس جهانی بی‌بی‌سی در رسانه‌ها منتشر شده است. نکته جالب گزارش بی‌بی‌سی آن است که اسناد جعلی و ادعاهای قبلی گروهک هکری عدالت علی را رد می‌کند و خود از نو روایتی جدید ارائه می‌دهد!

سرویس جهانی بی‌بی‌سی مدعی شده اسناد جدیدی از نیکا شاکرمی به دست آورده و نسبت به گروه عدالت علی فراتر گذاشته و حتی مکالمات مامورانی که شاکرمی را بازداشت کردند را در یک سند جعلی، طراحی و تبدیل به مستند کرده است. در این اسناد جدید بی بی سی فارسی با ادعا و بهانه عدم شناسایی شدن منبع اطلاعاتی مورد ادعای این شبکه، به شکل ناشیانه ای بازسازی کرده است که مشخص است منبع ادعایی حتی آشنایی اولیه با رویه مکاتبات اداری نهادهای انتظامی و امنیتی را ندارد.

در سندهای ادعایی بی‌بی‌سی، شماره پرونده سند به‌طور ناشیانه حذف شده است که احتمالا به دلیل برداشت مبتدیانه سربرگ از جستجوی ساده اینترنتی است. همچنین فونت عبارت «خیلی محرمانه» که در نقطه‌چین درج شده، به‌صورت دستی تغییر پیدا کرده و با فونت کلمات روبه‌رو تفاوت دارد. تصویر اول مربوط به اسنادی است که طبق روال عادی، شماره پرونده آن درج شده است؛ اما در تصویر دوم که بی‌بی‌سی منتشر کرده، این بخش حذف شده است.

بی‌بی‌سی در این گزارش ریز مکالمات مأموران را هم ساخته است و نکته جالب‌تر آنکه برای اطمینان از درستی آن، مدعی شده از یک افسر سابق به اصطلاح اطلاعاتی ایرانی صحت‌سنجی کرده است. در این صحت‌سنجی نیز افسر مورد ادعای بی‌بی‌سی برای صحت این ماجرا اطمینان کامل نمی‌دهد! بااین‌حال ‌بی‌بی‌سی که خود علناً اعلام می‌کند که نمی‌تواند به‌طور صددرصدی این روایت را تایید کند، اما گزارش را در سطح بین‌المللی و در سرویس جهانی این شبکه منتشر کرده و حتی فعل‌ و انفعالات ماموران را تصویرسازی کرده است!

ایراد دیگر این ادعای کذب، روایت‌سازی درباره «بازداشت اول و فرار نیکا شاکرمی از دست ماموران» است. در این سند پر اشکال که حتی بی بی سی هم حاضر نیست آن را قاطعانه تایید کند، گفته شده نیکا شاکرمی حدود ساعت ۱۹:۳۰ در شُرف بازداشت بوده که موفق می‌شود از دست ماموران بگریزد. در تشریح گزارش بی‌بی‌سی به استناد این سند آمده که در همین بازه زمانی بوده که با دوستانش تماس گرفته و اطلاع داده که تحت تعقیب ماموران است. در ادامه این روایت جعلی آمده نهایتا نیکا شاکرمی حدود ساعت ۲۰:۱۵ بازداشت می‌شود و در شرایطی قرار می‌گیرد که دیگر «امکان تماس نداشته و نهایتا به قتل می‌رسد».

اما این درحالی است که مادر نیکا شاکرمی در مصاحبه با رادیوفردا، رسانه‌ وابسته به سازمان سیا، در سال ۱۴۰۱ گفته بود نیکا حدود ساعت ۲۳:۳۰ با او تماس گرفته و صدای داد و فریاد او و دوستانش در حال فرار را شنیده و این آخرین مکالمه صوتی او با دخترش بوده است!

همچنین در تصاویری که با دستور قضائی از موبایل نیکا شاکرمی پس از مرگش استخراج شده مشخص می‌شود که مرحوم نیکا شاکرمی در ساعت ۴:۵۷ بامداد ۳۰ شهریور پیامکی با عنوان «تقصیر هیچکس نبود» خطاب به مادرش ارسال کرده است. بعدها پیام‌های دیگری از صفحه اینستاگرامی نیکا شاکرمی استخراج شد که نشان می‌داد او پیش از این قضایا، از یک فروشنده اینترنتی درخواست خرید قرص برنج کرده است.

نکته قابل توجه دیگر این است که بی‌بی‌سی به دروغ، ضابط این پرونده را اطلاعات سپاه معرفی کرده و این داستان هالیوودی را بر گردن این سازمان انداخته است.

همچنین در نتیجه‌گیری این گزارش آمده که جسد نیکا توسط ماموران امنیتی، پس از تعدی در خیابان رها شده است! اما در تصاویر منتشر شده از محل فوت نیکا شاکرمی نشان می‌دهد که و از ساختمان به پایین پرتاب شده و در حیاط یک ساختمان سقوط کرده است. همچنین هیچ ردی از کشاندن جسد او و انتقالش به این محل وجود ندارد! همچنین در این تصویر بر خلاف ادعای بی‌بی‌سی، اثری از ضربات متعدد باتوم به نقاط مختلف بدن او نیست.

چرا کیس نیکا در سرویس‌های اطلاعاتی غربی نمی‌سوزد؟

اینکه چرا برای اقدام رسانه‌ای علیه ایران به سراغ نیکا شاکرمی رفتند، پاسخ جالبی دارد، ماجرای خودکشی نیکا شاکرمی در محله امیراکرم پتانسیل‌های خاصی را برای روایت‌سازی چندباره معاندین و شبکه‌های ضدایرانی داشت.

اگر حوادث ۱۴۰۱ را مرور کنیم، ماجرای نیکا شاکرمی پس از دو عملیات‌روانی درباره حدیث نجفی و سارینا اسماعیل‌زاده رخ داده‌ بود که روایت‌سازی شاکرمی از دو مورد قبلی در شبکه‌های اجتماعی موفق‌تر بود. دلیل این موفقیت نیز تا حدودی وابسته به مرگ مجهول و مشکوک این دختر نوجوان بود و بخش قابل توجه دیگر آن نیز مدیون ارتباط‌گیری و همکاری خانواده شاکرمی با شبکه‌های ضدانقلاب بوده است.

خط عملیات روانی نیکا شاکرمی نیز در سال ۱۴۰۱ از طریق تماس یکی از اعضای خانواده با کانال ارتباطی خاص در برلین صورت گرفته و این خانواده را به رسانه‌های ضد انقلاب وصل کرده بود.

داستان سارینا اسماعیل‌زاده و نیکا شاکرمی در سال ۱۴۰۱ یک سناریو تکراری و کپی‌برداری شده از ماجرای ترانه موسوی و عاطفه امام در فتنه سال ۸۸ بود. ماجرای دو کشته‌سازی سال ۸۸ نیز توسط دو روزنامه‌نگار در خارج از کشور صورت گرفته بود که ادعا کرده بودند که دختری با نام ترانه موسوی در اغتشاشات دستگیر شده و بدنش به آتش کشیده شده است!

البته این دو خبرنگار چندی بعد با انتشار یک بیانیه اعتراف کردند که این داستان‌ها ساختگی بوده است. گزارش نیکا شاکرمی نیز توسط دو خبرنگار به نام آیدا میلر و برترام هیل تهیه شده که نکته قابل تامل این است که صفحه توئیتری آیدا میلر در آستانه انتشار این خبر تاسیس شده و در همین ایام فعالیت در شبکه‌های اجتماعی را آغاز کرده است. همچنین هیچ گزارش دیگری از این خبرنگار در گذشته و در سایت بی‌بی‌سی وجود ندارد.

با توصیف نکات فوق، بیان و درک چهار نکته درباره عملیات روانی جدید بریتانیایی‌ها ضروری است:

۱- خبر تولیدشده توسط بی‌بی‌سی مشابه خبر ایجادشده توسط رویترز در آبان ۹۸ (روایت کذب درباره قتل سارینا اسماعیل‌زاده) بر پایه هر چه دروغ بزرگ‌تر، باورپذیرتر، درست شده است.

۲- این گزارش آن‌قدر با عجله تنظیم شده که تهیه‌کنندگان فراموش کرده‌اند نام نیکا شاکرمی را در سربرگ‌های ادعایی وارد کنند و جزییات بدیهی را در روایت خود در نظر بگیرند. برخلاف ادعای بی بی سی مبنی بر تحقیقات چند ماهه، گزارش فوق بسیار عجولانه و به دلیل یک نیاز فوری در حوزه عملیات روانی ضد ایران تنظیم شده است.

۳- پس از شکست های متوالی در منطقه، دشمن دچار اختلال ادراکی شده و با داستان‌سرایی در حال جبران شکست سنگین است. جبران این اقدام برعهده انگلیسی‌ها افتاده است.

4- تحریک ذهن سیال، پویا و حساس نوجوانان و جوانان کم‌تجربه در مدارس و نیز تعدادی عناصر فعال در دانشگاه پشت پرده اصلی تحرکاتی است که انگلیسی‌ها مدیریت آن را برعهده گرفته‌اند، در روزهای اخیر گروهک کانون صنفی معلمان و شورای غیرقانونی هماهنگی تشکل‌های صنفی از آب گل‌آلود شده ماهیگیری کرده و با تحریک دانش آموزان سعی دارند آن‌ها را به خیابان بکشند!

دیگر خبرها

  • فعالیت ۲۳۰ هزار پرستار در ایران / سهم سلامت از تولید ناخالص ملی۳ تا ۴ درصد است
  • پرستاری یک شغل سخت و دشوار است/ ۷۵ درصد پرستاران ایران زن هستند
  • تعداد پرستاران زن در ایران، ۷۵درصد بیش از پرستاران مرد است
  • تعداد پرستاران زن در ایران، 75درصد بیش از پرستاران مرد است
  • شرط آزادی مشروط بابک زنجانی چیست؟/ بازخوانی روند پرونده
  • فعالیت ۲۳۰۰۰۰ پرستار در ایران/ ۷۵ درصد پرستاران زن هستند
  • موج بالای مهاجرت پرستاران؛ عمانی‌ها ۶ برابر ایران حقوق می‌دهند | مقاومت عجیب با وجود کمبود پرستار!
  • پشت‌پرده بازخوانی مرگ نیکا شاکرمی توسط انگلیسی‌ها / چهار نکته درباره یک خودکشی خاص در محله امیر اکرم!
  • موج مهاجرت پرستاران؛ عمان ۶ برابر ایران حقوق می‌دهد
  • بازخوانی بی‌نظیر آواز شجریان توسط خواننده پایتخت + ویدئو