چند نکته درباره ادعای نادرست موسوی خوئینیها راجع به امام موسی صدر
تاریخ انتشار: ۲۵ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۳۷۶۳۳۰
فارس در یادداشتی به قلم سیدمرتضی کاظمی دینان پژوهشگر مسائل خاورمیانه در پاسخ به برخی ادعاهای محمد موسوی خوئینیها مبنی بر عدم همراهی امام موسی صدربا انقلاب اسلامی ایران نوشت: اخیرا آقای موسوی خوئینی ها در مصاحبه ای با خبرگزاری جمهوری اسلامی( ایرنا)، ادعاهای نادرستی درباره امام موسی صدر، رهبر ایرانیالاصل شیعیان لبنان مطرح کرده اند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فارغ از ناشایست بودن کاربرد کلمه "مرحوم" برای این "عزیز گمشده" (تعبیری که رهبر معظم انقلاب برای امام موسی صدر بکار برده اند) که هنوز اطلاع دقیق و متقنی درباره سرنوشت شان وجود ندارد، نگارنده این سطور، ذکر توضیحاتی درباره رابطه امام صدر با انقلاب اسلامی ایران را به شرح ذیل لازم می داند :
1- قضاوت درباره شخصیت بزرگی همچون امام موسی صدر بر مبنای "رفتار ظاهری اش" در یک برهه زمانی خاص، امری نادرست و غیر منطقی است. موضع گیری ها و اقدامات عملی امام موسی صدر، نشان دهنده اینست که ایشان، هیچموقع از مسائل مربوط به مردم و کشور ایران و تحولات داخلی آن غافل نبوده و با دغدغه مندی و حساسیت بالا، این مسائل را پیگیری می کرده و موضع و اقدام لازم درباره آنرا اتخاذ و عملی می کردند. اوج این امر را می توان در پیگیری رویدادهای منتهی به انقلاب ایران و همچنین ارتباط با امام خمینی (ره) و دیگر چهره های شاخص انقلاب نظیر شهید دکتر بهشتی، شهید دکتر مفتح، شهید آیت الله صدوقی، مرحوم آیت الله موسوی اردبیلی، مرحوم حاج سید احمد خمینی و حمایت ایشان از مبارزان و فعالان انقلاب اسلامی خارج کشور مشاهده کرد.
استاد سید حسین شرف الدین، از نویسندگان و فرهیختگان شیعه لبنانی، درباره روابط امام صدر با امام خمینی و انقلابیون ایرانی می نویسد: "... در تمامی سالهایی که امام خمینی در نجف حضور داشتند، بسیاری از افراد که میخواستند با ایشان تماس بگیرند، به مجلس اعلای شیعیان مراجعه میکردند. من خود مکرراً دانشجویان مسلمان ایرانی را میدیدم که از اروپا و آمریکا به بیروت آمدهاند تا از آنجا به نجف بروند... آقای صدر هم دستور میداد تا هماهنگیهای لازم صورت گرفته و مشکلات سفرشان به نجف حل گردد. باز یادم میآید که مرحوم حاج احمد آقا، دو سه سال قبل از پیروزی انقلاب، سفری به لبنان آمدند و مدتی طولانی میهمان آقای صدر بودند... من بارها آقای سید محمود دعایی یا همکارانشان را دیدم که از نجف به سوریه آمدهاند و با آقای صدر ملاقات دارند. حتی یادم هست که در یکی از این ملاقاتها، آقای دعایی پیامی از امام خمینی آورده بودند که از فارسی به عربی ترجمه شده بود. آقای صدر هر دو نسخه فارسی و عربی را به من دادند و خواستند تا آنها را مطابقت داده و در صورت لزوم ویرایش نمایم".
در اسناد ساواک نیز، روایت های متعددی درباره مراودات سیاسی و حتی مالی امام خمینی(ره) و امام صدر آمده است. بعنوان نمونه در گزارشی از ساواک چنین آمده است: " نامبرده (امام موسی صدر) مبلغ ۱۸۰۰۰ لیره لبنانی توسط شیخ حسن حریری جهت خمینی به عراق فرستاده که دولت عراق و مامورین آن کشور از جریان اطلاع داشتهاند لذا پس از تحویل پول به خمینی شیخ حسن حریری در فرودگاه بغداد هنگام خروج توسط مامورین عراقی دستگیر میگردد".
2- در سال 1342 و متعاقب بازداشت امام خمینی در ایران، امام موسی صدر در تابستان همان سال به واتیکان و الازهر رفت و با چهره های شاخص مذهبی همچون پاپ و شیخ الازهر دیدار و مذاکره کرد. یکی از مباحث مهم و کلیدی که در این مذاکرات مطرح شد، تشریح وضعیت ایران و لزوم اقدام برای کاستن فشارها و آزادی امام خمینی بعنوان یک مرجع بزرگ دینی و روحانی بلند پایه مسلمان بود. تاثیر مثبت این اقدام به اندازه ای بود که مرحوم آیت الله العظمی خویی، آزادی امام خمینی(ره) در این برهه را بیش از هر چیز، مدیون سفرها و رایزنی های امام موسی صدر دانست.
همچنین استاد سید یوسف حسین (ابوذر عاملی)، از یاران امام موسی صدر در این باره توضیح می هد که: "امام خمینی در سال 1342 دستگیر و روانه زندان شد. از همان لحظه ای که امام موسی صدر از جریان اطلاع یافت، هم و غمشان آزادسازی امام خمینی شد. همه کارهای خود در لبنان را رها کردند و عازم اروپا و برخی کشورهای شمال آفریقا شدند. در واتیکان، آلمان و فرانسه، با شخصیت های مهم سیاسی و مذهبی ملاقات و درباره اوضاع ایران مذاکره کردند. می خواستند آنها و افکار عمومی اروپا را متوجه مسائل ایران کرده و از این طریق به دولت ایران فشار آورند. بعد از آن به الجزایر، مراکش و مصر رفتند تا در آنجا نیز از امکانات جهان اسلام برای حل مساله استفاده کنند. این در حالی بود که امام صدر در لبنان شدیدا گرفتار بودند."
3- امام موسی صدر، در تعاملات بین المللی خود و در دیدارها با رهبران کشورهای جهان عرب از جمله سوریه و عربستان سعودی، اهمیت انقلاب اسلامی ایران را برایشان تشریح و تبیین می کردند. بعنوان نمونه در سفرشان به عربستان در سال 1977 و در دیدار با امیر عبدالله، ولیعهد سابق سعودی، توضیحات بسیار مهم و دقیقی درباره انقلاب اسلامی ایران بیان کردند: " این انقلاب، اسلامی است. نه طائفی است و نه قومی. نه شیعی است و نه ایرانی. انقلابی است اسلامی، که برای مسلمین جهان خیر و برکات به همراه دارد. پیروزی این انقلاب قریب الوقوع است و زمان زیادی نخواهد برد. از هم اکنون به شما سفارش می کنم. بر شماست که با آن رابطه ای سازنده و حسنه داشته باشید."
4- امام موسی صدر در بهار سال 1357 برای هر چه بیشتر معرفی کردن انقلاب ایران و شخص امام خمینی(ره) به افکار عمومی جهانی، زمینه مصاحبه لوسین جورج ،خبرنگار روزنامه لوموند مستقر در بیروت با امام خمینی (ره) را فراهم کردند. امام خمینی نیز در ماههای ابتدایی پیروزی انقلاب از امام صدر بعنوان فرزندی عزیز و فردی که که با ایشان سوابق بسیار داشته اند، یاد کردند و تا پایان عمر نیز از پذیرفتن قذافی امتناع کردند.
5- نوع تعامل امام موسی صدر با حکومت وقت ایران یعنی رژیم پهلوی، کاملا انتقادی بود و نسبت به سخت گیری و فشار رژیم پهلوی بر امام خمینی(ره) و دیگر روحانیون و علمای دینی و مردم معترض، انتقاد جدی داشتند. این انتقادها را برخی جراید مهم لبنانی وقت نظیر الدیار، الاسبوع العربی منعکس کرده اند و با مراجعه به آرشیو ها و اینترنت قابل احصاء و مشاهده است. ضمنا گزارش های مفصل ساواک درباره ایشان و شهید چمران نیز(که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ و منتشر شده)، تائید کننده این امر است.
6- امام موسی صدر در سفرهایی که به ایران داشتند، علاوه بر دیدار با اقوام ودوستان، جلساتی با حضور روحانیون و اقشار مذهبی و مبارز داشتند و به شرح فعالیت هایشان در لبنان و ضرورت تغییر شیوه های تبلیغ دینی از سوی نهاد روحانیت می پرداختند. در یکی از این سفرها نیز ایشان به درخواست و اصرار زیاد برخی از بزرگان انقلاب نظیر شهید مطهری و شهید دکتر بهشتی، با محمد رضا پهلوی دیدار کرده وخواستار تجدید نظر و تخفیف در مجازات برخی مبارزین شدند. اینکه شاه به این تقاضا، جواب منفی داده باشد، تقصیر امام موسی صدر نیست!
7- امام موسی صدر شهید دکتر مصطفی چمران را که یکی از برجسته ترین انقلابیون و از شاخص ترین رهبران انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در آمریکا بود، به تشکیلات خود در لبنان دعوت کرده بودند و مدیریت مدرسه صنعتی جبل عامل و همچنین آموزش های نظامی و عقدیتی اعضای جنبش امل را بعهده ایشان گذاشته بودند. ایشان ضمنا نهایت توان مادی و معنوی خود و مجلس اعلای شیعیان را برای حمایت از انقلابیون ایرانی مستقر در لبنان و سوریه و رفع مشکلات آنها بسیج می کردند. افرادی همچون علی جنتی، محمد منتظری و ... در این زمره اند.
8- امام موسی صدر یک هفته قبل از ربوده شدنشان و تقریبا شش ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در یکم شهریور 1978، مقاله ای در حمایت از انقلاب مردم ایران با عنوان "ندای پیامبران" نوشته و در روزنامه لوموند پاریس منتشر کردند و در آن به ماهیت و ریشه های انقلاب ملت ایران پرداختند. در این مقاله آمده: "خاستگاه این حرکت و ایمان و آرمان آن همان اهداف بیکران انسان اخلاقی و انقلابی است. موجی که امروز ایران را در می نوردد، بیش از هر چیز ندای پیامبران را در اذهان انسانها تداعی می کند. اهداف انقلاب، در مصاحبه مورخ ششم می 1987 رهبر آن، امام خمینی، با روزنامه لوموند، به روشنی تصریح شده است.کسانی که به مسائل انسانی وتمدن بشری اهمیت می دهند، شایسته است که این آزمون انسانی را که اکنون در ایران جریان دارد، به دقت بررسی و در برابر تلاشهای مخالف و مغرضانه از آن حمایت کنند. "
9- یکی از وجوه ارتباطی دیگر امام موسی صدر با انقلاب ملت ایران، مساله فوت دکتر علی شریعتی است. ایشان در زمان فوت دکتر شریعتی با رایزنی هایی که با حافظ اسد کردند، مانع از شکل گیری نقشه رژیم شاه برای سوء استفاده از مراسم تشییع جنازه دکتر شریعتی شدند و موفق شدند تا نظر مثبت حافظ اسد برای تدفین آنمرحوم در زینبیه دمشق را کسب کنند. متعاقب این امر ایشان به همراه تنی چند از مبارزین ایرانی همچون دکتر چمران، شهید مفتح، دکتر صادق طباطبایی و... پس از اقامه نماز بر پیکر ایشان وی را در زینبیه به خاک سپردند. مراسم چهلم ایشان در بیروت هم به همت امام موسی صدر و با سخنرانی ایشان برگزار شد که موجبات خشم و ناراحتی بسیار زیاد منصور قدر، سفیر وقت ایران در لبنان را فراهم کرد و پس از این واقعه، فشارهای رژیم شاه و ساواک بر امام موسی صدر بسیار زیادتر شد.
منابع :
پایگاه اطلاع رسانی موسسه فرهنگی و تحقیقاتی امام موسی صدر به آدرس http://www.imam-sadr.com
خسروشاهی، سید هادی، 1387، یادنامه امام موسی صدر، جلد اول، انتشارات موسسه فرهنگی و تحقیقاتی امام موسی صدر
قزوینی، حمید، 1397، حدیث روزگار(خاطرات استاد سید هادی خسروشاهی)، چاپ دوم، انتشارات موسسه فرهنگی و تحقیقاتی امام موسی صدر
سیره و سرگذشت امام موسی صدر، 1393 ، ترجمه مهدی سرحدی، جلد اول و دوم (چاپ دوم)، موسسه فرهنگی و تحقیقاتی امام موسی صدر
کمالیان، محسن و رنجبر کرمانی، علی اکبر،1388 ، عزت شیعه، دفتر اول و دوم (چاپ اول)
کاظمی دینان، سید مرتضی، نهم شهریور 1396 ، به یاد امام موسی صدر، روزنامه جام جم
محمودی، علیرضا، نقش امام موسی صدر در پیروزی انقلاب اسلامی ایران، سایت موسسه تحقیقاتی امام موسی صدر
خبرگزاری شبستان مورخ 12/1/1390 ترجمه شده از کتاب " الامام موسی الصدر الرجل الموقف القضیه"، 1993، مکتب الصادر، بیروت
روزنامه النهار، 27/5/1970
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۳۷۶۳۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بر سر سفره بزرگ فقهی، کلامی و عقلی امام صادق (ع)نشستهایم
حضرت امام صادق(ع) در طول دوران امامتشان و در سختترین شرایط سیاسی و اجتماعی، ضمن حفظ و تقویت جایگاه شیعیان با فعالیت علمی بینظیر، به حفظ و حراست از احکام الهی و دستورات قرآن و سنت نبوی پرداختند.به مناسبت سالروز شهادت ایشان و برای آشنایی بیشتر با تلاشها و خدمات ماندگار علمی امام صادق(ع)، با حجتالاسلام والمسلمین سیدحسین حسینی قمی، استاد حوزه قم کشور گفتوگو کردهایم و نکات جالبی درباره زندگی ایشان و نیز تاثیر فقه شیعه و اهل سنت از آن حضرت مطرح شده است. شرایط و زمانه امام صادق(ع) چگونه بود که بیشترین روایات نقلشده در منابع روایی ما از این امام بزرگوار است؟ به تعبیر دیگر چه شرایطی وجود داشت که ایشان فعالیتهای علمی را در اولویت قرار دادند؟ بنده در پاسخ به این پرسش چند نکته را متذکر میشوم. نکته اول؛ عبارتی را شیخ مفید در کتاب ارشاد خود دارند و میدانید این عالم بزرگوار هزار سال قبل زندگی میکرده و ارشاد هم از بهترین آثار ایشان است؛ ایشان این تعبیر را آورده است: لم ینقل عن احد من اهل بیته ما نقل عنه فان اصحاب الحدیث قد جمعوا اسماء الرواه عنه من الثقاه فکان اربعه آلاف رجل. یعنی تعداد روایاتی که ما از امام صادق(ع) داریم از هیچکدام از ائمه دیگر نداریم. وقتی راویان مورد وثوق ایشان را جمعاوری کردهاند حدود ۴هزار نفر میشوند. گاهی گفته میشود امام صادق(ع) ۴هزار شاگرد داشتند که این تعبیر دقیق نیست؛ شاگرد به این معنا نیست که مانند امروز که مثلا جلسه درس مراجع و علما برپا میشود و چند صدنفر و گاهی هزار نفر شاگرد دارند آن حضرت هم در آن واحد ۴هزار شاگرد داشته باشند؛ تعبیر شیخ مفید دقیق است که فرموده ۴ هزار راوی؛ یعنی ممکن است فردی دو روایت از امام اخذ کرده و به شهر و دیار خود برگشته باشد و آن را به مردم بیاموزد. خدا رحمت کند مرحوم عطاردی که مسند ائمه(ع) را نوشته است؛ برای فهم عظمت کاری که امام صادق(ع) کرد خوب است بدانیم براساس آماری که مرحوم عطاردی آورده است، میتوان به دست آورد که هر کدام از امامان از امام مجتبی(ع) تا امام عسکری(ع) چند روایت دارند. از امام مجتبی(ع)، هزار و ۱۸۷ حدیث داریم؛ از امام حسین(ع) دوهزار و ۴۵۲ حدیث؛ از امام سجاد(ع)، هزار و ۶۶۱ حدیث؛ از امام باقر(ع)، ۹هزار و ۵ حدیث و وقتی به امام صادق(ع) میرسیم میبینیم از ایشان ۳۸هزار و ۶۰۰ حدیث وجود دارد. آقا موسی بن جعفر ۳هزار و ۵۵ حدیث؛ امام رضا(ع) ۲هزار و ۶۶۳ حدیث، امام جواد(ع) ۹۳۶ حدیث و کمترین روایت از امام هادی(ع) با ۵۲۰ و امام عسکری(ع) با ۵۲۱ حدیث. مجموع این روایات ۶۰هزار و ۶۰۰ حدیث است و جالب اینکه از این تعداد، روایات امام صادق(ع) بیش از ۳۸هزار حدیث است. این آمار نشان میدهد که ائمه(ع) از امام مجتبی(ع) تا امام عسکری(ع) فقط ۱۳هزار روایت دارند در حالی که از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بیش از ۴۷هزار روایت داریم و این نشان میدهد در فرصتی که امام پیدا کردند به احیای علوم دینی پرداختند. آمار جالب دیگر اینکه جمعا مسند آقای عطاردی ۴۲ جلد است که ۲۲ جلد آن فقط مختص امام صادق(ع) است. نکته دوم؛ حیات علمی امام صادق(ع) نتیجه و اثر خود را بعدا ظاهر کرد؛ حسن بن علی الوشاء که از اصحاب امام کاظم(ع)، امام رضا(ع) و امام هادی(ع) است میگوید من وقتی وارد مسجد کوفه میشدم ۹۰۰ حلقه درسی میدیدم که میگفتند حدثنی جعفر بن محمد(ص) یعنی فقط از امام صادق(ع) روایت نقل میکردند. مرحوم کلینی در کافی نوشته است امام صادق(ع) فرمودند من در آستانه شهادت پدرم در کنار بستر پدرم بودم؛ امام باقر به من سفارش کردند: یا جعفر اوصیک باصحابی خیرا؛ یعنی مراقب اصحاب من باش؛ و امام صادق(ع) به پدر فرمودند نگران نباشید والله من آنان را رها نمیکنم و کاری میکنم که اگر یک شیعه در یک شهر بود نیاز به سؤال از احدی نداشته باشد و واقعا این هنری است که این دو امام به خرج دادند. نکته سوم؛ شیخ مفید باز در ارشاد تعبیری دارد و آورده است شیعه قبل از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) حتی مناسک حج و حلال و حرام را به خوبی نمیشناختند و ائمه قبل هم فرصتی برای تبیین احکام نداشتند و یا مردم به آنها مراجعه نمیکردند و اولین دورانی که ائمه(ع) فرصت یافتند همین دوران است. بد نیست داستانی شنیدنی را برای عظمت کار امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بیان کنم؛ زمانی از طرف پادشاه حجاز برای آیتالله العظمی بروجردی هدایایی فرستاده بودند؛ ایشان فرموده بود من بنا ندارم در زندگی هدایایی از سوی سلاطین بپذیرم و فقط مصحف (قرآن) را پذیرفتند و مابقی هدایا را نپذیرفتند و چون باید در عوض این هدیه، هدیهای میدادند با زیرکی تمام روایتی را برای پادشاه عربستان فرستادند؛ در نامه خود نوشته بودند: ارسلت الیک حدیثا طویلا؛ برای تو حدیثی طولانی فرستادم؛ این حدیث اگر همه مناسک حج را نداشته باشد بیشتر مناسک حج را در خود دارد؛ هنر ایشان این بود که روایت را از وجود مقدس امام صادق(ع) نقل کرده بودند؛ ممکن است پرسیده شود مگر اهل سنت خودشان روایات حج را نداشتند که ایشان باید از امام صادق(ع) روایتی نقل کنند؛ نکته ظریف این است که ایشان این حدیث را از منابع دست اول اهل سنت یعنی صحیح مسلم نقل کرده بود. آیتالله بروجردی خواسته بود به آنها بفهماند اگر شما امروز مناسک حج را دارید به برکت روایات امام صادق(ع) است. لذا در مناسک حج و احکام آن با اینکه ۱۸ عمل وجود دارد اختلاف فتاوا بین شیعه و اهل سنت بسیار کم است چون مناسک حجشان را از امام صادق(ع) گرفتهاند. تعبیری دارد آقای اسد حیدر از نویسندگان عربزبان شیعه که شاید مفصلترین کتاب را در ۵ جلد در مورد زندگانی امام صادق(ع) نوشته است؛ او میگوید: کان بیته کالجامعه الکبیره؛ خانه امام صادق(ع) مانند دانشگاه بزرگ بود. یکی از کارهای امام تربیت شاگرد در رشتههای تخصصی بود که امروز توجه به تخصص رسم شده است؛ در توحید هشام بن حکم، در فقه زراره، در کلام مؤمن الطاق و ...تربیت شده بودند. نکته چهارم؛ مرحوم حاج آقا بزرگ تهرانی در الذریعه، بیش از ۲۰۰ شاگرد از امام صادق(ع) نام برده است که بیش از ۷۴۰ کتاب نوشتهاند و این خیلی مهم است؛ گاهی یک روایت فقهی مبنای صدها فتواست؛ مثلا روایتی از امام(ع) در مورد شک و یقین داریم که فرمودند: لا تنقض الیقین بالشک. همین تعبیر کوتاه منشا صدها فتواست. حالا ۲۰۰ صحابه بیش از ۷۴۰ کتاب تالیف کردهاند. برای اینکه بدانیم دیگران هم سر سفره امام صادق(ع) مهمان بودهاند، ابن ابی الحدید که از شارحان برجسته نهجالبلاغه است در جلد اول بحث جالبی دارد و میگوید همه پیشوایان چهارگانه اهل سنت با واسطه یا بی واسطه از شاگردان امام صادق(ع) هستند. ابوحنیفه شاگرد بی واسطه بوده است. نکته پنجم؛ آلوسی در تفسیر خود آورده است که ابوحنیفه افتخار میکرد که شاگرد امام صادق(ع) بوده است و فریاد میزد که اگر من در آن دو سال محضر امام صادق نبودم نابود شده بودم: لولا السنتان لهلک نعمان. شافعی و احمد حنبل هم با واسطه شاگرد امام هستند. تعبیری مالک(رئیس فرقه مالکی) دارد که خیلی جالب است؛ او میگوید: والله چشمی ندیده و گوشی نشنیده و به ذهن کسی خطور نکرده است که در زهد و فضل و عبادت و ورع، برتر از جعفر بن محمد باشد. بنابراین نه تنها شیعه مدیون امام صادق(ع) است بلکه پیشوایان اهل سنت هم مدیون ایشان هستند. آیتالله آصفی مقاله مفصل و زیبایی در مقدمه لمعه دمشقیه مرحوم کلانتر دارد؛ من از اینجا نقل میکنم؛ وی از ابن حجر نقل کرده است؛ بسیاری از علوم را مردم از امام صادق(ع) استفاده کردهاند و یک یک پیشوایان اهل سنت را نام برده است؛ شهرستانی در ملل و نحل در مورد امام صادق(ع) دارد که ایشان علم و حکمت و زهد زیادی داشتند. جاحظ با اینکه فرد متعصبی در قرن سوم است تعبیر عجیبی در مورد امام(ع) دارد؛ او میگوید علم و فقه جعفر بن محمد دنیا را پر کرده بود و ابوحنیفه از شاگردان اوست. نکته ششم؛ آیتالله آصفی از ذهبی در میزان الاعتدال نقل کرده است که اگر ما بخواهیم روایات بزرگان شیعه را از اسناد روایات حذف کنیم چیزی جز اندکی باقی نخواهد ماند و مجموعهای از آثار پیامبر(ص) از بین خواهد رفت. همچنین آیتالله آصفی در مقدمهای که ذکر شد از رجال کشی نقل کرده است که فردی به نام محمدبن معروف هلالی میگوید من در کوفه نزد امام صادق(ع) رفتم چون ایشان دو سال در کوفه بودند؛ به کوفه رفتم و خواستم خدمت ایشان برسم ولی دور ایشان آنقدر شلوغ بود که تا سه روز دستم به امام نرسید تا اینکه روز چهارم امام مرا در شلوغی جمعیت دیدند و راه باز کردند و خدمت ایشان رسیدم و تا نجف که به زیارت مرقد امیرمؤمنان(ع) رفتند محضر ایشان بودم. البته میدانید که قبر امیرمؤمنان(ع) برای شیعیان در دوره امام صادق(ع) مشخص شد. نکته هفتم؛ نکته مهم دیگر در زندگی آن امام تربیت شاگرد در رشتههای مختلف تخصصی بود؛ مثلا ابان بن تغلب یکی از آنان است؛ مرحوم علامه شیخ محمدتقی تستری، صاحب قاموس الرجال در مورد ابان نوشته است او ۳۰هزار حدیث از امام صادق(ع) فراگرفت و به خاطر عظمت او همه حلقههای درسی در مسجدالنبی تعطیل میشد تا از محضر ایشان استفاده کنند؛ او از شاگردان امام باقر(ع) هم بود، امام باقر(ع) خطاب به او فرمود برو و در مسجد مدینه بنشین و برای مردم فتوا بده. نکته هشتم؛ این نکته را عرض کنم که از مجموع اصحاب ائمه(ع) و ۴هزار راوی، برخی از آنان مجتهد بودند که یکی از آنان همین ابان بن تغلب است که امام باقر(ع) به ایشان فرمودند: اجلس فی مسجد المدینه و افت للناس. نکته ظریف در اینجا آن است که در دورهای که خود امام باقر(ع) در مدینه حضور دارند به ابان میگویند که من دوست دارم تو به مسجد بروی و برای مردم فتوا بدهی؛ الان مراجع ما در دوره غیبت فتوا میدهند ولی در داستان ابان، امام(ع) حضور دارند و باز از شاگردشان میخواهند که فتوا بدهد؛ ذهبی که فرد خیلی متعصبی است در مورد ابان دارد: شیعی جلد صدوق لکنه مبتدع؛ او شیعی راستگو است ولی بدعتگذرا است و ما حرفهای راست او را میگیریم و بدعتها را به خود او وا میگذاریم که البته باید از ذهبی بپرسیم کدام سخن ابان، بدعت بوده است. این ابان وقتی از دنیا رفت امام صادق(ع) در شان او فرمودند: والله لقد اوجع قلبی موت ابان؛ امام قسم جلاله خوردند که به خدا قسم مرگ ابان قلب مرا به درد آورد. ببینید شیعه چقدر میتواند اوج بگیرد که امام درباره او بفرمایند مرگ او باعث شد تا قلب من درد بگیرد. از دیگر صحابه امام، هشام است که امام درباره او فرمودند: ای هشام تو همیشه مورد تایید روح القدس هستی. تعبیری هارون الرشید در مورد هشام دارد که جالب است؛ یک وقتی مناظرهای بین هشام و فرد دیگری در مجلس برامکه برگزار شد و هارون از پشت پرده مناظره را گوش میکرد و هشام در مناظره غلبه داشت؛ هارون بعد از این مناظره در مورد هشام گفت: لسان هشام اوقع فی نفوس الناس من الف سیف؛ تاثیر زبان هشام از هزار شمشیر بیشتر است. از دیگر شاگردان امام، محمدبن مسلم است که آیتالله خویی گفته است او بیشترین روایات را از امام نقل کرده است؛ زراره و برادرش هم از شاگردان آن امام بودند و مطلب دیگر در بیان عظمت امام صادق(ع) این است که بعد از وفات پیامبر(ص)، شعار حسبنا کتاب الله، زیاد مطرح شد و بیش از ۱۰۰ سال کتابت حدیث را منع کردند و از کارهای بسیار باعظمت امام این بود که به شاگردانشان توصیه کردند که روایات را بنویسند لذا ۷۴۰ کتاب از ۲۰۰ صحابه امام نوشته شد. نکته نهم؛ باز از خدمات دیگر امام صادق(ع) که مرحوم آیتالله آصفی به آن پرداخته این است که در دوره امام صادق(ع) سؤالات زیادی از سوی مردم در زمینه کلام و فقه وجود داشت و همه هم خدمت امام و شاگردان ایشان نمیآمدند و سراغ ائمه اهل سنت میرفتند و آنها هم چون برای برخی از سؤالات پاسخی نداشتند رو به قیاس آوردند که امام صادق(ع) با این جریان مبارزه جدی داشتند؛ یکی از کارهای مهم امام مبارزه با قیاس بود؛ امام از ابوحنیفه پرسید که تو چطور فتوا میدهی و او گفت براساس کتاب و سنت و امام فرمودند اگر جواب را در کتاب و سنت نیافتی چه؟ و او قیاس را مطرح کرد؛ امام از او چند سؤال پرسید مثلا پرسیدند نماز مهمتر است یا روزه و او جواب داد معلوم است که نماز چون ستون دین است؛ حضرت پرسیدند اگر نماز مهمتر است چرا خانمها در ایامی که از خواندن نماز معذور هستند بعدا نباید قضای آن را به جا بیاورند در حالی که باید قضای روزه را بگیرند؟ اگر قیاس درست باشد نماز که مهمتر است چرا نباید قضا شود ولی روزه قضا شود؟ امام صادق(ع) با جریان قیاس مبارزه زیادی کردند زیرا این جریان به قدری گسترش داشت که گاهی شاگردان نزدیک امام(ع) هم فریب این جریان را خوردند. در «من لایحضر الفقیه» شیخ صدوق بیان شده است که ابان بن تغلب در اوایل شاگردی امام خدمت ایشان میرسد و میپرسد: اگر مردی یکی از انگشتان زنی را قطع کند، دیه او چقدر است؛ اگر دو انگشت را قطع کند دیه چقدر است؛ اگر سه تا چقدر و امام به ترتیب پاسخ دادند ۱۰، ۲۰ و ۳۰ شتر؛ او گفت اگر ۴ انگشت قطع شود و امام پاسخ دادند ۲۰ شتر در حالی که اگر قیاس مبنا بود باید ۴۰ شتر میشد. ابان خطاب به امام گفت که سبحان الله؛ ما در عراق که این سخن را میشنیدیم تصور میکردیم حرف شیطان است و آن وقت شما چطور میگویید ۲۰ شتر؟ امام به او نهیب زد که ای ابان تو از قیاس سخن میگویی در حالی که سنتی که با قیاس درست شود دین را نابود میکند و بعد هم امام(ع) علت اینکه برای قطع ۴ انگشت ۲۰ شتر دیه باید داده شود را بیان فرمودند. نکته دهم؛ نکته دیگر در بیان خدمات امام صادق(ع) رواج تفکر و اهمیت به عقل است؛ ما امروز بر سر سفره بزرگ فقهی، کلامی و عقلی امام(ع)نشستهایم و پشت صحنه را نمیبینیم؛ شما مکاتب دیگر را در برابر مکتب امام صادق(ع) مقایسه کنید. کتابی را مرحوم آقای نجمی دارند به عنوان «سیری در صحیحین»؛ عزیزان مراجعه کنند تا بفهمند کسانی که از مکتب اهل بیت(ع) دور شدند چه چیزهای عجیبی نوشتهاند؛ یکی از کارهای مهم امام صادق(ع) رواج علوم عقلی است. مرحوم علامه مظفر در کتاب الامام الصادق(ع) از یکی از معاصرین خود از یکی از مجلات نقل کرده است که شیعه اولین کسانی بودند که مذهب خود را بر مبنای عقل تاسیس کردند. الان شما صحاح و سننن اهل سنت را ببینید؛ روایاتشان از نماز و روزه شروع میشود ولی مرحوم کلینی، کافی را با کتاب العقل و الجهل آغاز کرده است. دو جلد کافی، کتاب عقل و جهل است و به قضا و قدر و جبر و اختیار در بخش توحید پرداخته است و آن وقت شما این مطالب را با برخی روایات آنان مقایسه کنید که العیاذبالله برای خدا جسم قائل شدند و یکی از آنان در شب جمعه در منبر نشسته بود و گفت همینطور که من الان از منبر پایین آمدم خدا هم در روز قیامت از عرش خود پایین خواهد آمد. به هر حال از جمله خدمات آن حضرت گسترش علوم عقلی است. ممکن است گفته شود که امام از روی ناچاری مجبور بودند که کار علمی رو بیاورند چون زمینه فعالیت سیاسی نداشتند و کسانی هم که قیام کردند با شکست روبرو شدند، پاسخ به این سوال چیست؟ غیر از سیدالشهداء(ع) که قیام به شمشیر کرده و به شهادت رسیدند هیچ امام دیگری این وضع را نداشتند و بنا نبود داستان کربلا در دوره هر امامی رقم بخورد و همه ائمه(ع) مانند ایشان شهید شوند؛ کربلا یکبار بود و برای بیداری جامعه هم لازم بود؛ در دوره ائمه(ع) از جمله امام صادق(ع) قیامهایی شد ولی ایشان همراهی نکردند با اینکه برای موفقیت آنها و بعد از شهادتشان دعا و از آنان تجلیل کردند ولی در قیام دخالتی نداشتند و تشویق نمیکردند یا وقتی ابومسلم خراسانی آمد حاضر نشدند با او همکاری کنند. این دوره دورهای نبود که امام بخواهد وارد فاز نظامی و سیاسی شود؛ ۳۴ سال امامت این امام از سختترین دورانها بود و خلفایی چون هشام و ولید یعنی جانیانی که روی جنایتکاران را سفید کردند حاکم بودند. البته بنی عباس در ابتدا سراغ شیعه و امام نرفتند ولی وقتی جای پای آنها محکم شد شروع به سختگیری به امام کردند که یکی از دورانهای سخت دوره منصور دوانیقی بود. معروف است که فردی خانمش را طلاق داده بود و برایش مسئله شرعی پیش آمده و میخواست از امام(ع) بپرسد ولی جرئت نداشت به خانه امام صادق(ع) برود زیرا اگر حکومت متوجه میشد او را میکشتند لذا لباس یک فرد دورهگردی را میپوشد و سبد خیاری را بر سر میگذارد و با این بهانه خود را به منزل امام میرساند و مسئله میپرسید. بنابراین این دوران دوره سختی بود لذا حیات علمی امام جلوه زیادی داشت. آخرین پرسش هم این است که تبیین زندگانی ائمه برای دوران ما درس و الگوست؛ برخی میگویند ما میتوانیم به سیره علمی امام صادق(ع) رجوع کنیم و به جای درگیری سیاسی با کشورها، سراغ فعالیت و پیشرفت علمی و اقتصادی برویم، تحلیل شما چیست؟ امروز انقلاب بزرگی توسط یک فقیهی به ثمر رسیده است که ذرهای هوای نفس نداشت و برای خدا کار کرد و ما نمیتوانیم بگوییم امروز دوره سکوت است و باید فقط کار علمی بکنیم؛ وقتی فقیه مسلمی که کسی در عظمت علمی و عرفانی او تردیدی ندارد قیام میکند و این نوع مباحث وجهی ندارد. گفت و گو از علی فرج زاده منبع: ایکنا (خبرگزاری بینالمللی قرآن)