Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-05-03@22:36:16 GMT

مأموریت ناتمام پمپئو

تاریخ انتشار: ۲۵ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۳۷۶۹۶۴

مأموریت ناتمام پمپئو

تهران- ایرنا- فرهیختگان مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا، سه‌شنبه هفته گذشته سفر منطقه‌ای خود به چند پایتخت عربی را از اردن آغاز کرد تا به متحدان آمریکا در منطقه غرب آسیا پیرامون خروج از سوریه اطمینان خاطر دهد آن‌گونه هم که ترامپ گفته، عمل نخواهد شد و با تحقق برخی شرایط، آمریکا نظامیانش را از سوریه خارج خواهد کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

از جلسات خصوصی و پشت درهای بسته مقامات برخی کشورهای عربی با پمپئو، هیچ خبری به بیرون درز نکرده اما تاکید پمپئو بر تداوم حضور در منطقه -که بر خلاف تصمیم ترامپ است- به خوبی نشان می‌دهد آنان چه میزان نگران این اتفاق هستند و پمپئو تلاش کرده با وعده‌های غیرواقعی، به این کشورها امید دهد. محور اصلی این سفر وزیر خارجه آمریکا، کاستن از شکاف‌های عمیق کشورهای عربی و متحد کردن آنها در برابر ایران بود. او در همین چارچوب و برای دادن قوت قلب به رهبران دیکتاتور متحد آمریکا، ادعاهایی را علیه ایران مطرح کرد.

این سفر منطقه‌ای پمپئو هر چند به دلیل مرگ یکی از بستگانش نیمه‌کاره به پایان رسید و او نتوانست به کویت سفر کند، اما در تمام کشورهای اردن، مصر، عراق، بحرین، عربستان، عمان و قطر، او علیه ایران سخن گفت. او تلاش کرد تا با هراساندن کشورهای عربی از تهدید ایران، زمینه را برای تشکیل ناتوی عربی فراهم و کشورهای عربی را متقاعد کند از جیب خودشان برای مقابله با ایران هزینه کنند. این اتفاق هنوز رخ نداده است و شکاف‌های موجود بین کشورهای عربی، بزرگ‌ترین مانع برای تشکیل ناتوی عربی بوده است.

هم در مصر جایی که مایک پمپئو سخنرانی کرد و هم در عراق که به پایتخت آن سفر کرد، 90 درصد جمعیت این کشور‌ها نگاه مثبتی به ایالات‌متحده ندارند. مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا پنجشنبه هفته گذشته سخنرانی مفصلی در قاهره ایراد کرد که احتمالا بی‌ربط بود، چراکه مهم‌ترین نقاط صحبت‌های او با مواضع رئیس‌جمهورش ترامپ، فاصله داشت. درحالی که ترامپ پس از خروج آمریکا از برجام و در تابستان 2017 این اقدام را باعث محدود شدن فعالیت ایران در منطقه اعلام کرده و گفته بود: «آنها دیگر توجه زیادی به مدیترانه نمی‌کنند. آنها دیگر کمتر به آنچه در سوریه در جریان است توجه می‌کنند یا آنچه در یمن و جاهای دیگر می‌گذرد. آنها در سه ماه گذشته کشوری کاملا متفاوت شده‌اند.» اما پمپئو در «دانشگاه آمریکایی قاهره» بر خلاف ترامپ، از نفوذ منطقه‌ای ایران صحبت کرد و مدعی شد: «ایران جسورتر از قبل شده و نفوذ خود را در سوریه، یمن و عراق بیشتر کرده است.»

رئیس سابق سازمان سیا همچنین در روزهایی که رئیس‌جمهور آمریکا بارها از بیهوده بودن حضور در خاورمیانه صحبت کرده و مقامات دولت وی نیز به دفعات چین را بزرگ‌ترین رقیب و تهدید برای آمریکا اعلام کرده بودند، از اهمیت بالاتر خاورمیانه برای آمریکا گفت و سیاست توجه به پاسیفیک برای مهار چین را به اوباما نسبت داده و از آن انتقاد کرد. پمپئو تلاش کرد احساسات ضد ایرانی را به‌عنوان بخشی از اتحاد بزرگ آمریکا و جهان عرب (و اسرائیل) علیه ایران و حزب‌الله برانگیزد.

این سخنان پمپئو، موافقی جز چند ژنرال‌، شاه و ولیعهد نداشت. هیچ نظرسنجی دقیقی وجود ندارد تا بتوان براساس آن گفت واکنش‌ها به سخنرانی پمپئو چگونه بوده است اما اخیرا موسسه «زاگبی» که یکی از مهم‌ترین موسسات نظرسنجی در سطح بین‌المللی و از مشاوران کمیته اطلاعاتی سنای آمریکا نیز است، یک نظرسنجی در هشت کشور منطقه صورت داده که نشان می‌دهد افکار عمومی در این کشورها با آمریکا موافق نیستند. برپایه این نظرسنجی اکثر مردم منطقه (به‌جز عربستان سعودی و امارات متحده عربی) سیاست‌های آمریکا را واقعا تایید نمی‌کنند و آن را قبول ندارند.

موسسه زاگبی در این باره نوشته است: «این مهم است خاطرنشان شود که درصد محبوبیت ایالات‌متحده در مصر و عراق بسیار ناچیز است.» تهاجم و اشغال عراق یکی از دلایل عدم محبوبیت آمریکا در افکار عمومی خاورمیانه است. عامل دیگر مساله فلسطین است.

براساس نتایج حاصل از نظرسنجی این موسسه «پایان دادن به اشغال سرزمین‌های فلسطین مساله شماره اول در اکثر کشورهاست.» پمپئو تلاش کرد در این سفر ایران را به‌عنوان چالش شماره یک نشان دهد. نگرانی اول در این کشورها، آزادسازی فلسطین از اشغال اسرائیل است. دومین مساله مربوط به حل جنگ داخلی سوریه می‌شود و ایران با فاصله مساله سوم است که برای دستور کار عربی پمپئو امیدوارکننده نیست. پمپئو خود را در افکار عمومی بانشاط و آماده رزم نشان می‌دهد اما 92 میلیون نفر از جمعیت 100 میلیونی مصر، خشم و انزجار خود را به او نشان می‌دهند. محبوبیت آمریکا در زمان ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ از 30 درصد به هشت درصد کاهش‌یافته است.

در تمامی هشت کشور خاورمیانه که در تابستان در نظرسنجی زاگبی شرکت کردند، مردم تهاجم و اشغال عراق را قویا منفی می‌بینند، به‌جز چند مورد استثنا، پاسخ‌دهندگان می‌گویند اکثر کشورها نقش منفی در عراق ایفا کردند اما سهم اصلی بین آمریکا و ایران تقسیم می‌شود. عراقی‌ها در نظرسنجی سال گذشته به‌صورت برابر درباره نقش آمریکا در کشور خود اختلاف‌نظر داشتند اما حالا اکثریت آنها می‌گویند دخالت آمریکا منفی بوده است. خارج از عراق و در جهان عرب و ایران، نگاه منفی علیه سلطه آمریکا بر عراق هم در سال گذشته و هم امسال در اکثریت بود.
افکار عمومی خاورمیانه همچنین فکر می‌کنند تهاجم و اشغال عراق در راستای منافع خود آمریکا و در چارچوب امپریالیسم کلاسیک است. وقتی پرسیده شد چه کسانی بیشتر از همه در جنگ عراق سود برده‌اند، بالاترین انتخاب ایالات‌متحده بود. در تونس (87 درصد)، مصر (87 درصد)، فلسطین (53 درصد)، عربستان سعودی (50 درصد) و ایران (44 درصد) گفتند ایالات ‌متحده بیشترین سود را از این جنگ برده است.

خارج از خلیج‌فارس بیشتر مردم در جهان عرب، دخالت آمریکا را در سوریه منفی می‌بینند. زاگبی گزارش داد «ایالات‌متحده درنظر اکثریت قاطع به‌عنوان منفی‌ترین بازیگر در سوریه دیده می‌شود.» در مصر (93 درصد)، عراق (86 درصد)، ترکیه (84 درصد) و ایران (83 درصد) و همچنین اکثریت در عربستان سعودی (67 درصد)، لبنان (63 درصد)، فلسطین (62 درصد) و تونس (59 درصد) نقش آمریکا را منفی می‌بینند.

93 درصد جمعیت صد میلیونی مصر، دخالت آمریکا در مصر را دوست ندارند که کار را برای پیشبرد نئو‌‌امپریالیسم مایک پمپئو سخت می‌کند. «جوئان کول»، کارشناس حوزه غرب آسیا در دانشگاه میشیگان در «کامن دیریمز» در این باره نوشت: «من باید بگویم این نگاه منفی تقریبا جهانی به‌سختی تعجب‌آور است. آیا این به‌خاطر این است که آمریکا در سوریه عمدتا با غیرعرب‌ها یعنی کردهای چپ‌گرا متحد شده است؟

آیا این ناشی از انزجار مردم از تهاجم به عراق در سال 1382 و اشغال این کشور است؟ مردم در جهان عرب از افراط‌گرایانی مانند داعش می‌ترسند، بنابراین شاید شما فکر کنید آنها از نقش بیشتر آمریکا در ریشه‌کن کردن این سازمان تروریستی قدردانی می‌کنند. در هر صورت این اسناد به‌معنی آن است که آنها اظهارات پمپئو را قبول نمی‌کنند که می‌گوید دخالت آمریکا در منطقه مثبت است.»

**شکست پروژه اتحاد علیه ایران
یکی از سوالاتی که موسسه زاگبی در نظرسنجی خود از مردم کشورهای منطقه پرسیده، مربوط به ایران و برنامه هسته‌ای و نفوذ منطقه‌ای آن بوده است.

«جوئان کول» در این باره می‌نویسد: «آمارها در رابطه با پروژه اتحاد بزرگ علیه ایران و حمایت از آن در افکار عمومی باعث تعجب من شد. زاگبی از پاسخ‌دهندگان چهار سوال پرسید، درباره اینکه حالا که آمریکا از توافق هسته‌ای ایران خارج‌شده، چه‌کار باید کرد؟ دو سوال درباره روش‌های صلح‌آمیز بود. زاگبی می‌خواست بداند آیا این مردم فکر می‌کنند این شیوه‌ها بهترین اقدام است؟

1- ادامه اجرای توافق هسته‌ای ایران برای محدود‌کردن برنامه هسته‌ای ایران.

2- اعمال فشار به ایران برای مشارکت در یک چارچوب امنیت منطقه‌‌ای به‌منظور کمک به آوردن صلح به منطقه.

61 درصد پاسخ‌دهندگان مصر، گزینه صلح‌آمیز اول یا دوم را مطلوب می‌دانستند. برعکس، تنها 39 درصد خواستار تحریم‌های سخت علیه ایران یا حمایت بیشتر آمریکا از بلوک عربی برای مقابله با ایران شدند. همچنین اکثریت در لبنان، عراق و ترکیه گزینه‌های صلح‌آمیز را مطلوب می‌دانستند.

آمریکا می‌خواهد با کوبیدن بر طبل جنگ علیه ایران، اعراب، ترکیه و اسرائیل را در کنسرت خاورمیانه متحد کند. (درست همان‌طور که انگلیس رهبری کنسرت اروپا علیه ناپلئون را رهبری می‌کرد.) مشکل این است که آمریکا شاید در اکثر خاورمیانه بیش از ایران منفور باشد و این حزب لیکود است که مورد انزجار است و آمریکا یک امپراتور دیده می‌شود که دنبال منافع خود است و عراق را نابود کرده و هرگز نباید در سوریه دخالت می‌کرد. اکثریت در کشورهای پرجمعیت -مصر، ترکیه و عراق- یا می‌خواهند توافق هسته‌ای ایران حفظ شود یا اینکه ایران وارد مصالحه بزرگ دیپلماتیک در منطقه شود. پمپئو آدم بد این جریان است که ظاهرا هیچ شناختی از خود ندارد.»

منبع: روزنامه فرهیختگان؛ 1397،10،25
گروه اطلاع رسانی**2059**2002

منبع: ایرنا

کلیدواژه: سياسي فرهيختگان ديپلماسي سياسي سياست هاي آمريكا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۳۷۶۹۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پول انتخابات و جنگ؛ اهداف واقعی‌تر سفر بلینکن به منطقه‌

تعداد سفرهای «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا به غرب آسیا طی ۷ ماه جنگ طوفان الاقصی تقریبا به اندازه انگشتان دو دست رسیده است. او اگر فاصله سفرهای خود به منطقه را باز هم کمتر کند از وزیر خارجه به سفیر غیر مقیم آمریکا در منطقه تبدیل خواهد شد. - اخبار رسانه ها -

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، آنچه او را بارها با مسافرتی 11 هزار کیلومتری به پایتخت‌های منطقه کشانده، همگی به تبدیل رژیم‌صهیونیستی به «کتک خور همگانی» در منطقه مربوط می‌شوند. شاید پیش از این تصور می‌شد اگر رژیم‌صهیونیستی توسط دشمنانش محاصره شود در بدترین سناریوها همانند عثمانی‌ها که «مرد بیمار خاورمیانه» نام گرفته بود، نامیده خواهد شد. طبق این تصور رژیم در بدترین وضعیت نهایتا مانند عثمانی به دولت بیماری با ویژگی‌های مشابه دچار می‌شد؛ اما این مشکل مخصوص کشورهای پهناور و دولت‌های قدرتمند است نه موجودیت‌های کوچک با تنفس مصنوعی. وضعیت رژیم نازل‌تر از وضعیت بیماری است و با ادبیات دولت‌ها قابل توصیف نیست.

حداقل طی 7 ماه جنگ، هر گروه و دولتی بوده که اراده کرده سیلی‌ای به‌صورت تل‌آویو زده است؛ از جمله دو دولت ایران و یمن که به شکل مستقیم دست به تنبیه رژیم زده‌اند. این پدیده به بروز پدیده رژیمی سیلی خور و کتک خور در جهان منجر شده است. سفر اخیر آنتونی بلینکن به منطقه نیز برای پوشش و توجیه یکی از سخت‌ترین سیلی‌هایی است که رژیم طی هفته‌های اخیر خورده است. پس از آنکه رژیم‌صهیونیستی به سفارت ایران در سوریه در 13 فروردین حمله کرد، تهران در شامگاه 25 بامداد و 26 فروردین در عملیات «وعده صادق» مراکز هدایت این عملیات را در دو پایگاه رژیم درهم کوبید. 

این عملیات پیامدهای دردناکی برای کسانی داشت که دلخوش به رویاها بودند. دولت‌هایی که بدعهدی آمریکا در دفاع از خود را دیده بودند، خوش‌باورانه فکر می‌کردند واشنگتن حداقل برای حفظ رژیم هم که شده زمانی دست به اقدام خواهد زد. 

وقتی آمریکا آنقدر تلاش خود برای دفاع پدافندی از رژیم را بزرگ کرد تا عدم دفاع تهاجمی‌اش از تل‌آویو به چشم نیاید، چشمان متحدان واشنگتن بازتر شد. 

حرکت روی بندی که آمریکا برای دیگران کشیده احتمال سقوط بالایی دارد. فروپاشی دولت و ارتش وابسته اشرف غنی آخرین رئیس‌جمهور افغانستان که با تقلب بر سرکار آمده بود و وضعیت آشفته تل‌آویو به دیگران سرنوشت رژیم‌های وابسته و دولت‌هایی که مسیر وابستگی به آمریکا را در پیش گرفته‌اند، نشان می‌دهد. «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا روز (دوشنبه) در جریان تور منطقه‌ای خود در ریاض ادعا کرد پیشرفت قابل توجهی در روند عادی‌سازی روابط عربستان‌سعودی و رژیم صورت گرفته و در مراحل پایانی قرار دارد. «فیصل بن فرحان» وزیر خارجه عربستان نیز به موازات این اظهارات در همان روز اعلام کرد کشورش به مراحل نهایی درباره توافق دو جانبه با آمریکا نزدیک شده ‌است. این توافق به تعهدات امنیتی آمریکا به عربستان مربوط است که طبق آن واشنگتن باید در درگیری‌ها به کمک ریاض شتافته و تسلیح سعودی با تسلیحات پیشرفته را آغاز کند. این توافق دوجانبه پیش از طوفان الاقصی به‌عنوان یکی از پیش‌شرط‌های عادی‌سازی توسط عربستان مطرح شده بود. 

اهداف منطقه‌ای آمریکا در ماه هفتم 
آمریکا درصدد به سرانجام رساندن توافق عادی‌سازی میان رژیم و عربستان است که اهداف جدیدی به آن نسبت به اهداف قبلی سنجاق شده‌اند. این توافق اما همه آنچه آمریکا و بلینکن به‌دنبال آن بوده‌اند، نیست. در ادامه به اهداف کنونی آمریکا پرداخته شده است. 

1. پایان آبرومندانه جنگ 
رژیم تاکنون 7 ماه را در جنگ بوده است. این جنگ با تفاوت‌هایی در چند جبهه جریان داشته‌اند. ویژگی این جنگ پوشش چند جبهه‌ای است به این صورت که با کاهش تنش‌ها در یک جبهه، افزایش تنش در جبهه‌ای دیگر آن را جبران می‌کند. نمونه آن خارج شدن نیروهای رژیم از مناطقی در غزه است که به کاهش تلفات صهیونیست‌ها منجر شده و در ازای آن مقاومت لبنان بر شدت ضربات خود افزوده است. آشکار است که چیزی به نام پیروزی در انتظار تل‌آویو نیست و دیگر امکان ادامه جنگ نیز وجود ندارد. از این رو باید برای آن برنامه‌ریزی کرد. 

اگر رژیم طی توافق آتش‌بس با مقاومت غزه به جنگ پایان دهد، شکست را پذیرفته است. بر همین اساس غرب به‌دنبال راه دیگری است. یک راه برای کاهش از تبعات آن، اعلام پایان جنگ در ازای عادی‌سازی روابط با سعودی‌هاست. به این شکل دلیل پایان جنگ شکست رژیم از نیروهای مقاومت غزه تلقی نخواهد شد، بلکه برخی آن را به دلیل دیپلماسی سعودی خواهند دانست که پذیرفت در ازای پایان جنگ روابط خود با تل‌آویو را عادی‌سازی کند. آمریکایی‌ها اما به نظر می‌رسد اهداف بیشتری در رابطه با جنگ و عادی‌سازی داشته باشند. موضوع دوم تبدیل تهدید به فرصت است. اگر پیش از جنگ عادی‌سازی تبعاتی داشت و پس از آن نیز این‌گونه تلقی می‌شد که ریاض کار سخت‌تری برای ارتباط با تل‌آویو دارد، واشنگتن تلاش می‌کند برخلاف برداشت‌ها بتواند تهدید جنگ را با اعلام عادی‌سازی در ازای پایان کشتار و محاصره غزه، به فرصت تبدیل کند. هدف سوم آمریکا استفاده از مواهب تجاری عادی‌سازی برای بازسازی و کنترل گروه‌های سیاسی رژیم است. ایجاد روابط پرحجم با عربستان و رشد جدی روابط تجاری می‌تواند ضمن کمک به بازسازی اقتصاد رژیم برای گروه‌های سیاسی صهیونیست نیز جذاب باشد. برخی گروه‌های سیاسی صهیونیست که به این مواهب تجاری چشم دارند تلاش خواهند کرد در جامعه و دولت رژیم برای پایان جنگ در ازای عادی‌سازی فعالیت کنند. 

فروش تسلیحات ساخت رژیم به عربستان یکی از شاخه‌های درآمدی روابط است. اخذ پروژه‌های بزرگ کارخانه‌های آب شیرین کنی، ساختمان‌سازی و شهرک‌سازی و همچنین ایجاد باغ‌ها و مزارع کشاورزی در محیط‌های سخت کویری از جمله حوزه‌های همکاری دو دولت است. هدف چهارم آمریکا بی‌حاصل‌سازی عملیات 7 اکتبر است. واشنگتن از ابتدای جنگ تبلیغ کرده بود عملیات 7 اکتبر برای جلوگیری از توافق عادی‌سازی صورت گرفت و امروز قصد دارد با پایان جنگ از طریق این توافق به دیگران بگوید طراحان به هدف خود دست نیافتند. 

2. درگیری کشورهای مسلمان با یکدیگر
شاید توسعه جنگ از مبدا و با حضور رژیم‌صهیونیستی هدف آمریکا نباشد و این کشور نخواهد جنگی منطقه‌ای شکل بگیرد اما واشنگتن قطعا قصد دارد درگیری‌های سیاسی و زد و خوردهایی میان کشورهای منطقه با یکدیگر صورت گیرد تا رژیم از مرکز توجهات و تمرکز فشارها خارج شود. غرب درحالی‌که ایران در عملیات وعده صادق به شکل مستقیم رژیم‌صهیونیستی را هدف قرار داد، بدون آنکه تل‌آویو را خطاب قرار دهد درحال تحریک کشورهای عربی علیه تهران است. 

3. تثبیت حقوقی و ساختاری مواضع
غرب و متحدانش در منطقه برای پیشبرد اهداف خود از ضعف نظامی رنج می‌برند. این ضعف نظامی با توجه به حجم عظیم تسلیحات فروخته شده به کشورهای منطقه مربوط به حوزه ابزارها نیست اما در کلیت متحدان آمریکا در منطقه توانمندی نظامی کمی دارند. برای آنکه این ضعف برای آنها دردسرساز نشود، آمریکا قصد دارد با فریز کردن مرزها و با ترساندن دیگران، آنها را به لحاظ حقوقی و ساختاری تثبیت کنند. این اقدام با ارائه تضمین‌های امنیتی شبیه آنچه در ناتو وجود دارد، صورت خواهد گرفت. نمونه روشنی از این اتفاق در شرق اروپا وجود دارد. روسیه به‌عنوان دومین ارتش بزرگ دنیا که در کنار آمریکا قدرتمندترین قدرت هسته‌ای جهان است به اوکراین حمله کرده تا مانع عضویتش در ناتو شود اما علیه کشورهای بالتیکی کوچک‌ترین اقدام نظامی را انجام نداده است. 

آمریکا با این تجربه درصدد گسترش تضمین‌های امنیتی خود به غرب آسیاست. با این وجود مشکلی در این منطقه گریبانگیر واشنگتن است که نشان می‌دهد مقایسه دو منطقه غرب آسیا و شرق اروپا اشتباه است. واشنگتن نه براساس پیمان و تعهد نظامی بلکه خود راسا و به شکل مستقیم وارد منطقه شده، عملیات کرده و در هر نقطه‌ای با مقابله مواجه شده است. نتیجه این درگیری‌ها نیز شکست آمریکا و کشته شدن هزاران نفر از سربازان ارتش این کشور بوده است. شکست سعودی‌ها در جنگ با یمن نیز از نوعی نبود که با تعهد امنیتی آمریکا یا پیمانی شبیه ناتو قابل رفع باشد. 
 
4. ساخت یا نمایش پیروزی پس از شکست 
آمریکا قصد دارد در وهله اول در صورت امکان با هراس افکنی از پاسخ ایران علیه رژیم در عملیات وعده صادق بتواند اتحادی علیه ایران تشکیل دهد و در صورت عدم تحقق آن، در وهله دوم با مانورهای رسانه‌ای و لفظی این‌گونه نمایش دهد که اجرای عملیات به زیان ایران بوده و خوراکی برای افکار عمومی و رسانه‌های مرتبط با خود ایجاد کند. در این خصوص باید دید عملیات ایران علیه خاک فلسطین اشغالی با مختصاتی که برای آن در نظر گرفته شده بود آیا واقعا باعث اتحاد کشورهای منطقه علیه تهران شده است؟ به نظر نمی‌رسد در واقعیت این عملیات چنین نتایجی داشته باشد، بلکه آمریکایی‌ها درصدد ایجاد این نگاه با تلاش فراوان یا نمایش تحقق آن با هدف ایجاد هراس در تهران هستند. 
 
5. متفاوت شدن روسیه و چین 
روسیه و چین در ماه‌های اخیر رویکرد متفاوتی را درخصوص رژیم اتخاذ کرده‌اند که به زعم بسیاری به‌خاطر سیاست‌های پیشین این دو تعجب‌برانگیز است. چین و روسیه با محکوم کردن حمله رژیم به سفارت ایران در سوریه و دفاع از پاسخ ایران در عملیات وعده صادق به زعم بسیاری متفاوت از سیاست پیشین خود عمل کرده‌اند. با این‌حال چنین دیدگاه‌هایی با سنجش کاملی همراه نبوده‌اند. پکن و مسکو در گذشته سیاستی را اتخاذ کرده بودند که دیگر با فضای فعلی منطبق نیست؛ به‌ویژه اینکه رژیم با اقداماتش جهان را در لبه پرتگاه قرار داده است. 

از سوی دیگر چین و روسیه به همراه ایران مواضع همگرایی درخصوص اوکراین، غرب آسیا و شرق آسیا را نشان می‌دهند که بیم هماهنگی میان آنها را در پی داشته است. احتمال دارد آمریکا با نگرانی درخصوص ابعاد و ماهیت همکاری‌ها میان قدرت‌های شرقی درصدد بازآرایی متحدان و منابع خود برای رویارویی با موقعیت جدید باشد. 

6. توجیه عدم حمایت کامل از تل‌آویو 
در عملیات وعده صادق، غرب از رژیم که مهم‌ترین دارایی این مجموعه در غرب آسیا شناخته می‌شود تنها به شکل دفاعی حمایت کرد. این درحالی است که پیش از آن افکار عمومی و نخبگان دولتی فکر می‌کردند هر کشوری که با تل‌آویو درگیر شود به صورت مستقیم با واشنگتن مواجه خواهد شد. کشورهای منطقه از خود می‌پرسند در صورت وقوع اقدامات مشابه آمریکا چه اقدامی انجام خواهد داد. سعودی‌ها تجربه قبلی نیز دارند که به سال 2019 و هدف قرار گرفتن تاسیسات آرامکو مربوط است. در آن برهه نیز آمریکایی‌ها دست به اقدامی نزدند اما هیچ‌کس فکر نمی‌کرد‌ این بی‌عملی درخصوص رژیم نیز تکرار بشود. 

بر همین اساس است که دونالد ترامپ رئیس‌جمهور پیشین آمریکا برای جلب نظر لابی‌های صهیونیستی و عربی گفته است‌ «اگر درگیری بین ایران و اسرائیل رخ دهد، از اسرائیل حمایت می‌کنم.» این سخنان اشاره‌ای به برداشت‌ها درخصوص عدم حمایت آمریکا از رژیم است. 

7. توجیه چتر سوراخ رژیم 
آمریکا از یک دهه قبل تلاش داشت با کاهش اقدامات عملیاتی در منطقه، ضمن حفظ حضور سنگین خود در آن، از هزینه‌ها و ضایعات استقرار نظامی خود بکاهد. این اتفاق براساس برون‌سپاری ماموریت‌ها به متحدان منطقه‌ای صورت می‌گرفت.هدف از آن نیز اختصاص منابع بیشتر به شرق آسیا معرفی می‌شد. 

 واشنگتن تاکید می‌کرد پس از این تغییر آرایش، صهیونیست‌ها متولی و سرپرست متحدان آمریکا در منطقه خواهند بود. حالا که این متولی خود به یک «کتک‌خور همگانی» در منطقه تبدیل شده و از گروه‌های شبه‌نظامی (مقاومت غزه، لبنان و عراق) تا دولت ایران آن را می‌کوبند، این فرضیه غلط از آب درآمده است. 

برای مدت‌ها اینگونه برداشت می‌شد که جنگ با شبه‌نظامی‌ها سخت است و به همین دلیل آسیب‌هایی که تل‌آویو از نبرد با آنها می‌بیند چندان مهم نیستند. بر این اساس رژیم می‌توانست با تجهیزات نظامی خود دولت‌ها را که احساس مسئولیت بیشتری نسبت به جمعیت خود داشته و باید برای حیات اعتباری داخلی-بین‌المللی داشته باشند، با تهدید روبه‌رو کرده و آنها را از مواجهه با خود منصرف کند. در عملیات وعده صادق ثابت شد رژیم قادر به چنین اقدامی علیه ایران نیست. اعراب به همین دلیل خواهان تعهد و تضمین امنیتی آمریکا هستند که در منطقه بماند و در صورت بروز درگیری به شکل مستقیم و حداکثری از آنها حمایت کند. 

8. تامین مالی برای ترمیم ضعف‌های پدافند هوایی غرب
پدافند هوایی غرب با وجود آمادگی دو‌هفته‌ای و هشدارهای ایران سه روز پیش از عملیات، و با وجود فاصله یک‌هزار کیلومتری ایران تا سرزمین‌های اشغالی ناکام ماند. غرب در برابر این حمله از امکانات کشورهای زیادی استفاده کرد و عملا سیستم یکپارچه و گسترده‌ای را در اختیار داشت. به نظر می‌رسد طرح چتر پدافند منطقه‌ای در برهه کنونی یک نقشه برای فریب کشورهای منطقه جهت تامین هزینه‌های مالی توسعه فناوری، ارتقا و ساخت سامانه‌های جدید پدافند هوایی است تا سامانه‌های شکست‌خورده جایگزین شوند. 

9. پر ساختن خلأ تسلیحاتی ایجاد‌شده
کشورهای منطقه پس از ناکامی رژیم و متحدان‌ غربی‌اش در دفع عملیات ایران احتمالا به بازطراحی سیستم نظامی و تسلیحاتی خود می‌اندیشد. آمریکا درصدد کنترل این روند شکل‌گرفته و در صورت امکان جلوگیری از آن است. 
احتمال دارد برخی از این کشورها به بهبود روابط خود با محور مقاومت گام برداشته و تعدادی نیز با اهدافی چندگانه به سمت روابط با تامین‌کنندگان تسلیحاتی دیگری بروند. به‌عنوان مثال تامین پدافند هوایی و تسلیحات هجومی مانند موشک‌های بالستیک میانبرد از چین می‌تواند ضمن ارتقای توان تسلیحاتی کشورهای منطقه به تامین تسلیحاتی منجر شود که آمریکا آنها را در اختیار کشورهای منطقه قرار نمی‌دهد. همچنین خرید از چین تقویت‌کننده این احتمال است که پکن در روابط تهران با این کشورها دست به میانجیگری بزند. از سوی دیگر روابط با تولید‌کنندگان غیرآمریکایی سلاح می‌تواند واشنگتن را به فروش تسلیحات پیشرفته‌تر به کشورهای منطقه ملزم سازد. 

10. تامین هزینه‌های انتخاباتی
دولت جو بایدن امیدوار است در ازای ارائه تضمین و تعهد امنیتی به عربستان بتواند پول سعودی را به کمپین انتخاباتی خود جذب کند. اگر سعودی‌ها راضی به حمایت مالی از بایدن در انتخابات پیش رو نباشند باید خود را برای تعویق ارائه تعهد امنیتی و یا تضعیف مفاد آن آماده کنند.

منبع: فرهیختگان

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • روسیه بیشترین منفعت را از جنگ غزه و اسرائیل برد
  • واعظی: روسیه بیشترین منفعت را از جنگ غزه و اسرائیل برد
  • حملات داعش در عراق شروع شد
  • حواشی ناتمام «حشاشین»، مهمان ویژه نمایشگاه کتاب و خبرهای جدیدی از حج
  • مأموریت دشوار بلینکن
  • مقیمی: مأموریت تدوین نظام‌نامه دانشگاه تمدن‌ساز به دانشگاه تهران واگذار شد
  • مأموریت خارج از وظیفه آقای پائز
  • ایران قوی مدیون خون شهدا
  • روسیه در فروش نفت به هند از عربستان جلو زد
  • پول انتخابات و جنگ؛ اهداف واقعی‌تر سفر بلینکن به منطقه‌