Web Analytics Made Easy - Statcounter

فهمیدن اینکه جناب چرمشیر از نگارش مقاله مورد بحث ما یعنی «بیضایی ناشناخته» در آن زمان چه هدفی را دنبال می‌کرده است به همین سادگی‌ها و به صرف یک خوانش سطحی و گذرا هم میسور نیست.  به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، چندی پیش محمد چرمشیر در یک نشست از وضعیت نمایشنامه‌نویسی ایران گلایه کرد. او با اشاره به آثار خوانده شده در بخش نمایشنامه‌نویسی تئاتر فجر، شرایط نمایشنامه‌نویسی را بد توصیف کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این گفته‌های چرمشیر، اما موجوب باز شدن مباحث دیگر و کاوش تاریخ شد. از جمله خوانده شدن مجدد مقاله‌ای که او ۱۰ سال پیش نگاشته بود. از همین رو صحبت‌ها درباره نگاه چرمشیر به جهان درام داغ می‌شود. این یادداشت پاسخی است به مقاله «بیضایی ناشناخته» محمد چرمشیر که در زمستان ۱۳۸۶، در شماره ۲ مجله سیمیا منتشر شده است. شما می‌توانید متن کامل مقاله محمد چرمشیر را اینجا بخوانید.   ***   نمی‌دانم از اینکه یک دهه در تحلیل و بررسی مقاله مورد بحث جناب چرمشیر تاخیر داشته‌ام باید از محضر خوانندگان عذرخواهی کنم یا نه؛ اما این را خوب می‌دانم که برای بیان حقیقت هیچ زمانی دیر نیست و روشنگری و نقد در هر زمانی که واقع شود ثواب است و راهگشا و گمان می‌کنم که اهل فن نیز در این مفهوم با من هم‌رای و هم‌نظر باشند.

اما شک نداشته باشید فهمیدن اینکه جناب چرمشیر از نگارش مقاله مورد بحث ما یعنی «بیضایی ناشناخته» در آن زمان چه هدفی را دنبال می‌کرده است به همین سادگی‌ها و به صرف یک خوانش سطحی و گذرا هم میسور نیست و این مهم نیازمند مقدار قابل‌توجه‌ای دقت در اجزا و موشکافی در جوارح و تحلیل داده‌های پراکنده متن است و تنها در سایه چنین رویکردی است که ممکن است شمای خواننده هم مثل من، از پس‌پرده پرتزئین مدعی تکریم و احترام به استاد بیضایی، متوجه نه فقط انبوهی از توهین‌های آشکار و بی‌تعارف به منتقدان و پژوهندگان آن روزگار- که اتفاقاً طلایی‌ترین روزگار تئاتر و نقد و حتی پژوهش تئاتر طی چهار دهه اخیر بوده است-؛ بلکه نوعی تلاش برای اعتبارزدایی از بهرام بیضایی در برابر مغلطه به اصطلاح «گفتمان امروز» تئاتر شوید. در نقد و گله‌گذاری تند چرمشیر، از رفتار و کردار اهالی تئاتر، از هنرمند - البته غیر از حمید امجد و محمد رحمانیان- گرفته تا پژوهشگر و منتقد در قبال بیضایی، با کلی‌گویی‌های بی اساس و اثبات نشده‌ای مواجه می‌شویم که در تمام آنها، بدون ارائه کوچکترین سند یا نمونه مستدلی، همه -از سیاسیون تندرو ضدبیضایی و به طور کلی ضدتئاتر گرفته تا صاحب‌نظران و رهروان یا به قول ایشان مقلدان بیضایی همه به یک چوب رانده می‌شوند و بی‌تعارف، همه غیر از دو نام برده فوق، گمراهان نادان و بی‌مایه‌ای معرفی می‌گردند که هیچ درکی نه فقط از بیضایی که از به قول ایشان: «گفتمان! امروز» تئاتر ایران هم ندارند. اگر در مناسبات معنایی میان کلی‌گویی‌های انتقادی و مثال‌های عینی ارائه شده هم دقت کنیم، متوجه وجود ایده مهمتری در پس نگارش متن مبنی بر به سر رسیدن دوران بیضایی خواهیم شد و اینکه همه طرفداران یا علاقه‌مندان بیضایی - البته غیر از شاگردان ادعایی بیضایی یعنی امجد و رحمانیان (که بیضایی حداقل یک بار مستقیماً در گفتگویی با خود من به طور جد آن را مردود دانسته است) - مشتی مقلد بی‌مایه بیش نبوده و نیستند و اینکه در دورانی که ما به سر می‌بریم، علاوه بر درک محدودی که همگان- غیر از رحمانیان و امجد- از آثار بیضایی دارند، خود این آثار دیگر به لحاظ فرم و میزانسن، چیز بدیع و تازه‌ای برای ما ندارند و روزگارشان سپری شده است. ببینید:

«از آنجایی که همیشه او را از یک منظر و با یک ایده دائمی و مسلط خوانش کرده‌ایم» چه با تقلید‌های دست چندم و «چه آن زمان که به زبان گفتمان امروز (! - تاکید از بنده است) از او عبور کرده‌ایم» - البته بی‌آنکه برای خواننده ماهیت این گفتمان را معلوم بدارند - همیشه «یک نگاه... تکراری را در آثار او دنبال کرده‌ایم... نگاه به صاحب اثر به جای خود اثر.»

و بازهم بدون آنکه منظورشان را «از نگاه به صاحب اثر» به خواننده تفهیم کرده باشند نتیجه می‌گیرند که پس «اگر بیضایی همان باشد» که ما در ترسیم سیمایش «گوی سبقت از هم می‌رباییم»، باز هم بی‌آنکه بکوشند سیمای واقعی بیضایی مورد نظرشان را برای خواننده ترسیم کنند - فتوای نهایی را چنین صادر می‌کنند: پس بیضایی «چهره در خوری نیست... نویسنده‌ای است با اندیشه‌ای از پیش خوانده شده که ترفند‌های فرمی نه چندان بدیعش دیگر محلی از توجه و دقت ندارد» و بازهم بی‌آنکه پیشنهادی برای بهتر دیدن بیضایی به خواننده ارائه داده باشند، با ضمیمه کردن یک سند به ظاهر عینی، اما کاملاً مجهول، این همانی ذیل را به ما تحمیل می‌کنند: «یعنی همان کلامی که گاه در مجامع خصوصی، (و) هم در پچپچه‌های در گوشی شنیده می‌شود.»

یا منابعی یا نمونه‌های خوانشی یا اجرایی چنین ادعایی و حکمی صادر کرده بوده؟ و اصلاً اگر ممکن است بفرمایند آن خوانش مطلوب ایشان از بیضایی کدام است و چیست، چه ماهیتی باید داشته باشد و لطف کنند و نام مقلدان و مدیحه سرایان سخیف بیضایی لااقل در محدوده زمانی نگارش متنشان را آشکارا بیان کنند و خوانش‌های تکراری را که صرفاً «بر وجوهی کلیشه‌ای و خاص از آثار بیضایی تأکید داشته‌اند» نام ببرند و بگویند منظورشان از «صرفاً بازیافت همان نگاه همیشگی و تکراری از آثار بیضایی» چه بوده است؟ و بفرمایند وقتی می‌گویند «ما فقط با ورق‌های او به نفع خودمان بازی می‌کنیم» منظورشان واقعاً چیست یا چه کسانی است و اسنادی ارائه کنند تا حداقل با مرورشان بتوانیم به کنه نیات و مقاصد روشنگرانه متنشان پی ببریم.

به علاوه لطف کنتد و بفرمایند که طرف خطابشان در جمله «نگاه صاحب اثر به جای خود اثر» در زمینه نقد و تحلیل آثار بیضایی چه کس یا چه کسانی هستند؟ و اینکه اگر باور دارند که همه متن‌های نوشته شده درباره بیضایی، چهره او را مخدوش کرده‌اند، چرا خودشان تا آن زمان که هیچ حداقل از آن به بعد هیچ قدمی برای اصلاح آن روند‌های مخرب برنداشته و با اشرافی که داشته‌اند، نه پیشتر حداقل از آن به بعد، چرا هیچ تلاشی برای رفع آن نکرده و نمی‌کنند؟

و آیا در فقدان چنین دانشی درست است که بی‌آنکه چهره درخور بیضایی را معلوم کنید بفرمایید: «اگر بیضایی همان است پس چهره درخوری نیست» و نیز لطفاً بفرمایند در کدام «مجامع خصوصی» که ما از آن‌ها بی‌خبر بوده‌ایم و ایشان در آن‌ها رفت‌و‌آمد داشته‌اند «پچپچه‌هایی از ترفند‌های فرمی دیگر نه چندان بدیع بیضایی» به گوش می‌رسیده یا هنوز هم می‌رسد و پچپچه‌گران چه کسانی بوده یا هستند که ادعا می‌کرده یا هنوزهم می‌کنند که بیش از این دیگر ترفند‌های بیضایی «محلی از توجه و دقت ندارند» و دیگر لابد دورانش به سر رسیده است؛ و آیا اینان همان آغازگران «اشکال پست مدرن» و بدیعی نبوده‌اند که این روز‌ها باعنوان دراماتورژ و خوانشگر و اقتباسگر فرامدرن صحنه‌های تئاتر ما را به دست گرفته‌اند و نمایشنامه‌نویسی ملی ما را از اعتبار انداخته‌اند!

آیا می‌توانند نام چندتن از کنشگرانی را که «تن‌ها برای ارضای حس قهرمان‌طلبی خود» از بیضایی دفاع می‌کردند بیاورید و روشنگری بیشتری بفرمایید.. تا بدانیم از میان تئاتری‌ها، کسانی که بیضایی را جوانمرگ کرده‌اند و او را «کهنه‌اندیشی از روزگاران سپری شده» نشان داده‌اند کیانند؟ و ممکن است آیا برای ما منتقدان کم سوادی که دوغ را از دوشاب تمیز نمی‌دهقم و شاید به همین دلیل هم بر آثار دراماتورژیک و اقتباسی ایشان نقد‌های جدی داشتیم و داریم بفرمایند واقعاً کدام خوانشی می‌تواند آثار بیضایی را به درستی برای ما مفهوم گرداند؟

اگر چه در رد کلیت مدعیات قابل تردید جناب چرمشیر صرف اشاره به حجم پرشمار پژوهش‌های دانشگاهی و مقالات منتشر شده در نشریات به ویژه طی دو دهه ۸۰ و سایت‌ها و نشریات دهه ۹۰ کفایت خواهد کرد؛ اما با همه این احوال، بی‌راه نخواهد بود اگر از جناب چرمشیر استدعا کنیم حداقل امروز در خصوص پژوهش‌ها و نقد‌ها و تفسیر‌های نازل آثار بیضایی دوران مورد نظرشان و «تقلیدهای» به قول ایشان «بی‌ارزش» عاشقان پروپا قرص بیضایی و یگانگی یا یکسانی عملکرد این‌ها با مخالفین یا منتقدان بی‌چون و چرای بیضایی، حداقل نمونه‌هایی شفاف ارائه کنند.

باید از ایشان خواسته شود معلوم کنند منظورشان از گفتمان تئاتری دوران ما! واقعاً چه بوده است؟ کدام گفتمان در تئاتر آن روز ما رایج بوده است که ما از آن بی خبر مانده‌ایم!

باید از جنابشان خواسته شود بگویند که منظورشان از اینکه همه ما از یک منظر و با یک ایده دائمی و مسلط آثار بیضایی را خوانش کرده‌ایم چیست؟ و بر اساس کدام منبع یا منابعی چنین حکمی صادر نموده اند؟ و اصلن خوانش مطلوب ایشان از بیضایی چیست و لطف کنند اسامی مقلدان و مدیحه‌سرایان سخیف بیضایی تا آن زمان را ذکر بفرمایند و خوانش‌های تکراری را که صرفاً «بر وجوهی کلیشه‌ای و خاص از آثاربیضایی تاکید داشته‌اند» نام ببرند و بگویند منظورشان از «صرف بازیافت همان نگاه همیشگی و تکراری از آثار بیضایی» چه بوده است؟ و بفرمایند وقتی می‌گویند «ما فقط با ورق‌های او به نفع خودمان بازی می‌کنیم» منظورشان چه کسانی هستند و اسنادشان در زمینه کدام است؟ و بفرمایند طرف خطابشان در جمله «نگاه صاحب اثر به جای خود اثر» در زمینه‌ی نقد و تحلیل آثار بیضایی چه کس یا کسانی هستند؟ و اینکه اگرباور دارند که همه متن‌های نوشته شده دراره‌ی بیضایی چهره او را مخدوش کرده‌اند چرا خودشان هیچ قدمی حتی تا به امروز برای اصلاح برنداشته‌اند. چرا هیچ تلاشی برای رفع آن نکرده‌اند و نمی‌کنند؟

و آیا در فقدان به قول خودشان آشکار چنین دانشی درست است که بگوییم که «اگر بیضایی همان است پس چهره درخوری نیست» و نیز لطفاً بفرمایند آن «مجامع خصوصی» که ما از وجودشان بی‌خبریم و ایشان در آن‌ها رفت و آمد دارند و در آن‌ها پچپچه‌هایی از «ترفند‌های فرمی دیگر نه چندان بدیع بیضایی» به گوش می‌رسد و مدعی‌اند که که دیگر ترفند‌های بیضایی محلی از توجه و دقت ندارد و لابد دورانشان به سر رسیده چه کسانی هستند و پاسخ ایشان به آن‌ها چه بوده است؟ و آیا اینان همان خالقان «اشکال پست‌مدرن» و بدیع مورد ادعای ایشان بر صحنه‌های ما و دراماتورژ‌ها و خوانشگران فرامدرن صحنه‌های تئاتر ما نیستند؟

و آیا هیچ نمونه معتبر قابل استنادی در این زمینه طی چهل سال اخیر سراغ نداشته‌اند که تا این حد عرصه را خالی و پر واهمه دیده‌اند؟ و به راستی چه فرقی میان کلاغ‌های بیضایی و خاطرات هنرپیشه او و مجلس سنمار و مجلس شبیه و... وجود دارد که ایشان می‌دانند و ما ندانسته‌ایم؟ و آیا منظورشان این نیست که همین تمیزندهندگان میان بیضایی دوره‌های مختلف‌اند که ارزش واقعی آثار ایشان را درک نمی‌توانند بکنند و ... و غیره.

آیا واقعاً همه تفسیر‌ها و تحلیل‌ها و نقد‌های مربوط به آثار بیضایی را تا به امروز خوانده‌اند؟ مثلاً نقد‌های مربوط به نمایش مجلس شبیه... را به تمامی در آن زمان خوانده‌اند که این چنین احکام کلی در مورد نقد و منتقد و جوانمرگ‌شدن بیضایی صادر می‌فرمایند؟

فقط یک دلیل انتقادی جدی در مورد مثلاً جناب رحمانیان که برخلاف گفته جناب چرمشیر روش تئاترپردازیشان کاملاً در تضاد با روش، ذهنیت و جهان تئاتری بیضایی قرار می‌گیرد، تاکیدشان بر فضا‌های سنتی ایرانی و خلق آشکارا تظاهرآمیز این گونه فضا‌ها در متن و اجراست. دقت کنید در اکثر آثار نمایشی به اصطلاح ایرانی امجد و رحمانیان، در ارتباط با جامعه و حتی جنبش‌های پنهان زنان ایرانی در دوران قاجار، نه با انسان یا انسان ایرانی به طور کلی؛ بلکه با انسان و جامعه سنت‌زده و فضا‌های کاملاً کهنه‌ای طرف هستیم که بیضایی همیشه در آثارش از آن‌ها دوری جسته و بعضاً نیز مورد پرهیز روشنفکران تئاتری و هنرمندان تحول‌خواه بوده است.   صمد چینی‌فروشان (عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران)

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: تئاتر و سینما تئاتر در ایران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۳۸۱۸۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

از صدای خودرو به شخصیت افراد پی ببرید/ رابطه عجیب صدای بلند خودرو و ابتلا به سادیسم، روان‌پریشی و خودشیفتگی

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، اگر در محله‌ای زندگی می‌کنید که این صداهای مزاحم آشنا هستند، احتمالاً شما را شگفت‌زده نخواهد کرد که تحقیقات تمایل به داشتن این نوع خودرو را به سطوح بالاتر سادیسم و روان‌پریشی مرتبط می‌کند.

روانشناس جولی ایتکن شرمر از دانشگاه وسترن انتاریو در کانادا بیش از ۵۰۰ نفر را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد تا رابطه بین ویژگی‌های شخصیتی «تاریک» و ترجیح خودروهای پر سر و صدا با صدای اصلاح شده را بررسی کند.

شرمر در مورد مطالعه آزمایشی خود در Psychology Today نوشت:«از آنجایی که این تغییرات اگزوز هم برای مردم و هم برای حیوانات مزاحمت ایجاد می‌کند و هم در برخی از حوزه‌های قضایی غیرقانونی است، فپی بردن به این موضوع که چرا افراد می‌خواهند صدای خودروی آن‌ها سر به فلک بکشد، حائز اهمیت و جالب است.

شرمر ۵۲۹ دانشجوی بازرگانی را که میانگین سنی آنها ۱۸ سال بود، مورد بررسی قرار داد که ۵۲ درصد از آنها مرد بودند. این تحقیقات با سه سؤال در مورد احساسات شرکت‌کنندگان نسبت به خودروهای پر سر و صدا، شناخته شدن با خودروهای خود و پتانسیل تغییر صدای خودرو را مطرح کرد.

آنها همچنین نظرسنجی شخصیت تتراد تاریک را تکمیل کردند، یک مقیاس که ویژگی‌های شخصیتی ماکیاولیسم، خودشیفتگی، روان‌پریشی و سادیسم را می‌سنجد. این ویژگی‌ها به دلیل ویژگی‌های "شیطانی" آنها که شامل خودخواهی و سوء استفاده از دیگران است، تاریک نامیده می‌شوند.

فرض اولیه شومر آن بود که مردم ممکن است دوست داشته باشند با صدای بلند خودروی خود شناخته شوند و توجه زیادی را به خود جلب کنند که با رفتار خودشیفتگی همسو است. او همچنین پیش‌بینی می‌کرد که افرادی با ویژگی‌های سادیستی یا روان‌پریشی، مرتبط با نگرش‌های مجرمانه، تمایل بیشتری به خودروهای پر سر و صدا با تغییرات اغلب غیرقانونی داشته باشند. او همچنین پیش‌بینی کرد که مردان جوان‌تر ماشین‌های پر سر و صدا را ترجیح می‌دهند چراکه فکر می‌کنند با این کار امتیاز بیشتری کسب می‌کنند.

شرمر به سی‌بی‌سی نیوز گفت:« به نظر می‌رسد این کار بی‌توجهی بی‌رحمانه به احساسات و واکنش‌های دیگران است.»

مرد بودن و داشتن ویژگی‌های شخصیتی سادیستی و روان‌پریشی حدود 29 درصد از واریانس ترجیح خودروهای پر سر و صدا را تشکیل می‌دهد. تجزیه و تحلیل نشان داد که جوان بودن امتیاز بالاتری را در مقیاس خودرو در گروه پیش‌بینی می‌کند، اما این همبستگی به اندازه کافی برای نتیجه‌گیری معنادار نبود. ارتباط بین نمرات بالاتر در مقیاس ماشین و هر یک از صفات تتراد تاریک یافت شد، اگرچه در مورد ماکیاولیسم و خودشیفتگی به طور معنی داری نبود.

در حالی که این مطالعه بینش‌هایی را ارائه می‌دهد، البته هشدارهایی نیز وجود دارد. شرکت‌کنندگان در نمونه نسبتاً کوچک و نسبتاً جوان بودند و همه در یک مدرک بازرگانی در همان دانشگاه ثبت‌نام کردند، بنابراین یافته‌های شرمر ممکن است برای جمعیت‌های گسترده‌تر صدق نکند.

این نظرسنجی فقط در مورد تمایل به داشتن خودروهای پر سر و صدا است و ترجیحات داشتن سایر وسایل نقلیه با صدای بلند، مانند موتور سیکلت یا کامیون‌های بزرگ را بررسی نکرد. تحقیقات آینده می‌تواند متغیرهای دیگری مانند گوش دادن به موسیقی با صدای بلند در حین رانندگی را مورد بررسی قرار دهند.

این تحقیق در Current Issues in Personality Psychology منتشر شده است.

منبع: sciencealert

227227

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899823

دیگر خبرها

  • همکاری سازمان عقیدتی سیاسی ارتش و اداره کل هنرهای نمایشی برای تولید آثار نمایشی
  • اجرای آثار جشنواره تئاتر ایثار در شهر‌های استان گلستان
  • تفاهم تولید آثار نمایشی مشترک و حمایت از نمایشنامه‌های برتر منعقد شد
  • تقدیر از سه چهره تاثیرگذار تئاتر ایران در شب کارگردان
  • تفاهم ارتش واداره‌کل هنرهای نمایشی درحمایت از نمایشنامه‌های برتر
  • اجرای آثار جشنواره تئاتر ایثار در شهرهای استان گلستان
  • خیزش های دانشجویی دنیا سرآغاز تحولات جهانی
  • از صدای خودرو به شخصیت افراد پی ببرید/ رابطه عجیب صدای بلند خودرو و ابتلا به سادیسم، روان‌پریشی و خودشیفتگی
  • فیلِ اسنایپر، توپچی‌ها را نشانه گرفت!
  • نگاه به سینما جدی نیست/ بررسی پیدایش هالیوود در مستند «پشت صحنه»