فرماندار: بيش از هزار قايق صيادي فعال در کنارک مجوز ندارند
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۴۰۹۳۸۷
خبرگزاري آريا - زاهدان - ايرنا - فرماندار کنارک در جنوب سيستان و بلوچستان گفت:در بندر صيادي کنارک به عنوان يکي از 50 بندر کد دار دنيا بيش از هزار فروند قايق هاي صيادي و چندين شناور کلاس لنج فعال فاقد مجوز وجود دارد که بايد براي آنها مجوز صادر شود.
به گزارش ايرنا ابابکر بلوچ روز پنجشنبه در نشست کميسيون برنامه ريزي و نظارت بر مبارزه با قاچاق کالا و ارز کنارک اظهار داشت: اين شهرستان يکي از قطب هاي مهم شيلاتي کشور است که با دارا بودن چهار اسکله بزرگ صيادي، 900 فروند لنج و بيش از هزار قايق صيادي و همچنين شهرک صنعتي با صنايع وابسته به شيلات با استفاده از ظرفيت دريا مي تواند براي هزاران نفر اشتغالزايي ايجاد کند و توسعه و آباداني منطقه را رقم بزند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وي افزود: در بندر صيادي کنارک به عنوان يکي از 50 بندر کد دار دنيا، بيش از هزار فروند قايق هاي صيادي و چندين شناور کلاس لنج فعال فاقد مجوز وجود دارد که بايد براي آنها مجوز صادر شود.
فرماندار کنارک با بيان اينکه قايق هاي صيادي فاقد مجوز هستند، گفت: تا زماني که قيمت ارز ثابت بود اين قايق ها مشکلي در تامين سوخت به صورت آزاد نداشتند اما با توجه به مشکلات ناشي از قيمت ارز و نيز تفاوت بسيار زياد قيمت سوخت در آن سوي مرز قيمت سوخت آزاد افزايش يافت و مشکلاتي را براي فعاليت اين صيادان ايجاد کرده است.
وي تصريح کرد: به منظور پيگيري و تسريع در صدور مجوز و موافقت اصولي براي شناورها به ويژه قايق هاي فاقد مجوز لازم است شيلات با احصاي شرايط و بررسي وضعيت شهرستان با ارائه نظر کارشناسي در مکاتبه اي با کميسيون مبارزه با قاچاق کالا و ارز سيستان و بلوچستان براي پيگيري موضوع از طريق شيلات ايران اقدام کند.
بلوچ به سهميه سوخت صيادان داراي مجوز در فصل مونسون اشاره کرد و گفت: باتوجه به نظر کارشناسي اداره کل شيلات مبني بر مشمول نبودن شهرستان کنارک از اثرات فصل مونسون در زمينه صيد و صيادي درحوزه نوار ساحلي مشرف به خليج فارس لازم است با تاييد کارکرد لنج هاي يخي و برودتي توسط دستگاه متولي، تخصيص سهميه سوخت فصل مونسون توسط شرکت نفت از نظر کميسيون مبارزه با قاچاق کالا و ارز استان بلامانع باشد.
به گزارش ايرنا بندر کنارک در 630 کيلومتري جنوب زاهدان، مرکز استان سيستان و بلوچستان و در ساحل درياي عمان (مکران) واقع شده است.
9908**3213
انتهاي پيام /*
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۴۰۹۳۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت یک دلداگی به همسر؛ مرد ایرانی ۲۵ سال در دریا سرگردان بود! +تصویر
کاجامه خوس... او ۲۵ سال تمام است ک در اتاقکی در گوشهی قایق فرسوده خود، یکه و تنها در دریا زندگی میکند. او ۲۵ سال پیش لیلا (همسر زیبایش) را در دریا از دست داد و با مرگ همسرش زادگاه خود خشکبیجار را ترک گفت... دو اسلحهی روسی به مبلغ هفت قران از دو ملوان روسی که آن روزگار در کشتیهای تجارتی کار میکردند خرید و با قایق ماهیگیری خود، زندگی در دریا و مردابهای دوردست و خالی از سکنه را آغاز کرد...
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، عبدالله یک جوان عادی گیلک بود که در سال ۱۳۲۸ لیلا همسر عزیزش را در از دست داد. از آن پس اما او دیگر عادی نبود و هرگز هم آن آدم سابق نشد. به قایقی کوچک نشست، سر به دریا گذاشت، و در اتاقک محقر روی قایقش به زندگی ادامه داد. با ادامه پیدا کردن این وضعیت کمکم در میان محلیها به «کاجامه خوس» معروف شد یعنی فردی که در کجامه [اتاقک کوچکی که در قایقش ساخته بود] میخوابد و شد قهرمان بسیاری از شعرهای گیلکی عاشقانه. در اردیبهشت ۱۳۵۳ گروهی از صیادان محلی کاجامه خوس را پس از مدتها بیخبری در قایق فرسودهاش دیدند. این ماجرا اینقدر عجیب بود که بلافاصله گزارشش در روزنامهی اطلاعات (۲ اردیبهشت ۵۳) به این شرح منتشر شد:
«کاجامه خوس» پیر افسانهای گیلان که زندگی حیرتانگیز او در اشعار محلی گیلک و فولکلور این قسمت از کشور ما اثر فراوان داشته زنده است!
دیروز [چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۵۳] جمعی از صیادان محلی، پس از سالها بیخبری از این مرد افسانهای، بار دیگر او را در قایق کهنه و فرسودهاش که از ۲۵ سال پیش تنها خانهی اوست، یافتند.
خبر زنده بودن «کاجامه خوس» بهسرعت در گیلان دهان به دهان گشت و یک بار دیگر جمعی از شعرا و محققین فولکلور گیلان به سراغ او رفتند تا مردی را که یک ربع قرن، به امید دیدار «لیلا» همسر از دسترفتهاش، در دریا سرگردان است، از نزدیک ببینید.
پیر کاجامه خوس در سراسر جهان تنها کسی است که چنین زندگی حیرتآوری دارد: او ۲۵ سال تمام است ک در اتاقکی در گوشهی قایق فرسوده خود، یکه و تنها در دریا زندگی میکند. در تمام این مدت یک بار پایش را به میان مردم نگذاشته، نه نام خود را به یاد میآورد و نه از گذشت روزگار خبری دارد.
آنها که از گذشته «کاجامه خوس» خبر دارند میگویند:
سرنوشت او این است که یکه و تنها در دریا بمیرد و قصهای به قصههای شورانگیز دلدادگی زمان ما افزوده شود.
او ۲۵ سال پیش لیلا (همسر زیبایش) را در دریا از دست داد و با مرگ همسرش زادگاه خود خشکبیجار را ترک گفت... دو اسلحهی روسی به مبلغ هفت قران از دو ملوان روسی که آن روزگار در کشتیهای تجارتی کار میکردند خرید و با قایق ماهیگیری خود، زندگی در دریا و مردابهای دوردست و خالی از سکنه را آغاز کرد...
حالا پس از سالها او در ساحل مرداب نیلیرنگ بندر پهلوی جایی که جز صدای مرغان وحشی و نجوای باد در دل برگهای درختان صدایی نیست، اقامت گزیده است...
خبرنگاران ما در رشت و بندر پهلوی که دیروز [چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۵۳] ساعتی را با «کاجامه خوس» گذراندهاند، مینویسند: با گذشت هر بهار یک خط به بدنهی قایق خود و یک خط به درخت قطوری که با آن الفتی دیرینه دارد، میکشد تا به حال ۲۵ خط به نشانهی ۲۵ سال سرگردانی در دریا به تنهی درخت و قایق او کشیده شده است... خوراک او ماهی و مرغان دریایی است... شبهای جمعه، چند فانوس در اتاقک داخل قایق خود برمیافروزد و چشم به راه لیلا میماند. تا سپیدهدم در خیال، با همسر از دسترفتهاش گفتوگوها دارد...
مردم میگویند: نام اصلی کاجامه خوس عبدالله است... و دهها شعر محلی و ترانههای فولکلوریک و بومی که با زندگی گیلانیها عجین شده، یادآور خاطرات اوست.
ترجمهی یکی از این اشعار چنین است:
عبدو، بیا که دیگر کلبهی تو سوخت...
و تنها پاروهای نیمسوختهات به جا مانده...
بیا عبدو، ای پیر دریا که قایق خانهی توست
بیا که فانوس است هم خاموش است
مبادا... که اسیر توفان شده باشی
باد میوزد...
موجها را میلرزاند...
و عبدو سرگردان در دریاست...