شالی به درخشش آفتاب جنوب
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۴۰۹۷۳۸
«من خوشحالم که این اتفاق مهم برایم پیش آمد و توانستم به نمایندگی از زنان جنوب بخصوص شهرستان عسلویه، هنر «خوس دوزی» را به دنیا معرفی کنم و کارم نشان مهر اصالت صنایع دستی یونسکو را دریافت کند.» لطیفه عبداللهی کاغذی را از اتاق پشتی میآورد و با خنده و لهجه غلیظ عربی میگوید: «از دیشب که گفتید میخواهید بیایید من این جملات را نوشتم تا از رو بخوانم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تور و خوس مواد اولیه این هنر است. خوس روبانی براق و نازک و باریک است که با ظرافت خاصی باید در سوراخهای نازک تور گره بخورد و قیچی شود. به قول عبداللهی: «باید دانه دانه گره بزنید؛ بافت یک شال زنانه 6 ماه تا یک سال زمان میبرد و تا 50 سال هم عمر میکند و خراب نمیشود.» شالی درخشنده که تازه عروسها باید دو دست طلایی و نقرهای از آن را به خانه داماد ببرند و یک ماه ابتدای زندگی بیرون از خانه روی سر بگذارند. لطیفه میگوید: «بعد از یک ماه اول عروسی هم زنان متأهل در تمام میهمانیها باید از خوس دوزی استفاده کنند.» شالی که نشان از تأهل زنان دارد.
بعد از رسیدن به عسلویه یاسین همسر لطیفه ما را به خانه میبرد. لطیفه که 33 سال دارد با لباس بلند آجری رنگ و خندهای که از لبش جدا نمیشود به استقبال میآید و به اتاق میهمانی میرویم. روی میز نشان و لوح تقدیر در کنار فلاسک قهوه عربی و شیرینی لقماست و چند خوس دوزی زیبا. خواهر و برادر و خواهرزاده و پسر و دختر لطیفه و یاسین هم میآیند و همه دور هم مینشینیم.
لطیفه شروع میکند به بافتن تا از نزدیک روند کار را ببینم. تور را بلند میکند و خوس را از سوراخ نازک تور رد میکند و بالا میآورد و دوباره از سوراخ کناری دیگر تا مانند گرهای در چهار سوراخ کنار هم گره بخورد و در نهایت با قیچی کوچکی که انگار به دستش چسبیده اضافه آن را میبرد. تازه دلیل مدت زمان زیاد بافت را میفهمم. حتی پیدا کردن سوراخ روی تور هم سخت است چه برسد به این همه طرح و نقش که روی تور بافته میشود: «خیلی کار سختی است و اگر روزی 7 ساعت کار کنی میتوانی 6 ماهه کار را تمام کنی. گاهی وقتها آب چشمت سرازیر میشود و کمرت درد میگیرد و بدترین قسمت کار آن وقتی است که کار آماده نشده و مراسم عروسی نزدیک است و گریهات میگیرد. این قیچی هم آنقدر در دستم میماند که وقتی میروم سراغ کارخانه، یکدفعه میبینم قیچی هنوز توی دستم است.»
لطیفه که از 10 سالگی مشغول خوس دوزی بوده، شروع کار را طراحی نقشها روی کاغذ میداند و بعد از نشان دادن نقشها به مشتری و جلب رضایت شروع میکند. قیمت هر شال هم بسته به پر یا خالی بودن نقش فرق میکند: «این خوس دوزیها قبلاً دانهای 800 هزار تومان بود اما الآن یک میلیون و پانصد تا دو میلیون تومان است چون قیمت تور و خوس بالا رفته و خیلی سخت پیدا میشود. باید سفارش بدهیم لنجهایی که میروند دوبی بیاورند.»
اما این تنها کار لطیفه در خانه نیست. او سه فرزند دارد و باید به کارهای آنها هم رسیدگی کند. به قول خودش: «گاهی وقتها خودم رانندگی میکنم و بچهها را به مدرسه میبرم.» نگاهی معنیدار به یاسین میکند که دوست ندارد حرف بزند. یاسین که شغلش ماهیگیری با لنج است آرام و خندهرو گوشهای نشسته. از یاسین که پسرعموی لطیفه هم هست میپرسم در کارهای خانه به لطیفه کمک نمیکنی؟ میگوید: «اگر ببینم مشغول است، یک کارهای جزئی میکنم.» که البته این کارهای جزئی شامل شستن و پختن و تمیزکاری نمیشود: «خودش دوست دارد به همه کارهای خانه برسد.»
لطیفه با همه کارهایی که میکند دوسال پیش موفق شده فوق دیپلم خدمات بندری از دانشگاه بگیرد چون عاشق تحصیل است: «دوست داشتم تحصیل کنم. دوست داشتم دانشگاه بروم و تجربه خوبی بود. الآن هم دوست دارم بچههایم که بزرگ شدند بروند ادامه تحصیل بدهند و پیشرفت کنند. الآن دیگر مثل سابق نیست من خودم 16سالم بود که ازدواج کردم. 17 سالگی بچه اولم را داشتم.» بحث در مورد تغییر فرهنگ بومی گرم میشود و هرکس چیزی میگوید. فنجانهای قهوه عربی که با زعفران دم شده پر و خالی میشود و شیرینی «لقما» هم بحث را خوشمزهترمیکند.
ناصر برادر لطیفه میگوید: «سابق نمیگذاشتند دختر از سوم راهنمایی بیشتر درس بخواند اما حالا دیگر اینطور نیست.» یاسین هم میگوید: «من تا سوم راهنمایی درس خواندم. اما دلم میخواهد بچههایم درس بخوانند و پیشرفت کنند.»
اینجا چیزی در حال تغییر است و این را میشود از شخصیت قوی لطیفه فهمید که نمیخواهد در چهاردیواری خانه مثل گذشتهها محصور بماند و همسرش هم پشتیبان اوست: «خیلی فکرهای بزرگی در سر دارم. دلم میخواهد خوسدوزی را ببرم روی پرده و کوسن کار کنم و کارگاه این کار را راه بیندازم به شرطی که وام بدهند و کمکم کنند.»
از لطیفه میپرسم چه شد که جایزه بردی و دیده شدی: «کارگاه زدند و من در آن شرکت کردم و خانم رحیمی از طرحم عکس گرفت و فرستاد به مسابقهای که بوشهر بود و بعد به من زنگ زد گفت میشود تور را بفرستی؟ من هم فرستادم و چند ماه بعد گفتند برنده شدی. البته اینجا همه این کار را بلدند. فقط نسل جدید مثل سابق حوصله نمیکند و میگوید سخت است شاید سالهای بعد دیگر اثری از خوسدوزی نماند.»
خودش میرود و شال خوسدوزی را روی سر میگذارد و برمیگردد و حالا متوجه زیبایی کار میشوم خوسهای درخشانی که صورت را پر از رنگ و نور میکنند. از لطیفه میپرسم تا حالا در مراسمی شرکت کردهای یا جایزه نقدی گرفتهای؟ میگوید: «زنگ زدند ولی نشد بروم بوشهر. دوبار هم از تهران زنگ زدند که آن هم نشد که بروم چون شوهرم رفت دوبی و سوخت و من 6 ماه شیراز توی بیمارستان کنارش بودم. دست و صورت و پاهاش سوخته بود.» یاسین جای سوختگی را نشانم میدهد و میگوید به خاطر نشتی گاز در لنج و انفجار بوده.
لطیفه میگوید: «همان زمانی که زنگ میزدند من نتوانستم بروم. از یک طرف غم یاسین بود و از طرفی خوشحالی جوایزی که برده بودم. تا حالا فقط لوح تقدیر دادهاند و هنوز این گواهی شورای جهانی به دستم نرسیده.» از خانه عبداللهی بیرون میآیم، باد خنکی از سمت ساحل در انتهای خیابان وزیدن میگیرد. به حرفهای توی خانه و تغییر فرهنگ و رشد زنان این روستا فکر میکنم. اینکه دیگر نمیخواهند زود ازدواج کنند و از تحصیل باز بمانند.
گزارش از: محمد معصومیان
این گزارش نخستین بار در روزنامه ایران منتشر شده است.
منبع: تابناک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۴۰۹۷۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رئیس شورای شهر: سال آینده نمایشگاه کتاب به «شهر آفتاب» منتقل میشود
به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، مهدی چمران امروز پیش از آغاز دویست و سیویکمین جلسه شورای شهر تهران در جمع خبرنگاران در پاسخ به این سؤال که با توجه به اینکه یک سال بیشتر به اتمام دوره پنجم مدیریت شهری نمانده و اگر بخواهید وعدهای به شهروندان در خصوص نیاز شهر تهران و تحقق آن بدهد، اظهار کرد: ابتدا روز شوراها را به شوراییها تبریک میگویم، انشاءالله همه شورائیان در سراسر کشور بتوانند خدمتگزاران و خادمین خوبی برای مردم خودشان باشند.
وی با تاکید بر اینکه بنده هیچ وقت وعدهای نمیدهم و بنابراین این بار هم وعدهای نخواهم داد، افزود: آنچه که در مسیر اجراست پروژههای عمرانی ما هستند. پروژههای بزرگی در شهر تهران وجود دارد که به سرعت جلو میروند و امیدواریم به سرعت آماده و تحویل شوند و مردم از آنها استفاده کنند.
رئیس شورای شهر تهران گفت: برنامههایی در ارتباط با خریدها بهویژه در حوزه حمل و نقل عمومی داریم که آنها هم با شدت و حدت هر چه تمامتر بهرغم همه کارشکنیها و کمکاریهایی که در بعضی جاها ممکن است وجود داشته باشد انجام میشود.
چمران در پاسخ به این سؤال که آیا مشکل واگنها حل شده است، گفت: هنوز این مسئله حل نشده است البته دوستان وزارت کشور لطف کردند و گامهایی در این خصوص برداشته شده است. دوستان نامه دیگری دادند تا مبلغ تامین و به اعتبار سازنده واریز شود و آنها شروع به ساختن کنند، البته طبق قولی که از سازنده گرفتیم آنها کار ساخت را شروع کردند و این مایه امیدواری است. انشاءالله بتوانند حدود 14 ماهی که قول دادند این کار را به سرانجام برسانند.
وی ادامه داد: دیدگاهی که من دارم جهادی است. چون همیشه در چنین مسیری حرکت میکردم. اینکه این پروژهها و خریدها یک ساعت زودتر به نتیجه برسد به نفع مردم و برای من واقعا مهم است. تلاش از سوی اعضای شورا صورت میگیرد هر کس به میزان توانش تلاش میکند که بتواند این مشکلات را حل بکند البته مشکلات هم فراوان است.
رئیس شورای شهر تهران تاخیر در این مسیر باعث از دست رفتن زمان میشود، تصریح کرد: سعی میکنیم این مسائل را انجام بدهیم. نه این دوره دورههای قبل هم اینچنین بوده. مثلا در دورههای قبل برای تاسیس بانک شهر نیاز به 200،300 امضا بود شبانه کسانی را مامور کردیم که از افراد امضاهایشان را بگیرند. با چنین حرکات جهادی باید کارها را انجام داد. اگر غیر از این باشد به نتیجه نمیرسیم.
چمران درباره مافیای خودروهای برقی انتقاد کرده است، گفت: چون در این باره اطلاعاتم دقیق و صددرصدی نیست نمیتوانم اظهارنظر بکنم.
وی در پاسخ به این سؤال که نمایشگاه کتاب باز هم در بینالمللی برگزار خواهد شد، گفت: خوشخبختانه تعدادی از رسانهها به این موضوع اشاره کرده بودند. برگزاری چنین نمایشگاههای رفت و آمد را مختل میکند البته مسئولان اعلام کردهاند سال آینده نمایشگاه کتاب به «شهر آفتاب» منتقل میشود.
رئیس شورای شهر تهران در پاسخ به این سؤال که اخیراً در سکوهای مترو تبلیغاتی در ارتباط با برگزاری نمایشگاه صنعت، حمل و نقل ریلی در محل نمایشگاه بینالمللی تهران مشاهده میشود، گفت: اگر این تبلیغات را شرکتهایی که اجاره کرده باشند انجام داده باشند آنها هر تبلیغی که مجاز باشد میگذارند اما اگر این تبلیغ را خود مترو گذاشته باشد قطعاً ما برخورد میکنیم. اگر شرکتهایی که اجاره کرده باشند دیگر دست مترو نبوده است.
انتهای پیام/