Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «صدای ایران»
2024-04-26@12:05:53 GMT

دعوا میان طرفداران هاشمی و موسوی خوئینی ها

تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۴۱۰۷۵۰

به گزارش صدای ایران روزنامه از اعتماد، بدون شک آیت‌الله موسوی خوئینی‌ها و مرحوم آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی دو چهره تاثیر گذار درتاریخ انقلاب اسلامی محسوب می‌شوند به همین دلیل هرکدام از این دو چهره هوادار و مریدانی دارند که اگر نسبتا به مرادشان انتقادی شود، واکنش نشان خواهند داد. اختلاف نظر بین دو انسان اتفاق طبیعی است و همواره وجود دارد پس اگر افراد در سطوح بالای مدیریتی قرار داشته باشند طبیعتا اختلاف نظر‌ها بیشتر می‌شود اما این موضوع نافی علاقه افراد به یکدیگر نخواهد بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

برای این دو چهره تاثیرگذار نیز مقصد یکی بود و راه دوتا. آیت‌الله موسوی خوئینی‌ها از آن دست افرادی بود که در اوایل انقلاب به عنوان یکی از منتقدان اصلی تصمیمات آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی شناخته می‌شد. گذشت زمان تاثیری در نظر دادستان انقلاب در سال‌های نخست پیروزی انقلاب نداشته و او در دهه 90 نیز همچنان منتقد آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی است. چندی پیش خبرگزاری ایرنا در سالگرد ارتحال آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی مصاحبه‌ای با منتقد دیرین او یعنی آیت‌الله موسوی خوئینی‌ها انجام داد که ‌به‌رغم گذشت یک هفته از انتشار، واکنش‌ها به آن همچنان ادامه دارد. روزنامه اعتماد ضمن حفظ احترام برای این دو چهره برجسته و تاثیر‌گذار انقلاب اسلامی نظر به آنکه این موضوع مورد توجه فعالان سیاسی و همچنین افکار عمومی قرار گرفته‌است، نظرات موافقان و مخالفان انتقادات آیت‌الله موسوی‌خوئینی‌ها را بازنشر می‌کند.

مخالفان موسوی خوئینی‌ها
آیت‌الله هاشمی بنیانگذار حزب کارگزاران سازندگی بود از این رو پیش‌بینی عکس‌العمل اعضای کارگزاران به این مصاحبه کار سختی نیست. حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران در مصاحبه‌ای با روزنامه سازندگی به صورت موردی پاسخ انتقادات آیت‌الله موسوی خوئینی‌ها را داده است. دادستان انقلاب در بخشی از مصاحبه خود با ایرنا عنوان کرده بود مرحوم هاشمی فردی قانون‌گریز بود. حسین مرعشی در واکنش به این ادعا گفت: «آیا جامعه از مجموع دوستانی که در ماجرای اشغال سفارت آمریکا نقش تراز اول داشتند، این را می‌پذیرند که آنها قانونمدار بودند؟» موسوی خوئینی‌ها در بخش دیگری از مصاحبه خود به نقش مرحوم هاشمی در انتخابات سال 96 اشاره کرده و نقل قولی از هاشمی آورده بود که نزد مقام معظم رهبری رفته و نظر ایشان را جویا شده است. سخنگوی کارگزاران درباره این اظهارات گفت: عین جمله آقای هاشمی این بود: آقای خاتمی برنامه خوبی دارند زیرا توسعه اقتصادی می‌خواهند ادامه دهند و به آن توسعه سیاسی و فرهنگی را هم اضافه کنند. مرعشی در ادامه به خطبه‌های نمازجمعه مرحوم هاشمی اشاره کرده و می‌گوید: مقام معظم رهبری از هاشمی پرسیدند که این صحبت‌هایی که در خطبه انجام دادید چه بود، مگر خبری بوده که شما این چنین صحبت کردید، هاشمی گفت که خبر کوچکی بوده اما چون اهمیت بالایی دارد و برای پیگیری در خطبه‌ها صحبت‌هایی کردم. حتی برای رهبری هم سوال شده بود که چرا هاشمی این حرف را زده است. موسوی خوئینی‌ها در بخش دیگری از اظهارات خود اعلام کرده که مرحوم هاشمی نه یک اعتدالی بلکه یک سوپر چپ بوده است. مرعشی به این بخش از مصاحبه نیز واکنش نشان داده و گفته است: اگر آقای هاشمی چپ باشند پس به دوستان چپ چه بگوییم؟ به هرحال این مسابل نسبی است. بخش دیگر مصاحبه مرعشی، واکنش او به عدم حمایت قلبی مجمع روحانیون مبارز از مرحوم هاشمی است. موسوی خوئینی‌ها در مصاحبه اعلام کرده بود که دلیل حمایت از هاشمی، احترام به امام بوده است. مرعشی در این‌باره گفته است: روحانی‌ای مبارز که همه سرمایه‌اش امام بودچطور نمی‌توانست بپذیرد که امام چقدر آقای هاشمی را دوست داشته و قبولش دارد. یکی از اصلی‌ترین نقدها به مصاحبه موسوی خوئینی‌ها آن است که چرا این مسائل را در زمان حیات هاشمی‌رفسنجانی مطرح نکرده است که مرعشی نیز نسبت به این موضوع منتقد بود و گفت: خوب بود آقای خوئینی این‌مسائل را در زمان حیات هاشمی مطرح می‌کرد تا ایشان هم بتوانند از خودشان دفاع کنند. ما امیدواریم آقای خوئینی 120 سال عمر کنند تا هرکسی انتقادی دارد بگوید و ایشان بتوانند در قید حیات از خودشان دفاع کنند. پیش از مرعشی محمد هاشمی برادر مرحوم هاشمی نیر به این موضوع معترض شده و گفته بود: «سخنان آقای موسوی‌خوئینی‌ها علاوه‌ بر تعجب‌آور‌ بودن مغرضانه بود. تخریب مرحوم هاشمی از زبان فردی که از نزدیکی آقای هاشمی با امام اطلاع دارند، بعید است. اگر سخنان آقای خوئینی‌ها درباره مرحوم هاشمی درست است، چرا ایشان چنین موضوعاتی را در زمان حیات آن مرحوم اظهار نکردند؟» دیگر منتقد اظهارات آیت‌الله موسوی خوئینی‌ها، صادق زیبا کلام بود. زیبا کلام در گفت‌وگو با نامه نیوز درباره اظهارات موسوی خوئینی‌ها گفت: «برای کسانی که هم او و مرحوم هاشمی را می‌شناسند و هم سیر تحولات اجتماعی و سیاسی ایران را ظرف 40‌سال گذشته رصد کرده‌اند، خیلی مصاحبه آقای موسوی خوئینی‌ها شگفت‌آور نیست. آقای موسوی‌خوئینی‌ها در ردیف انقلابیون تندرو و رادیکال اوایل انقلاب و دهه شصت بود. برخلاف او اینقدر انصاف دارم که بگویم در آن سال‌ها چه کسی رادیکال و انقلابی نبود و به حاکمیت قانون احترام می‌گذاشت. برای کدامیک از آقایان و در رأس همه آقای موسوی خوئینی‌ها حاکمیت قانون اهمیت داشت که بگوییم برای آقای هاشمی رفسنجانی اهمیت نداشت؟ برای هیچ کدام ما این موضوع اهمیتی نداشت، البته هاشمی رفسنجانی را هم می‌توان به لیست این افراد اضافه کرد.» مصطفی تاج‌زاده ازجمله چهره ‏های نزدیک به طیف موسوی خوئینی‏ هم در سالگرد آیت‌الله هاشمی بخش ‏هایی از مناظره خود با غلامحسین کرباسچی درباره هاشمی را منتشر کرد و با اذعان به اشتباهات گذشته نوشت: «دوستانی از جناح چپ که نقد آقای هاشمی می‌کردند، اصلا کار آنها به ‏مصلحت نبود. اشتباه ما که چرا در آن فضا سکوت کردیم؛ درحالی که باید به صحنه می‏آمدیم و اعلام می‌کردیم اصلاحات فقط این افراد و جریاناتی ‏نیستند که آقای هاشمی را نقد می‌کنند. ما باید این موضع‏گیری را می‌کردیم تا معلوم شود در این قضیه، اصلاح‏طلبان (جناح چپ) دو دیدگاه ‏دارند. همچنین تاج‌زاده با تاکید بر نقش هاشمی در دوجناح گفت: «آقای هاشمی در موارد متعدد از چهره‏‌های موثر دو جناح دفاع می‌کرد. مثلا آن زمان هم آقای ناطق‏نوری و هم آقای بهزاد نبوی عضو کابینه ‏مهندس موسوی بودند، آقای هاشمی دو نطق غرا در دفاع از رای‏اعتماد به هر دو نفر ایراد کرد. هر دو جناح هم این رویکرد را پذیرفته بودند و ‏می‏‌گفتند آقای هاشمی همین است. معتقدم آقای هاشمی در زمینه توسعه از ما جلوتر بود یعنی در این مورد که محور حکومت جامعه باید توسعه باشد و در این جهت باید کار ‏کرد. ما با تاخیر و پس از او به این اولویت رسیدیم و از این جهت، فضل تقدم با آقای هاشمی است.
عباس عبدی نیز که زمانی سردبیری روزنامه سلام به مدیرمسوولی آیت‌الله موسوی خوئینی‌ را برعهده داشته است، طی گفت‌وگویی با اعتمادآنلاین به نقد و تحلیل این موضوع پرداخته است. او در این خصوص توضیح داد که «برداشت من این است که آقای موسوی خوئینی‌ها بیشتر در پاسخ به این رفتار طرفداران آقای هاشمی که می‌خواهند تصویر غیرواقعی و روتوش‌کرده از ایشان ارایه دهند صحبت کرده‌اند و این تصویرسازی دروغین به نفع جامعه و آقای هاشمی نیست و راه به‌جایی ندارد.»
عباس عبدی تحلیلگر سیاسی در پاسخ به این پرسش که شکسته شدن سکوت آقای موسوی خوئینی‌ها بعد از فوت آقای هاشمی را چگونه تحلیل می‌کنید و چرا این سخنان در زمان حیات آقای هاشمی مطرح نشد، توضیح داد: واقعیت این است که چنین صحبت‌هایی احتمالا پاسخی به تصویرسازی‌هایی است که از آقای هاشمی ساخته می‌شود. چراکه در زمان حیات آقای هاشمی چنین تصویرسازی وجود نداشت و مباحث و موضوعات به همان شکلی که واقعیت داشتند، بودند. اما درباره اینکه چرا در زمان حیات آقای هاشمی چنین مباحثی مطرح نشد، فرض کنید که این مسائل مطرح شده بودند. شما چه نتیجه‌ای می‌توانید بگیرید؟ آیا آقای هاشمی، جوابی می‌دادند؟ برداشت من این است که آقای موسوی خوئینی‌ها بیشتر در پاسخ به این رفتار طرفداران آقای هاشمی که می‌خواهند تصویر غیرواقعی و روتوش‌کرده از ایشان ارایه دهند صحبت کرده‌اند و این تصویرسازی دروغین به نفع جامعه و آقای هاشمی نیست و راه به‌جایی ندارد. آقای هاشمی را باید همان‌طوری که بود شناخت. ضمنا ما یک آقای هاشمی هم نداریم، ما ۳، ۴ تا آقای هاشمی داریم در مقاطع گوناگون که هرکدام از آنها را باید جداگانه تحلیل کرد.عبدی همچنین در پاسخ به این پرسش که آقای موسوی خوئینی‌ها در این مصاحبه تعاریف و عبارتی را درباره آقای هاشمی به کار می‌برد و شما این تعاریف را چگونه تحلیل می‌کنید، تصریح کرد: این کلمات و عبارات مثل «سوپر چپ» و «سوپر رادیکال» شاید جالب نباشد که به‌کار ببریم ولی چون این کلمات در محاوره مطرح شده موضوع فرق می‌کند. اگر مصاحبه به شکل مکتوب بود، احتمالا این کلمات به شکل و ترتیب دیگری مطرح می‌شدند. البته آقای موسوی خوئینی بخشی از مواردی را که گفتند قبلا هم گفته شده بود و به نظر می‌آید که نیازی در کاربرد آن نبود. بهزاد نبوی دیگر چهره سرشناس اصلاح طلب بود که در واکنش به چپ تند رو خواندن هاشمی‌رفسنجانی در گفت‌وگویی تصویری اظهار کرد: رفتار هاشمی با چپ و راست پدرانه بود.
بسیاری معتقدند که آیت‌الله موسوی خوئینی‌ها در چنین شرایطی نباید این موضوعات را مطرح می‌کردند اما برخی دیگر معتقدند که چنین اظهار نظرهایی می‌تواند فضا را برای گفت‌وگو و واکاوی اتفاقات گذشته فراهم کند. موضوعی که فرید مدرسی فعال رسانه‌ای نیز به آن اشاره کرده و گفته است: « مصاحبه اخیر موسوی خوئینی پیامی نهفته داشت برای حاکمیت: چراغ سبز به گفت‌وگو و تعامل. این پیام اگر با اعتماد و استقبال حاکمیت روبه‌رو شود و «ناقل» پا را از کلام فراتر بگذارد، می‌تواند نقطه عطفی باشد برای تغییراتی در مناسباتِ سیاستِ داخلی.»

منبع: صدای ایران

کلیدواژه: موسوی خوئینی ها آیت الله هاشمی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۴۱۰۷۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

محیط زیست به مثابه تمام دولت/تلنگری به طرفداران گفتمان سازش/نگرانی تمام‌نشدنی یک واگذاری

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز پنجشنبه ۶ اردیبهشت در حالی چاپ و منتشر شد که بیانات رهبر انقلاب در دیدار با کارگران، پالس‌های آمریکایی در مورد مذا کرات غیرمستقیم، افتتاح ابرپروژه سد و نیروگاه ایرانی در سریلانکا، شکست دارو یار؟ و وحشت سازمان ملل از کشف گور جمعی در غزه در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.


در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم:

محیط زیست به مثابه تمام دولت


 سید مصطفی هاشمی‌طبا طی یادداشتی در شماره امروز شرق با عنوان محیط زیست به مثابه تمام دولت نوشت: نگاهی به سازمان محیط زیست، هیئت دولت و محیط زیست ایران در طول ۴۰ سال گذشته نشان می‌دهد نه سازمان محیط زیست به وظایف ذاتی و مکتوب خود آگاه است، نه دولت‌ها این سازمان و نیز اصل محیط زیست را باور دارند و نه محیط زیست ایران و مردمی که از آن فیض می‌برند، روند ثابت و پایداری داشته است.

سازمان محیط زیست در دولت بیشتر زنگ تفریح بوده و رؤسای آن کمترین اثر را در دولت‌ها داشته و دولت‌ها هم اصولا دغدغه‌ای به نام محیط زیست نداشته‌اند و محیط زیست ایران را مانند سفره‌ای گسترده می‌دیدند که مردم، قانونی یا غیرقانونی، استحقاقاً یا غیر استحقاقاً باید از نمد آن کلاهی برای خود درست کنند؛ اگرچه این سهم خواهی سهم‌بران به زیان خود مردم و زیان سرزمین ایران باشد.

اشاراتی که در فوق شد، نه یک فکر مجرد و نه یک اندیشه فارغ از واقعیات است. این تجربه‌ای است که از مشاهده حدود ۱۲ سال حضور در هیئت وزیران همراه این قلم شده است؛ و الا اگر حضور رئیس سازمان محیط زیست که عنوان معاونت رئیس‌جمهوری را هم به ضمیمه دارد، در هیئت دولت مؤثر بود و دولت‌ها نیز درکی درست از محیط زیست داشتند و فقط با رودربایستی به آهو و گورخر و تمساح و مناطق محدودشده نمی‌اندیشیدند و درک درست از محیط زیست انسان داشتند، رودخانه کارون که در مبدأ، آب آن مانند اشک چشم است، تبدیل به محل فاضلاب شهر‌ها و پساب کارخانجات و کشت و صنعت‌های نیشکر نمی‌شد. اگر درکی از محیط زیست داشتند، آب‌هایی را که در زیر زمین بود، به‌درستی مصرف می‌کردند و با شعار‌های نادرست به سطح زمین جاری نمی‌کردند تا آینده کشاورزی وابسته به آن تاریک و مبهم شود. اگر رؤسای سازمان محیط زیست و دولت‌ها درکی از محیط زیست داشتند، اطراف شهر‌ها انبار زباله و تولید‌کننده شیرابه عفونی نمی‌شد که تالاب‌ها و کشتزار‌ها را آلوده کند. رؤسای سازمان محیط زیست در دولت‌ها بیشتر زینت‌المجالس بوده‌اند تا به‌مثابه یک مشت قوی و یک فریاد کوبنده بر هرکسی که به خیال خود با قربانی کردن محیط زیست، شأن شخصی ابتیاع کند، حضور داشته باشند.

نه رؤسای سازمان محیط زیست، نه رؤسای دولت‌ها و نه اعضای هیئت دولت و به‌همین‌ترتیب نمایندگان مجلس نه‌تن‌ها دغدغه‌ای برای حفظ ایران نداشته‌اند؛ بلکه شاید هرگز در مخیله‌شان نمی‌گنجید که سرزمین ایران به لحاظ زیست‌محیطی به خطر بیفتد.

نگاهی به اسامی و مشخصات و سابقه رؤسای این سازمان در طول سال‌های گذشته می‌اندازیم تا ببینیم چه کسانی عهده‌دار این مسئولیت بوده‌اند که اصولا تخصص و درک محیط زیست نداشته‌اند یا محیط زیست ایران را در حد بسیار نازل تعریف کرده و به صورت بسیار محدود می‌دیده‌اند یا تنها هنرشان چانه‌زنی برای حفظ حرمت محیط‌بانان، مجازات قاتلان محیط‌بانان، جلوگیری از مجازات محیط‌بانان، خرید چند وسیله نقلیه برای محیط‌بانان و احیانا حفظ گونه‌های حیوانات کشور بوده است و جالب آنجاست که دولت و سازمان برنامه و بودجه هم نوعا به مخالفت با درخواست‌ها برمی‌خاستند و شاهد آن هم بیانات ریاست محترم فعلی سازمان محیط زیست است که می‌گوید در برنامه هفتم نتوانستیم نیاز‌ها را در لایحه تأمین کنیم و حال چشم به مجلس داریم. این را هم بدانیم که تقاضای تأمین‌نشده این سازمان از دولت در حد بسیار نازلی بوده است و نه در حد حفظ و احیای سرزمین به خطر افتاده ایران از لحاظ زیست‌محیطی. به‌عنوان عضوی ۱۲ ساله در هیئت وزیران به هر حال خود را شریک این نادانی و ندانم‌کاری و تشخیص‌ندادن موضوع و سکوت درباره سیاست‌های مخرب محیط زیست می‌دانم؛ هرچند به گواه مدارک حاضر در سال ۶۰ اقدام به تأسیس پنج مرکز تبدیل زباله به کود در محدوده اختیارات وزارت صنایع و معادن کرده که بعد از پایان تصدی این‌جانب نادیده گرفته شد و اگر دولت‌ها آن‌قدر که به توسعه کشور می‌اندیشیدند (دست‌کم در کلام) به توسعه پایدار و لطمه‌نزدن به محیط زیست می‌اندیشیدند، امروز وضع سرزمین زیبای‌مان در این حال نزار نبود.

رئیس سازمان محیط زیست در دولت باید حرف اول را بیان کند؛ یعنی به‌شدت به سیاست‌های صنعتی، کشاورزی و خدماتی احاطه داشته باشد و هر‌یک از آن‌ها را به قوت رهگیری کند. 

حاصل اشراف‌نداشتن به موضوع و سکوت در دولت و زینت‌المجالس بودن در جلسات هیئت دولت همین سرزمین ثروتمند تکیده‌ای است که در آن زندگی می‌کنیم که شرح آن نه در این مختصر می‌گنجد و نه باعث امیدواری به آینده می‌شود. اینک نیز دولت نباید بگوید که دیر شده است و رئیس سازمان محیط زیست هم نباید خود را محدود کند. مسئولیت آینده سرزمین ایران برعهده اوست. اگر می‌تواند فریادی در دولت باشد و هر سیاست مخرب محیط زیست را نقد کند و مانع شود از اینکه افرادی که سیاست‌های ضد محیط زیست دارند، بر صندلی بنشینند؛ والا جلوس بر کرسی ریاست و شاهد‌بودن بر تخریب محیط زیست از هر فردی برمی‌آید و نیاز به مدرک دکترا و مهندسی و مشابه نیست. شاید بسیار دیر شده باشد؛ ولی براساس اصل «هر وقت ماهی را از آب بگیرند، تازه است» دولت می‌تواند این بار سازمان محیط زیست را از زینت‌المجالس بودن خارج کند و به رئیس آن فرصت و اختیار برخورد با مسائل ضد زیست‌محیطی را عملا تفویض کند و رئیس سازمان محیط زیست هم بر این باور باشد که بر وظایف خود با قدرت علمی و جسارت بیانی و پیگیری مستمر پافشاری کند و در دولت خفض جناح نفرماید و به‌اصطلاح نان به کسی قرض ندهد و رئیس‌جمهور هم از او پشتیبانی کامل کند و چنین نباشد که در هر موضوعی حقیقت را فدای مصلحت کنند؛ زیرا بالاترین مصلحت در این زمینه حقیقت حفظ ایران و سرزمین چهار فصل و متنوع و زیبای آن است و البته در این شرایط این کاری سترگ است و جبران موقعیت‌های از‌دست‌رفته دولت‌های گذشته و تصحیح ندانم‌کاری‌ها و سهل‌انگاری‌های آنان است. همچنان که نادر‌قلی افشار با تلاش و رنجی ۱۳‌ساله وحدت‌آفرین ایران شد، با چنین کار سترگی نام این دولت در تاریخ به‌عنوان احیاگر سرزمین در حال زوال ایران ماندگار خواهد شد.

 

 
نگرانی تمام‌نشدنی یک واگذاری


فریدون حسن طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان نگرانی تمام‌نشدنی یک واگذاری نوشت: سرخابی‌ها دیروز واگذار شدند، اینکه ماجرا تمام شده است یا نه را گذر زمان مشخص می‌کند، باید منتظر بمانیم و ببینیم چه رخ خواهد داد، ولی آنچه امروز مشخص است اینکه پرسپولیس و استقلال واگذار شده‌اند. اینکه مالکیت دو تیم جدا شد، یک بحث است، اما مسئله مهم‌تر مالکیت معنوی این دو تیم است که در تمام این سال‌ها که بحث واگذاری مطرح بوده هیچ‌گاه جدی گرفته نشده است. پرسپولیس و استقلال به عنوان دو تیم پرهوادار فوتبال ایران در تمام طول تاریخ خود ادعای مردمی‌بودن را داشته‌اند، اما حالا ماجرا کاملاً متفاوت است. 
پرسپولیس حالا تیمی بانکی با شش صاحب است که مردم کمترین سهم را از آن دارند، درست مثل تمام تقابل‌های مردم با سیستم بانکی کشور که همیشه عامه مردم در آن ضرر کرده و بانک‌های بنگاهدار از آن سود‌های کلان برده‌اند. استقلال هم که مالکیتش به جایی فرسنگ‌ها دورتر از پایتخت سپرده شده است؛ جایی که بنا به قولی مردم دیارش مشکلات زیرساختی عجیب و غریب را در استان‌شان تحمل می‌کنند، اما حالا باید هزینه‌های یکی از پرخرج‌ترین و بدهکار‌ترین باشگاه‌های فوتبال را تأمین کنند. حالا سؤال اصلی این است، آیا سرخابی‌های پایتخت همچنان می‌توانند در دل هواداران‌شان جا داشته باشند. آیا این پرسپولیس «بانکی» همان پرسپولیس مردمی خواهد بود؟ یا استقلالی که قرار است از بندر ماهشهر تأمین شود، می‌تواند همچنان در دل هواداران آبی تهران جا داشته باشد؟ در اینکه خصوصی‌سازی باید انجام می‌شد، هیچ شکی نیست، اما به ما اجازه دهید با توجه به تمام سوابقی که از خصوصی‌سازی به یاد داریم، چندان خوشبین نباشیم. 
هنوز مهر واگذاری خشک نشده، شنیدن برخی ادعا‌ها و در خواست‌ها قابل تأمل است، مانند ادعایی که پیمان حدادی، عضو هیئت مدیره پرسپولیس در خصوص بازپرداخت وام ۵/۲ میلیون دلاری سرخ‌ها از بانک‌شهر داشته؛ وامی که البته استقلال هم آن را دریافت کرده است یا انتقاد‌های سفت و سختی که نسبت به واگذاری استقلال صورت می‌گیرد. از این‌ها که بگذریم، باید به ترکیب هیئت‌مدیره پرسپولیس برای فصل بعد اشاره کنیم (بانک‌شهر سه عضو و بانک‌های تجارت و ملت نیز هر کدام یک عضو در هیئت‌مدیره پنج نفره پیش‌روی سرخپوشان خواهند داشت) که هیچ نشانی از فوتبال در آن نیست! و بعید به نظر می‌رسد استقلال هم وضعیتی بهتر از پرسپولیس داشته باشد. 
استقلال و پرسپولیس دیروز در میان خنده‌ها، شادی و سرور کت‌وشلوارپوش‌های ورزش واگذار شدند، هاشمی وزیر ورزش هم دیروز را روز تاریخی ورزش ایران نامید، اما از همین حالا باید نگران بود. سابقه این را نشان می‌دهد که ما از این خنده‌ها و بریز‌وبپاش‌ها خاطره چندان خوبی به یاد نداریم. سرخابی‌ها واگذار شدند و ما امیدواریم مجبور نباشیم روزی بنویسیم «خداحافظ پرسپولیس و بدرود استقلال».

 


تلنگری به طرفداران گفتمان سازش


حنیف غفاری در سرمقاله امروز رسالت با عنوان تلنگری به طرفداران گفتمان سازش نوشت: اگرچه آمریکا در طول جنگ غزه، بار‌ها قطعنامه‌هایی که باهدف آتش‌بس دائمی در غزه صادرشده را باهدف حمایت از صهیونیست‌ها وتو کرده است، اما وتوی قطعنامه اخیر شورای امنیت مبنی بر پذیرش عضویت دائمی فلسطین در سازمان ملل متحد، جنس و ماهیتی دیگر دارد. درحالی‌که برخی مقامات آمریکایی در اظهاراتی دروغین، مدعی تمرکز بر روی راهکار دودولتی در راستای حل مسئله فلسطین بوده‌اند، وتوی قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد توسط نماینده دولت بایدن خبر از استمرار حمایت مطلق کاخ سفید از نسل‌کشی در غزه می‌دهد. به عبارت بهتر، آمریکا با وتوی قطعنامه اخیر نشان داد نه‌تن‌ها در جنگ غزه فرمانده اصلی میدان تقابل با فلسطینیان و منطقه محسوب می‌شود، بلکه حتی به راهکار‌های اعلامی و ادعایی خود نیز کمترین باوری ندارد. این تناقض آشکار، برگرفته از شکست میدانی مشترک واشنگتن -تل‌آویو در جریان تحولات جنگ غزه و فراتر از آن، سردرگمی راهبردی آن‌ها در قبال مسئله فلسطین است. 
واقعیت امر این است که ابومازن، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و بازیگران منطقه‌ای مانند ریاض، ابوظبی، منامه و مسقط حساب ویژه‌ای بر روی پیشبرد طرح دو دولتی از سوی واشنگتن بازکرده بودند. این نگاه اعتماد آمیز به دشمن بشریت، منبعث از وعده‌هایی بوده که نه‌تن‌ها در دوران ریاست جمهوری جوبایدن، بلکه در دوران ریاست جمهوری ترامپ و اوباما نیز به آن‌ها داده‌شده بود. بر همین اساس، طرح عادی‌سازی روابط اعراب و اسرائیل (تحت عنوان پیمان ابراهیم) پیش رفت و منتج به خطای راهبردی امارات و بحرین در عادی‌سازی روابط با صهیونیست‌ها شد. اما وتوی قطعنامه اخیر در شورای امنیت سازمان ملل متحد، آن‌هم علی‌رغم موافقت ۱۲ عضو شورای امنیت و رأی ممتنع دو کشور (سوئیس و انگلیس)، بیانگر قرائت خاص کاخ سفید از طرح دو دولتی است! این مسئله نشان می‌دهد که اتفاقا آمریکا طرح دو دولتی را نیز نه به‌مثابه راهکاری برای حل بحران در منطقه غرب آسیا، بلکه به‌عنوان ابزاری برای تحقق استیلا و سلطه صهیونیست‌ها بر غرب آسیا ارزیابی می‌کند.
رمزگشایی از سخنان رابرت وود، معاون نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل به‌وضوح چنین گزاره‌ای را تصدیق می‌کند: «ایالات‌متحده همچنان از راه‌حل دو دولتی به‌شدت حمایت می‌کند. این رأی مخالفت با حق تشکیل کشور فلسطین را نشان نمی‌دهد، بلکه اذعانی است به این‌که این امر تنها از طریق مذاکرات مستقیم بین طرفین حاصل خواهد شد.» به عبارت بهتر، آمریکا پذیرش کشور مستقل فلسطین در سازمان ملل متحد را به گفت‌وگوی مستقیم (میان فلسطینیان و صهیونیست‌ها) و در حقیقت، پذیرش مسئله عضویت فلسطین از سوی تل‌آویو کرده است! بدیهی است که در این مسیر، تل‌آویو از تشکیلات خودگردان امتیازاتی خواهد خواست که تنها یکی از آن‌ها، عاری سازی غزه و کرانه باختری از گروه‌های مقاومت است! شرط وقیحانه‌ای که هیچ‌گاه تحقق‌نیافته و در آِینده نیز نخواهد یافت. حتی تشکیلات خودگردان فلسطین به‌عنوان بازیگری که در قبال کشتار بی‌رحمانه فلسطینیان، بازی در زمین واشنگتن را نسبت به دفاع واقعی از ساکنان مظلوم غزه ترجیح داده است، نسبت به رفتار اخیر کاخ سفید شوکه شده است. محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، در بیانیه‌ای وتوی آمریکا را «ناعادلانه، غیراخلاقی و غیرقابل‌توجیه» خواند. بااین‌حال محمود عباس باید زودتر از این‌ها نسبت به دنائت آمریکایی‌ها اطمینان پیدا می‌کرد!
یکی از اصلی‌ترین بازندگان رأی‌گیری اخیر شورای امنیت سازمان ملل متحد، سیاستمدارانی هستند که بر روی واشنگتن در روند حل مسئله فلسطین حساب بازکرده‌اند! این رأی‌گیری نشان داد که راه‌حل واقع در فلسطین، روی آوردن به همان گفتمان مقاومت و ایستادگی همه‌جانبه در برابر واشنگتن و تل‌آویو است، نه روی آوردن به گفتمان سازش با دشمنانی که نماد ظلم و نسل‌کشی محسوب می‌شوند. در این معادله صریح و گویا، سرنوشت آمریکا و رژیم اشغالگر قدس با شکست و تباهی گره‌خورده است.

دیگر خبرها

  • تظاهرات طرفداران فلسطین در آمریکا را پوتین سازماندهی می کند!
  • لزوم کنترل سرعت خودرو‌ها در بزرگراه خلیج فارس و آیت الله هاشمی رفسنجانی بم
  • ضرورت ایجاد هماهنگی میان فعالان اجتماعی
  • قصاص یک زن و ۲ مرد در زندان
  • برنامه‌ریزی‌ها به سمت ایجاد هماهنگی میان فعالان اجتماعی پیش رود
  • محیط زیست به مثابه تمام دولت/تلنگری به طرفداران گفتمان سازش/نگرانی تمام‌نشدنی یک واگذاری
  • اسناد همکاری میان ایران و سریلانکا به امضا رسید
  • آیت الله هاشمی علیا عنوان کرد؛ لطف الهی به مؤمنان جهت دوری از تعصب جاهلی
  • با یک شرط مهم: این بهترین تصمیمِ یحیی است!
  • تام هالند: زندگی و حرفه ام را مدیون مرد عنکبوتی هستم