Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش جهان نيوز، مهدی محمدی در وطن امروز نوشت: «برایان هوک» مسؤول بخش ایران در وزارت خارجه آمریکا، در چند هفته گذشته چند بار گفته سیاست جدید این کشور در قبال ایران 3 رکن دارد؛ اول، فشار اقتصادی شدید به ایران، دوم، احیای بازدارندگی منطقه‌ای در مقابل ایران و سوم، آنچه «ایستادن در کنار مردم ایران» نامیده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



اگر این عبارات را به «زبان واقعیت» ترجمه کنیم، می‌شود اینطور گفت که آمریکا اکنون مشغول 3 کار است: ایجاد یک نظام جامع فشار اقتصادی بر ایران مبتنی بر تحریم‌ها که به دلیل عدم اجماع در جهان نارس متولد شده، تلاش برای کاستن از بار سرافکندگی فشاری که بر اثر پیروزی محور مقاومت در منطقه گرفتار آن شده و درنهایت توطئه برای ایجاد آشوب درون مردم و اختلاف درون نظام ایران.

در آستانه بهمن 97، می‌توان با اطمینان‌خاطر گفت اجرای هر 3 رکن این راهبرد از بیرون شکست خورده و آمریکایی‌ها درصدد «درونی‌‌سازی مؤلفه‌‌های فشار» در ایران هستند. این مهم‌ترین موضوعی است که برای هر نوع سیاست‌گذاری در سال 98 باید به آن توجه کرد.

برای اینکه مطلب روشن‌‌‌‌‌‌تر شود ابتدا باید ببینیم آخرین وضعیت ارکان راهبرد آمریکا علیه ایران چگونه است.

آمریکا موفق شده به ایران فشار اقتصادی وارد کند اما این فشار برای آنکه محاسبات راهبردی ایران را تغییر داده یا منجر به شورش و کند شدن برنامه منطقه‌ای ایران شود، کافی نیست. دولت ترامپ درک نمی‌کند اساسا گزینه فشار تنها زمانی واقعا کار می‌کند که یک گزینه واقعی مذاکراتی در کنار آن وجود داشته باشد.

این دولت به گونه‌ای عمل کرده که حتی تندروترین غرب‌گرایان در ایران هم نمی‌توانند مذاکره با ترامپ را به عنوان راه‌حلی برای مشکلات کشور معرفی کنند. با منتفی شدن گزینه مذاکره، در واقع زیر پای راهبرد تحریم هم خالی شده است. گذشته از این، راهبرد جهانی آمریکای ترامپ چنان احمقانه تنظیم شده که عملا امکان ایجاد یک محاصره جهانی اقتصادی علیه ایران را از واشنگتن سلب می‌کند.

واشنگتن از یک سو ایران را تحریم کرده، از سوی دیگر با روسیه، چین، اروپا، ترکیه، اوپک و بسیاری دیگر از بازیگران جهانی و منطقه‌ای که همراهی آنها شرط موثر شدن فشار اقتصادی بر ایران است، منازعاتی عمیق به راه انداخته است.

در چنین شرایطی، اگر یک در بسته شود، چند در دیگر باز می‌شود بنابراین ایران هرگز در بن‌بست گرفتار نخواهد شد. این همان چیزی است که برخی منتقدان ترامپ در آمریکا از آن با عنوان «فشار تاکتیکی و گشایش استراتژیک» برای ایران یاد کرده و می‌گویند در دولت ترامپ کسی که درک راهبردی از وضعیت جهان داشته باشد، وجود ندارد. مهم‌تر از این، تاریخ منازعه راهبردی 2دهه گذشته ایران و آمریکا به ما آموخته است تحریم‌ها تنها زمانی اثر راهبردی دارد که مردم نظام و سیاست‌‌های آن را مقصر بدانند، در حالی که در همه نظرسنجی‌ها، حتی آنها که نهادهای آمریکایی در ایران انجام داده‌‌اند، کاملا شفاف است که اکنون مردم، آمریکا و ترامپ را مقصر مشکلات خود می‌دانند و هیچ تقاضایی برای سازش در حوزه‌‌های مدنظر آمریکا میان مردم ایران شکل نگرفته است. بنابراین استراتژی تولید فشار اقتصادی حداکثری بر ایران از طریق اعمال خطی تحریم‌ها به هدف خود که انباشت تقاضای سازش در ایران است، نرسیده است.

البته ایران گرفتار مشکلات اقتصادی است اما علت این امر نه تحریم‌‌های آمریکا، بلکه شکست دولت روحانی در کشورداری، گرفتن پی‌درپی تصمیم‌‌های اشتباه، تحلیل‌‌های پر از سوءتفاهم درباره ریشه مسائل اقتصادی و مقصر دانستن متوهمانه منتقدان در مشکلات کشور و نبود مدیریت کلان اقتصادی درون دولت است.

رکن دوم راهبرد آمریکا چیزی است که خود آن را احیای بازدارندگی منطقه‌ای در مقابل ایران می‌خوانند. دولت آمریکا تاکنون قادر به طرح‌‌ریزی و اجرای هیچ اقدام معناداری برای متوقف کردن برنامه منطقه‌ای ایران نبوده است.

در مقالاتی جداگانه به تفصیل در این‌باره سخن خواهیم گفت، لیکن آنچه اینجا تاکید بر آن اهمیت دارد این است که تا اینجای کار آمریکا، اسرائیل و سعودی، در واقع، کاری بیش از فضاسازی و عملیات روانی علیه برنامه منطقه‌ای ایران انجام نداده‌‌‌اند.

مقاومت در برخورداری از دارایی‌‌های راهبردی مانند زمین، کریدور، برنامه‌‌های موشکی بومی‌شده، نیروی زمینی ماهر، اتاق کنترل و فرمان واحد، و دولت‌‌های متحد است. این چیزی نیست که بولتون یا نتانیاهو بتوانند آن را با اقدامات ایذایی کودکانه مهار کنند.

برنامه منطقه‌ای ایران دارای یک پلتفرم وسیع، چندجانبه، پیچیده و پویاست که از حمایت مردمی گسترده و ریشه‌‌های ایدئولوژیک بسیار نیرومند برخوردار است. اقداماتی مانند اجلاس ورشو که عملا مجلسی برای دلداری ورشکستگان و شکست‌خوردگان به یکدیگر است یا حملات اسرائیل به برخی اهداف در سوریه که همچون لگد زدن مورچه به اندام فیل می‌ماند، صرفا نمایش‌‌‌هایی برای ایجاد آرامش روانی در میان بازندگان خاورمیانه پساداعش است نه بیشتر.

«جیمز جفری» که در حال حاضر نماینده آمریکا در امور سوریه است، چند ماه قبل در مقاله‌ای بلند این موضوع را شرح داده که اساسا هدف اسرائیل از حملاتی که در سوریه می‌کند روانی است نه عملیاتی. او گفته اسرائیل می‌خواهد با این حملات روسیه و اسد را با ایران درگیر کند؛ به روس‌ها پیام بدهد که تداوم پهن شدن ایران در سوریه ممکن است به جنگ بینجامد و به اسد هم بگوید این امر ممکن است به حمله اسرائیلی‌ها به خود اسد منجر شود.

در واقع اسرائیل امید بسته بود که از طریق تغییر دادن محاسبات روسیه و اسد، آنها را وادار کند که برای جمع کردن زیرساخت‌‌های مقاومت در سوریه به ایران فشار بیاورند. اکنون پس از حدود یک سال، اسرائیلی‌ها بهتر از هر کسی می‌دانند که این 2 هدف به هیچ‌وجه محقق نشده است و بزرگ‌‌‌‌‌ترین متقاضیان حضور ایران در سوریه، روسیه و اسد هستند. این نوشته جای بحث تفصیلی در این باره نیست و هدف از همین مختصر این بود که روشن شود برخلاف آنچه برخی ناظران کم‌دقت در داخل یا خارج از ایران گفته‌‌اند این حملات نه‌تنها ارزش عملیاتی ندارد، بلکه حتی هدف عملیاتی هم نداشته و از ابتدا در پی عملیات روانی روی روسیه و نظام سوریه بوده است.

رکن سوم راهبرد آمریکا از همه ناکام‌‌‌‌‌‌تر است. دولت ترامپ امید بسته بود که فشار اقتصادی و حمایت صریح از آشوبگران در ایران، به اضافه ضربات تروریستی چند ماه یک بار، خیلی زود به آغاز آشوب‌‌های سراسری در ایران خواهد انجامید اما اولا مردم ایران نه برنامه موشکی و منطقه‌‌‌ای، بلکه دشمنی آمریکا و ناکارآمدی دولت را عامل مشکلات اقتصادی دانستند، ثانیا نتوانستند میان آشوب و بهبود اقتصادی ربطی پیدا کنند، ثالثا مداخله صریح طرف خارجی آنها را از قدم گذاشتن در راهی که پمپئو و بولتون مشوقان آن بودند بازداشت و رابعا مشاهده وضعیت منطقه هم روشن کرد هدف آمریکا نه خیرخواهی برای مردم ایران، بلکه امنیت‌زدایی از زندگی آنهاست. جالب است توجه کنیم پروژه آشوب‌‌های سراسری در ایران به نتیجه‌ای کاملا معکوس انجامیده است؛ آمریکا می‌خواست مردم را علیه نظام بسیج کند و از جمهوری اسلامی عبور دهد اما تازه‌‌‌‌‌ترین مطالعات جامعه‌شناختی در ایران نشان می‌دهد مجموعه شرایط، جامعه ایران را به سمت مطالبه اقتدار بیشتر در داخل و خارج و اعتماد فزاینده به نظامیان برده و دیگر حتی حنای اصلاح‌طلبی و لیبرالیسم هم در ایران رنگی ندارد. مردم نه‌تنها از جمهوری اسلامی عبور نکرده‌‌اند، بلکه اعتماد آنها به هسته سخت جمهوری اسلامی رشد هم کرده است.

این ارزیابی کوتاه نشان می‌دهد تا اینجا آمریکا بازی راهبردی را به ایران باخته است؛ ایران هزینه داده ولی قدرت راهبردی‌‌‌‌اش کاهش نیافته است، بلکه در عوض موفق شده در محیط داخلی و خارجی فضاهای جدیدی به روی خود بگشاید و قدرت آمریکا را به سخره گیرد. درک اینکه در واقع همه این اقدامات عجولانه و نپخته واکنش‌‌‌هایی به قدرت فزاینده و چاره‌ناپذیر ایران و مقاومت در منطقه است، کلید تحلیل وضعیت کنونی کشور است و این دقیقا چیزی است که تولید آدرس غلط درباره آن همچنان هسته مرکزی برنامه آمریکا در ایران است.

اما نمی‌توان آسوده بود. دقت در آنچه آمریکایی‌ها این روزها می‌گویند و ارتباط میان پدیده‌‌‌هایی که درصدد خلق آن هستند، به ما می‌گوید آمریکا به طور فزاینده درصدد درونی‌‌سازی گزینه‌‌های فشار خود علیه ایران است. دوباره به همان داستان همیشگی کمک جریان همکار غرب در ایران به دشمن بازگشته‌‌‌‌‌‌ایم. کانون راهبرد ایجاد فشار حداکثری علیه ایران تاکنون تحریم‌ها بوده اما اکنون با پروژه‌‌‌هایی مانند SPV و CFT فشار در حال درونی‌‌سازی است. غرب می‌خواهد شرایط را به سمتی پیش ببرد که ایران خود در درون کشور خویش را مهار کرده و راه‌‌های مقاومت را به روی خود ببندد.

در حوزه منطقه‌ای نیز نشانه‌‌های نگران‌کننده‌ای هست که اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان و برخی جریان‌‌های داخل دولت دقیقا زمانی که این برنامه در اوج موفقیت قرار دارد، تلاش‌‌‌هایی را برای زیر سوال بردن و حمله به برنامه منطقه‌ای ایران آغاز کرده و درصدد یک حمله رسانه‌ای به دستاوردهای منطقه‌ای ایران هستند. اینجا هم می‌بینیم که دوباره عامل داخلی وارد صحنه شده و آمریکایی‌ها توقع دارند کاری را که ارتش‌های اسرائیل و آمریکا قادر به انجام آن نبودند، اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان در ایران به سرانجام برسانند.

برای درونی‌‌سازی رکن سوم، یعنی ایجاد آشوب در ایران هم به ناکارآمدی و بی‌برنامگی بی‌سابقه دولت امید بسته‌‌‌اند. رهاشدگی اقتصاد بلایی صدها بار خانمان‌سوزتر از تحریم‌هاست اما موانع ذهنی که آقای رئیس‌جمهور گرفتار آن است و همه چیز را توطئه رقبا می‌بیند، ظاهرا اجازه نخواهد داد چاره‌ای برای وضع آشفته دولت اندیشیده شود.
جلوگیری از درونی شدن مؤلفه‌‌های فشار و بسیج جریان غرب‌گرا به نفع اهداف آمریکا و اسرائیل در داخل کشور، ضروری‌‌‌‌‌ترین اقدام پیشگیرانه‌ای است که می‌تواند راهبرد فشار آمریکا را به طور پایدار به شکست بکشاند و از صحنه خارج کند.

منبع: جهان نيوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۴۲۵۴۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شیخ نعیم قاسم: دشمن قدرت حزب‌الله را دست‌کم نگیرد

معاون سید حسن نصرالله با تاکید بر توانمندی بالای حزب‌الله برای ضربه زدن به رژیم صهیونیستی و آمادگی برای مقابله با هر جنگی که این رژیم بخواهد تحمیل کند، در عین حال تصریح کرد که اسرائیل توان ورود به چنین جنگی را ندارد. - اخبار بین الملل -

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم،شیخ نعیم قاسم معاون دبیرکل حزب الله در گفتگویی به بررسی آخرین تحولات منطقه از جمله غزه و لبنان و شرایط و میزان آمادگی مقاومت پرداخته است که محورهای اصلی آن به این شرح است:

اگر حزب الله نبود اسرائیل به اکثر مناطق لبنان تجاوز می‌کردرسانه عبری: حزب الله قادر است الجلیل را محو کند

مقاومت پیروز شده است، زیرا اجازه نداد که دشمن اهداف خود مبنی بر نابودی مقاومت و آزادی اسرایش را محقق کند.

هر پیشنهاد یا توافقی که دربرگیرنده آتش بس کامل در نوارغزه نباشد، پذیرش آن از سوی مقاومت دشوار است.

اسرائیلی‌ها و آمریکایی‌ها به زودی متوجه این حقیقت خواهند شد که با این شکل از تجاوزگری خود، در حقیقت سبب شدند تا پایه‌های مقاومت پایدار و مستمر پایه‌ریزی شود.

اسرائیل پس از هفت ماه جنگ در غزه در رخنه به استحکامات مقاومت و نابودی آن ناتوان مانده است.

گروه‌های مقاومت فلسطین به ما(حزب الله) تاکید کردند قادر به ادامه نبرد برای ماههای آینده در برابر دشمن هستند.

مقاومت و ملت فلسطین پیروز هستند، شکست مقاومت غیر ممکن است، مقاومتی که بر اساس اصل یا پیروزی یا شهادت عمل می‌کند.

دشمن حتی نتوانسته است تصویری از پیروزی برای خود محقق کند، همچنان درگیری هایی در شمال نوار غزه جریان دارد و از آن مناطق، شهرکهای صهیونیست نشین موشکباران می‌شوند.

جوبایدن رئیس جمهور آمریکا در داخل و خارج تحت فشار قرار دارند و به سبب جنگ غزه در معرض شکست در انتخابات ریاست جمهوری آتی است و به همین تلاش می کند وجهه خود را از طریق فشار برای آتش بس هر چند به صورت موقت بهبود بخشد.

فشار آمریکا بر اسرائیل همچنان فشار نرم است، زیرا اگر غیر از این بود، از ارسال کمکهای نظامی به آن جلوگیری می کرد، به همین سبب اظهارنظر مقامات آمریکا ریاکارانه  است و جدیتی برای پایان تجاوزات به غزه ندارند.

ضربه اخیر ایران به رژیم صهیونیستی اعلام عملی بود مبنی بر اینکه ایران نمی‌تواند در برابر تعدی به خود سکوت کند.

هر  عضو یا هر یک از اطراف محور مقاومت، این مسئله را در نظر می‌گیرد که کدام اقدام به نفع مسئله فلسطین است.

ما به ملت آمریکا که برای حمایت از غزه به خیابانها ریخته، درود می‌فرستیم، این فشار مردمی حتما نقشی در تغییر مدیریت ایفا خواهد کرد.

ما به رژیم اسرائیل اعلام می‌کنیم که برای جنگ آماده هستیم، ولی خواهان جنگ هم نیستیم.

اسرائیل بر اساس داده‌ها قادر به جنگ نیست و  البته جنگ هم به نفعش نیست، ما نیز جنگ فراگیر را به صلاح نمی‌دانیم.

آنچه ما در جنوب لبنان انجام دادیم، نامش دفاع پیشگیرانه با هدف یاری و پیروزی غزه و حمایت از لبنان و بازدارندگی در برابر اسرائیل است.

به دشمنان می‌گوییم که قدرت حزب الله برای ضربه زدن به اسرائیل را کوچک نشمرید و آن را دستکم نگیرید.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • شیخ نعیم قاسم: دشمن قدرت حزب‌الله را دست‌کم نگیرد
  • دولت علاوه بر کنترل قیمت‌ها، اخلال گران اقتصادی را معرفی کند
  • روسیه بیشترین منفعت را از جنگ غزه و اسرائیل برد
  • واعظی: روسیه بیشترین منفعت را از جنگ غزه و اسرائیل برد
  • چالش های اتحادیه اروپا در خاورمیانه چیست؟/ نگاه بروکسل به پرونده هسته ای ایران با اسرائیل متفاوت است/ اتحادیه اروپا می تواند با ایران در مقابله با تهدیدهای مشترک همکاری کند
  • مهدی نصیری; زیر تیغ اصلاح‌طلبان و اصولگرایان/ توهم یا شوخی یا پروژه هدفمند؟! +جدول
  • بازی آمریکا با کارت «صلح ابراهیم»
  • افزایش فشار دموکرات‌های آمریکا به بایدن؛ «نگذارید اسرائیل به رفح حمله کند»
  • توهین جنجالی مجری تندرو صداوسیما به اصلاح طلبان و اصولگرایان /حسام الدین آشنا: بی ادب نباشید؛ چه برای سیدخندان و چه برای پاورقی
  • پایه‌های «پاتریوت آمریکایی» فرو ریخت