گام بعدی؛ درونیسازی مولفههای فشار
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۴۲۶۳۳۷
«برایان هوک» مسوول بخش ایران در وزارت خارجه آمریکا، در چند هفته گذشته چند بار گفته سیاست جدید این کشور در قبال ایران 3 رکن دارد؛ اول، فشار اقتصادی شدید به ایران، دوم، احیای بازدارندگی منطقهای در مقابل ایران و سوم، آنچه «ایستادن در کنار مردم ایران» نامیده است.
اگر این عبارات را به «زبان واقعیت» ترجمه کنیم، میشود اینطور گفت که آمریکا اکنون مشغول 3 کار است: ایجاد یک نظام جامع فشار اقتصادی بر ایران مبتنی بر تحریمها که به دلیل عدم اجماع در جهان نارس متولد شده، تلاش برای کاستن از بار سرافکندگی فشاری که بر اثر پیروزی محور مقاومت در منطقه گرفتار آن شده و درنهایت توطئه برای ایجاد آشوب درون مردم و اختلاف درون نظام ایران.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در آستانه بهمن 97، میتوان با اطمینانخاطر گفت اجرای هر 3 رکن این راهبرد از بیرون شکست خورده و آمریکاییها درصدد «درونیسازی مولفههای فشار» در ایران هستند. این مهمترین موضوعی است که برای هر نوع سیاستگذاری در سال 98 باید به آن توجه کرد.
برای اینکه مطلب روشنتر شود ابتدا باید ببینیم آخرین وضعیت ارکان راهبرد آمریکا علیه ایران چگونه است.
آمریکا موفق شده به ایران فشار اقتصادی وارد کند اما این فشار برای آنکه محاسبات راهبردی ایران را تغییر داده یا منجر به شورش و کند شدن برنامه منطقهای ایران شود، کافی نیست. دولت ترامپ درک نمیکند اساسا گزینه فشار تنها زمانی واقعا کار میکند که یک گزینه واقعی مذاکراتی در کنار آن وجود داشته باشد. این دولت به گونهای عمل کرده که حتی تندروترین غربگرایان در ایران هم نمیتوانند مذاکره با ترامپ را به عنوان راهحلی برای مشکلات کشور معرفی کنند. با منتفی شدن گزینه مذاکره، در واقع زیر پای راهبرد تحریم هم خالی شده است. گذشته از این، راهبرد جهانی آمریکای ترامپ چنان احمقانه تنظیم شده که عملا امکان ایجاد یک محاصره جهانی اقتصادی علیه ایران را از واشنگتن سلب میکند. واشنگتن از یک سو ایران را تحریم کرده، از سوی دیگر با روسیه، چین، اروپا، ترکیه، اوپک و بسیاری دیگر از بازیگران جهانی و منطقهای که همراهی آنها شرط موثر شدن فشار اقتصادی بر ایران است، منازعاتی عمیق به راه انداخته است. در چنین شرایطی، اگر یک در بسته شود، چند در دیگر باز میشود بنابراین ایران هرگز در بنبست گرفتار نخواهد شد. این همان چیزی است که برخی منتقدان ترامپ در آمریکا از آن با عنوان «فشار تاکتیکی و گشایش استراتژیک» برای ایران یاد کرده و میگویند در دولت ترامپ کسی که درک راهبردی از وضعیت جهان داشته باشد، وجود ندارد. مهمتر از این، تاریخ منازعه راهبردی 2دهه گذشته ایران و آمریکا به ما آموخته است تحریمها تنها زمانی اثر راهبردی دارد که مردم نظام و سیاستهای آن را مقصر بدانند، در حالی که در همه نظرسنجیها، حتی آنها که نهادهای آمریکایی در ایران انجام دادهاند، کاملا شفاف است که اکنون مردم، آمریکا و ترامپ را مقصر مشکلات خود میدانند و هیچ تقاضایی برای سازش در حوزههای مدنظر آمریکا میان مردم ایران شکل نگرفته است. بنابراین استراتژی تولید فشار اقتصادی حداکثری بر ایران از طریق اعمال خطی تحریمها به هدف خود که انباشت تقاضای سازش در ایران است، نرسیده است. البته ایران گرفتار مشکلات اقتصادی است اما علت این امر نه تحریمهای آمریکا، بلکه شکست دولت روحانی در کشورداری، گرفتن پیدرپی تصمیمهای اشتباه، تحلیلهای پر از سوءتفاهم درباره ریشه مسائل اقتصادی و مقصر دانستن متوهمانه منتقدان در مشکلات کشور و نبود مدیریت کلان اقتصادی درون دولت است.
رکن دوم راهبرد آمریکا چیزی است که خود آن را احیای بازدارندگی منطقهای در مقابل ایران میخوانند. دولت آمریکا تاکنون قادر به طرحریزی و اجرای هیچ اقدام معناداری برای متوقف کردن برنامه منطقهای ایران نبوده است. در مقالاتی جداگانه به تفصیل در اینباره سخن خواهیم گفت، لیکن آنچه اینجا تاکید بر آن اهمیت دارد این است که تا اینجای کار آمریکا، اسرائیل و سعودی، در واقع، کاری بیش از فضاسازی و عملیات روانی علیه برنامه منطقهای ایران انجام ندادهاند. مقاومت در برخورداری از داراییهای راهبردی مانند زمین، کریدور، برنامههای موشکی بومیشده، نیروی زمینی ماهر، اتاق کنترل و فرمان واحد، و دولتهای متحد است. این چیزی نیست که بولتون یا نتانیاهو بتوانند آن را با اقدامات ایذایی کودکانه مهار کنند. برنامه منطقهای ایران دارای یک پلتفرم وسیع، چندجانبه، پیچیده و پویاست که از حمایت مردمی گسترده و ریشههای ایدئولوژیک بسیار نیرومند برخوردار است. اقداماتی مانند اجلاس ورشو که عملا مجلسی برای دلداری ورشکستگان و شکستخوردگان به یکدیگر است یا حملات اسرائیل به برخی اهداف در سوریه که همچون لگد زدن مورچه به اندام فیل میماند، صرفا نمایشهایی برای ایجاد آرامش روانی در میان بازندگان خاورمیانه پساداعش است نه بیشتر. «جیمز جفری» که در حال حاضر نماینده آمریکا در امور سوریه است، چند ماه قبل در مقالهای بلند این موضوع را شرح داده که اساسا هدف اسرائیل از حملاتی که در سوریه میکند روانی است نه عملیاتی. او گفته اسرائیل میخواهد با این حملات روسیه و اسد را با ایران درگیر کند؛ به روسها پیام بدهد که تداوم پهن شدن ایران در سوریه ممکن است به جنگ بینجامد و به اسد هم بگوید این امر ممکن است به حمله اسرائیلیها به خود اسد منجر شود. در واقع اسرائیل امید بسته بود که از طریق تغییر دادن محاسبات روسیه و اسد، آنها را وادار کند که برای جمع کردن زیرساختهای مقاومت در سوریه به ایران فشار بیاورند. اکنون پس از حدود یک سال، اسرائیلیها بهتر از هر کسی میدانند که این 2 هدف به هیچوجه محقق نشده است و بزرگترین متقاضیان حضور ایران در سوریه، روسیه و اسد هستند. این نوشته جای بحث تفصیلی در این باره نیست و هدف از همین مختصر این بود که روشن شود برخلاف آنچه برخی ناظران کمدقت در داخل یا خارج از ایران گفتهاند این حملات نهتنها ارزش عملیاتی ندارد، بلکه حتی هدف عملیاتی هم نداشته و از ابتدا در پی عملیات روانی روی روسیه و نظام سوریه بوده است.
رکن سوم راهبرد آمریکا از همه ناکامتر است. دولت ترامپ امید بسته بود که فشار اقتصادی و حمایت صریح از آشوبگران در ایران، به اضافه ضربات تروریستی چند ماه یک بار، خیلی زود به آغاز آشوبهای سراسری در ایران خواهد انجامید اما اولا مردم ایران نه برنامه موشکی و منطقهای، بلکه دشمنی آمریکا و ناکارآمدی دولت را عامل مشکلات اقتصادی دانستند، ثانیا نتوانستند میان آشوب و بهبود اقتصادی ربطی پیدا کنند، ثالثا مداخله صریح طرف خارجی آنها را از قدم گذاشتن در راهی که پمپئو و بولتون مشوقان آن بودند بازداشت و رابعا مشاهده وضعیت منطقه هم روشن کرد هدف آمریکا نه خیرخواهی برای مردم ایران، بلکه امنیتزدایی از زندگی آنهاست. جالب است توجه کنیم پروژه آشوبهای سراسری در ایران به نتیجهای کاملا معکوس انجامیده است؛ آمریکا میخواست مردم را علیه نظام بسیج کند و از جمهوری اسلامی عبور دهد اما تازهترین مطالعات جامعهشناختی در ایران نشان میدهد مجموعه شرایط، جامعه ایران را به سمت مطالبه اقتدار بیشتر در داخل و خارج و اعتماد فزاینده به نظامیان برده و دیگر حتی حنای اصلاحطلبی و لیبرالیسم هم در ایران رنگی ندارد. مردم نهتنها از جمهوری اسلامی عبور نکردهاند، بلکه اعتماد آنها به هسته سخت جمهوری اسلامی رشد هم کرده است.
این ارزیابی کوتاه نشان میدهد تا اینجا آمریکا بازی راهبردی را به ایران باخته است؛ ایران هزینه داده ولی قدرت راهبردیاش کاهش نیافته است، بلکه در عوض موفق شده در محیط داخلی و خارجی فضاهای جدیدی به روی خود بگشاید و قدرت آمریکا را به سخره گیرد. درک اینکه در واقع همه این اقدامات عجولانه و نپخته واکنشهایی به قدرت فزاینده و چارهناپذیر ایران و مقاومت در منطقه است، کلید تحلیل وضعیت کنونی کشور است و این دقیقا چیزی است که تولید آدرس غلط درباره آن همچنان هسته مرکزی برنامه آمریکا در ایران است.
اما نمیتوان آسوده بود. دقت در آنچه آمریکاییها این روزها میگویند و ارتباط میان پدیدههایی که درصدد خلق آن هستند، به ما میگوید آمریکا به طور فزاینده درصدد درونیسازی گزینههای فشار خود علیه ایران است. دوباره به همان داستان همیشگی کمک جریان همکار غرب در ایران به دشمن بازگشتهایم. کانون راهبرد ایجاد فشار حداکثری علیه ایران تاکنون تحریمها بوده اما اکنون با پروژههایی مانند SPV و CFT فشار در حال درونیسازی است. غرب میخواهد شرایط را به سمتی پیش ببرد که ایران خود در درون کشور خویش را مهار کرده و راههای مقاومت را به روی خود ببندد. در حوزه منطقهای نیز نشانههای نگرانکنندهای هست که اصلاحطلبان و برخی جریانهای داخل دولت دقیقا زمانی که این برنامه در اوج موفقیت قرار دارد، تلاشهایی را برای زیر سوال بردن و حمله به برنامه منطقهای ایران آغاز کرده و درصدد یک حمله رسانهای به دستاوردهای منطقهای ایران هستند. اینجا هم میبینیم که دوباره عامل داخلی وارد صحنه شده و آمریکاییها توقع دارند کاری را که ارتشهای اسرائیل و آمریکا قادر به انجام آن نبودند، اصلاحطلبان در ایران به سرانجام برسانند.
برای درونیسازی رکن سوم، یعنی ایجاد آشوب در ایران هم به ناکارآمدی و بیبرنامگی بیسابقه دولت امید بستهاند. رهاشدگی اقتصاد بلایی صدها بار خانمانسوزتر از تحریمهاست اما موانع ذهنی که آقای رئیسجمهور گرفتار آن است و همه چیز را توطئه رقبا میبیند، ظاهرا اجازه نخواهد داد چارهای برای وضع آشفته دولت اندیشیده شود.
جلوگیری از درونی شدن مولفههای فشار و بسیج جریان غربگرا به نفع اهداف آمریکا و اسرائیل در داخل کشور، ضروریترین اقدام پیشگیرانهای است که میتواند راهبرد فشار آمریکا را به طور پایدار به شکست بکشاند و از صحنه خارج کند.
منبع: وطن امروز
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۴۲۶۳۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
با دقت در نحوه خوابیدن به خواستههای درونی خود پی ببرید
نحوه خوابیدن هر کس نشاندهنده بسیاری از اطلاعات درباره شخصیت درونی او است. ممکن است آنچه احساس میکنید و آنچه فکر میکنید میخواهید کاملاً برعکس آنچه آگاهی درونی شما میخواهد باشد؛ بنابراین چنانچه نحوه خوابیدن شما یک تعبیر را برای شما نشخص کرد که با شخصیت ظاهری شما همخونی نداشت جای تعجب نیست.
انواع نحوه خوابیدن و تعبیر آن
چنانچه تا کنون به نحوه خوابیدن خود و اطرافیانتان دقت نکردهاید، با خواندن این مقاله و کمی دقت به طرز خوابیدن خود و دیگران میتوانید شناختتان را از شخصیت درونی بالا ببرید. ما در اینجا حالتهای رایج خوابیدن را بررسی میکنیم و به صورت جداگانه به شما میگوییم که در مردان و زنان این طرز خوابیدن چه معنایی دارد.
شکل جنینی
در این وضعیت فرد همانند یک نوزاد در رحم به صورت حلقه زده خوابیده و دستها را در گردن یا بین پاها در کنار هم نگه میدارد. این مدل که رایجترین وضعیت خواب است، نشان دهنده عادیترین نوع شخصیت است. چنین مردان و زنانی عموماً افرادی امن و متعادل هستند.
شکل جنین در زنان: زنانی که به شکل جنینی میخوابند، افرادی فوق العاده دوست داشتنی و شیرین هستند. آنها زنانی سر سخت، خونگرم و در عین حال حساس هستند. این زنانی در عین شخصیت مخکمی که دارند گاهی خجالتی بوده و به راحتی به دیگران اعتماد نمیکنند. آنها برای فروتنی، نجابت و صداقت ارزش قائل هستند.
شکل جنینی در مردان: مردانی که به شکل جنینی میخوابند، عاشق مادرشان هستند و هرگز بزرگ نمیشوند. این افراد دوست دارند توسط کسی کنترل شوند و کمتر به خود اجازه خیانت میدهند.
شکل تسلیم
در این وضعیت افراد روی شکم میخوابند و دستان خود را در حالت تسلیم صاف روی تخت قرار میدهند. سر آنها را غالبا به چپ یا راست چرخانده شده است. این افراد بسیار راحت هستند و وضعیت خواب آنها نشان میدهد که در سرزمین رویایی هستند و صحنههایی را تجسم میکنند که قلبشان را به آواز میخواند و چشمانشان را با شادی میخنداند.
شکل تسلیم برای زنان: زنانی که اینگونه میخوابند رمانتیکهای درمان ناپذیری هستند. آنها همیشه رویای مردی سوار بر اسب را دارند و به ندرت ناامید میشوند، چرا که آنها خوشبینهای ابدی هستند. خانمهای متاهلی که به این شکل میخوابند معمولا خیلی عاشق همسرشان هستند. این یک وضعیت خواب شاد و رها است.
شکل تسلیم برای مردان: مردانی که روی شکم میخوابند، معمولاً شوهران خوبی هستند. آنها عاشق، اما در عین حال ساده هستند. در عشق دوست دارند وقت بگذارند و عجله کردن آنها برای ازدواج ایده بدی است.
شکل رهایی
در این وضعیت فرد هر دو پا و دست را به بیرون رها کرده است که در واقع این نشان دهنده روحیه آزاد آن فرد است. فردی که به این حالت میخوابد در قید هنجارهای جامعه و محدودیتهای فرهنگی یا خانوادگی خود را احساس نمیکند. چنین افرادی معمولاً ماجراجو و شجاع هستند. اما در عین حال می توانند خشن و پوست نازک باشند و اصلا انتقاد پذیرهای خوبی نیستند.
شکل رهایی برای زنان: زنانی که به این شکل میخوابند، بسیار ماجراجو هستند و حاضرند به همه چیز فرصت دهند.
شکل رهایی برای مردان: مردانی که اینگونه میخوابند، اشتیاق پنهانی برای فرار و انجام کارهای خود دارند. بسیاری از آنها اغلب این کار را انجام میدهند - در سراسر جهان بادبانی میکنند، از قله اورست صعود میکنند یا کانال مانش را شنا میکنند. مردانی که به این شکل میخوابند، دوستان فوقالعادهای پیدا میکنند و به دوستی خود بسیار پایبندند.
شکل کُنده
در این وضعیت فرد به پهلو درازکشیده و هر دو دست خود را در کنار قرار داده است. چنانچه به این شکل میخوابید؛ محدودیتهای درونی و زنجیرههای نامرئی دارید که شما را به اصول پایبند کرده است. شما احساس آزادی نمیکنید و بر روان شما قوانین ناخودآگاه قدرتمندی حاکم است که ممکن است فرهنگی، مذهبی یا سنتی باشد. چنین افرادی عموماً ساکت و محجوب هستند و غالباً زمینههای اخلاقی بالایی را برای دیگران ایجاد میکنند.
شکل کنده برای زنان: زنانی که به این شکل میخوابند، افراد زیبایی هستند که تعامل خوبی با دیگران دارند. این زنان معمولاً از ریسک کردن میترسند و تمایلی به ماجراجویی ندارند، به راحتی به مردم اعتماد میکنند و ممکن است تا حدی ساده لوحی تلاقی شوند.
شکل کنده برای مردان: مردانی که به این شکل میخوابد احتمالاً نوعی نظم و انضباط خاصی در زندگی خود دارند. این مردان زندگی منظمی دارند و آرامش را در سنت و هنجارهای رفتاری مییابد.
شکل عاشقانه
در این وضعیت افراد به پهلو میخوابند و هر دو دست خود را به سمت بیرون دراز کرده و روی بالش تکیه دادهاند. پاهای آنها صاف دراز است و صورتشان به ندرت در بالش فرو میرود و در عوض صورت اغلب به سمت بالا برگشته است. این حالت خواب عاشقانه است.
شکل عاشقانه برای زنان: زنانی که بدین شکل میخوابند عاشق غافلگیر شدن هستند و در مورد خیلی چیزها ذهن باز دارد. آنها عاشق دوست داشتن و دوست داشته شدن هستند.
شکل عاشقانه برای مردان: مردانی که به این شکل میخوابند بسیار حساس و با احساس هستند و چنانچه در عشق شکست بخورند افسرده شده و حتی ممکن است مدتی خانه نشین شوند.
شکل آرزومند
در این وضعیت فرد به پهلو میخوابد و هر دو بازو به آرامی در کنارش قرار گرفته و سرش به آرامی روی بالش قرار میگیرد. در تمام طول شب، افرادی که بدین شکل میخوابند در تمام طول شب وضعیت خود را حفظ میکنند و صبحها با موهایی که تقریباً در جای خود قرار دارند از خواب بیدار میشوند. اغلب افرادی که به این صورت میخوابند خودشیفته و مغرور هستند و خود را از نژاد برتر میدانند.
شکل آرزومند در زنان: زنانی که بدین صورت میخوابند، راحت و بسیار اجتماعی هستند و با اکثر مردم کنار میآیند.
شکل آرزومند در مردان: مردانی که بدین شکل میخوابند اغلب خوش اخلاق، پر زرق و برق، جذاب و اجتماعی هستند، در همه مهمانیهای سرگرم کننده هستند و به راحتی با جمعیت حرکت میکنند.
منبع: ایرنا
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی