Web Analytics Made Easy - Statcounter

من تحت‌تأثیر شکنجه‌ای که شوهرم می‌داد و فقری که داشتیم به این روز افتاده ‌بودم

جنوب نیوز- زنی فقیر که به‌دلیل گرسنگی شدید دختر یک‌سال‌و‌نیمه‌اش، او را به قتل رساند، وقتی پشت تریبون دادگاه قرار گرفت، جزئیاتی از زندگی پر از رنجش را توضیح داد.

پرونده قتل المیرای یک‌سال‌و‌نیمه دوم اردیبهشت سال 90 به جریان افتاد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آن زمان جسم نیمه‌جان زنی جوان به بیمارستان برده شد. همسر این زن که اورژانس را باخبر کرده ‌بود، به پلیس گفت همسرش خودکشی کرده و فرزند یک‌سال‌و‌نیمه‌شان به نام المیرا را به قتل رسانده ‌است.

کیمیا، مادر المیرا، بعد از تلاش فراوان کادر پزشکی نجات پیدا کرد. او اتهام قتل دخترش را قبول کرد و بازداشت شد، اما زمانی که از او بازجویی و به پزشکی قانونی منتقل شد، متخصصی که او را مورد معاینه قرار داد، اعلام کرد این زن دچار اختلال خلقی و شخصیتی شدید است و مسئول اعمال خودش نیست؛ به‌این‌ترتیب کیمیا آزاد شد. مدتی بعد درحالی‌که شوهر کیمیا اعلام گذشت کرده‌ بود، پرونده به دادگاه ارسال شد.

دادگاه نظریه اولیه پزشکی قانونی را تأیید نکرد و خواستار بررسی بیشتر این پرونده در کمیسیون پزشکی قانونی شد. این‌بار کمیسیون کیمیا را مورد بررسی قرار داد و اعلام کرد این زن دچار اختلال خلقی و البته افسردگی است، اما مسئول اعمال خودش است. وکیل‌مدافع کیمیا به رأی اعتراض کرد و اعتراض او در کمیسیون دیگری مورد بررسی قرار گرفت و رد شد و این کمیسیون هم تأیید کرد که کیمیا سالم است.

این در حالی است که کیمیا در این مدت با وثیقه آزاد بود و زندگی او دچار تحولات زیادی شد. تا اینکه روز گذشته این زن که 37 ساله ‌است، به اتهام قتل فرزندش محاکمه شد.

نماینده دادستان در ابتدای جلسه محاکمه کیفرخواست علیه این زن را خواند و خواستار رسیدگی به این پرونده و صدور حکم قانونی با توجه به رضایت اولیای‌دم شد. در ادامه کیمیا در جایگاه قرار گرفت. او اتهام قتل فرزندش، المیرا را قبول کرد و گفت: زمانی که خیلی جوان بودم ازدواج کردم. شوهرم مردی معتاد و لاابالی بود. من بلافاصله بعد از ازدواج باردار شدم و دیگر نمی‌توانستم از او جدا شوم. المیرا که به دنیا آمد، خرج زندگی ما زیاد شد. شوهرم از ابتدا المیرا را نمی‌خواست. او معتاد به کراک بود و آن‌قدر مواد کشیده‌ بود که دچار توهم بود به من می‌گفت المیرا بچه من نیست و تو با کسی دیگر رابطه داشتی. من هم گفتم می‌توانیم آزمایش دی‌ان‌ای انجام بدهیم تا متوجه ‌شوی المیرا بچه توست، ولی زیر بار نمی‌رفت و می‌گفت اگر المیرا بچه من است چرا فقط شبیه تو است. بحث‌های ما ادامه داشت. وضعیت من روزبه‌روز بدتر می‌شد شوهرم من را کتک می‌زد چندبار هم با چاقو من را زد که هنوز جای زخم‌هایش روی بدنم باقی مانده‌ است. من هر روز از شوهرم کتک می‌خوردم. او کار نمی‌کرد غذایی برای خوردن نداشتیم. این اواخر که حتی دوستانش را به خانه می‌آورد و من را با دوستانش تنها می‌گذاشت و به من می‌گفت که با آنها رابطه داشته ‌باشم. من قبول نمی‌کردم و کتک‌خوردن را تحمل می‌کردم. آن‌قدر غذا نخورده ‌بودم که شیرم خشک شده‌ بود. مجبور بودم برای بچه شیرخشک بخرم و از داروخانه قسطی شیرخشک می‌خریدم اما بدهی‌ام را نتوانستم بدهم و دیگر داروخانه هم به من شیرخشک نداد.

این زن که در تمام مدت گریه می‌کرد، گفت: چه زجری بالاتر از اینکه تصمیم گرفتم بچه را به بهزیستی بسپارم. آقای قاضی، من این تصمیم را گرفتم و پاره تنم را با خودم به بهزیستی بردم. به چند مؤسسه که بچه‌های بی‌سرپرست را نگهداری می‌کردند رفتم تا بچه را به آنها بسپارم. می‌دانستم حداقل آنجا غذایی برای خوردن دارد. در بهزیستی بچه را قبول نکردند و گفتند این بچه پدرومادر دارد، ما نمی‌توانیم از او مراقبت کنیم. بچه را درحالی‌که به‌شدت گرسنه بود به خانه آوردم. گریه می‌کرد، طاقت نداشتم اشک‌هایش را ببینم. آقای قاضی، من بچه‌ام را کشته‌ام، قبول دارم اما یک مادرم یک انسانم؛ داشتم مرگ بچه‌ام را بر اثر گرسنگی می‌دیدم. به سراغ وسایل شوهرم رفتم، قرص ترامادول برداشتم و خوردم که خودم را بکشم. گیج شده ‌بودم داشتم به چشم‌های دخترم نگاه می‌کردم یک‌دفعه با خودم گفتم من بمیرم این بچه را چه کسی نگهداری می‌کند؟ پدرومادرم خیلی پیرند آنها نمی‌توانند از این بچه مراقبت کنند بچه می‌ماند زیر دست پدری که اصلا قبول ندارد این بچه مال اوست؛ ضمن اینکه دختربچه ‌است و او را وادار به کار خلاف می‌کند و بچه آسیب می‌بیند. روسری را دور گردنش پیچیدم و خفه‌‌اش کردم. خودم هم دیگر یادم نیست چه شد. بهوش که آمدم در بیمارستان بودم؛ دخترم مرد و من زنده ماندم. من می‌خواستم هر دو بمیریم.

متهم گفت: بعد از این حادثه از شوهرم جدا شدم. مدت زیادی دارو خوردم و تحت نظر بودم تا اینکه درمان شدم. در این مدت که آزاد بودم فکر نمی‌کردم دوباره به زندان بیفتم. با مردی آشنا شدم که رزمی‌کار حرفه‌ای و عضو تیم ملی بود، با هم ازدواج کردیم. او خیلی مرد خوبی است آرامش به زندگی‌ام برگشت و صاحب یک فرزند شدم. بعد از اینکه فرزندم به دنیا آمد، دوباره زندانی شدم و حالا یک سال و سه ماه است که در زندان هستم. پسرم به من احتیاج دارد. من همه عمرم در غم ازدست‌دادن المیرا خواهم سوخت. هیچ‌کس جای المیرا را برای من نمی‌گیرد، اما حالا پسرم را چه کنم؟ او هم بی‌مادر بماند؟ من تحت‌تأثیر شکنجه‌ای که شوهرم می‌داد و فقری که داشتیم به این روز افتاده ‌بودم. حالا هم درخواست بخشش دارم و درخواست دارم کمکم کنید تا بتوانم کنار پسرم باشم و زندگی‌ام دوباره از بین نرود.

بعد از گفته‌های متهم، وکیل‌مدافع او هم دفاعیات خود را مطرح کرد و با پایان جلسه دادگاه قضات شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران برای صدور رأی وارد شور شدند.

مرجع: شرق

منبع: جنوب نیوز

کلیدواژه: قتل نوزاد فقر حوادث

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jonoubnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جنوب نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۴۳۸۱۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جود بلینگام: از کودکی رویای این شب‌ها را می‌دیدم

به گزارش "ورزش سه"، رئال مادرید امشب با دبل خوسلو در دقایق پایانی پاسخ گل آلفونسو دیویس را داد و با پیروزی ۲-۱ راهی فینال لیگ قهرمانان اروپا شد.

آنها می‌توانند با پیروزی مقابل بروسیا دورتموند در بازی فینال که در تاریخ ۱ ژوئن (۱۲ خرداد) در ورزشگاه ومبلی برگزار می‌شود، برای پانزدهمین‌بار فاتح این رقابت‌ها شوند.

در دیدار امشب جود بلینگام از ابتدا در ترکیب رئال مادرید قرار داشت و ۹۹ دقیقه در زمین حاضر بود. نکته قابل توجه این است که او پیش از بازی از آمپول مسکن برای کاهش درد زانوی خود استفاده کرده بود.

این ستاره انگلیسی پس از بازی در مورد پیروزی رئال و صعود به فینال گفت: «من ۷ ساله بودم و در بیرمنگام هوادار رئال بودم. در آن زمان من رویای چنین شب‌هایی را می‌دیدم.

باورم نمی‌شود که این اتفاقات رخ داده‌اند. باید برای باور کردن آن چندین‌بار فیلم‌ها را تماشا کنم. ما رئال مادرید هستیم و حالا در فینال یک قهرمانی دیگر می‌خواهیم.»

او سپس درباره بازی با دورتموند در فینال گفت: «رویارویی با دورتموند عجیب است، من نمی‌توانم آن را باور کنم. خیلی مشتاقانه منتظر آن بازی هستم، آنها به آنجا رسیدند زیرا شایسته آن هستند.»

دیگر خبرها

  • جود بلینگام: از کودکی رویای این شب‌ها را می‌دیدم
  • همیشه فکر میکردم که روزی مدال گرفته و افتخارآفرین می‌شوم
  • کردستان دارای ۱.۱ دهم میلیارد تُن ذخایر معدنی است
  • به روز رسانی| هاشمی: قول حضور در جام یونس شکوری را داده بودم
  • توخل فاش کرد: شیفته این اسطوره رئال بودم
  • پیش‌بینی سردار آزمون از شانس قهرمانی بین پرسپولیس و استقلال
  • یک مصاحبه جذاب با کیلین مورفی درباره فیلم «چیزهای کوچک مانند این»
  • برای نجات خودم شوهرم را کشتم
  • شوهرم را کشتم که خودم را نجات دهم | ضربه مرگبار کارد به قلب مرد جوان
  • متهم به قتل: برای نجات خودم شوهـرم را کشتم