Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-04-26@07:35:52 GMT

شهر غریب (قسمت ششم)

تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۴۴۳۷۴۷

شهر غریب (قسمت ششم)

چهارم دی‌ماه 1365 ساعت 11:15 قبل از ظهر بود که دست‌هایمان را محکم گره زدند، با سیم تلفن. ما چهار نفر بودیم، دو مجروح و دو سالم. افسر جوان عراقی به سربازان دستور داد عقب ببرندمان. باورمان نمی‌شد جنگ چنین قسمت‌هایی هم دارد. با اینکه بارها اسیر عراقی دیده بودم اما متوجه نشده بودم چقدر اسارت بد است. وقتی به شخصیت انسان اهانت می‌شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وقتی فراموش می‌کنند تو هم یک انسانی. رحیم قمیشی

خدای تنها

10 روز پس از عملیات کربلای چهار ما هنوز در نزدیکی بصره نگهداری می‌شدیم.
هنوز یک وعده غذایی به ما داده نشده بود. گاهی اضافه‌های غذایشان را می‌آوردند برای ما که معمولا سهم مجروح‌های بد‌حال می‌شد. روزانه یک نان کوچک سهم‌مان بود. صبحانه و ناهار و شام!
رسیدگی پزشکی اصلا وجود نداشت، حتی برای تعویض پانسمان.
تنها یک روز که برای بازدید خبرنگاران خارجی ما را برده بودند، پانسمان جراحت بچه‌ها عوض شد.
خبرنگارها بسیاریشان غربی بودند، از صورت‌هایشان می‌توانستیم تشخیص بدهیم، اما چنان با فرماندهان بعثی خوش و بش می‌کردند که انگار پسر خاله بودند. نیم نگاهی هم به زخم‌های عمیق بچه‌های ما نمی‌کردند و نمی‌پرسیدند چرا رسیدگی به آنها نشده، چرا بستری نیستند؟
نپرسیدند چرا لب‌های ما خشکیده!
شاید پنجاه خبرنگار آمریکایی و اروپایی آورده بودند اما هیچ کدام از آنها سؤالی از ما نکرد. تنها عکس‌هایی از تعداد بالای ما می‌گرفتند. چون با فاصله بسیار زیاد از هم ما را نشانده‌ بودند خیلی بیشتر از چهارصد نفر به چشم می آمدیم.
از اول هم دل‌مان را نباید به آنها خوش می‌کردیم. آنها هم برده پول بودند.

راستش هر چقدر سخت‌گیری و فشار عراقی‌ها بیشتر می‌شد دل‌های ما به هم نزدیک‌تر می‌شد.
تازه احساس می‌کردیم چقدر ترک و لر و بلوچ و کرد و شمالی و بوشهری، چقدر اصفهانی و فارسی و مشهدی و عرب ایرانی، به هم شبیه‌اند. چقدر دوست هم‌اند. چقدر می‌توانند به هم خدمت کنند. چقدر همه دوست‌داشتنی‌اند
وقتی کنار هم، با هم، و دست در دست هم بودیم.
بعدا بیشتر از این موصوع خواهم نوشت.

حسین سلطانی پسر جوان و بسیار خوش‌تیپ 18 - 19 ساله مشهدی که بعدها متوجه شدم قرآن بسیار زیبایی هم با صوت می‌خواند، وسط کف دستش تیری اصابت کرده بود. فکر می‌کنم تیر دستش را سوراخ کرده و رد شده بود. تنها، باندی دور دستش بسته بودند تا شاید خوب شود!
نیمه شب صدایم کرد گفت دستم عفونتش خیلی زیاد شده و انگشت‌هایم همه سیاه شده‌اند. نگاهشان کردم، دیدم راست می‌گوید.
گفت انگشت‌هایم دیگر کاملا بی‌حس شده‌اند و احساس می‌کنم به دستم وصل نیستند. بعد برای نشان دادن وضعش، آرام انگشت اشاره‌اش را کشید. دیدم دارد می آید بیرون...
وحشت کردم. گفتم نه سلطانی! بگذار سرِ جایش. گذاشت تا نترسم. می‌خندید. گفت همه انگشت‌هایم دارند جدا می‌شوند... بعدها که ساولون برای شتسشوی زخم‌ها به دستمان رسید همه انگشت‌هایش جدا شده بودند.
چه ایمان و روحیه‌ای داشت. من نمی‌توانستم از خجالت توی چشم‌هایش نگاه کنم، اما او به ما دلداری می‌داد، می‌گفت چیزی که نیست.
می‌دانم او الان پزشک حاذقی شده در مشهد.

صدام دو سه روز بعد از شکست عملیات کربلای چهار عازم مکه شد تا حج عمره‌ای را به شکرانه شکست ما به جا بیاورد. در تلویزیون طواف‌هایش را نشان می‌دادند که با لباس احرام گرد خانه خدا می‌چرخید.
نمی‌دانستیم خدا چقدر مظلوم می‌شود گاهی...

ما برای خدا حمله می‌کردیم
آنها برای خدا دفاع می‌کردند
ما برای خدا سختی‌ها را تحمل می‌کردیم
آنها برای شکر خدا می‌رفتند زیارت خانه‌اش
ما برای خدا کتک می‌خوردیم
آنها برای خدا محکم‌تر می‌زدند
و خدای تنها مانده
نمی‌توانست بگوید
اینهمه از من، برای منافع‌تان
برای تداوم قدرت‌تان
برای عیش و نوش‌تان
خرج نکنید
لطفا...

بیشتر بخوانید

منبع: ایران آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۴۴۳۷۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دانلود پدرخوانده فصل ۳ قسمت ۱ اول ( قسمت 1 فصل 3 پدرخوانده ) با حجم نیمه رایگان

دانلود پدرخوانده فصل ۳ قسمت ۱ اول، دانلود قسمت 1 فصل 3 پدرخوانده، دانلود قسمت ۱ اول فصل ۳ سوم پدرخوانده، دانلود سریال پدرخوانده فصل 3 قسمت 1 اول، رئالیتی شو پدرخوانده فصل سوم 3 قسمت 1 اول، دانلود قسمت جدید پدرخوانده فصل 2 با حجم نیمه رایگان در ادامه مطلب امکان پذیر است.

دانلود پدرخوانده فصل ۳ قسمت ۱ اول، دانلود قسمت 1 فصل 3 پدرخوانده، دانلود قسمت ۱ اول فصل ۳ سوم پدرخوانده به تهیه‌کنندگی و کارگردانی سعید ابوطالب و گردانندگی کامبیز دیرباز در سال 1403 ساخته شده است این سریال محصول کشور ایران و در ژانر ریلیتی شو و خانوادگی می‌باشد در سریال پدرخوانده امیرحسین رستمی، محمدنادری، سینا رازانی، ساغر قناعت و نیما شاهرخ شاهی در کنار آرش عدل پرور(AP)، حسین رفیعی، نصرت میرعظیمی، شهاب عباسی، مرجان مومنی، زهرا بهروزمنش به هنرمندی پرداخته‌اند.

بازیگران سریال پدرخوانده فصل ۲:

دانلود پدرخوانده فصل ۳ قسمت ۱ اول ( قسمت 1 فصل 3 پدرخوانده) پدرخوانده فصل سوم قسمت ۱ در رئالیتی پدرخوانده ۳ در امیرحسین رستمی، محمدنادری، سینا رازانی، ساغر قناعت و نیما شاهرخ شاهی 5 شرکت‌کننده منتخب دو فصل قبل هستند که در کنار آرش عدل پرور(AP)، حسین رفیعی، نصرت میرعظیمی، شهاب عباسی، مرجان مومنی، زهرا بهروزمنش باهم رقابت خواهند کرد.

************************

برای دانلود سریال پدرخوانده فصل 3 قسمت 1 به لینک زیر مراجعه کنید

دانلود قسمت ۱ فصل ۳ پدرخوانده

*************************

دانلود پدرخوانده فصل ۲ قسمت ۱ اول (قسمت 1 فصل 3 پدرخوانده) پدرخوانده فصل سوم قسمت ۱ حرفه‌ ای‌ها پدرخوانده بازی می‌کنند. پدرخوانده یک بازی طولانی و پر از تعلیق، با سناریویی جذاب و غیرقابل پیش‌بینی از بازی مافیا به روایت سعید ابوطالب است.

کارگردان سعید ابوطالب

تهیه‌کننده سعید ابوطالب

گرداننده کامبیز دیرباز

کد خبر 747727

دیگر خبرها

  • غریب‌آبادی: آمریکا صلاحیت ورود به عرصه حقوق بشر را ندارد
  • واکسیناسیون ۵ هزار حجاج گلستانی در حال انجام است
  • غریب‌آبادی: آمریکا صلاحیت ورود به عرصه حقوق بشر ندارد
  • امدادرسانی به حادثه دیدگان آبگرفتگی گلستان به ۱۹۶ نفر رسید
  • عزاداری زنان با لباس‌های عجیب و غریب در خیابان
  • ورود شخصيت جديد «غرغر» به باغ شادونه
  • ورود «غرغر خان» به باغ شادونه
  • دانلود پدرخوانده فصل ۳ قسمت ۱ اول ( قسمت 1 فصل 3 پدرخوانده ) با حجم نیمه رایگان
  • گردش مالی عجیب و غریب فیلترشکن‌ فروش‌ها | پول‌های مردم کجا می‌روند؟
  • چراغ دریایی