محبوب بچههای لشکر
تاریخ انتشار: ۱ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۴۵۵۲۹۶
اغلب رزمندگان سالهای دفاع مقدس بویژه بچههای تهران، حاج حسن امیریفر را میشناسند یا لااقل با اسم و رسمش آشنا هستند. پیرمرد کوتاه قد و بذله گویی که دربین بچهها به «عمو حسن» شهرت داشت. حاج حسن قبل از انقلاب در خیابان وحدت اسلامی (شاهپور) چهار راه مختاری دکه یخ فروشی داشت. در کنار یخ در گرمای تابستان دوغ محلی هم به مشتریان می داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اغلب رزمندگان سالهای دفاع مقدس بویژه بچههای تهران، حاج حسن امیریفر را میشناسند یا لااقل با اسم و رسمش آشنا هستند. پیرمرد کوتاه قد و بذله گویی که دربین بچهها به «عمو حسن» شهرت داشت. حاج حسن قبل از انقلاب در خیابان وحدت اسلامی (شاهپور) چهار راه مختاری دکه یخ فروشی داشت. در کنار یخ در گرمای تابستان دوغ محلی هم به مشتریان می داد. اما بعد از انقلاب به محله نازی آباد کوچ کرد. حاج حسن را اهالی محل با اذانهایش که هر صبح از بام خانه خود سر میداد کاملاً میشناختند و دیانت و حسنخلقش زبانزد همه بود.
با شروع جنگ کار و کسب را رها کرد و به یاری رزمندگان اسلام در مناطق غرب و جنوب شتافت. به دلیل سن و سال و حسن سلوکش در واحد تبلیغات لشکر 27 به کار گرفته شد و خیلی زود شد همکار «حاجی بخشی»، با این تفاوت که «حاجی بخشی» را به علم سبز، سیمینوف، لندکروز بلندگودار و «یام یام»های طلاییاش میشناختند و «عمو حسن» را به دویدنهای میدان صبحگاه دوکوهه و شعرهای حماسی که میخواند.
حاجی بخشی با وانت لندکروزش میتوانست به همه جا سر بزند، اما «عموحسن» پیاده بود و دمخور بچههای لشکر. هر روز صبح قبل از همه در زمین صبحگاه پادگان دوکوهه قبراق و با نشاط آماده بود و به همراه همه گردانها، دور زمین صبحگاه میدوید.
به دلیل کمبود فضا، گردانهای لشکر، به نوبت محیط زمین صبحگاه را میدویدند. جوانها با هر دور دویدن به زحمت میافتادند، اما «عمو حسن» با وجود سن و سال بالا، همراه هر گردانی میدوید و شعارها و سرودهای حماسی و مذهبی میخواند و به رزمندگان روحیه میداد. شعارهایش غالباً هیچ وزن و قافیهای نداشتند و آنها را فیالبداهه از خودش میساخت. هنگام نمازهای جماعت هم مخزن گلاب را روی کول میانداخت و در میان صفوف نماز گزاران میگشت و سر و صورت بچهها را با گلاب عطرآگین میکرد و همزمان با صدای نمکین خود، همان شعارها را تکرار مینمود.
قاسم زینلی یکی از رزمندگان نقل میکند: روزی «عمو حسن» از من پرسید؛ لباسهایت را کجا می شوری؟ گفتم خودم میشورم. گفت لباسهای خودت و رفقایت را بیاور تبلیغات تا با ماشین لباسشویی برایتان بشورم. من هم کلی لباس جمع کردم و بردم تبلیغات، پرسیدم؛ عمو پس ماشین لباسشوییات کجاست؟ خندید و چیزی نگفت. بعد دیدم «عمو حسن» یک پیت حلبی گذاشته روی اجاق و با یک چوب، لباسها را به هم میزند و اسم آن را گذاشته ماشین لباسشویی.
خودش میگفت: «توی خواب دیده پرچم بزرگی به دوش گرفته و همراه رزمندگان راهی کربلاست، بعد از آن خواب سر از جبههها در میاره.» «عموحسن» پرچم امام حسین را بر دوش میگرفت و جلوی گردانها راه میرفت و با شعارهایش به رزمندگان روحیه میداد. دریکی از شعارهایش رزمندگان را مخاطب قرار میداد و با صدایی پرطنین میپرسید؛
«کجا میروید؟» که جمع رزمندگان یک پارچه جواب میدادند «کربلا»! او همه جا همپای جوانها بود حتی در بلندیها و ارتفاعات و با آنان میجوشید. بچههای لشکرهم احترام خاصی برایش قائل بودند و از صمیم دل
دوستش داشتند.
عکسی از شهید همت وجود دارد که وی را در یک فضای کوهستانی در حالی که انگشت شست خود را باند پیچی کرده نشان میدهد که دست بر سینه گذاشته و لبخند زیبایی نیز بر لب دارد. عکاس این عکس (اباصلت بیات) نقل میکند «شوق زیادی داشتم تا «محمد ابراهیم همت»، فرمانده لشکر 27 محمد رسولالله(ص) را ببینم و از ایشان عکس بگیرم. قبل از عملیات «والفجر4» با هماهنگی ستاد تبلیغات جنگ به منطقه عملیاتی
اعزام شدم.
وقتی به منطقه عملیاتی رسیدم که هوا رو به تاریکی میرفت؛ پیرمرد خوشسیمایی به استقبالم آمد، بعد از سلام و احوالپرسی گرم پرسید: پسرم چرا با لباس شخصی آمدهای؟ گفتم: عکاس و خبرنگار هستم. از او پرسیدم چگونه میتوانم حاج همت را ببینم؟ گفت امشب را اینجا بمان تا انشاءالله ببینم فردا خدا چه میخواهد.
آن شب را در سنگر این پیرمرد گذراندم. بعدها فهمیدم ایشان «عمو حسن» از اهالی نازیآباد منطقه جنوب تهران هستند که در تبلیغات لشکر 27 محمدرسولالله(ص) مشغول خدمت است. بجز من و «عموحسن» یک نوجوان 16ساله و یک جوان 25 ساله هم در سنگر بودند. آن شب برای من فراموش نشدنی است؛ ساعت 12شب خوابیدم؛ ساعت 2 بامداد با صدای قرائت قرآن کریم از خواب بیدار شدم و بیرون رفتم. دیدم در فاصله 10 متری از سنگر، چالهای را به شکل قبر کندهاند وبچهها در آنجا تضرع و نیایش میکنند. آرام آرام جلو رفتم، دیدم آن جوان با یک شمع کوچک در داخل قبر، نشسته و قرآن میخواند و گریه میکند.
این صحنه برای من تکان دهنده بود صبح از «عمو حسن» پرسیدم: جریان دیشب چه بود؟ «عمو حسن» گفت: این مسائل اینجا عادی است. خیلی از بچهها همین کار را میکنند. در هر حال با راهنمایی و حمایت «عمو حسن» شهید همت را کنار یک تانکر آب در حالی که آماده میشد تا وضو بگیرد ملاقات کردم و آن عکس مشهور را گرفتم.
فردای آن روز عملیات شروع شد. قبل از عملیات شهید همت برای جمع رزمندگان سخنرانی کرد و گفت: «به شما برادران و عزیزانم با اطمینان میگویم که تاریخ، بعد از مقطع صدر اسلام، مثل شما انسانهای پاک سرشت، شجاع، ایثارگر و شهادتطلب به خود ندیده است. بدانید که مردم ولی نعمت ما هستند، ما هم سرباز کوچک آنها هستیم و از وجب به وجب خاکمان دفاع میکنیم و نمیگذاریم در دست دشمن
باشد...
قدرتطلبی، انسان را در دنیا و آخرت به تباهی میکشد و بدانید که نسلهای آینده به شما غبطه خواهند خورد؛ در حال حاضر که من حقیر با شما بزرگواران صحبت میکنم، مردم در گوشه و کنار کشور عزیزمان دست به دعا گرفتهاند و از خداوند متعال میخواهند در عملیاتی که در پیشرو داریم، پیروزی بزرگی را برای ملت عزیزمان به ارمغان بیاوریم. بله عزیزانم، راه درازی را در پیش داریم، عملیاتی با رمز. . «یا الله» اجرا خواهد شد. برادران عزیزم، من مخلص تک تک جوانان و پیرمردان هستم که الان در اینجا حضور دارید، انشاءالله مرا حلال کنید.»
بعد از سخنان «شهید همت»، «حاجی بخشی» و «عمو حسن» شروع به میدانداری کردند و توان رزمی رزمندگان را با روحیه بخشی چند برابر ساختند.
عملیات کربلای 5 که شروع شد «عمو حسن» غیرتش قبول نکرد توی چادر تبلیغات بماند، اسلحه به دست گرفت و راهی خط شد و در بحبوحه عملیات آسمانی شد و رخت شهادت بر تن کرد. آنانی که در مراسم تدفینش شرکت داشتند گفتند که پیکرش سر در بدن نداشت.»
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۴۵۵۲۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برگزاری جشن تولد برای خالو قنبر راستگو هنرمند محبوب هرمزگانی
دریافت 62 MB
به گزارش خبرنگار مهر، جمعی از مسئولان شهرستان میناب در همراهی با هنرمندان این شهرستان در روستای بازیاری و منزل شخصی خالو قنبر راستگو هنرمند محبوب و جفتی نواز با تجربه هرمزگانی سالروز ولادت او را جشن گرفتند.
کد خبر 6087856