کرامات اولیاء خدا و جایگاه آن در اسلام
تاریخ انتشار: ۱ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۴۵۸۵۱۸
حتماً تا به حال شنیده و یا خوانده اید که برخی از اولیاء خدا کرامات خارق العادهای دارند؛ مثلاً چشم باطن بین و برزخی دارند، قدرت طی الأرض دارند (در یک لحظه میتوانند درآن سوی عالم حضور داشته باشند)، زبان حیوانات را میفهمند، از آینده خبر میدهند؛ حتی ممکن است شما نیز آنها را از نزدیک دیده باشید و تحت تأثیر شخصیت آنها قرار گرفته باشید؛ اما سؤال اینجاست که چرا با همهی این ویژگیها و تواناییهایی که دارند، از این راه برای گسترش اسلام استفاده نمیکنند و از این طریق موجب گرایش جوانان دنیا به اسلام نمیشوند؟ و چرا خود این بزرگان در زمان حیاتشان از این کرامات سخنی نمیگویند و آن را مستند نمیکنند؟
کرامات اولیاء چیست؟
کرامات از نظر قرآن یعنی بزرگداشت و اکرام نزد خداوند، و بنده ای که نزد خدا محترم وبا ارزش باشد دارای کرامات است .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تفاوت کرامات اولیاء و معجزه پیامبران
تفاوت کرامات اولیاء و معجزات پیامبران در این است که پیامبران مامور به اعلام آن هستند تا در برابر مردم حجت و دلیلی داشته باشند؛ اما صاحب کرامت برای پوشیده نگهداشتن کرامت سعی و کوشش مینماید مگر هنگامی که برای قانع کردن گمراهان مجبور به نشان دادن آن شود.
فلسفه کتمان کرامات اولیاء در اسلام
باید گفت که دین اسلام دینی است که نسبت به «عقل و عقلانیت» توجه ویژهای دارد؛ در کتاب شریف «کافی» که گنجینهی ارزشمندی از معارف اهل بیت علیهمالسلام است، شیخ کلینی قبل از بیان هرچیزی، کتاب عقل و جهل را میآورد و احادیث وارده در این باب را ذکر میکند؛ در روایات ما عقل به عنوان حجت نهان، و پیامبران و امامان به عنوان حجت آشکار نام برده شده اند.
قرار نیست عقل و امور عینی را کنار بگذاریم و با غیب و پیشگویی به دنبال اصلاح جامعه برویم؛ تاکید اسلام بر عقلانیت است؛ البته عقلانیتی که از وحی کمک میگیرد؛ زیرا عقل انسان به تنهایی نمیتواند عاری از خطا باشد؛ در واقع عقل برای پیمودن مسیر کمال، لازم است، اما کافی نیست؛ از اولین کلام وحی «اقرء» تا آیات «أفلاتعقلون»، «قل هاتوا برهانکم» و .. بشر موظف است با استعانت از عقل، راه مستقیم را پیدا کند.
بنابراین راه تبلیغ اسلام، کرامت رو کردن نیست که اگر چنین بود اهل بیت و حضرت رسول صلوات الله علیهم، به مباحثه و مناظره و برهان عقلی روی نمیآوردند؛ عصر، عصر عقلانیت است و برای دفاع از دین خدا، عقل و برهان، بهترین سلاح است که بسیاری از علما از همین طریق به محاجه با ملحدین، اهل کتاب و.. پرداخته اند.
علت کتمان کرامات اولیاء توسط علماء
۱ - تناسب گمنامی و کتمان با تقوا و اخلاص
عارف واقعی با رعایت تقوا، نخست بر اعضای بدن خود مسلط میشود؛ سپس رفته رفته میتواند بر دیگر انسانها نیز تسلط روحی پیدا کند و در مرحله بالاتر، قدرت روح او به حدی میرسد که باطن شخص مقابل را تشخیص میدهد که از این قدرت معنوی به «چشم برزخی» و «نگاه باطنبین» تعبیر میشود؛ لذا تقوا و اخلاص با گمنامی و کتمان تناسب دارد و به تعبیری کتوم بودن (پنهان کردن و فاش نکردن) یکی از مراحل تکامل معنوی انسان است.
۲ - پرهیز از استفاده از موقعیتها و فرصتها
آنچه از کرامات اولیاء الله نقل شده خیلی از اوقات حاصل نقل حالاتشان توسط اطرافیان آنهاست؛ زیرا آنان در صدد نبودند که از این فرصت و موقعیت، مانند بعضی از عرفانهای نوظهور امروزی، دکانی برای خود درست کنند و اگر غیر از این باشد، باید در درستی و راستی آنها شک کرد؛ البته گاهی اوقات به صورت موردی، بنابه دلایلی مطالبی را به عدهای میگفتند و یا اتفاقاتی رخ میداد که دیگران پی به بعضی از حالات آنها میبردند؛ گاهی اوقات نیز تاکید بر این داشتند که تا زنده اند نباید ماجرا بازگو شود.
۳ - هدف نبودن صدور کرامات
صاحبان کرامات معتقدند این قبیل کرامات، در مقابل آنچه از خدا دریافت کرده اند (محبت خدا) ناچیز است، پس چرا باید برای داشتنش مباهات کنند؟ یعنی آنها به قصد اطاعت فرمان الهی مقید به آداب شرع مقدس میشوند و اطلاع از امور غیبی و صدور کرامات و کارهای خارق العاده، از کمترین چیزهایی است که نصیب آنها شده است؛ چه دارای کرامت باشند و چه نباشند، اعتراضی به درگاه الهی روا نمیدارند؛ نکته اینجاست که اگر آنها به قصد رسیدن به مقامات عرفانی و کرامات و جلب توجه مردم، به عبادت بپردازند، دچار خودبینی و هواپرستی و در واقع مبتلا به شرک شده اند؛ آنها معتقدند که خدا را فقط برای رسیدن به او باید پرستید.
فرق بین مرتاض و اولیاء خدا
فرق اساسی بین مرتاض و، ولی الهی این است که یکی برای جلب توجه مردم ریاضتهای سخت میکشد تا از ظرفیتهای روح خدادای و نیروهای موجود در طبیعت سوء استفاده کند، و دیگری برای رضای خدا، خود را ملزم به رعایت واجبات و مستحبات، و ترک محرمات و مکروهات میکند و از این طریق به دنبال جلب محبت و رضای الهی است؛ خداوند نیز به او قدرت تصرف در عالم را میدهد؛ و او هم از آنجایی که به دنبال هوای نفس نیست، از این قدرت خود سوء استفاده نمیکند؛
یکی فقط در همین دنیا تواناییهایی – آن هم به شکل محدود – دارد و دیگری علاوه بر اینکه در این دنیا از مرتاض بالاتر است - و اگر بخواهد میتواند همه آنچه را که مرتاض برای خود دستاورد یک عمر تلاش میداند، با استعانت از قدرت لایزال الهی باطل کند و از بین ببرد، در آخرت نیز به خواست الهی سربلند خواهد بود.
ملاک تاثیرپذیری از اولیاء الهی
البته باید توجه داشت که بین اولیاء الهی، از نظر درجه و طی کمالات، فرق وجود دارد؛ همه به یک اندازه توانایی ندارند و همه به یک اندازه قدرت تأثیرگذاری ندارند؛ نباید غافل شد که هرکسی لیاقت ولی خدا و عبد صالح خدا بودن را ندارد؛ بنابراین باید مواظب بود تا فریب برخی از رفتارهای عوام فریب عدهای را نخورد؛ و باید ملاک را بر رفتار و کردار افراد و مطابقت آنها با مسلمات قرآن و روایات قرار داد. منبع: مجله ستاره
منبع: پارسینه
کلیدواژه: اولیای الهی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۴۵۸۵۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
توصیههایی برای انتخاب رشته صحیح و اصولی
روح انسان با توجه به حقیقت «نَفَختُ فِیهِ مِن رُوحی» از خداوند تبارک و تعالی منشأ گرفته و فطرت الهی انسان ذاتاً کمالجو و عاشق وصل به بینهایت و قرب الهی است. میل به آموختن و یادگیری حتی از سنین کودکی، نشانهای از روحیه کمالطلبی انسان است. همانطور که او بزرگتر شده و در تلاش برای کسب آموختنیهاست، درهایی به روی ناشناختهها باز کرده و به اسرار عالم آگاهتر میشود. هر رشته تحصیلی همین خصوصیات را دارد و انسان با ورود به آن به حقایقی ناشناخته آگاهی پیدا میکند.
فرد این احساس و گرایش را در خود مییابد که میخواهد به راز و اسرار اشیا و حوادث اطراف خود آگاه شود. آثار این تمایل و احساس بهصورت محدود و ضعیف از لحظه پیدایش در او مشاهده میشود و بهتدریج که قوای ادراکی او رشد میکند، زمینهها و شرایط لازم برای تبلور آن فراهم میشود و آهسته آهسته آثار و نتایج آن نیز در زندگی او گسترش و تکامل مییابد.
عامل و منشأ اصلی پیدایش و تکامل فلسفه و علم بشری، حس کنجکاوی و حقیقتجویی او است. هر چند عوامل مختلف اجتماعی نیز در این امر تأثیر داشتهاند، ولی شالوده آن را حس کنجکاوی و علمدوستی انسان تشکیل میدهد. به عبارت دیگر، علمدوستی و حقیقتجویی حقیقت فطری بشر است و تفاوتهای کمی و کیفی در تعین و تحقق یافتن این گرایش فطری تحت تأثیر عوامل مختلف اجتماعی قرار میگیرند.
بر اساس همین نیاز فطری، انسان باید با آگاهی و علم پا به دنیای رشد و علمآموزی و آموزش بگذارد. در سنین پایینتر و سالهای ابتدایی تحصیل معمولاً والدین در انتخاب راه نقش پررنگی دارند و مسیر زندگی کودکان در گرو تصمیمات آنان است. اندکی پس از آن و در زمانی که برای روشنتر شدن مسیر زندگی باید رشتهای را انتخاب کنند، برخی دانشآموزان بدون هیچ فکر و داشتن نقشه راهی، فقط درصدد ورود به دانشگاه هستند.
حتی از افرادی میخواهند بدون توجه به استعداد، علایق و... برای آنها انتخاب رشته کرده و به گونهای این رشتهها را کنار هم بچینند که با رتبه کسب شده بتوانند عنوان دانشجو را بدست بیاورند. آنها به این نکته توجه ندارند که این انتخاب، چهار سال از عمر آنها را معطوف به خود میکند و در زندگی و آیندهشان تأثیرگذار است. به همین دلیل است که برخی در دوره تحصیل انصراف میدهند، زیرا متوجه میشوند رشته انتخاب شده، با روحیات آنها سازگار نیست. برخی دیگر نیز با توجه به علایق و توانمندی خود انتخاب رشته کرده و براساس رتبهای که دارند، رشتهای را انتخاب میکنند.
اما خوب است در تمام این مراحل توجه داشه باشیم قرآن کریم و پیامبر اسلام(ص) همواره بر ضرورت علماندوزی و تحقیق و پژوهش تأکید کردهاند. همچنین معارف دینی، گنجینهای از معلومات ناب به ما میدهد که از برکت آن میتوانیم دنیا و آخرت خود را بسازیم.
قدم گذاشتن در مسیری که به یاری مطالعه، تحقیق، پژوهش، تلاش و توکل میتوان به شناخت خود و خداوند دست یافت حتماً یکی از بهترین ثمرات دینپژوهی و بازگشت به فطرت خداجوی انسان است. به یاد داشته باشیم مطالعه رشتههای حوزوی، الهیات و زیرمجموعه آنها تأثیر زیادی در جهانبینی فکری و حوزه عملکردی انسان در این زندگانی و فرصت محدود عمر دارد.
پسندیده است دانشجویان عزیز هنگام انتخاب رشته دانشگاهی به این نکات هم توجه داشته باشند و با علم و چشمی باز دست به انتخاب بزنند و این فرمایش رهبر معظم انقلاب را در نظر داشته باشند که «انتخاب رشته صحیح پایه پرورش استعداد است».
منبع: روزنامه قدس