Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری میزان- رحمان احمدی دروازه‌بان سابق تیم ملی فوتبال ایران گفت: بیرانوند دروازه‌بنای است که زحمات زیادی کشیده تا به این جایگاه برسد و الان هم نان زحماتش را می‌خورد.

رحمان احمدی در گفت‌وگو با خبرنگار گروه ورزشی خبرگزاری میزان، در خصوص دیدار فردای تیم ملی فوتبال ایران مقابل چین در مرحله یک هشتم نهایی جام ملت‌های آسیا، اظهار داشت: به نظرم نباید بازی زیاد سختی برای شاگردان کی‌روش باشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

معتقدم اگر تیم ما بازی را برای خودش سخت نکند نتیجه قابل قبولی رقم می‌خورد. امیدوارم شاگردان کی‌روش با تمرکز بالا پا به میدان بگذارند و در نهایت پیروز از زمین خارج شوند.

وی در مورد تغییرات زیادی که کی‌روش در ترکیب تیمش ایجاد می‌کند، گفت: تیم ملی در این جام ۲۳ بازیکن آماده در اختیار دارد و این نکته بسیار مهم و مثبتی برای کی‌روش است. این بازیکنان کاملا از بازی یکدیگر و خواسته مربی از آنها آگاه هستند و زمانی که سرمربی تیم ملی در ترکیب تیمش تغییراتی ا.یجاد می‌کند باز هم تیم ملی مشکلی پیدا نمی‌کند. تا اینجای جام از ۲۳ بازیکن ۲۱ نفر بازی کرده‌اند که این نشان‌دهنده تیم منسجم و کامل کی‌روش است. به هر حال این نظر سرمربی است که چه کسی بازی کند چون او به خوبی تیمش را می‌شناسد.

دروازه‌بان اسبق تیم ملی فوتبال ایران در مورد عملکرد علیرضا بیرانوند در جام ملت‌های آسیا و درخشش این بازیکن در بازی با عمان تصریح کرد: دروازه‌بانی که زحمت کشیده دارد نان زحمتش را می‌خورد. بیرانوند پس از جام جهانی اعتماد به نفس خوبی پیدا کرده و تیم ملی پیروزی‌اش مقابل عمان را مدیون این بازیکن است. شاید اگر آن پنالتی گل می‌شد تیم ملی الان شرایط دیگری داشت به این دروازه بان تبریک می‌گویم و امیدوارم درخشش او ادامه داشته باشد.

احمدی در پایان در مورد شانس قهرمانی تیم ملی ایران در جام ملت‌های آسیا خاطرنشان کرد: تیم ملی با شرایطی که الان دارد می‌تواند قهرمان شود. من بازی‌های ژاپن را هم دیده‌ام و به نظرم هر چند آنها خیلی مرموز هستند، ولی مشکل‌ساز نیستند. به همین دلیل شاگردان کی‌روش از شانس بالایی برای قهرمانی برخوردارند.

انتهای پیام/

منبع: خبرگزاری میزان

کلیدواژه: جام ملت های آسیا میزان رحمان احمدی علیرضا بیرانوند ایران عمان ژاپن چین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۴۸۵۰۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دینگونک؛ هیولایی مرموز که استعمارگران را می‌ترساند! (+عکس)

 این هیولاماهی وحشتناک بود، طول آن حداقل ۴ یا شاید ۵ متر بود. سر بزرگ آن بسته به اینکه از چه کسی و در چه زمانی می‌پرسیدید، شکلی شبیه پلنگ، سگ یا سمور داشت. این حیوان از دم قوی و پهن خود برای عبور از جریان رودخانه‌های شرق آفریقا استفاده می‌کرد.

به گزارش فرادید، برخی گزارش کرده بودند که عاجش مثل عاج یک شیر دریایی سفید و بلند و فلس‌هایش مانند یک آرمادیلو نفوذناپذیر بود. پاهایش به بزرگی یک اسب آبی بود. بله تعجب نکنید این ماهی چهارپا داشت، اما چنگال‌هایش به تیزی چنگال‌های تی‌رکس بود! جان آلفرد جردن درباره پاهای این جانور می‌گوید: «همان ثانیه‌ای که روی دمش ایستاد، به قدری ترسیده بودم که نتوانستم به پاهای او دقت کنم.»

جردن در چادر نشسته بود و پیپ می‌کشید، در حالی که طوفان تابستانی در مستعمرات بریتانیا در شرق آفریقا کولاک می‌کرد. اوایل سال ۱۹۰۹ او این جانور قدیمی مخوف را توصیف کرده بود؛ جانوری که به گفته خودش آن را یک یا شاید چند سال قبل، حین شنا کردن وسط انشعابی که دریاچه ویکتوریا را تغذیه می‌کرد، دیده بود.

اینطور به نظر می‌رسید که جردن، شکارچی معروف حیوانات بزرگ بریتانیایی و شکارچی بدنام عاج، مشغول آب و تاب دادن به داستانی برای میزبانش، اِدگار بیچِر برانسون، شکارچی آمریکایی است. اما برانسون از کارکنان جردن پرس و جو کرد و فهمید گزارش‌های آن‌ها متفاوت است. او گزارش داد برخی از مردم بومی سواحل شمالی دریاچه ویکتوریا این هیولاماهی را «دینگونِک» می‌نامند. 

جردن تنها مسافر سفیدپوستی نبود که از مواجهه با دینگونک خبر می‌داد. سال ۱۹۰۰، کلِمِنت هیل، ناظر بریتانیایی تحت‌الحمایه آفریقا، سوار یک کشتی بخار در آب‌های شمال شرقی دریاچه ویکتوریا بود که چیزی با سر و گردن از اعماق دریا بیرون آمد و سعی کرد یک ملوان را از سینه کشتی بیرون بکشد.

یکی از نویسندگانی که داستان را پس از مرگ هیل بازگو کرده، خاطرنشان میکند: «او کاملاً مطمئن بود این جانور تمساح نیست.» این گزارش به داستان‌های افراد دیگر از مواجهه‌شان با این هیولاماهی، به افسانه‌های رو به رشد دینگونک در دهه ۱۹۱۰ اضافه شد. 

گفته می‌شود دینگونک‌ها در انشعابات دریاچه ویکتوریا زندگی می‌کنند، مانند رود ویکتوریا نیل، نزدیک جینگا، اوگاندا که در تصویر می‌بینید

این لحظه‌ای بود که اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها به این نتیجه رسیدند که در آفریقا هر چیزی ممکن است پیدا شود، مهم نیست چقدر ترسناک یا خارق العاده! این خاک فقط زیستگاه فیل‌ها و اسب‌های آبی نبود، بلکه محل زندگی فیل‌ها و اسب‌های آبی کوتوله نیز بود که اکنون در باغ وحش‌های لندن و نیویورک به نمایش گذاشته شده‌اند. برای ذهن استعماری کاملاً منطقی بود که هنوز در اعماق آفریقا چیزهای زیادی برای کشف کردن وجود دارد. 

سال ۱۹۱۷، جردن درباره رویارویی با یک دینگونک نوشت: «مقابل من یک هیولای کاملاً ناشناخته وجود داشت که من نخستین نفری بودم که باید آن را ضبط می‌کرد.» او همان رویکرد را به آن موجود داشت که اکثر کاشفان سفیدپوست در کل قاره آفریقا دارند: هیجان مالکیت بر او چیره شد. او تفنگش را بلند کرد و به دینگونک درست پشت گوش پلنگی اش شلیک کرد. به نظر می‌رسد تمام داستان‌های رویارویی یک کاشف سفیدپوست با این موجود با شکار به پایان می‌رسد. 

جردن نوشته است: «سپس یک اتفاق خارق‌العاده رخ داد. جانور برگشت و رو به ساحل، مستقیم به هوا پرید. قد آن در حالت ایستاده ۳ یا ۳.۶۵ متر به نظر می‌رسید. بعد از آن چه اتفاقی افتاد، نمی‌دانم، چون دل و جراتم را از دست داده بودم و داشتم با دست و پا زدن از ساحل بالا می‌رفتم.» جردن برای یافتن جسد موجودی که مطمئن بود کشته، باز به رودخانه بازگشت، اما جستجوی او بی‌فایده بود. 

بیشتر آنچه در دنیای انگلیسی زبان امروز در مورد باورهای مردم بومی در مورد دینگونک می‌دانیم، از طریق گزارشات همین کاشفان سفیدپوست و استعمارگر بدست آمده است. در آن گزارشات دست دوم و سوم، این موجود که نویسندگان غیربومی گاهی و شاید به اشتباه از آن به عنوان اُل-اوماینا و لوکوآتا یاد می‌کنند، هنوز هم ترسناک به نظر می‌رسد، اما حضور آن اغلب منادی خوشبختی، محصول عالی و گله‌ی پررونق و عدم‌حضور آن بدشگون است. 

اگر معنای ژرف و پنهان این داستان‌ها را درک کنیم، روشن است که جوامع بومی از چیز دیگری بسیار بیشتر می‌ترسیدند: موزونگو؛ یعنی خود خارجی‌ها. کسانی که هیولایی به نام لوکوآتا را می‌شناختند، معتقد بودند جهانگردان این موجود را با قصد و نیت و به‌عنوان وسیله‌ای برای قربانی کردن طاعون کشته‌اند و درست همانطور که انتظار میرفت، زمانی که جردن حدود سال ۱۹۰۸ به دینگونک شلیک کرد، یک بیماری مرگبار، جوامع بومیان ساحل شمالی دریاچه ویکتوریا را فرا گرفت.

وقتی دینگونک ناپدید شد، این جوامع آسیب دیدند. از این گذشته، آن‌ها از این موجود نمی‌ترسیدند: فقط مردان سفیدپوست در برابر این هیولاماهی، لرزه به جانشان می‌افتاد.

تا به امروز، هیچ مدرک علمی قطعی مبنی بر وجود دینگوک به دست نیامده است. با این حال، این موجود همچنان در افسانه‌ها و داستان‌های محلی در اطراف دریاچه ویکتوریا زنده مانده است.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • ماجرای پاسخ عجیب بیرانوند به یک سوال؛ وقتی خبرنگار از همه جا بی‌خبر بود!
  • چگونه صد‌ها تن شاه خرچنگ پس از صید، پردازش و فرآوری می‌شوند؟ (فیلم)
  • پس انداز به روش ژاپنی‌ها را یاد بگیرید
  • ۱۰ گنج گمشده بزرگ تاریخ | داستان‌هایی خواندنی از گنج‌های مرموز دنیا
  • این استقلال دلیل قهرمانی پرسپولیس است
  • قول می دهم این پرسپولیس قهرمان می شود/ این استقلال شکل قهرمانی نیست
  • دینگونک؛ هیولایی مرموز که استعمارگران را می‌ترساند! (+عکس)
  • مورایس: بیرانوند و کنعانی زادگان که ستاره نیستند، فقط ما ستاره داریم!
  • احترام نظامی بیرانوند به هواداران پرسپولیس / فیلم
  • دروازه‌بان شمس‌آذر رقیب جدی گلرهای ملی‌پوش! (عکس)