سپیده قلیان در روزهای بازداشت؛ هدف اصلی براندازی نظام بود
تاریخ انتشار: ۶ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۵۲۱۰۱۳
عکسها و فیلمهای سپیده قُلیان در تجمعات نشان میدهد که هر جا اسماعیل بخشی در حال لیدری است، او هم با فاصله کمی در حال تصویربرداری است! همانطور که خودش میگوید وظیفه خبررسانی از اغتشاشات هفت تپه و تهیه عکس و فیلم از آنها را برای رسانههای ضد انقلاب بر عهده داشته است.به گزارش بلاغ
به گزارش حوزه دولت خبرگزاری فارس، عکسها و فیلمهای سپیده قُلیان در تجمعات نشان میدهد که هر جا اسماعیل بخشی در حال لیدری است، او هم با فاصله کمی در حال تصویربرداری است! همانطور که خودش میگوید وظیفه خبررسانی از اغتشاشات هفت تپه و تهیه عکس و فیلم از آنها را برای رسانههای ضد انقلاب بر عهده داشته تا از این طریق به تحریک والتهابات بیشتر فضا کمک کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قُلیان در بازداشت به صراحت بیان دارد: سپیده قلیان هستم دانشجوی رشته دامپزشکی از شهرستان دزفول در تجمعات اخیر هفت تپه بازداشت شدم. گرایش سیاسی ام کمونیست -مارکسیست است و به همین خاطر در این تجمعات کارگری هفت تپه حضور پیدا کردم. چند سال گذشته از طریق فضای مجازی و برای مثال نشریه «منجنیق» که خط مشی کمونیستی داشت به این گرایش سیاسی علاقمند شدم، شروع کردم به مطالعه و کتاب خواندن و اخباری در مورد وضعیت و فرامین کارگری و کمونیسم هم منتشر میکردند و از این طریق به عناصر کمونیستی که در تهران و خارج از کشور بودند از طریق همین فضای مجازی وصل شدم که در اصطلاح کمونیستی خودمان به اینها میگوییم رفیق.
در تجمعات اخیر هفت تپه با رفقایمان در خارج و داخل ایران به دنبال این بودیم که تجعات را سیاسی تر و امنیتی تر کنیم چون مطالبه ای که داشتند ایجاد شوراهای مستقل کارگری و مطالبات کمونیستی بود، ما موافق شوراهای اسلامی کار نبودیم و با آنها مقابله میکردیم و از این طریق میخواستیم هر چه بیشتر روی قضیه هفت تپه زوم کنیم و از هر طریقی شده فضای آنجا را سیاسی تر کنیم که بعد به مطالبه خودشان که شوراهای مستقل کارگری و همینطور در ادامه جمهوری شورایی و انقلاب کارگری هست برسیم.
برای مثال یکی از کارهایی که ما در هفت تپه انجام دادیم، این بود که با افرادی خارج از کشور ارتباط داشتیم و اخبار و تصاویر هفت تپه را برایشان ارسال میکردیم. یکی از همین رفیق های کمونیست من که به تازگی به ترکیه مهاجرت کرده، امید اقدمی بود. امید فعالیتش را در آنجا ادامه میداد و همچنان با من در ارتباط بود دو روز قبل دستگیری ام به من گفت ادامه این اعتصابات بی نتیجه خواهد بود،اگر میتوانی به گوش کارگران برسان که یک بیانیه محکم و قوی بدهند . همین فرد در ادامه به من گفت من برای تو یک مطلب میفرستم در این مطلب از مردم عادی معلمان پرستاران دانش آموزان و بازاریان میخواهیم که به اعتصاب هفت تپه بپیوندند و این اعتصاب را همگانی تر و گسترده تر کنیم!
آن مطلب را 500 سری چاپ کرد و برایم فرستاد ما و دوستان کمونیست خارج از کشور و عناصر داخلی، هدفمان از این کار این بود که اعتراضمان را به تمامی صنف ها برسانیم و مدل بر اندازیمان این بود که وقتی اعتراضات به همه صنفها از بازاریان، پرستاران، کارگران و... کشیده شد پس از به خیابان کشاندن تمامی اقشار جمهوری شورایی برپا شود و این جمهوری با انقلاب کارگری و براندازی نظام صورت میگیرد.
در سه روزی که من در تجمعات حضور داشتم فیلم و عکس و مستندات تهیه میکردم و از طریق تلگرام به دو دوستم با نام های شیرین نجفی و علیرضا اعظمی در خارج از کشور میفرستادم. شیرین نجفی خبرنگار آمد نیوز بود که یک رسانه برانداز است. او ساکن ترکیه است و فیلم های من را بدون کم و کاست در کانال آمد نیوز منتشر میکرد و بعد هم برای علیرضا اعظمی میفرستادم که او هم یکی از دوستانم است و ساکن هلند است. او نیز خبرنگار آموزشکده لیبرال برانداز توانا است و علیرضا هم بی کم و کاست آنها را چه در کانال توانا و چه در صفحه خودش در توئیتر منتشر میکرد. ما هدفمان متشنج کردن بیشتر فضا بود و میخواستیم اخبار را بیشتر منتشر کنیم و رفقای کمونیستی ام چه در داخل و چه در خارج از کشور کمک میکردند در انتشار این اخبار و بزرگنمایی این اعتراضات که در آخر ما به هدف خودمان، یعنی بر اندازی نظام جمهوری اسلامی و استقرار جمهوری شورایی برسیم.
اسماعیل بخشی کارگر هفت تپه که گرایش چپی دارد با اعضای شورای صنفی دانشگاه تهران که همگی چپ هستند و مارکسیست- کمونیست هستند در یک خانه تیمی در تهران جلسه ای گذاشتند. این خانه درواقع خانهای تیمی بود که جلسات تشکیلاتی در آنجا تشکیل میشد. در آن جلسه اسماعیل بخشی پیشنهاد داده بود و قرار بر این شد که 16 آذر به دانشگاه تهران برود و یک سخنرانی کند و هدفش امنیتی تر کردن هرچه بیشتر فضای دانشگاه بود.تا به بدنه طبقه کارگر متصل بشوند و از این طریق اتحاد بینشان شکل بگیرد و بعد به بقیه اصناف هم کشیده شود تا بر اندازیمان اجرایی شده و به جمهوری شورایی برسیم ، یعنی کم کم از دانشجویان به بازاریان بعد به معلمان و بعد هم به بقیه اصناف کشیده و گسترده شود. اعتراضات را خیابانی کنیم مصادره کنیم و مطالبات کمونیستی خودمان را از این طریق اعلام کنیم.
منبع: بلاغ مازندران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.bloghnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بلاغ مازندران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۵۲۱۰۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
واکنش عباس عبدی به سخنان مهدی نصیری: اصلاحطلبی و براندازی دو راهبرد غیر قابل جمع است
به گزارش جماران؛ گفت و گوی عباس عبدی تحلیلگر مسائل سیاسی با خبرآنلاین در پی می آید:
پس از گفتگوی آقای نصیری با بیبیسی انتقادهای زیادی بویژه از سوی اصلاحطلبان داخلی مطرح شد دلیل آن چیست؟
واقعیت این است که در این مورد خاص اصولگرایان عزیز هستند که باید موضعگیری صریحی میکردند، آنان که درباره همه چیز برای اعلام موضع پا به رکاب هستند در این مورد سکوت کردهاند. ولی چون نمیخواهند به انتساب گذشته ایشان اشاره شود یا به این علت که به درستی گمان میکنند موضعگیری آنان فاقد نفوذ است زحمت این کار را بر دوش اصلاحطلبان انداختهاند.
فکر میکنید که چرا آقای نصیری فرایند عبور از منتهیالیه حکومت را تا منتهیالیه اپوزیسیون طی کرده است؟ و چرا با ایشان برخورد نشد و به راحتی اجازه خروج هم داشتند.
واقعیت این است که گرچه عبور این فاصله از سوی آقای نصیری موجب تعجب است ولی خیلی هم فوری رخ نداده است و چند سال طول کشیده است. این پدیده در میان جناح اصولگرایان حاکم مسبوق به سابقه است و تا کنون افراد زیادی این مسیر را رفتهاند. علت هم این است که آنان از نزدیک شاهد موارد بیصداقتی یا توطئهچینی و دودوزهبازی و در نهایت عمق اندک افکار در آن سو هستند. ابتدا خود را توجیه میکنند و میگویند انشاالله گربه است ولی وقتی زیاد شد از درون خالی میشوند و کافی است یک تجربه منفی شخصی هم پیدا شود و به یکباره از آنها عبور نمایند.
درباره عدم برخورد و آزادی خروج هم بیش از آن که نکتهای متوجه آقای نصیری باشد مربوط به تبعیضها و بیعدالتیهای رفتاری جاری است که موجب میشود کسانی را برای زدن کوچکترین حرفی احضار کنند و برای حجاب چنین تحت فشار قرار گیرند، دیگران با بیان تندترین مواضع آزاد باشند. در واقع باید با همه همینگونه با سعه صدر مواجه شوند. امیدواریم که چنین شود. مبنای رفتار نباید سیاسی باشد باید قضایی محض باشد.
فارغ از اینها به نظر شما ایشان چرا رفت؟
ما وظیفه داریم همان را که گفته باور کنیم مگر این که شواهد دیگری در نقض آن بیان شود. ولی مشکل آقای نصیری این است که به دلائل پیشگفته و سوابق موجود، احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلام شده ایشان همدلی کند، لذا همه در پی یافتن طرح و برنامهای پیچیده در پشت ماجرا هستند. با این حال باید منتظر بود تا حقیقت روشن شود.
به نظرتان آن طرف از او استقبال خواهند کرد؟
پاسخ به این پرسش سخت است. آن طرف نیروهای پراکنده و با وابستگیها و کارفرمایان سیاسی و فکری و حتی مادی گوناگونی هستند. بعلاوه در سطح اظهار نظر که افراد حرفهای خودشان را میزنند ولی در سطح همکاری بعید میدانم که با وجود چنین وضعی اعتماد کسی برای اقدام عملی جلب شود.
به عنوان آخرین سوال فکر میکنید ایده او برای کسانی جذاب است؟
دنیای سیاست بیش از این که دنیای ایدهها باشد دنیای قدرت است. میان قدرت و ایده باید رابطه نزدیکی باشد. این حرفها را دیگرانی هم در خارج زدهاند ولی بسرعت به حاشیه رفتهاند. در شرایط کنونی همان کسانی که علیه آنان حرف میزد، قدری از این فضا بهرهمند میشوند. به نظرم یک دو راهی قرار خواهد داشت که هر دو سویش زیان است.
ولی ایده او بیشتر ناشی از این است که سیاست به امری شخصی تقلیل یافته و گویی ارادههای افراد به تنهایی منشأ اثرات تعیین کننده است. بعلاوه براندازی قابل جمع با اصلاحطلبی نیست. فارغ از این که با کدامیک موافق باشیم یا خوب بدانیم راه میانبری هم وجود ندارد. برخی خواستهاند تحت عنوان تحولخواهی راه میانه نشان دهند در حالی که تحولخواهی بر مضمون و محتوا تاکید دارد که هم میتواند شامل اصلاحطلب شود و هم برانداز.
در حالی که این دو شیوه فعالیت سیاسی هستند. مثل زمان انقلاب که همه برانداز شدند با محتواهای کاملا متفاوت و حتی متضاد از یکدیگر. شیوه و راهبرد سیاسی قابل میانبر زدن نیست.