«قتل در پرستشگاه آنوبیس»؛ لیندا اس. رابینسون؛ ترجمه زهرا نی چین؛ نشر قطره ماجراهای معبد مرگ!
تاریخ انتشار: ۸ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۵۴۲۸۵۰
«قتل در پرستشگاه آنوبیس»
نویسنده: لیندا اس. رابینسون
ترجمه: زهرا نی چین
ناشر: قطره، چاپ اول: زمستان 1396
250 صفحه، 20000 تومان
****
هشتمین کتاب در سری آثار ادبیات پلیسی در نشر قطره کتابی است با عنوان «قتل در پرستشگاه آنوبیس» که مخاطبان حرفهای ژانر احتمالا از عنوان آن متوجه میشوند اثری است در ذیل ادبیات پلیسی/باستانی.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«قتل در پرستشگاه آنوبیس» اثر نویسندهای است به نام لیندا سوزان رابینسون که در سال 1951، در آمریکا متولد شده است. رابینسون مدرک دکترای انسانشناسی دارد، نویسندهی آثار عاشقانه است، و در عین حال رمانهای جناییاش مخاطبان بسیاری دارد. کاراکتر اصلی داستانهای جنایی/باستانی او مردی است به نام «مِرن» ملقب به «چشم و گوش فرعون» که اول بار در همین کتاب «قتل در پرستشگاه آنوبیس» (1994) ظهور کرد.
مرن، مردی است باهوش، باوقار و تیزبین که به دستور فرعون مسئول رسیدگی به جنایتی شده است که در معبد آنوبیس روی داده. فرعون در این ماموریت پسر او «کیسن» را هم همراهش کرده. کیسن البته پسر واقعی مرن نیست، و او را سالها پیش به این مرد فروختهاند، اما مودت میان این دو کم از یک پدر-پسر واقعی ندارد.
آنوبیس، در مصر باستان به عنوان خدای مرگ و تدفین شناخته میشود. او را همیشه با سرِ شغال تصویر کردهاند. داستان با ماجرای قتلی در معبد آنوبیس آغاز میشود؛ آنجا که مردی به نام هورمین را به قتل میرسانند. جسد او در حالی که چاقویی در گردنش فرو شده، پیدا میشود. هورمین؛ مرد مقتول، شخصیت عجیبی بوده است. او مردی کوشا و با پشتکار بوده که به دنبال ترقی در دستگاه پادشاهی فرعون بوده، و اتفاقا چندی قبل از مرگش به عنوان کاتبی نائل آمده بود. از طرفی آدمی بوده است بداخلاق، عنق و متکبر که دشمنان بسیاری داشته. وقتی کارآگاه داستان، یعنی مرن، سراغ خانوادهاش میرود متوجه میشود هیچ کدام از آنها با او سر سازگاری نداشتند. سکلت، زنِ پیر هورمین، از دست او شاکی است به خاطر این که تمام ثروت و محبتش را به پای زن جوانش، بلتیس ریخته است. پسران او از این زن؛ ایمستی و دیاپر قبل از مرگش از او خواسته بودند که زمینها و مزارعی را به نام آنها کنند و به همین دلیل مشاجراتی با هم داشتند. از طرفی هورمین زنی لوند داشته که صبح تا شام به خودش میرسیده و انتظار داشته هورمین او را در جواهرات غرق کند. همین موضوع موجب شده بود که خانوادهی هورمین از بلتیس کینه داشته باشند. حتی روزی که مرن سراغ این خانه و خانواده را میگیرد، آنها را در بلبشوی نزاعی خانوادگی پیدا میکند. بلتیس هم برای مرن حرفی برای گفتن دارد، و آن اینکه اگر کسی شوهرش را کشته باشد، آن زن و پسران او هستند چرا که آنها نمیخواستند نام بلتیس و پسرش در وصیتنامهی هورمین بیاید. اما دامنهی دشمنان یا کسانی که از مقتول دل خوشی نداشتند، وسیعتر از خانوادهی اوست. «سِدی» آبرسان معبد آنوبیس به کیسن، دستیار و پسر مرن میگوید، چند بار هورین را در روستای قبرسازها دیده است و متوجه شده مردم آن روستا از هورمین متنفرند، چرا که همه از او دوری میکنند؛ گویی او مردِ ناخوشایند و خطرناکی است.
بیشترین پیچیدگیها در این میان، در خانوادهی هورمین مقتول است. زن پیر، دو پسرش و در جبههی مخالف آن، زن فتاّن هورمین کلاف ِ قتل را تودرتوتر میکنند. ایمستیریال پسر ارشد، مردی است که نمیتواند ادای مقصود کند، لکنت دارد، اما در عوض هیکلی است و قدرتمند. دیاپر را میتوان پسرِ زیرک خانواده خواند. او همان فرزندی است که پیش از قتل هورمین پیش او رفته بود تا برای برادرش، ایمستی میانجیگری کند. ایمستی خواهان مزرعه و زمین بود اما خودش نمیتوانست با پدرش حرف بزند. اما داستان تنها به قتل هورمین محدود نمیشود. دیری نمیپاید که پروندهی قتل در معبد آنوبیس، پیچپیدهتر و گستردهتر میشود. بعضی از مظنونین به قتل، خود به قتل میرسند و حتی یکی از پسران هورمین هم میمیرد. رمان «قتل در پرستشگاه آنوبیس» به همین واسطه، و به دلیل همین زنجیرهی اتفاقات است که مخاطب را تا پایان قصه با خود همراه میآورد.
«قتل در پرستشگاه آنوبیس» قصهای است پرکشش و پرتعلیق که در عین حال فضایی جذاب دارد. لیندا اس. رابینسون از طرف دیگر؛ در این کتاب به خوبی جغرافیا، تاریخ و سلوک مردمان مصر باستان را به نمایش گذاشته است، به طوری که میتوان نوشت این کتاب توامان در کنار قصهگوییاش، اطلاعات در خوری از تاریخ مصرباستان به مخاطب ارائه میدهد. بالاخره، یکی از مهمترین عناصر داستانهای جنایی/باستانی، فضا و اتمسفر رمان است، که اولین رمان لیندا اس. جانسون در این ویژگی پرجلوه ظاهر شده است.
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۵۴۲۸۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چاپ مجموعهداستانی درباره شهدای شاه چراغ و اغتشاشات ۱۴۰۱
به گزارش خبرگزاری مهر، مجموعهداستان «مرمرهای سرخ» نوشته سودابه حمزهای به تازگی توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر و روانه بازار نشر شده است. اینکتاب درباره شهدای حمله تروریستی به حرم شاهچراغ و شهدای اغتشاشات اخیر است.
داستان های این کتاب، داستان های فراخوان خون نگاشت درباره شهدای حرم شاهچراغ (ع) و شهدای اغتشاشات است که از آبان تا دی ماه ۱۴۰۱ توسط نویسنده انقلابی (بنا) با همکاری انتشارات کتاب جمکران برگزار شد و داستان های منتخب به صورت مجموعه داستان منتشر شد.
حمله تروریستی چهارم آبان ۱۴۰۱ فردی مسلح به زایران حرم مطهر شاهچراغ (ع) به شهادت ۱۳ نفر و مجروح شدن ۳۰ نفر از هموطنان منجر شد. این اقدام که مسوولیت آن را گروهک تکفیری داعش برعهده گرفت، موجی از محکومیت در سطح ملی و بینالمللی را در پی داشت.
جامعه اسلامی نمود حرکت ما به سمت تمدن نوین اسلامی است ولی از نظر دشمنان این جامعه اسلامی و مدنیت اسلامی نباید شکل بگیرد زیرا بعد از آن دولت سازی و سپس تمدن نوین اسلامی شکل میگیرد که واقعاً سلطه استکبار و استعمار غرب، آمریکا، صهیونیست و همه را در هم می شکند، بنابراین این اتفاقات اخیر رخ داد.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
صدایش در ولوله جمعیت گم شد دستی از پشت سر روسریاش را کشید. موهایش در هوا پریشان شد خواست از میانشان بیرون بزند که پاره آجری به پیشانیاش خورد درد در تنش پیچید. سرش گیج رفت. به سمت برادرش نگاه کرد که به سویش میدوید. - دارید چیکار میکنید؟ خواهرمه نزنید نزنید لعنتیها! واسه چی خودسر کار میکنید؟ ولش کنید. گرمی خون را روی صورتش حس کرد. چشمهایش جایی را نمیدید. روی زمین افتاد خون آرام آرام از لای موهای پریشانش بر سنگفرش محوطه جاری شد وقتی برادرش او را روی دوش گرفت و به سمت خیابان دوید، صدای نفس نفس زدنش را میشنید.
این کتاب با ۱۱۰ صفحه و قیمت ۷۰ هزارتومان عرضه شده است.
کد خبر 6093337 فاطمه میرزا جعفری