ظریف: در مذاکره هستهای نگرانی ما بخاطر خنجرهایی بود که از پشت میخوردیم| در برابر فشارهای داخل به ستوه آمدیم| آیا درست است که من همزمان توسط نتانیاهو و دوستان داخلی مورد حمله قرار بگیرم؟| اگر این فشارها نبود، برجام میتوانست در همان دو سال اول اجرا، خروج
تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۶۱۶۷۹۷
ظریف با انتقاد از اینکه در این مساله مهم یعنی مذاکرات هستهای و برجام هیچوقت همافزایی داخلی مشاهده نشده است، تصریح میکند: در دوران مذاکره نگرانی ما بیشتر از بابت خنجرهایی بود که از پشت میخوردیم تا خود مذاکره. هیچوقت از دست طرف مقابل به ستوه نیامدیم اما در طول مذاکره و بعد از آن در برابر فشارهای داخل واقعاً به ستوه آمدیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش آفتابنیوز؛ وی با بیان اینکه کمتر کشوری را دیدهام بتواند مثل جمهوری اسلامی بدون هیچگونه ملاحظهای بر اساس دیدگاه خود عمل کند، تصمیم بگیرد یا موضعگیری داشته باشد، ادامه میدهد: اینکه برخی کشورهای عربی در منطقه بدون نظر مثبت آمریکا نمیتوانند زندگی کنند، یک باور ریشهدار در آمریکاست. لیکن آقای ترامپ این وقاحت را دارد که آن را به زبان میآورد. یا این تصور که اگر آمریکا دست از حمایت اینها بردارد، فارسی صحبت میکنند یا هر تصور دیگری که دارند، مسألهای ریشهدار است و منحصر به آقای ترامپ و لیندسی گراهام نیست. متاسفانه آمریکاییها این وقاحت را پیدا کردهاند و باعث شرمندگی ماست که حکام کشورهای منطقه بدون هیچگونه عکسالعملی اجازه این وقاحت را به آقای ترامپ دادهاند تا به زبان بیاورد.
ظریف بابیان اینکه همواره معتقد به تعامل سازنده با دنیا بوده و اکنون هم معتقد است تعامل با دنیا به نفع جمهوری اسلامی تمام خواهد شد، در عین حال میگوید: هیچوقت نمیتوانم بپذیرم که تعامل سازنده با دنیا رمز حیات و بقای ما باشد و بدون تعامل نتوانیم زنده بمانیم. ما باید زنده، پرنشاط و فعال باشیم و تعامل سازنده، باعث افزایش نشاط و بالندگی ما و کشور شود.
رئیس دستگاه دیپلماسی با بیان اینکه امروز با روایتهای مختلف گفتمانی در دنیا روبهرو هستیم و اگر نگوییم ناشی از انقلاب اسلامی است، یکی از عوامل ایجادکننده آن حتماً جمهوری اسلامی به شمار میرود، ابراز عقیده میکند: جمهوری اسلامی از عوامل موثری است که مانع یک سلطه یا هژمونی گفتمانی شده است.
وی در عین حال در مقام قدرشناسی از وجود پشتوانه مردمی و مقاومت مردم و نیروهای مسلح که بدون آن تلاشهای دیپلماتیک به هیچ جا نمیرسد، میافزاید: اگرچه مذاکره برای بعضیها امر مذمومی است ولی تکتک دستاوردهای ما از طریق مذاکره به دست آمده است. مذاکرهکننده بدون پشتوانه ملی و توان و حمایت مردم هیچ نیست ولی دستاورد میدانی بدون مذاکره به نتیجه عملی نمیرسد.
وی در تشریح فرازهایی از تلاش جمهوری اسلامی در عرصه بینالمللی، به پیشنهاد گفتوگوی تمدنها که به اعتقادش یک پیشنهاد شیک و صرفا یک حرکت دیپلماسی عمومی نبوده اشاره میکند و در اینباره چنین نظرمیدهد: برخی میگویند گفتوگوی تمدنها، یک طرح تبلیغاتی و غیرعملیاتی بود؛ اما فراموش نکنید پیشنهاد گفتوگوی تمدنها در زمانی که آمریکاییها استیلای گفتمانی خود را در دسترس میدیدند، مطرح شد. یعنی ایران در برابر پارادایم مبتنی بر حذف، پارادایم فراگیری و تفاوت ماهوی در حکمرانی جهانی را مطرح کرد. این بحث بسیار مهمی است که با تمام سیاستهای آن روز ایالات متحده در تضاد بود ولی ایالات متحده جرأت نکرد با آن مخالفت کند و لذا مجبور شد به اجماع بپیوندد.
ظریف تاکید میکند: مخالفت آمریکا با این ایده را در سال ۲۰۰۱ به وضوح میتوان دید. آمریکاییها به بهانه جنگ علیه ترور و ۱۱ سپتامبر حتی اجازه ندادند زمان مناسب برای بحث گفتوگوی تمدنها در سال گفتوگوی تمدنها در مجمع عمومی سازمان ملل متحد اختصاص یابد. یعنی تا این حد مخالف آن بودند و قصد داشتند از هر فرصتی استفاده کنند. آن زمان از بحث ۱۱ سپتامبر به قول آقای بوش - جنگ علیه ترور - استفاده کردند تا گفتوگوی تمدنها را کمرنگ کنند و با فاصله دو سه سال از طریق دو متحدشان پیشنهاد ائتلاف تمدنها را مطرح ساختند تا مبنای فراگیری در گفتوگوی تمدنها را با جایگزینکردن ائتلاف با گفتوگو از بین ببرند چون ائتلاف ذاتا بر مبنای حذف یک یا چند دشمن واقعی یا فرضی است و نه فراگیری. گاه در جمهوری اسلامی دستاوردهای خود را دستکم میگیریم در حالیکه گفتوگوی تمدنها دستاورد پارادایمی برای جمهوری اسلامی بود.
ظریف به تلاشهای دامنهدار آمریکا در ۴۰ سال اخیر اذعان میکند و در تشریح مهمترین فراز آن یعنی قراردادن ایران تحت فصل هفتم شورای امنیت میافزاید: آمریکا به هر دلیلی - نمیخواهم مجددا دولت نهم و دهم را نقد کنم - توانست شش یا هفت قطعنامه تند و تیز علیه ایران تصویب کند. قطعنامه ۱۹۲۹ علیه ایران در تاریخ شورای امنیت کمسابقه است. این دستاورد برای آمریکا مهم بود و از دست دادنش هم در جریان برجام مهم بود. برای ما هم باید مهم باشد که همینگونه است. وقتی قطعنامه ۱۹۲۹ تصویب شد، خیلیها میگفتند حتی اگر ایران کل برنامه هستهای خود را تعطیل کند و در یک سینی بگذارد و مانند لیبی تقدیم آمریکا کند، باز هم نمیتواند از زیر قطعنامههای فصل هفتم سالم بیرون بیاید. این تحلیل عمومی بود ولی توانستیم کل برنامههای هستهای و دستاوردها را حفظ کنیم و قطعنامهها را هم باطل کنیم.
وی ادامه میدهد: مشکل ما سر ده بیست سانتریفیوژ نیست. خیلی فرق نمیکند که ۶۰۰۰ سانتریفیوژ داشته باشیم یا ۲۰ هزار سانتریفیوژ؛ اگر سوخت بوشهر را میخواهیم ۱۹۰ هزار سانتریفیوژ از این مدل باید داشته باشیم که این تعداد در نطنز جا نمیشود چون نطنز کلا جای ۵۴ هزار سانتریفیوژ را دارد. بنابراین عاقلانه است دنبال سانتریفیوژی برویم که تولیدش بالاتر باشد تا بتوانیم با استفاده از همین ساختمانهایی که در نطنز ساخته شده است سوخت بوشهر و حتی فراتر از آن را تأمین کنیم. آنچه مهم بود، تعداد سانتریفیوژ و شکل رآکتور آب سنگین اراک نبود. مهم اصل حفظ توان غنیسازی، حفظ فردو و حفظ ماهیت آب سنگین در اراک بود و اینکه بتوانیم برنامه هستهایمان را پیش ببریم وگرنه در قطعنامههای شورای امنیت از ما خواسته شده بود فعالیت تمامی اینها تعلیق شود. میخواستند فردو را گِل بگیرند، میخواستند اراک را با بولدوزر تخریب کنند. نه فقط رآکتور را بلکه پالایشگاه آبسنگین را هم؛ ما اینها را به دست آوردیم یعنی هیچ امتیاز استراتژیکی در حوزه هستهای ندادیم. همه دستاوردهای هستهای را حفظ کردیم. قطعنامههای شورای امنیت را برداشتیم و تحریم را هم لغو کردیم. ما باید این دستاوردها را به رسمیت بشناسیم.
ظریف به بدعهدی آمریکا و اروپا در چارچوب برجام اشاره میکند و با انتقاد از این رفتار آنان میگوید: آمریکا و غرب در اجرای تعهدات اقتصادی خود کاملاً نشان دادند طرفهای مناسبی برای تعامل نیستند. آمریکا نشان داد بدعهد است و اروپاییها هم نشان دادند واقعاً در برابر آمریکا این جرأت را ندارند که درست بایستند. راهاندازی ساز و کار تبادل تجاری با ایران، اگرچه دیرهنگام ولی مثبت است. در عین حال اروپاییها هنوز نتوانستهاند نشان دهند برای پیگیری منافع خود به اندازه لازم سرمایهگذاری میکنند که امیدواریم این جرأت را پیدا کنند و به نظر من از زمان خروج آمریکا از برجام تاکنون، آنکه باخت استراتژیک داشته اروپاست چون نتوانست نشان دهد در نظام بینالملل موقعیتی دارد و این موضوع بسیار حیاتی است. ما چه باختی داشتیم؟ بله، ما فشار اقتصادی را تحمل کردیم اما سوال این است که اگر از برجام خارج شویم، آیا فشار اقتصادی از روی جمهوری اسلامی برداشته میشود؟ ما آمریکا را منزوی و دستاوردهای خود را حفظ کردیم.
وی در عین حال با تاکید بر اینکه برجام را نباید دستاورد یک دولت، یک گروه یا دستاورد دیپلماسی دانست، خاطرنشان میکند: برجام دستاورد این ملت با هدایت و حمایتهای رهبری است و دستاوردهای آن خیلی فراتر از اقتصادی است. دستاوردهای اقتصادی برجام و ناتوانی اروپا و آمریکا در رعایت تعهدات اقتصادیشان مهم است و نشاندهنده ناتوانی و قابل اعتماد نبودن آنهاست اما این دستاوردها معادل برجام نیست.
وی با انتقاد از اینکه در این مساله مهم یعنی مذاکرات هستهای و برجام هیچوقت همافزایی داخلی مشاهده نشده است، تصریح میکند: در دوران مذاکره نگرانی ما بیشتر از بابت خنجرهایی بود که از پشت میخوردیم تا خود مذاکره. هیچوقت از دست طرف مقابل به ستوه نیامدیم اما در طول مذاکره و بعد از آن در برابر فشارهای داخل واقعاً به ستوه آمدیم. معتقدیم اگر اینها نبود، برجام میتوانست در همان دو سال اول اجرا، علیرغم همه بدعهدیهای آمریکا و همه کاستیها و ضعف اروپا و دیگر کشورها، شرایطی را ایجاد کند که خروج از برجام برای آقای ترامپ بسیار بسیار پرهزینهتر باشد. میتوانستیم در دو سال بعد از برجام، کشور را بسیار غیرقابل تحریمتر از شرایطی کنیم که اکنون هستیم. راه داشت. البته راهش نگاه به غرب نبود. راه آن یک نگاه جامع به دنیا بود و نیاز اولیهاش این بود که اعلام نکنیم کدام آدم عاقلی میآید در این سرزمین سرمایهگذاری کند؟
وی با اشاره به اینکه به روزنامههای جناحی اعتقاد ندارد، میگوید: اعتقاد دارم روزنامه باید واقعیات را بگوید و نگاه ملی داشته باشد. تیتر روزنامهها را نگاه کنید: «پرواز هواپیماهای کاغذی بر فراز آسمان انتخابات» یعنی خواستهای ملی ما را در حد یک دعوای انتخاباتی به حضیض کشاندند. ببینید در این مدت چقدر هیأت به ایران آمد. برخی میگویند همه اینها نمایش است. بله، ممکن است کار دولتیها نمایش باشد ولی بازرگان و تاجر هیچ زمانی برای نمایش وارد کشوری نمی شوند. کدام تاجری را دیدید بدون اینکه امیدی به تجارت داشته باشد فقط برای نمایش تجاری به کشوری قدم بگذارد؟ ما را در برابر خارجیها طوری معرفی کردند که انگار برای اهداف کوتاه انتخاباتی وارد این مذاکره میشویم. بهجای آنکه ما را در سطح بالا در مقابل طرف خارجی قرار دهند که از موضع ملی این کار را انجام میدهیم، ما را فرو کاستند به کسی که نیازمند است برای دعوای انتخاباتی. منِ وزیر خارجه از چه زمانی سیاسی و جناحی بودم که اکنون بخواهم باشم؟ اینها واقعیاتی بود که وجود داشت. این واقعیات حتی امروز در شرایطی که در یک جنگ اقتصادی قرار گرفتهایم تشدید شده است و برخی همان سیاستها و اهداف را دنبال میکنند و این به نظر من کاستی عمدهای است که در آن زمان بوده و اکنون هم هست.
ظریف ادامه میدهد: آن زمان ممکن بود بگوییم تصویر کاملاً روشن نبود اما اکنون که تصویر کاملاً روشن است. روزی نیست که آقای پمپئو به من به اسم حمله نکند. خیال نکنید برای خود حسابی باز کردم ولی آقای نتانیاهو در مجمع عمومی در سخنرانیاش به من حمله میکند. آیا درست است که من همزمان هم توسط نتانیاهو مورد حمله قرار بگیرم و هم توسط دوستان داخل؟ به خاطر حرف واحدی که درباره رژیم صهیونیستی میزنم، همزمان آقای نتانیاهو و دوستان داخل به من انگ دروغگویی میزنند. ببینید ما چقدر منافع ملی را فدای اهداف سیاسی میکنیم.
وی با بیان اینکه آمریکا به اندازه کافی میخواهد زنجیر به پای ما و اقتصاد ایران ببندد، دیگر خودمان زنجیر اضافه به پای اقتصادمان نبندیم و خودمان اقتصادمان و بانکهایمان را از تعامل با بانکهای دیگر محروم نکنیم، میافزاید: دلیل اینکه آمریکا خود را به آب و آتش میزند این است که مجددا اجماعی را که با شش هفت قطعنامه شورای امنیت داشت به دست آورد. در این شرایط، انتخاب ورشو و پیامهایی که انتخاب ورشو دارد، بیشتر مربوط به داخل اروپا و در ارتباط با روسیه است تا پیام به ایران اما حرکت مجددی کردهاند برای اینکه اجماعی را علیه ایران ایجاد کنند و چون میدانند نمیتوانند از این جلسه نتیجهای بگیرند، به کشورها اعلام کردند که نمیخواهند روی متنی توافق کنند.
ظریف در پاسخ به اینکه آیا امکان مذاکرات مجدد با آمریکا وجود دارد با طرح این پرسش که آنها میخواهند دوباره درباره چه چیزی مذاکره کنند، میگوید: میخواهند درباره مسائل موشکی مذاکره کنند؟ درباره مسائل موشکی هم در آن جلسه بحث کردیم و تصمیم گرفتیم. نه به این دلیل که ما مشکل داشتیم، به این علت که طرف مقابل جوابی نداشت برای این سوال ما که شما چرا این همه سلاح در منطقه ما میریزید؟ درباره چه میخواهند بحث کنند؟ آقای ترامپ میخواهد فروش ۴۰۰ میلیاردی سلاح خود را متوقف کند یا فرانسویها میخواهند فروش سلاحشان را متوقف کنند؟ به این دلیل مذاکره نمیکنیم که نشان ندادند که اصلاً طرف مذاکره هستید. شمایی که امضایتان یک ماه هم ارزش ندارد. ادعا میکنید این وزیر میتواند امضای وزیر قبلی و این رئیس میتواند امضای رئیس قبلی را زیر پا بگذارد، چگونه میخواهید مذاکره کنید و به توافق جامعتر برسید؟
رئیس دستگاه دیپلماسی تاکید میکند: آمریکاییها یقین داشته باشند اگر روزی مجوزی صادر شود و قرار باشد مذاکرهای درباره سایر موضوعات صورت بگیرد، با مذاکرات هستهای فرقی نمیکند. اینگونه نیست که چیزی را دیکته کنند و ما هم بپذیریم.
منبع: آفتاب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۶۱۶۷۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گزینههای آمریکا در برابر بلندپروازیهای اتمی عربستان
عربستان سعودی هنوز زیرساخت هستهای قابل توجهی ندارد، اما در حال ساخت یک رآکتور تحقیقاتی هستهای کوچک در حومه ریاض و ساخت موشکهای بالستیک با کمک چین است. - اخبار بین الملل -
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از میدل ایست نیوز، سال گذشته میلادی(2023)، کمتر از یک ماه پیش از عملیات طوفان الاقصی در 7 اکتبر همه چیز تغییر کرد، اسرائیل و عربستان سعودی در حال مذاکره برای عادی سازی روابط بودند. پس از دههها روابط سرد، هزینهای که اسرائیل باید برای صلح با عربستان پرداخت میکرد مسلماً بالا بود: علاوه بر تضمینهای امنیتی ایالات متحده آمریکا و حداقل امتیازات نمادین اسرائیل در مورد حاکمیت فلسطین، مذاکرهکنندگان سعودی خواستار دستیابی به فناوری هستهای غیرنظامی بودند.
با ادامه جنگ اسرائیل و مقاومت فلسطین، در حالی که افکار عمومی عرب، از جمله خود سعودیها، از کشتار مردم فلسطین به دست رژیم صهیونیستی خشمگین هستند، حتی اگر مقامات سعودی علاقهمند به گفتوگو با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل باشند، به احتمال زیاد مذاکره برای صلح پایدار غیرممکن خواهد بود.
از آنجایی که ایالات متحده به چگونگی ارتقای ثبات در خاورمیانه، چه در طول جنگ غزه و چه پس از آن، میاندیشد، موضوع برنامه هستهای عربستان سعودی مسئله مهمی است. اگر واشنگتن امیدوار است که روابط عربستان سعودی را با اسرائیل عادی کند، باید به خواستههای ریاض برای همکاری هستهای غیرنظامی تن بدهد – تحولی که میتواند به طور چشمگیری تصویر امنیت منطقه را تغییر دهد.
اگرچه عربستان سعودی هنوز زیرساخت هستهای قابل توجهی ندارد، اما در حال ساخت یک رآکتور تحقیقاتی هستهای کوچک در حومه ریاض و ساخت موشکهای بالستیک با کمک چین است.
اگر چه عربستان سعودی ممکن است در شرایط کنونی به توسعه هستهای غیرنظامی پایبند باشد، اما با توجه به تهدیدهایی که در منطقه حس میکند، ممکن است وسوسه شود که در آینده به سمت برنامههای هستهای نظامی حرکت کند. ایالات متحده باید برای کاهش این خطر تلاش کند که خطمشی دشواری برای واشنگتن است: چرا که اگر واشنگتن همکاری زیادی با سعودیها نداشته باشد ممکن است حمایت عربستان برای عادیسازی روابط با اسرائیل را از دست بدهد و آمریکا نفوذ خود را به رقبایی مانند چین واگذار کند.
اما اگر آمریکا از برنامه غنیسازی هستهای عربستان سعودی، بدون قید شرط ،حمایت کند آن وقت ریاض میتواند از این فرصت برای توسعه یک برنامه تسلیحات هستهای استفاده کند؛ لذا به نظر می رسد، واشنگتن باید جاهطلبیهای هستهای مسالمت آمیز عربستان سعودی را بپذیرد، اما بر اقدامات قوی و مقررات سختگیرانه برای جلوگیری از اشاعه تسلیحات هستهای از سوی سعودیها و جلوگیری از یک مسابقه تسلیحاتی منطقهای پافشاری کند.
نمونههای گذشته مانند کره شمالی، و لیبی نشان داد که برنامه هستهای غیرنظامی کشورها میتواند راهی برای توسعه سلاحهای هستهای باشد و این موضوع در مورد عربستان سعودی هم صدق می کند. برخورداری از فناوریهای با کاربرد دوگانه در یک برنامه غیرنظامی، مانند قابلیتهای غنیسازی، میتواند عربستان سعودی را قادر کند تا از طریق انحراف و پنهانکاری، قابلیتهای هستهای خود را به سمت کاربردهای نظامی ارتقا دهد. این قابلیت هستهای نهفته میتواند بهعنوان ابزاری برای چانهزنی یا رفتار خصمانه مورداستفاده قرار گیرد.
تعدادی از عوامل؛ از جمله تمایل به تقویت امنیت ملی، بازدارندگی از دشمنان احتمالی، و افزایش نفوذ ژئوپلیتیکی میتواند عربستان سعودی را به دستیابی به تسلیحات هستهای سوق دهد، اما انگیزه اصلی احتمالاً میتواند رقابتهای منطقه با همسایگان از جمله ایران باشد؛ اما در حال حاضر، به نظر میرسد ایران تصمیم گرفته است که گام بعدی را برندارد و برنامه هستهای خود را به نظامی شدن سوق ندهد.
واشنگتن میتواند نقش تعیینکنندهای در اینکه آیا عربستان سعودی به سلاح هستهای دست یابد یا خیر، ایفا کند، اما یک سؤال اساسی باقی میماند: ایالات متحده آمریکا تا کجا حاضر است از عربستان سعودی محافظت کند؟ آیا ایالات متحده به ریاض ضمانتهای امنیتی قاطعانهای مانند تعهد به قرار دادن عربستان سعودی زیر چتر هستهای خود میدهد؟ آیا آمریکا حاضر است یک اتحاد امنیتی رسمی مشابه آنچه که در اروپا یا شرق آسیا دارد با عربستان امضا کند؟ اگرچه گفتوگوهای مداوم در مورد یک رابطه دفاعی رسمی وجود دارد، اما توافق امنیتی بین ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی هنوز قطعی نیست و با نقطه نهایی فاصله زیادی دارد. بهویژه اینکه احتمال پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری وجود دارد.
فراتر از یک اتحاد امنیتی، آمریکا میتواند ریاض را به امضای «توافقنامه 123» برای همکاری هستهای وادار کند. این قراردادها نام خود را از بخشی از قانون انرژی اتمی آمریکا گرفته است که بر اساس آن امکان دسترسی به فناوری هستهای غیرنظامی آمریکا در ازای تعهد صریح طرف مقابل به خودداری از تولید تسلیحات فراهم میکند. ایالات متحده در خصوص این توافقات به صورت موردی با 47 کشور از جمله برزیل، ژاپن و ترکیه مذاکره کرده است. این توافق نامهها معمولاً یک کشور را ملزم میکند که به پادمان های آژانس بین المللی انرژی اتمی پایبند باشد، سطح غنیسازی را محدود کند و سوخت هستهای مصرف شده را به ایالات متحده بازگرداند تا از بازفرآوری مواد تسلیحاتی جلوگیری کند. شاه بیت طلایی توافقنامه 123 ممنوعیت کامل غنیسازی است.
با اینحال، یکی از موانع چنین توافقی، تمایل ریاض به غنیسازی اورانیوم در داخل برای تولید برق هستهای، بهجای تکیه بر اورانیوم غنی شده در خارج است. اگر ایالات متحده قادر به مذاکره در مورد ممنوعیت کامل غنیسازی نباشد و تمایلی به دادن امتیازات دیگر نداشته باشد، ممکن است عربستان سعودی برای کمک به فناوری هستهای به کشورهای دیگر مانند چین متوسل شود که منجر به ازبینرفتن شفافیت در مورد فعالیتها و تأسیسات هستهای این کشور و ازدسترفتن نفوذ ایالات متحده خواهد شد.
بنابراین، برای جلوگیری از چرخش عربستان به چین، ایالات متحده آمریکا ممکن است نیاز به مصالحه داشته باشد. واشنگتن میتواند پیشنهاد ساخت تأسیسات غنیسازی اورانیوم در عربستان سعودی را بدهد که به ریاض اجازه میدهد تا کنترل بیشتری بر زنجیره تأمین سوخت هستهای خود و کاهش وابستگی آن به تأمینکنندگان خارجی داشته باشد. ایالات متحده همچنان میتواند بر تدابیر محکم برای جلوگیری از توسعه برنامه نظامی عربستان سعودی پافشاری کند. برای مثال، میتواند تقاضا کند که هر تأسیسات غنیسازی، توسط متخصصین آمریکایی اداره شود یا سازوکار خاموشکردن از راه دور را نصب کند. اما واشنگتن باید در مورد چنین مفادی چشمانداز روشنی داشته باشد: این اقدامات مطمئناً خطر گسترش سلاحهای هستهای عربستان را کاهش میدهد، اما آنها را از بین نمیبرد.
ضرورت دارد که آمریکا از همان ابتدا برای محدودکردن توانایی عربستان سعودی برای توسعه برنامه تسلیحات هستهای، تلاش کند. واشنگتن نمیتواند تأخیر را تحمل کند.
بهعنوان جایگزینی برای غنیسازی عربستان، واشنگتن میتواند عرضه مطمئن اورانیوم غنیشده را برای رآکتورهای عربستان تضمین کند و نیاز این کشور به تأسیسات غنیسازی داخلی را از بین ببرد. احتمالات؛ از تعلیق طولانیمدت غنیسازی داخلی عربستان تا فعالیت تأسیسات غنیسازی زیر نظر متخصصین ایالات متحده بهجای پرسنل سعودی، همچنین تا مکانیسمهای خاموشکردن از راه دور در صورت تصاحب احتمالی، متغیر است.
واشنگتن میتواند ممنوعیت غنیسازی را بهعنوان بخشی از همکاری دفاعی دوجانبه شرط کند. این میتواند به شکل یک ممنوعیت رسمی امضا شده توسط ریاض، یا یک سند تکمیلی غیرالزامآور همراه با یک توافق رسمی باشد که حاوی یک ماده اضافی است که در آن عربستان سعودی موافقت میکند زیرساخت چرخه سوخت را ایجاد نکند.
این رویکرد به ریاض اجازه میدهد تا حق فنی غنیسازی را حفظ کند، اما از قبل موافقت میکند که از آن استفاده نکند. با توجه به تهدیدها در منطقه، تقویت توافق امنیتی ایالات متحده و عربستان سعودی همچنان اولویت اصلی عربستان و عاملی برای محدودکردن جاهطلبیهای هستهای آن خواهد بود.
سیاستگذاران آمریکایی باید به همتایان سعودی خود بر مزیتهای فناوری رآکتورهای آمریکایی نسبت به فناوری چین و روسیه تأکید کنند و بر مزایای فنی و پایبندی به استانداردهای ایالات متحده آمریکا برای برنامههای هستهای و تقویت شفافیت، تأکید کنند. آنها همچنین باید از عربستان بخواهند تا به حفظ نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین ،که مشخصه آن هنجارها و همکاری است، متعهد باشد. اگر واشنگتن نتواند به ریاض پیشنهادی قانعکننده بدهد، خطر ازدستدادن هرگونه نفوذ بر تواناییهای هستهای عربستان سعودی وجود خواهد داشت.
انتهای پیام/