جانی که در دفاع از حرم "حضرت زینب" جانانه تقدیم شد
تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۶۲۹۳۲۰
گرچه شهدای مدافع حرم با شهادت در سوریه، مدال نوکری حضرت زینب(س) را دریافت کردند اما اتهام دریافت پول در قبال اعزام به سوریه دل خانواده های آنان را به درد می آورد.
خبرگزاری شبستان، قم ـ محمدرضا جایروند: سوار بر اتوبوس می شوم تا برای شرکت در مراسم تشییع چند شهید مدافع حرم به سوی مسجد امام حسن عسکری(ع) بروم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این بحث ها در گوشه و کنار شهر شنیده می شود و احتمالا هر کدام از ما برای یک بار هم با چنین جملاتی که شهدای مدافع حرم به خاطر پول به سوریه رفته اند، مواجه شده باشیم.
همواره برایم سوال بود که چطور ممکن است برخی این فکر را بکنند که فردی در قبال دریافت پول، جان خود را تقدیم کند؟ پولی که قرار است پس از مرگ او داده شود چه سودی برایش به دنبال خواهد داشت؟
مطمئنا هیچ کدام از ما حاضر نمی شود پولی هنگفت دریافت کند و جان خود را از دست دهد چرا که گرانبهاترین دارایی انسان، جان او به شمار می آید و اگر جان خود را از دست دهد هیچ دارایی برایش سودمند نخواهد بود.
برای روشن شدن واقعیت ها و پاسخ به این مساله که مدافع حرم برای اعزام به سوریه پول دریافت می کنند، ابتدا پای گفت وگو با یکی از همسران شهدای مدافع حرم نشستم.
«حالمان خوب است اما تو باور نکن»
«سمیه عسگری» همسر شهید «ابراهیم رشید» با جمله «حالمان خوب است اما تو باور نکن» جواب سوال را می دهد.
وی خواستار پخش فیش حقوقی شهدا برای روشن شدن واقعیت می شود و می گوید که حقوق آنها پس از چند ماه از شهادت همسرش قطع بود و هم اکنون حقوق 2 میلیون و 700 هزار تومانی دریافت می کنند.
این همسر شهید که پیش از ازدواج از وضع مالی بسیار خوبی بهره مند بود و هم اکنون چند شرکت دارد، شبهه افکنی درباره دریافت پول توسط مدافعان حرم و خانواده های آنان را آزاردهنده توصیف کرد و گفت که آیا حقوق کمتر از سه میلیون این ارزش را دارد که جان را به خاطر آن به خطر انداخت.
خانم عسگری افزود: کسانی که می گویند مدافعان حرم برای پول به سوریه می روند آیا حاضر هستند 100 میلیارد بگیرند و جان دهند؟ ما حرف های زیادی می شنویم که اینها برای هر سفر به سوریه چندین میلیون می گیرند ولی ما این پول ها را ندیده ایم.
وی با وجود اینکه از لحاظ مالی در سطح بسیار خوبی قرار دارد اما حاضر می شود با شهید ابراهیم رشید ازدواج کرده و سختی جدایی و فراق را به تن بخرد.
همسر شهید در این باره می گوید: هنگامی که ازدواج کردم کارگر کارخانه 800 تومان دریافت می کرد اما همسرم 550 هزار تومان حقوق می گرفت. وقتی که ازدواج کردم به هیچ وجه به فکر مادیات نبودم بلکه به دنبال انسان بودم. همسرم یک انسان واقعی بودند و البته بهتر است بگویم ایشان یک فرشته بودند.
عسگری حضور در سوریه توسط مدافعان حرم را هدفمند می خواند و ادامه می دهد: من که عاشقانه همسرم را دوست داشتم باید هیچ دغدغه فکری برای همسرم ایجاد نمی کردم و می گذاشتم که او آرزویش برسد. ما همسران شهدا فقط می خواستیم که همسرانمان به آنچه دوست دارند، دست یابند.
این همسر شهید همانند سایر همسران شهدا از برخی نگاه ها و گفته ها گلایه مند است و تأکید دارد که هیچ چیزی فراق یار و همراه زندگی را جبران نمی کند.
«یک تار موی پسرم را با همه دنیا عوض نمی کنم»
پس از آن به دردل پدر شهید «سعید سامانلو» گوش دادیم که از ساده لوحی برخی افراد و پذیرش شبهه های دشمنان علیه مدافعان حرم دل پری داشت.
وی در پاسخ به سوال اینکه آیا پس از شهادت فرزندش پولی دریافت کرده است، می گوید: آنهایی که می گویند مدافعان حرم برای پول به سوریه می روند باید بدانند که فقط هزینه برگزاری مراسم را پرداخت کردند و اگر یک ریال بیشتر به من یا مادرش رسیده است، حراممان باشد.
سامانلو فرزند شهید خود را در اوج ادب و اخلاق معرفی می کند و ادامه می دهد: اگر دنیا را در یک کف ترازو و در کف دیگر ترازو، نه خود سعید، بلکه یک تار موی او را قرار می دادند من حاضر نبودم تار مو را در قبال همه دنیا تحویل دهم. سعید در اوج ادب بود و ناله هایی که نیمه های شب برای خدا می زد را با یک دنیا عوض نمی کنیم.
وی فقدان شهید را فقدانی ظاهری دانسته و تأکید می کند: کسانی که چنین اتهامی می زنند، نمی فهمند که ما اگر در ظاهر سعید را از دست دادیم اما یک خادم و نوکر حضرت زینب(س) را بدست آوردیم و این را با هیچ چیزی عوض نمی کنیم.
پدر شهید با اشاره به اینکه فرزندش هیچ نیاز مالی نداشت تا برای دریافت پول به دفاع از حرم بپردازد، اظهار می دارد: سعید به عنوان پاسدار حقوق دریافت می کرد و خانم وی نیز استاد دانشگاه است و حقوق می گیرد و خانه ای سه طبقه دارد و خانمش نیز دارای دو ملک است. آیا سعید با چنین وضعی برای پول به سوریه رفته و جان خود را تقدیم کرده است؟
وی اتهام دریافت پولی را مساله دنیوی می داند و می گوید: اینهایی که می گویند ما پول دریافت کردیم دنیا را می بینند و آخرت را مشاهده نمی کنند. آنها باید دنیا را کنار گذاشته و بدانند که ما و فرزندانمان هیچ هستیم و هر چه هست خداوند متعال است. آیا کسانی که این اتهامات را می زنند زیارت عاشورا نمی خوانند؟ آیا با «یا لیتنا کنا معکم» آشنا نیستند؟
«جنازه ام را حتی با پول اندکی از بیت المال مبادله نکنید»
اتهام دریافت پول های میلیونی توسط مدافعان حرم در حالی توسط رسانه های دشمنان ترویج داده می شود که هیچ مدرکی در این زمینه ارائه نداده و فقط به گسترش شایعات بی پایه و اساس می پردازند.
بر اساس گفته فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، پاسدارانی که برای نبرد با تکفیری ها و دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه اعزام می شوند از هیچ حقوق و مزایای اضافی برخوردار نیستند و تنها بر اساس وظیفه الهی به این کشور می روند.
نکته جالب در فیش های حقوقی اینست که مبلغی نیز از حقوق پاسداران تحت عنوان کمک به مقاومت اسلامی کسر می شود.
این در حالی است که دشمنان چنین وانمود می شود که مدافعان حرم برای حضور در سوریه ماهانه بیش از پنج میلیون تومان حق مأموریت دریافت می کنند و حتی حقوق نیروهای سپاه نیز کمتر از سایر ارگان های دولت است.
بار اصلی دفاع از حرم در سوریه بر عهده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است و با وجود مشکلات فراوان توانسته است جبهه مقاومت را سرپا نگهداشته و شکست های سنگینی بر دشمنان تحمیل کند.
رهبر معظم در دیدار با خانواده شهدای مدافع حرم فرمودند: «حقیقتاً هـم شـهدای شـما، هـم خانوادههـا، پـدران، مـادران و فرزنـدان آنـان، حـق بزرگی بر گـردن همـه ملت ایـران دارند. ایـن شـهدا امتیازاتـی دارند:
یکـی ایـن اسـت کـه اینهـا از حریـم اهل بیـت در عـراق و سـوریه دفـاع کردنـد و در ایـن راه بـه شـهادت رسـیدند...
امتیـاز دوم ایـن شـهدای شـما ایـن اسـت کـه اینهـا رفتنـد بـا دشـمنی مبـارزه کردنـد کـه اگـر اینهـا مبـارزه نمیکردنـد ایـن دشـمن میآمـد داخـل کشـور... اگـر جلویش گرفتـه نمیشـد مـا باید اینجـا در کرمانشاه و همـدان و بقیه اسـتانها بـا اینهـا میجنگیدیم و جلـوی اینهـا را میگرفتیم. در واقع ایـن شهدای عزیـز ما جـان خودشان را در راه دفاع از کشـور، ملت، دیـن، انقلاب اسلامی فـدا کردند.
امتیـاز سـوم هـم این اسـت کـه اینهـا در غربـت بـه شهادت رسیدند، ایـن هـم یـک امتیـاز بزرگـی اسـت، این هـم پیش خـدای متعـال فرامـوش نمیشـود.»
گرچه پاسخ های فراوانی به شبهه دریافت پول در قبال دفاع از حرم و مبارزه با تکفیری ها در سوریه داده شده است اما فرازی از وصیت یکی از شهدای مدافع حرم نشان می دهد که این شبهه کاملا عاری از صحت است.
شهید «سجاد طاهرنیا» در وصیت نامه خود نوشته بود: «از فرماندهان خواهش می کنم اگر خداوند توفیق شهاد را نصیبم کرد، اگر جنازه ام دست دشمنان اسلام افتاد، به هیچ وجه حتی اندکی از پول بیت المال را خرج گرفتن بنده حقیر نکنند.»
منبع: شبستان
کلیدواژه: دهه فجر چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی انقلاب اسلامی فیلم فجر جشنواره فیلم فجر سرود کانون های فرهنگی هنری مساجد گروه سرود مجلس حسن روحانی شهدای مقاومت مدافع حرم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۶۲۹۳۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«اُمّ علاء»؛ مادر شهیدی که هفت عزیزش را تقدیم اسلام کرد
به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، کتاب «اُمّ علاء»؛ روایت زندگی اُمُّالشهداء فخرالسادات طباطبایی اثر سمیه خردمند، روایت زنی است که هفت نفر از اعضای خانوادهاش به شهادت رسیدند. زنی که هجده فرزندش را در خانهای شصتمتری و وقفی بزرگ کرد.
خانهای که هر وقت پنجرهاش را باز میکرد؛ چشمانش به گنبد مطهر حرم حضرت علی علیهالسلام گره میخورد و نسیم رأفت جناب ابوتراب وارد خانه و زندگیشان میشد.
فخرالسلادات یا همان «اُمّ علا»، مادر چهار شهید، همسر شهید، خواهر شهید و مادر همسر شهید است. پدر و مادر فخرالسادات در جوانی به بهانه تعلیم در حوزه علمیه نجف، از تبریز به نجف اشرف هجرت میکنند و همانجا ماندگار میشوند.
فخرالسادات در نجف به دنیا میآید و در سن سیزده سالگی با آیتالله سید حسن قبانچی که یکی از شاگردان ممتاز پدرش سید محمد جواد طباطبایی تبریزی بود ازدواج میکند. آنها در خانه وقفی کوچکی در جوار حرم امیرالمؤمنین علیهالسلام زندگیشان را با عشق آغاز میکنند و حاصل این ازدواج میشود هجده فرزند، نه پسر و نه دخترکه در دوران خفقانی که رژیم بعثی صدام در عراق ایجاد کرد، آنها را به سمت دروس حوزوی سوق داد. تعدادی از فرزندانش شاگرد آیت الله صدر بودند و دخترانش در مکتب بنتالهدی صدر درس میخواندند.
در دوران نخست وزیری حسن البکر پسرش عزّالدین و برادرش عمادالدین که هر دو از شاگردان نخبهی آیت الله صدر بودند دستگیر و روانهی زندان شدند. حسن البکر که از خود اختیاری نداشت، با نظر صدام اعدام این دو روحانی بزرگوار را صادر کرد. این برای اولین بار بود که در نجف خون روحانیت ریخته میشد. چند روز قبل از اعدام، ام علاء با پسر و برادرش ملاقات میکند و به آنها وعدهی بهشت و دیدار با امام حسین (ع) را میدهد.
بعد از شهادت سه فرزندش، ام علاء همراه همسرش ابو علاء به دستور صدام روانه زندان شد. به دلیل فعالیتهای سیاسی دیگر پسرانش در ایران علیه رژیم صدام، این زن و شوهر مبارز و صبور یک سال ونیم در زندان حزب بعث به سر میبردند. درواقع رژیم بعث قصد داشت با این شیوه دیگر پسران وی را به دام بیندازد که مؤفق نشد.
ام علاء در طول زندگی متحمل رنجها و سختیهای زیادی شد. ولی هیچگاه خم به ابرو نیاورد و همچنان در آرزوی سرنگونی رژیم بعث به سر میبرد. ام علاء زنی به شدت صبور، مؤمن، با اخلاق و متواضع بود که در طول زندگیش همیشه به اقوام رسیدگی و از آنها دلجویی میکرد. در بین خویشاوندان برای هر کس مشکلی پیش میآمد او اولین نفر بود که برای حل مشکلش قدم برمیداشت.
او ده سال آخر زندگیش را در حالی که دست و پای چپش در دوران اسارت از کار افتاده بود و هیچ خبری از سرنوشت همسرش ابو علاء نداشت، به ایران هجرت کرد. در ایران ساکن قم شد و تمام کارهای شخصیاش را با توجه به شرایط جسمانی که داشت خودش انجام میداد.
همیشه در طول عمرش فرزندانش را به پشتیبانی از حضرت امام خمینی (ره) و پیروی از ایشان توصیه میکرد. به آنها میگفت: اگر همهی شما هم فدای اسلام شوید ناراحت نمیشوم؛ بلکه افتخار میکنم و بدانید خون فرزندان من رنگینتر از خون فرزندان اباعبدالله نیست.
در بخشی از کتاب «اُمّ علاء» آمده است: نشست روبهروی مامه و هر دو با هم گریه میکردند و روضه میخواندند. پدر با گریه گفت: «علویه! حالا مثل امالبنین چهار پسر فدا کردی.»
شاید میخواست با این کلمات، دل مادر داغدیدهام را آرام کند.
مامه دستی به صورتش کشید و میان هقهق گریههایش گفت: «من کجا، امالبنین کجا ابوعلاء؟ امالبنین تمام فرزندانش را تقدیم کرد؛ اما من هنوز چند پسر دیگر هم دارم.»
انتشارات شهید کاظمی در نظر دارد با امضای نویسنده و نگین دُرّ نجف، چاپ اول این کتاب را به مخاطبان ارائه دهد.
این کتاب در ۲۵۵ صفحه در قطع رقعی، با شمارگان هزار نسخه و با قیمت ۱۸۰ هزار تومان توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار نشر شده است.
علاقهمندان برای مشاهده و تهیه این کتاب میتوانند با ورود به سامانه من و کتاب manvaketab.com و همچنین از طریق ارسال نام عدد ۲۲ به سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را تهیه نمایند.
انتهای پیام/