آمریکاییها از موضع ضعف با طالبان مذاکره میکنند/ پروسه برقراری صلح باید به رهبری افغانستان باشد/ طالبان هنوز از زیر سایه عربستان و پاکستان خارج نشده است
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۶۳۴۸۲۵
رغاو شارما دانشیار دانشکده امور بینالملل دانشگاه جیندال است که سالها در حوزه مطالعات افغانستان کار کرده است. وی پیش از این در برنامه مطالعات و مدیریت مناقشات و حکومت خوب در افغانستان در دانشگاه دولتی ارفورت مشغول به تحصیل بوده است.
تحقیقات شارما به عنوان مسئول پژوهش موسسه مطالعات صلح و منازعه در مورد مسائل مهم استراتژیک افغانستان و آسیای مرکزی منتشر شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شارما دارای مدرک دکترای علوم سیاسی با تخصص مطالعه مناقشات از دانشکده سیاست عمومی ویل براند است و در دانشگاههای ارفورت، کالج سنت استفان، دانشگاه دهلی و دانشگاه مرکزی اروپا در بوداپست تحصیل کرده است.
مشروح گفتوگوی ایلنا با رغاو شارما را در ذیل میخوانید:
سیطره طالبان بعد از مرگ «ملا محمد عمر» شکسته شد
** با توجه به مذاکرات اخیر برخی طرفها با طالبان و اینکه سخنگوی این گروه مدعی شده است که طالبان امروز با طالبان دو دهه قبل متفاوت است. آیا این را قبول دارید که ما امروز با طالبان متفاوتی روبرو هستیم؟
طالبان با گذشت زمان تغییر کرده است، برای مثال از کنار گذاشتن کامل محصولات صوتی و تصویری اکنون به استفاده مناسب از اینترنت برای گسترش دیدگاهشان رسیدهاند.
این تغییرات در واکنش به تحولات گستردهای که در جامعه افغانستان پس از سالها درگیری و ارتباط با دنیای بیرون در نتیجه ورود آمریکا ایجاد شده، رخ داده است.
مهم است که مساله دیگری را نیز در نظر بگیریم و آن اینکه سیطره طالبان بعد از مرگ «ملا محمد عمر» کمی شکسته شد و همچنین بخشیهایی از آن به داعش پیوستند که هم از نظر نظامی و هم از نظر ایدئولوژی رقیب طالبان محسوب میشوند.
برای اینکه بگوییم طالبان کاملا از زیر سایه عربستان و پاکستان خارج شده، زود است
**آیا طالبان امروز همچنان تحت سیطره پاکستان و عربستان است؟
هنوز برای اینکه بگوییم طالبان کاملا از زیر سایه و کنترل عربستان و پاکستان خارج شده، زود است. خیلی غیرمنطقی خواهد بود که طالبان بدون داشتن پشتوانه و مکان امنی در یکی از کشورهای همسایه، عملیاتهایی در این ابعاد انجام دهد.
میزان نفوذ عربستان در اسلامآباد را میتوان از عمیقتر شدن ردپای ایدئولوژیک و مالی این کشور در پاکستان مشاهده کرد.
اینکه بارها مقامهای افغان و آمریکایی از پاکستان خواستهاند با طالبان مذاکره کند، نشان میدهد اسلامآباد چه مزیت بالاتری در روابط با طالبان دارد.
طالبان همواره تلاش کرده نشان دهد تنها تحت کنترل پشتونها نیست
**آیا فکر میکنید طالبان رویکرد تمامیتخواهانه خود نسبت به حکومت در کل افغانستان را کنار گذاشته است؟
هیچ گروه سیاسی-نظامی افغان، از جمله طالبان، نمیتواند از ادعای حکومت بر کل افغانستان کوتاه بیاید.
فراموش نکنید که طالبان همواره تلاش کرده نشان دهد تنها تحت کنترل پشتونها نیست. آنها حتی فرماندههای ازبک و تاجیک را به کار گرفتند تا از زیر سایه پشتونها خارج شوند.
این کارها در تلاش برای تحقق بخشیدن به این ادعا انجام شد که آنها نمایندگان ملت مسلمان افغانستان هستند. اما اینکه چقدر از اینها با واقعیت همخوان باشد، مساله دیگری است.
بازگشت تحریمهای آمریکا علیه ایران در ارتباط مجدد تهران و کابل بیتاثیر نیست
**اخیرا ایران اعلام کرد تماسهایی را در سطوح سیاسی با طالبان دارد و هیاتی از طالبان هم به تهران سفر کرد. نظرشما در این مورد چیست؟
آغاز ارتباط ایران با افغانستان را باید باتوجه به بازگشت تحریمهای آمریکا علیه تهران، بررسی کرد. بنابراین اهداف و رویکردهای ایران در افغانستان با آمریکا یکسان نیست.
از نظر ایران، جنبش اسلامی معترضی مانند طالبان میتواند به گروهی مانند داعش، با چالشهای بسیار بیشتر، تبدیل شود.
ایران امیدوار است با باز کردن کانال ارتباطی با طالبان، اطمینان ایجاد کند که طالبان تحت فرمان گروههای ضدشیعه و ضدایرانی قرار نمیگیرد.
پروسه برقراری صلح باید به رهبری افغانستان باشد
* فکر میکنید کابل موافق گفتوگوی تهران یا هر کشور دیگری با طالبان است؟
صحبت کابل این است که پروسه برقراری صلح باید به رهبری افغانستان و تحت فرمان این کشور باشد و هرگز مذاکره دولتی خارجی با طالبان برای کابل مورد قبول نبوده است.
مزیت ایران در رابطه با طالبان
*گفتوگوهای ایران با طالبان تا چه اندازه میتواند به پای میز مذاکره آمدن طالبان با دولت افغانستان منجر شود؟
مزیت ایران در رابطه با طالبان، محدود به مسائل تاریخی و ژئوپولیتیکال بوده و هدف آن مذاکره با این گروه در راستای رسیدن به اهداف مقابل آمریکا است که به همراه متحدانش افغانستان را ترک میکنند.
ظهور داعش به تنهایی ایران را مجاب به مذاکره با طالبان نکرد
*خطر گسترش داعش در افغانستان تا چه اندازه موجب شده تا ایران به سمت گفتوگو با طالبان پیش برود؟
به احتمال زیاد ظهور داعش به تنهایی دلیل مجاب کردن ایران برای مذاکره با طالبان نبوده و بدون شک سیاستهای آمریکا در قبال ایران تاثیر بسیاری در ورود تهران به صحنه افغانستان و تلاش برای تغییر تحرکات منطقهای داشته است، کاری که روسیه هم برای انجام آن وارد عمل شده است.
تصمیم ترامپ برای خروج از افغانستان قدرت مذاکرهکننده آمریکایی را کاهش داد
آمریکاییها از موضع ضعف با طالبان مذاکره میکنند
*ترامپ از خروج نیمی از نیروهای نظامی ایالات متحده از افغانستان خبر داده است. با توجه به اینکه طالبان خروج نیروهای نظامی آمریکایی از افغانستان را پیش شرط روند صلح میداند، آیا این دستور ترامپ را میتوان نشانه و عزم آمریکا در رسیدن به توافق با طالبان دانست؟
تصمیم خودسرانه ترامپ برای خروج از افغانستان قدرت مذاکرهکننده آمریکایی را در مقابل طالبان کاهش داده است.
همچنین نباید فراموش کرد که دولت تحت حمایت کابل، هنوز کنترل بسیاری از مناطق افغانستان را در دست نداشته و به شدت با فساد اداری و فرقهگرایی مواجه است.
این ضربالمثل قدیمی همواره در میان طالبان استفاده شده که «آمریکاییها ساعت دارند و ما (طالبان) زمان داریم.» این باور مشترک وجود دارد که تنها راه حل بحران افغانستان، راهحلی سیاسی است.
با این وجود در زمان حال به نظر میرسد آمریکاییها از موضع ضعف با طالبان مذاکره میکنند. طالبان هم انگیزه چندانی برای مذاکره با دولتی که قدرت چندانی نداشته و قرار نیست بماند، ندارد.
مهاجران افغان تجربههای متفاوتی از ایران داشتهاند
*ایران از حدود سه دهه قبل تاکنون پناهگاه میلیونها افغانستانی بوده و هست که بسیاری از آنها به کشورشان بازگشتهاند تا چه اندازه پیوندهای عمیق دینی ، ذهنی و تاریخی و... ایران در افغانستان منجر به تغییر دیدگاههای طالبان نسبت به ایران شده است؟
میزبانی ایران از مهاجران افغان، تاکیدی بر وجود روابط میان دو کشور بوده است. اما مهاجران افغان تجربههای متفاوتی از ایران داشتهاند.
نمیتوان به راحتی اسلامآباد را از صحنه افغانستان کنار گذاشت
*از پاکستان به عنوان تاثیرگذارترین کشور بر طالبان سخن میگویند که با شروع مذاکرات طالبان با ایران، قطر، ازبکستان ، آمریکا و ... آیا میتوان از کاهش اثرگذاری اسلامآباد بر طالبان سخن گفت؟
باتوجه به روابط تاریخی میان پاکستان و طالبان و باتوجه به جغرافیای سیاسی منطقه و حمایت پاکستان و پکن از طالبان، به نظر نمیرسد به راحتی بتوان این گروه را از صحنه منطقه و افغانستان کنار گذاشت.
گفتوگو از سید سپهر ثامنی
منبع: ایلنا
کلیدواژه: استاد افغان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۶۳۴۸۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مناقشه آبی ایران و افغانستان وارد فاز جدیدی شد
افغانستان در بالادست قرار دارد و دست بالای حقابهها در اختیار این کشور است. مناقشه ایران و افغانستان بر سر آبهای مرزی تنها مختص به امروز و زمان حکومت طالبان نبوده است. این اختلافات از زمان قاجار و بین ساکنان حوزه رودخانه هیرمند وجود داشته، بهطوری که در سال ۱۸۵۷ حکمیت تقسیم آبهای مرزی بین ایران و افغانستان به دولت انگلیس ارجاع شد.
به گزارش هممیهن، ژنرال گلد اسمیت، وزیر خارجه انگلیس در آن زمان رأیی صادر کرد که براساس آن هیچیک از طرفین نباید به عملیاتی مبادرت کند که باعث کسر آب لازم برای آبیاری سواحل هیرمند شود و دو کشور باید بهصورت مساوی از آب هیرمند برخوردار باشند، اما اختلافات همچنان ادامه یافت تا به سال ۱۲۸۱ و کلنل مکماهون رسید. مکماهون بالاخره در سال ۱۲۸۴ هجری شمسی رای داد که از آب هیرمند در بند کمالخان دوسوم به افغانستان و یکسوم به ایران برسد.
این رای و شروطی که بر ایران تحمیل میکرد اعتراض ایران را بهدنبال داشت و اختلافات ادامه یافت تا در زمان پهلوی اول، در سوم اسفند ۱۳۱۵ با امضای پروتکل موقتی قرار شد هر مقدار آبی که به بند کمالخان میرسد، بهصورت مساوی میان دو کشور تقسیم شود. برای محکمکاری در سال ۱۳۱۷ هم اعلامیهای از سوی وزارت خارجه ایران و افغانستان منتشر شد که مجلس شورای ملی در سال ۱۳۱۸ این اعلامیه را تصویب کرد، اما مجلس افغانستان حاضر به تصویب آن نشد و اختلافاتی که تصور میشد حلشده ادامه یافت.
افغانستان همچنان از تخصیص حقابه ایران خودداری میکرد تا در سال ۱۳۲۶ نبود آب در طرف ایران به مرگ بیش از ۲۴هزار رأس گاو و کوچ مردم در استان سیستانوبلوچستان منتهی شد. در این سال پای میانجیگری ایالات متحده هم بر این اختلاف باز شد و در سال ۱۳۲۷ موضوع به شورای امنیت سازمان ملل کشید.
در نهایت در سال ۱۳۵۱ معاهده حقابه میان افغانستان و ایران درباره هیرمند بین امیرعباس هویدا، نخستوزیر ایران و محمدموسی شفیق، نخستوزیر افغانستان امضا شد و مجالس هر دو کشور آن را تصویب کردند، اما موضوع هریرود همچنان بلاتکلیف ماند. تقریباً هیچ دولتی در افغانستان بهطور دائم حقابه ایران از هیرمند و هریرود را اجرا نکرده است.
قوانین آبهای مرزی چه میگویند؟طبق مفاد کنوانسیون ۱۹۹۷ سازمان ملل متحد، هر دولتی که در حوزه رودخانه مشترک قرار دارد، این حق را داراست که در قلمرو سرزمینی خود، بهرهبرداری منصفانه و معقول از جریان آب حوضه آبریز فرامرزی، با الزام به عدم آسیبرسانی جدی به سایر کشورهای مشترک، داشته باشد. براساس این کنوانسیون استفاده و توسعه رودخانههای فرامرزی باید با هدف دستیابی به استفاده بهینه و پایدار از آن و منافع حاصل از آن با در نظر گرفتن منافع سایر کشورهای ساحلی صورت گیرد و حق دولتها برای استفاده از رودخانه مشترک و همچنین وظیفه همکاری در حفاظت از آن به رسمیت شناخته شود.
اما مشکل این است که کنوانسیونها و قوانین بینالمللی از این دست در اکثر موارد با در نظر گرفتن شرایط و ویژگیهای کشورهایی، چون کشورهای اروپایی نوشته میشوند. مثلاً رودخانه دانوب را در نظر بگیرید که مرز بین ۱۰ کشور اروپایی است و در مسیر خود از آلمان، اتریش، اسلواکی، مجارستان، کرواسی، صربستان، بلغارستان، رومانی، مولداوی و اوکراین عبور میکند.
در خبرهای بینالمللی کمتر میخوانیم که اختلاف عمیقی بین این همه کشور بر سر آب این رودخانه وجود داشته باشد و تقریباً تمامی کشورهای مسیر چنین رودخانهای که دلتای آن دومین دلتای بزرگ جهان است، براساس قوانین حاکم بر حقابههای تعیینشده عمل میکنند و در صورت بروز اختلاف، به همین قوانین مراجعه میشود. درحالیکه واقعیت جغرافیایی ایران این است که ما در اروپا نیستیم و همسایگان ما آلمان و اتریش و بقیه کشورها نیستند.
ما در بهترین حالت همسایهای، چون ترکیه داریم که اگرچه کشوری اروپایی است، اما برنامه سدسازیهایش در زمان تکمیل، بلایی بدتر از مشکلی که افغانستان برای ما بهوجود آورده بر سر ایران خواهد آورد؛ و در شرق، با حکومت طالبان طرف هستیم، حکومتی که تمامی کشورها و نهادهای بینالمللی به دلیل قوانین ضدانسانی حاکم بر این حکومت، بهطور کلی قادر نیستند آن را به رسمیت بشناسند، پس آرزویی عبث و بیهود است اگر ایران انتظار داشته باشد طالبان مراودات سیاسی و اقتصادی بینالمللی را به رسمیت بشناسد؛ مراوداتی که طالبان تقریباً هیچ شناختی از آنها ندارد.
هرچند با تاریخچه مختصری که در اینجا ارائه شد هم مشخص است که همان زمانی که دولتی مورد تایید جوامع بینالمللی در افغانستان حضور داشت باز هم پایبندی به قوانین بینالمللی در حوزه آبهای مرزی، برای این دولت موضوعی کاملاً تعریفنشده بود.
افغانستان بر سر منابع آبی مشترک چه آورده؟جواب این سوال در «دکترین هارمون» نهفته است. «دکترین هارمون» نظریه «حاکمیت مطلق سرزمینی» است که حامی آزادی نامحدود یک کشور در بهرهبرداری از آبهای رودخانههای بینالمللی است که از قلمرو آن کشور عبور میکنند و مدعی است که کشورها در رابطه با چنین منابع آبیای بههیچوجه متعهد به تعهدات قانونی بینالمللی نیستند. این دکترین ابتدا در سال ۱۸۹۵ به درخواست وزارت امور خارجه آمریکا برای مشاوره در مورد اختلاف ایالاتمتحده با مکزیک درخصوص استفاده از آب رودخانه ریوگرانده شکل گرفت، اما بعدها توسط بسیاری از کنوانسیونها و نهادهای بینالمللی رد شد. حالا این دکترین در دستور کار امارت اسلامی برای مهار آبهای فرامرزی قرار گرفته است.
خردادماه سال گذشته احمد وحیدی، وزیر کشور، گفته بود که «پیشتر مسئولان مختلفی در زمینه حقابه هیرمند صحبت کردهاند. از این رو ما منتظر آن تیم مشترکی هستیم که به اتفاق طالبان و نیروهای ایرانی و متخصص تشکیل شود تا این تیم وضعیت آب را در سدهای منطقه بررسی کنند و ببینند در حال حاضر با توجه به حقابه ایران، وضعیت فعلی چگونه است».
وحیدی تاکید کرده بود: «اگر آب در سدها موجود بود، طرف طالبان باید سهم ایران را بدهد و اگر نبود این مسئله باید برای ما روشن شود؛ چراکه متخصصین ما معتقدند در این سدها آب موجود است، اما طرف طالبان میگوید که آب موجود نیست. با این حال تشکیل کمیته مشترک از سمت ما پیشبینی شده و این کمیته باید تشکیل و از محل مذکور بازدید کنند. به هر حال طالبان باید این موضوع را سامان دهد.»
پیش از آن ابراهیم رئیسی در سفر به استان سیستانوبلوچستان از طالبان خواسته بود «حق مردم سیستان و بلوچستان را سریعتر بدهند». این سخنان رئیسی با واکنش تمسخرآمیز طالبان مواجه شده بود. طالبان ایران را به بیاطلاعی از وضعیت آب هیرمند متهم کرده و از مقامات ایرانی خواسته بود «معلومات خود را در مورد هیرمند تکمیل کنند». همان موقع سخنگوی سازمان فضایی ایران گفته بود این سازمان با تصاویر ماهوارهای وضعیت آب در این رودخانه را بررسی کرده و «تصاویر ماهوارهای نشان میدهد که حکومت افغانستان در برخی نقاط با انحراف مسیر آب و ایجاد بندهای متعدد، مانع از رسیدن آب به ایران شده است.»
حالا در کنار تصاویری که حاکی از رهاسازی آب در افغانستان به سمت شورهزارها هستند، خبر رسیده فاز جدید سد پاشدان بر روی رودخانه هریرود در بالادست ایران (استان خراسان رضوی) و سد دوستی با حضور ملاعبدالغنی برادر، معاون اقتصادی نخستوزیر طالبان و عبدالطیف منصور، سرپرست وزارت آب و انرژی طالبان، افتتاح شده است. سد پاشدان یکی از پروژههای بزرگ سدسازی کشور افغانستان محسوب میشود که در ۲۰ کیلومتری شرق شهر هرات بر روی سرشاخههای هریرود واقع شده و ظرفیت ذخیره ۴۵ میلیون مترمکعب آب را دارد.
هریرود، دومین رود مهم افغانستان پس از هیرمند، از مناطق مرتفع ولسوالی لعل و سرجنگل سرچشمه میگیرد و با گذر از ولایتهای غور و هرات در افغانستان، از مرز مشترک افغانستان و ایران میگذرد و پس از پیوستن کشفرود به آن، با نام رود تجن وارد شنزارهای کشور ترکمنستان شده و به بیابان قرهقوم منتهی میشود. هریرود از منابع اصلی آب ورودی به بخشهایی از شمال شرق ایران، یکی از منابع تامین آب مشهد و نیز دشت سرخس است.
اگر بین ایران و افغانستان بر سر هیرمند توافقنامههایی، هرچند اجرانشده، وجود دارد، بر سر استفاده از هریرود همان توافقات نصفونیمه هم وجود ندارد. به این شکل دست ایران حتی از اعتراض هم کوتاه است؛ اعتراضهایی که تاکنون درباره هیرمند به جایی نرسیده است.
بهطور کلی در افغانستان چهار پروژه سد کجکی، سدکمالخان، سدبخشآباد و سد پاشدان وجود دارند که تقریباً بهطور کامل به بهرهبرداری رسیدهاند و همه این چهار پروژه بر روی منابع آبی مشترک با ایران اجرا شدهاند.
افغانستان از ایران چه میخواهد؟جواب این سوال به احتمال قوی همان «پول» است. به هر حال کشوری که حقابه دستش است میتواند با استفاده از آن، خواستههای خود را به کشور پاییندست تحمیل کند؛ کاری که ترکیه در مرزهای غربی میکند و هر روز بر پروژههای آبی خود میافزاید. فروردین ۱۴۰۰، قبل از تسلط دوباره طالبان بر همسایه شرقی ایران بود که محمداشرفغنی، رئیسجمهور وقت افغانستان، در مراسم افتتاح سد کمالخان در ولایت نیمروز به صراحت گفت، کشورش «از این پس در مقابل نفت به ایران آب میدهد». سدکمالخان بر روی رودخانه هیرمند در مرز ایران و افغانستان احداث شده است.
صراحتی که در این گفتار رئیسجمهور سابق افغانستان بود بهواقع همان نظمی است که بر قوانین کشورها در همه جای دنیا حاکم است. اگر شما کشوری با منابع غنی طبیعی - هر منبعی - هستید که کشورهای دیگری به آن نیاز دارند، پس میتوانید از آن منبع طبیعی درآمدزایی کنید. اگر از این منظر به خواسته افغانستان نگاه کنیم، احتمالاً باید منطقی بهنظر برسد، البته منطقی که بر روابط بین طالبان با سایر کشورها و در واقع، روابط بین یک حکومتی که کل دنیا به رسمیت نشناختهاند با بقیه دنیا، حاکم است.
درباره ایران و افغانستان بارها شاهد بودهایم که حکومت قبلی افغانستان و حالا طالبان مدعی رهاسازی حقابه ایران از هیرمند بودهاند، اما در عمل هیچ آبی به ایران نرسیده است. تفکر حاکم بر حکومتهای افغانستان و حتی مردم مناطق مرزی این کشور این است که همسایگان در قبال جریان آب به سمت مرزها باید پول پرداخت کنند و واقعیت حاکم بر روابط بین افغانستان با همسایگانش این است که با قوانین بینالمللی نمیتوان با این گروه به مذاکره نشست.
تشدید اقدامات افغانستان در حوزه آب در طی سالهای اخیر بهویژه باعث کاهش شدید ذخایر آبی «چاهنیمهها» بهعنوان اصلیترین منبع تامین آب در استان سیستان و بلوچستان شده است. مشکل خشکسالی هم وضعیت را از گذشته بدتر کرده است. واقعیت حاکم بر جغرافیای ایران در منطقه شرق وابستگی ایران به آبِ واردشده از افغانستان را نشان میدهد. اما دست ایران هم کاملاً خالی نیست. نباید از نظر دور داشت که افغانستان هم به ایران نیاز دارد و این نیاز افغانستان به ایران میتواند ابزار فشاری باشد بر حکومت طالبان تا ایران بتواند حقابه خود را بهدست بیاورد.
افغانستان به دلیل سالها جنگ در این کشور، از داشتن زیرساختهایی، چون نیروگاههای تولید برق به قدر کفایت محروم است. این میتواند ابزاری باشد برای ایران برای برقراری یک مبادله پایاپای برق برای افغانستان و آب برای سیستان و بلوچستان. ابزار دوم ایران هم در تجارت خارجی افغانستان نهفته است. این کشور به هیچ دریایی یا آبهای بینالمللی راه ندارد. ایران میتواند از طریق بندر چابهار تجارت خارجی افغانستان را تسهیل کند و در مقابل افغانستان را ملزم به تامین حقابه ایران کند. دسترسی به بنادر ایران برای حکومت طالبان حیاتی است و ایران میتواند از این نیاز به نفع خود بهره ببرد. از سویی صادرات نفت به افغانستان، همان که اشرفغنی زمانی خواهان آن بود، دیگر راهحلی است که ایران میتواند در پیش بگیرد.
مسائل محیط زیستی تمامی کشورها ارتباط تنگاتنگی با روابط سیاسی و بینالمللی این کشورها با دنیا دارد. استفاده بهینه از تمامی ابزارهای فوق که ایران به آن مجهز است، به این بستگی دارد که ایران بتواند سیاست خارجی خود را برای استفاده از این ابزارها تقویت کند.
طالبان حکومتی است که به یکباره از اعماق تاریخ به قرن بیستویکم پرتاب شده است، اما با همین حکومت هم میشود مذاکره کرد. بدون شک تمرین مذاکره و ارائه پیشنهادهایی که طالبان و مردم افغانستان نتوانند آن را رد کنند، به یک دیپلماسی قوی نیاز دارد؛ دیپلماسیای که بتواند منافع ایران را در نظر گرفته و براساس آن مذاکره کند. دیپلماسی ایران باید تبدیل به «هنر رزم» محیط زیستی شود هماهنگ با مقتضیات جغرافیایی.