بیانیه حزب ندای ایرانیان به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۶۵۹۵۵۶
خبرگزاری تسنیم: حزب ندای ایرانیان به مناسبت فرارسیدن چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، بیانیهای صادر کرد.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
هر روز و هر ماه در تقویم ایران، یادآور فرازی است از سرگذشت مردمانی که در فلات ایران زمین، قدمتی به درازای تاریخ دارند. مردمانی که از طلوع تمدن تا به امروز از فرازها و فرودهای روزگار جان بدر بردند و هویت ملی خویش را همچون مشعلی فروزان در دالان طویل تاریخ، با قیمت جان خویش پاس داشته و این آتش افروخته را نسل به نسل، دست به دست دادند تا به امروز.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در میان این ماهها، بهمن یادآور به ثمر رسیدن نهالی است که بهترین فرزندان این آب و خاک، با جان خویش نگاهش داشتند و از خون خویش آبیاریاش کردند تا در بهمن ۱۳۵۷ به ثمر نشست. ملت ایران بار دیگر استوار در صحنه تاریخ ایستاد تا نشان دهد که از پس تمامی مصائب روزگار جان بدر برده، روزهای سخت ملعبه دست قدرتهای خارجی بودن و خفت ویرانی دوران قاجار را پشت سرنهاده و راهی را که در مردادماه ۱۲۵۸ برای تثبیت حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش آغاز کرده بود، در ۲۲ بهمن ۵۷ به انجام رسانیده است.
بهمنماه یادآور قدرت مردمی است که در برابر ژاندارم منطقه قد علم کردند و چنان بر خواسته خویش پای فشردند که نه تنها حکومت مستبد پهلوی که حامیان جهانی وی را نیز از ایران بیرون راندند تا ثابت کنند که در برابر اراده ملت ایران، بلندای کاخ قدرت، پست است و نه زور سرنیزه و نه تزویر نمیتواند راه تاریخ ملت را سد کند.
لر و کرد و ترک و عرب و بلوچ و فارس و گیلک، از خزر تا خلیج همیشه فارس و از هامون تا اروندرود، چون دماوند ایستادند تا سواران تاجدار را به زیر کشند و به زانو درآورند. مردم ایران، در بهمن ۵۷ نشان دادند که انقلابشان، "نه" به تحقیر است. ایستادند و با مشتهای گرهکرده خود استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی را فریاد زدند. از پای ننشستند تا به خواست بر حقشان به ثمر نشیند. ایستادند وقتی در میدان ژاله گلولهباران شدند، ایستادند وقتی فرزندان و خواهران و برادرانشان در دخمههای ساواک شکنجه میشدند، ایستادند وقتی تاجداران سرمست از دلارهای نفتی در کاخهای پرشکوه خود با سران قدرتهای جهانی عکس یادگاری میگرفتند و نشان دادند آنچه بر برگهای تاریخ این سرزمین یادگار میماند شکوه اراده مردم است و بس.
مردم ایران به رهبری امام خویش، بیست و دوم بهمنماه را در تاریخ این سرزمین جاودانه کردند و تکتک روزها و ثانیههای چهل سال بعد را نیز ایستادند تا از دستاورد خویش پاسداری کنند. ایستادند در برابر متجاوزین بعثی در هشت سال دفاع مقدس، ایستادند در برابر زورگویی قدرتهای خارجی وقتی با تحریمهای ظالمانه و تهدید با مردم ایران سخن گفتند، ایستادند در برابر خیانت همقطاران انقلابی سابق، وقتیکه با دشمن خارجی همدست شده و قصد خاک وطن کرده بودند، ایستادند سرفراز در برابر هر قدرتی که مانع شد در برابر اراده پولادینشان.
چهل سال تاریخ جمهوری اسلامی ایران، چهل سال تاریخ مبارزه مردم است برای استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی، چهل سال تاریخ ملتی است که نه از جنگ هراسید و نه از تحریم و تهدید. ملتی که عزت و سرفرازی را نه فقط برای خود که شایسته همه مردم جهان میداند و برای تحقق آرمانهایش و در دفاع از منافع ملی و بهرغم تمامی فشارها و ناملایمتها میایستد تا اثبات کند که ایران زنده است و ملت ایران استوار بر عهد خویش ایستاده است.
تاریخ چهلساله جمهوری اسلامی ایران، تاریخ گذر از دشواریها و تاریخ چیرگی بر مشکلات است. تاریخ ملتی است که عزت خود را به حراج نگذاشته؛ کمر همت بسته و برای تحقق اهدافش جز به کد یمین و عرق جبین خود دل نبسته است. ایستاده در برابر هر قدرتی که بخواهد استقلال را از ایران بگیرد. ایستاده در برابر هر کس که بخواهد آزادی را محدود کند. ایستاده در برابر هر کس که با جمهوریت و اسلامیت ایران سر ناسازگاری دارد و ایستاده در برابر هر کس که ایران مقتدر را برنمیتابد.
اینک در آستانه چهل سالگی انقلاب اسلامی ایران، حزب ندای ایرانیان به احترام اراده عظیم این ملت میایستد و با وجود همه کاستی و دشواریها و به رغم تمامی مشکلاتی که امروز در ایران وجود دارد، با افتخار چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران را به تمامی دلسوزان کشور و در رأس آنها مقام معظم رهبری، دلاورمردان انتظامی و امنیتی که با جان خویش از کشور حفاظت مینمایند.
خدمتگزاران کشور در قوای سهگانه، دانشگاهیان و فرهنگیان گرانمایه که برای توسعه علمی و پیشرفت ایران در تلاشاند، فعالان سیاسی، مدنی و احزاب که توان خود را مصروف حراست از حقوق ملت میکنند، اعضا سازمانهای مردمنهاد و خیریههایی که زندگی خود را وقف کمک به هم نوعان کردهاند، زنان توانمند ایران که در تمامی عرصهها پرتوان و موفق ظاهر میشوند، جامعه مطبوعاتی کشور که ضامن شفافیت اند، فعالان بخش خصوصی که بار سترگ اقتصاد کشور را بر دوش میکشند، هنرمندان و زشکارانی که افتخارآفرین ایراناند و جوانان توانمند کشور که امروز و فردای ایران را میسازند، تبریک میگوید و بهعنوان عضوی کوچک از ملت بزرگ ایران، اعلام میکند که همچنان بر عهد دیرین ملت ایران، استقلال آزادی جمهوری اسلامی استوار ایستاده است.
پیشرفتهای صورت گرفته در عرصههای مختلف، میسر نمیشد مگر به واسطهی ایثارها و رشادتهای یکایک شما در برهههای گوناگون تاریخ پرفرازونشیب ایران؛ لذا اگر به واسطهی ناکارامدیهای داخلی و تحریمها و خیانتهای دشمنان خارجی و نظام سلطه، تنگنایی بر ما حادثشده، بازهم میتوان در کوران حوادث، با همدلی، از چالشها، پلههایی ساخت برای تقویت کارآمدی و کارآیی نظام جمهوری اسلامی ایران.
بدون شک تمامی دولتمردان و دولتهای مختلف در طول سالیان پس از انقلاب با هر طیف و گرایشی همه در کامروایی و ناکارآمدیهای این سالها دخیلاند و امروز همه باید در یک فضای همدلانه و مسئولانه برای رفع مشکلات مردم همفکری و برنامه ریزی کنیم.
یکی از مهمترین پیامهای انقلاب ۵۷، ساخت ایران توسط تمامی ایرانیان و شنیدن ندای وحدت در عین کثرتِ ملت ایران است، هیچ گروهی نباید در پی حذف گروهی دیگر از عرصه مدیریت کشور باشد. تمامی قوای حاکم و کارگزاران نظام باید توان و تکاپوی خود را در جهت کاهش آلام مردم ایران بکار ببندند و با بحرانهای موجود در زندگی مردم از سر سادگی و بیاعتنایی برخورد نگردد.
بدانیم مردمی که مسئولین را بر کرسی قدرت نشاندهاند انتظار آن دارند که آنان حکمرانان خوب، سالم و با انگیزه برای ایرانزمین باشند. غرور، تکبر، فساد، بیبرنامگی و عدم رسیدگی به مشکلات مردم و جامعه مردود است و نیاز امروز ما تقویت کارآمدی و توانمندی حکومت و دولت است.
حزب ندای ایرانیان به تأسی از شعار «تعامل، مدارا، اصلاحات گامبهگام و توسعه پایدار»، تأکید میدارد که تعامل بیشازپیش مسئولین با مردم، مدارا در شنیدن صدای دلسوختگان نظام و توجه به توسعه پایدار ایران، جزو مسئولیت نخبگان سیاسی و دولتمردان است و باور دارد که بلوغ انقلاب و نشاط سیاسی در ایرانزمین، محقق نخواهد شد مگر با تکیهبر مشروعیت، کارآمدی، شایستهسالاری و مردمسالاری دینی به معنای واقعی کلمه.
دولتمردان ما باید بدانند همانطور که در بحبوحه انقلاب، جوانان پاکضمیر ایرانزمین، سررشتهی امور را به دست گرفته و انقلاب را به پیروزی رساندند، هماینک نیز که ۴۰ سال از عمر پربرکت آن میگذرد، بازهم اعتماد به نسل جوان پویای این مرزوبوم کارگشا خواهد بود.
در پایان، همچون گذشته و این بار راسختر از قبل، از شما مردمان فهیم کهن دیار ایرانزمین، دعوت مینماییم برای نشان دادن اتحاد خود به استکبار جهانی، برای بازآفرینی ارزشهایی که دوام استقلال مملکت را تضمین مینمایند، و به پاسداشت رادمردیهای خود به میدان بیایید. وعده دیدار، ۲۲ بهمن ۹۷، راهپیمایی بزرگ چهلسالگی انقلاب.
انتهای پیام/
منبع: فردا
کلیدواژه: حزب ندای ایرانیان بیانیه 40 سالگی انقلاب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۶۵۹۵۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خرافات عجیب ایرانیان دوران قاجار؛ از ناخن هدهد تا آش مخصوص شاه برای جلوگیری از وبا (+عکس)
در ادوار مختلف تاریخ ایران رد پای خرافهگرایی بهخوبی دیده میشود؛ دوران قاجار نیز از این امر مستثنی نیست. در ایران روزگار قاجار، گرایش به خرافات و بهرهگیری از طلسمها و تعویذها گسترده و عمومی بود.
به گزارش روزیاتو، نگاهی گذرا به تاریخ اجتماعی و فرهنگی کشورهای مختلف جهان نشان میدهد که در ورای اندیشهها و عقاید علمی، ایدههایی یافت میشوند که هیچ مبنای علمی و عقلانی برای آنها نمیتوان یافت و به همین دلیل است که نام خرافه؛ یعنی چیزی پوچ و بیاساس به خود میگیرند. جالب آنکه گاهی اوقات همین خرافات چنان نیرویی پیداکردهاند که به تمامی قیدوبندهای علمی پشت پا زده و باعث انجام اعمال عجیبوغریبی در بین معتقدان شدهاند.
در ادوار مختلف تاریخ ایران رد پای خرافهگرایی بهخوبی دیده میشود؛ دوران قاجار نیز از این امر مستثنی نیست. در ایران روزگار قاجار، گرایش به خرافات و بهرهگیری از طلسمها و تعویذها گسترده و عمومی بود. بااینحال توسل به چنین روشهایی بیشتر عملی زنانه تعریف میشد؛ چراکه که زنان به دلایل مختلف، بیش از مردان مستعد گرایش به خرافه بودند و این امر حتی در بین زنان درباری و حرمسرا نیز بهوفور مشاهده میشد.
خرافه؛ قدمتی بهاندازه تاریخ بشرخرافات به معنای «اعتقادات بیاساس که باعقل و منطق و واقعیت سازگاری نداشته باشد» و خرافهگرایی به معنای «پیروی از عقاید باطل و بیاساس که با درجه فرهنگ و دانش جامعهای که منسوب بدان است، هیچگونه تناسبی نداشته باشد»، قدمتی بهاندازه تاریخ بشر دارد و مختص فرهنگ و جامعهای خاص نیست، بلکه گستره آن تمام جوامع و فرهنگها را در برمیگیرد و حتی امروزه در عصر علم و فنآوری هنوز شاهد اعتقاد به برخی از این عقاید خرافی هستیم.
گرایش به خرافه در ایران عصر قاجاردر ایران نیز همانند سایر ملل جهان خرافات و خرافهگرایی از زمان باستان وجود داشته است. خرافات در ادوار مختلف تاریخ ایران با علومی چون نجوم، طالع بینی و اخترشناسی درآمیخته بود، اما در دوره مورد بحث، یعنی دوران قاجار، خرافات با بهره جستن از برخی اصول و مبانی دینی و اسلامی راه نفوذ به مذهب و اذهان ایرانیان مسلمان را یافت و دعانویسی، تعویذنویسی، جادو و جنبل و … در عمق اذهان مردم این دوره نفوذ پیدا کرد.
گرایش به جادو و جنبل از اصلیترین مظاهر تمایل به خرافه در جامعه عصر قاجار بود و این خرافهگرایی جوانب مختلف زندگی اجتماعی مردم را تحتتأثیر قرار داده بود؛ زندگی زناشویی و خانوادگی، روابط با اقوام و خویشان، معیشت و اقتصاد و حتی پزشکی و درمان، همه و همه در چنبره عقاید خرافی قرارگرفته بودند و همانطور که قبلاً اشاره شد، درآمیختگی این عقاید خرافی با عقاید دینی و مذهبی، بستر مناسبتری برای پذیرش آنها فراهم کرده بود.
انواع مختلف طلسمها و تعویذها از سنگهای قیمتی گرفته تا اجزای گیاهان، اعضا و اندامهای حیوانات و حتی انسان، الواح و تندیسهایی از فلز، خمیر، پوست، مو و پارچه را شامل میشد و کاربردهای گوناگونی داشت که توسط رمالها و دعانویسها تجویز میگردید. مردم نیز با اعتقاد راسخی که به خرافات داشتند، از این طلسمها و تعویذها برای حل مشکلات زندگی خود استفاده میکردند و حتی گاه بهای گزافی بابت آن میپرداختند.
جیمز موریه در «سرگذشت حاجیبابای اصفهانی» دراینباره از قول درویشی که چندی همسفر حاجیبابا شده مینویسد: «اگر دم خرگوش را در زیر بالین کودک نهی، خواب آورد… چشم و استخوان کعب گرگ اگر به بازوی طفلی بندد، جرأت بخشد.
اگر روغن گرگ به لباس زنی مالند، شوهر از او دلسیر شود. زهره گرگ دافع نازایی زن است. ناخن هدهد زبانبندی و چشم خفاش خواببندی را شاید…. با اعضا و اجزای او (میمون) ادویهای چند بسازیم، به بهای طلا به اندرونیان شاه توانیم فروخت… جگر میمون اکسیر محبت است.
پوست بینی او پادزهریست تریاق همه سموم، خاکسترش را هرکه ببلعد… (در) تقلید و تردستی و چابکی و حیله و زیرکی، مانند او شود»
بدیهی بود که با این پذیرش گسترده عقاید خرافی در جامعه آن روز، رمالی و دعانویسی شغل پررونق و پردرآمدی محسوب میشد و رمالان و دعانویسان مورد اقبال عامه مردم قرار میگرفتند. نکته جالب آن بود که این اقبال عمومی برای رمالان و دعانویسان یهودی و دراویش، بیشتر از دیگر رمالان بود.
به گزارش برخی منابع تاریخی، رفتوآمد مردم بهویژه زنان به خانه ملاهای یهودی برای گرفتن دعا و طلسم و امثال آن در دوره قاجار به حدی گسترده شده بود که حکومت به فکر چاره افتاد و طی حکمی، رفتوآمد زنان مسلمان به خانههای یهودیان را ممنوع کرد.
دراویش نیز در کار رمالی و دعانویسی مورد اقبال عامه مردم بودند؛ بهطوریکه این اقبال و توجه از دید خارجیان نیز به دور نمانده و برخی از آنها مانند لایارد در نوشتههای خود به شهرت و توجه مردم به دراویش اشارهکردهاند: «دراویش دعانویس در میان مردم از نفوذ و احترام ویژهای برخوردارند…
زنانی که طالب فرزند پسر هستند و دختران دمبخت و نیز پیرمردانی که در پی ازدواج با زنان جوان هستند و حتی مردانی که میخواهند از خطرات و آسیبها در امان باشند، به درویشها مراجعه میکنند و آنها برایشان دعا و تعویذ مینویسند… (آنها) حتی به اندرونی اعیان و بزرگان نیز راه دارند».
استخارههای عجیب در دوران قاجاراستخاره در ایران عصر قاجار به شیوه های مختلف انجام می شد، به وسیله قرآن، تسبیح، نوشتن نیت بر کاغذ و قرار دادن آن در پاکت و قرار دادن در میان صفحات قرآن و غیره؛ اما آنچه مهم است کارهایی است که برای انجامشان به استخاره متوسل می شدند؛ به عنوان مثال به نیت انتخاب مناسب ترین طبیب از بین چند نفر، انتخاب یک روش درمانی چون زالو انداختن بر لثه که از سوی فخرالاطبا صورت می گرفت که آیا زالو را به لثه دندان شاه بیندازند یا خیر؟ یا دارو دادن به مریض که گاه به سبب تعدد در داروها استخاره در چند مرحله انجام می شد که آیا این دارو به مریض خورانده شود یا خیر؟
در این خصوص حکایتی نقل شده است که میرزا جعفر، نبض مریض را گرفته، مدتی فکر کرد و بعد از مدتی تسبیح بلندی برداشت و چشمش را بر هم گذاشت، استخاره ای کرد و با آواز بلند گفت: خدایا صلاح می بینی فلوس به این بنده خدا بدهم؟ اگر خوب می آمد با ترازو فلوس را می کشید، می داد و پولش را می گرفت.
اگر برای فلوس خوب نمی آمد، مجددا استخاره می کرد و گفت: اگر ترنجبین بدهم، چطور است؟ باز آن هم اگر خوب نمی آمد، استخاره ای دیگر می کرد و عناب را جویا می شد و بالاخره استخاره خوب میآمد.
نقش پررنگ خرافه در روند درمان بیماریهاجامعه مسلمان دوره قاجاریه بدون توجه به اصل قوانین بهداشتی فقط ظاهر دستورات بهداشتی اسلام را رعایت کرد و خرافات و اوهام بسیاری به نام دین و مذهب وارد افکار و اعتقادات آنان شده بود و اگر کسی با این اوهام و عقاید خرافی مخالفت می کرد و یا در صدد مبارزه با آن برمی آمد لعن و تکفیر می شد.
بسیاری از مردم معتقد بودند که « بهشت جای اغنیا نیست و هر مسلمانی که لباس و تن او آلوده به جانوران طفیلی مانند شپش نباشد به بهشت راه نخواهد یافت. همین باورها و دیدگاه های خرافی از یک سو در زمینه بهداشت و درمان مهم ترین مانع رسیدن به جامعه سالم عهد قاجاریه بود که خواسته و ناخواسته به گریبان مردم چنگ انداخته و هر ساله با شیوع بیماری های مختلف مسری و غیرمسری جان مردم را می گرفت.
عامل مهمی که مردم را به سوی باورهای غلط می کشانید وضعیت ابتدایی و عقب مانده پزشکی در ایران بود. بیمار یا دسترسی به دوا و دکتر نداشت و یا به عملکرد او اطمینان نداشتند. همین مسئله گرایش به جادو را در بیشتر نقاط کشور افزایش می داد. بستن نخ یا پارچه ای به درخت برای رفع بیماری و دست یابی به حاجت نمادی از جهالت مردم این دوره بود.
بسیاری از درمان ها هم ناشی از ساده لوحی بسیار بود. تخم مرغ پخته ای که روی پوستش دعایی نوشته شده و آن را بیست و چهار ساعت زیر بغل نگاه داشته اند و الماس آویخته به گردن که موجب تقویت نیروی بدن می شود. تماس با این سنگ قیمتی ترس را از بین می برد و انسان را از حملات صرع در امان نگه می دارد همچنین موجب می شود دندان های کرم خورده بدون درد بریزد.
عده ای نیز با اعتقاد به دخالت نداشتن در امر تعجیل و تأخیر در مرگ هر چیز را خواست خدا می دانستند و به همین دلیل هیچ کوششی برای بهبود اوضاع انجام نمی دادند.
عده ای دیگر گرفتن و آویختن دعای وبا و خواندن نماز خوف و نبردن اسم وبا مخصوصاً جلوی اطفال و موچ کشیدن به جای بردن نام بیماری را عامل دفع شیوع آن دانسته و تلاش داشتند این گونه از سرایت آن جلوگیری کنند.
از دیگر خرافات رایج در این دوره برای درمان امراض و مبارزه با بیماری ها باور به دخالت داشتن اجرام آسمانی در سرنوشت انسان ها و در نتیجه نحس و یا سعد بودن ساعت نوشیدن دوا بود.
به همین دلیل، هرگاه منجمان می گفتند که در این روز و ساعت نوشیدن دوا درست نیست بیماران موافق حکم و مشورت او دوای طبیب را مصرف نمی کردند. یا اینکه ناخوشی مزمن کودکان و ناباروری زنان بر اثر چشم بد است و برای مقابله با آن ها به طلسم روی می آورند. بیماری صرع را تحت تأثیر جن دانسته و به همین دلیل می گویند فلانی دعایی است دوایی نیست.
گاهی عامل شیوع بیماری را حضور غیرمسلمان و یا کفار در منطقه می دانستند. زمانی که همه گیری بیماری وبا همراه با اقدامات هیئتی انگلیسی به سرپرستی سرکنت لوفتوس در شوش برای تصاحب لوح قبر دانیال یکی شده بود خشم مردم را برانگیخت. واکنش مردم چنان شدید بود که تا چندین سال هیچ هیئتی نتوانست در این منطقه به کاوش ادامه دهد چرا که نام مسیحی به شیوع بیماری مترادف شده بود.
از دیگر باورهای غلط مردم اعتقاد به پاکی آب های جاری بود که تحت هر شرایطی می شد نوشید. چنان که همین عامل موجبات شیوع بیماری های مهلکی چون حصبه و وبا در دوره قاجار شده بود. این افکار بین همه اقشار مردم از روستایی و عشایر و شهرنشین دیده می شد و جالب تر این بود که شاهان قاجار خود در رأس جامعه ایران از بند این اوهام رها نبودند.
ناصرالدین شاه فرنگ رفته و علاقه مند به اصلاحات و مظاهر تمدنی اعتقاد داشت خوردن آشی مخصوص در زمان شیوع بیماری وبا مانع از ابتلای وی به این بیماری مهلک می شود و در نتیجه هر ساله دستور پختن این آش نجات دهنده را میداد.
از مطالبی که دکتر فووریه از آن یاد می کند وارد شدن الماس کوه نور به لیست دواهای شاهی بود. هنگامی که در محلات تهران آنفلوانزا شایع شد و به اندرون کاخ سلطنتی نیز راه یافت و تنی چند از درباریان را به کام مرگ کشانید، ناصرالدین شاه نیز به این بیماری مبتلا شد و بعد از بهبود زمانی که فووریه به عیادت وی رفته الماس دریای نور را از جیب خود بیرون آورده و به او نشان می دهد و می گوید: «چون همراه داشتن آن باعث تقویت مزاج است آن را در جیب خود گذاشته ام».
خرافات در حرمسرای شاهان قاجاردامنه اعتقاد به خرافات محدود به مردم عادی جامعه قاجار نبود، بلکه درباریان و حکومتنشینان و در رأس آنها شخص شاه نیز اغلب انسانهایی خرافی بودند؛ چنانچه برخی از منابع تاریخی به خرافه گرایی ناصرالدینشاه و مظفر الدینشاه اشارهکردهاند، اما نکته قابلتوجه این است که القای خرافات و جادو و جنبل دامن زنان دربار را بیش از مردان گرفته بود و خرافات در بین زنان درباری و بهخصوص زنان حرمسرا رواج بیشتری داشت.
این مسئله بیش از همه خود را در حسادت زنان شاه به سوگلیها و فرزندان آنها نشان میداد و نقش مهمی در ناپدید شدن و یا مرگ فرزندان شاه داشت.
بهعنوان نمونه دکتر تولوزان در گزارشی راجع به مرگ یکی از شاهزادههای موردعلاقه ناصرالدینشاه (ملک قاسم میرزا) محرمانه به وی اشاره میکند که طفل بیگناه براثر داروهای سمی و آلوده که توسط دعانویسها تجویزشده مسمومیت شدید پیداکرده و از دنیا رفته است.
سیل نامهها و هدایای بیشمار که طی چند روز بعد از این واقعه از اندرونی شاه به خانه رمالان و فالگیران و دعانویسها سرازیر شد، مدعای دکتر تولوزان را تأیید میکرد؛ این هدایا از طرف زنانی بود که با کمک جادوگران و رمالان، ملک قاسم میرزا را نابود کرده بودند.
علل گرایش به خرافات در عصر قاجاردر مورد چرایی گسترش خرافات در جامعه قاجار میتوان علل زیادی برشمرد، اما دو عامل بیش از همه در این گرایشها مؤثر بود که در ادامه به آن میپردازیم:
۱. ترس و فشارهای محیطی؛ در طول تاریخ وقتی جامعهای دستخوش اضطراب، درماندگی و نومیدی میشد و راهی برای گریز یا بهروزی نمییافت، گرایش به اعتقادات خرافی بهعنوان تنها راه کاهش آلام و مصیبتهای جوامع تحت سلطه شناخته میشد.
در جامعه قاجار نیز این درماندگی و اضطراب در سطوح مختلف جامعه بهوفور وجود داشت؛ شکست ایرانیان در جنگ با روس و از دست رفتن بخشهایی از خاک کشور، حضور بیگانگان بهویژه انگلیس و روسیه که با نیرنگهای مختلف در امور داخلی و خارجی ایران مداخله میکردند و امتیاز کسب میکردند.
استبداد پادشاهان قاجار که مردم و مملکت را رعیت و ماترک خود میدانسته و در حق آنها ظلم و اجحاف میکردند، وجود راهزنان بهویژه در مناطق دور از پایتخت که اموال مردم را به غارت میبردند و…، همه و همه زمینه گرایش به اعتقادات خرافی را برای التیام و کاهش مصیبتهای جامعه فراهم میکرد.
ناگفته نماند که زنان علاوه بر موارد بالا، از تبعیضها، خشونت و رفتار مردان جامعه آن روز نیز احساس ناامنی و اضطراب میکردند. درواقع در جامعه قاجار حقوق زنان تا حد زیادی نادیده گرفته میشد و این خود عامل مهمی برای گرایش بیشتر آنها به جادو و جنبل و خرافه بود.
در همین خصوص میرزا فتحعلی آخوندزاده خشونت رفتار و مفاسد اخلاقی مردان را عامل پناهبردن زنان به طلسمات و خرافات میدانست و خواهان اصلاح وضعیت حقوق زنان و بهویژه ممنوعیت چندهمسری بود.
زنان دربار قاجار بهویژه زنان حرمسرای شاهی نیز از این امر مستثنی نبودند؛ بهویژه آنکه آنها از زخمهای روحی شدیدی که ناشی از عیاشی شاهان قاجار بود آسیب میدیدند و خود را اسیر حرمسرا میدیدند.
اکثر آنها هرچند به لحاظ ظاهری خود را خوشبخت و مرفه معرفی میکرد، اما در حسرت یک زندگی ساده با شوهر بود نه اینکه با زنان دیگر برای جلب محبت شاه (شوهرشان) رقابت کند.
این مسئله در گرایش زنان حرمسرا به خرافات نقش مهمی بازی میکرد که نمونه آن را در توسل به طلسمها و تعویذها برای جلبتوجه و محبت شاه، کمکگرفتن از دعانویسها برای از بین بردن فرزندان هووهای خود و… میتوان دید.
علیاکبر دهخدا در مقالات «چرند و پرند» اشارهای ظریف به ارتباط چندهمسری مردان و گرایش زنان به رمل و فال دارد و مینویسد: «خانهای را که دو کدبانوست، یکیاش همیشه پیش جامزن است، یکیاش هم پیش رمال»
۲. جهل علمی؛ شاید بتوان گفت یکی از علل اصلی رواج خرافات در جامعه، جهل و ناآگاهی است. به هراندازه که انسان از درک حقایق، رابطه منطقی پدیدهها، قانون علت و معلول، تشخیص و فهم واقعیات عاجز باشد، به همان اندازه دچار خرافات و خرافهپرستی میشود. به قول مالینوفسکی «انسان زمانی به جادو متوسل میشود که نتواند شرایط زندگی و اتفاقات را از طریق دانش مهار کند»
در جامعه قاجار نیز به همان اندازه که مردم بیسواد بودند و از دانش بهره اندکی داشتند، به خرافات اعتقاد راسختری پیدا میکردند. بدیهی بود که در جامعهای که بیسوادی و ضعف فرهنگی گریبان اکثر جامعه را گرفته بود و امر آموزش و تحصیل برای پسران غیرضروری و برای دختران عیب شمرده میشد، زمینه بیشتری برای پذیرش خرافات در بین مردم فراهم میآمد.
به همان اندازه که جامعه زنان را بیشتر از امر آموزش و کسب دانش محروم میکرد، به همان اندازه خرافات در بین آنها بیشتر گسترش مییافت.
زنان که در برخورد با مشکلات زندگی با توجه به جو مردسالار جامعه، آسیبپذیرتر بودند و به دلیل بیسوادی از شناخت راهحلهای عقلی و منطقی عاجز میماندند، برای تسکین و اقناع خود به هر اوهامی متوسل و معتقد میگردیدند؛ بدینترتیب خرافهگرایی روزبهروز در بین آنها گسترش بیشتری پیدا میکرد.
کانال عصر ایران در تلگرام