رژیم بعثی می ترسید که حرکت امام(ره) در عراق تاثیر بگذارد
تاریخ انتشار: ۲۱ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۶۹۲۴۸۹
تهران- ایرنا- حجت الاسلام سیدحمید روحانی زیارتی از مباررزان قبل از انقلاب اسلامی می گوید: رژیم بعثی از اینکه یک روحانی فعالیت های سیاسی داشته باشد نگران بود و می ترسید که این حرکت امام(ره) در عراق تاثیر بگذارد و علمای عراق هم به حرکت درآیند.
به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ سیدحمید روحانی زیارتی در 1321خورشیدی در روستای سنگسر سمنان به دنیا آمد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
روحانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی را تاسیس می کند اما در 1376 خورشیدی از این مرکز استعفا کرد و در 1381 خورشیدی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی را پایهگذاری کرد.
حجت الاسلام روحانی در بخش نخست گفت وگوی خود با «پروژه تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی خبرگزاری ایرنا» به بیان خاطراتی از نخستین مبارزه های خود در حوزه علمیه، وضعیت حوزه علمیه در اوایل دهه 40 خورشیدی، حضور در نجف و وضعیت مبارزه در آنجا پرداخته است.
-متن گفت وگو با وی را در ادامه می خوانیم:
**ایرنا: در کجا به دنیا آمدید و از چه زمانی وارد کارهای مبارزاتی شدید؟
***روحانی: من در یک خانواده روحانی در روستای سَنگسر سمنان به دنیا آمدم. پدرم آیت الله سیداحمد زیارتی از علمای آنجا و به شدت ضد رژیم پهلوی بود. برای مثال وقتی پیروان او در محضر عقد می کردند دوباره میآمدند پیش پدرم و عقد را باطل و مجدد صیغه عقد آنها را جاری می کرد این ضد رژیم بودم پدرم برای من خیلی تاثیرگذار بود به همین دلیل از دوران کودکی نسبت به رژیم پهلوی سخت نفرت داشتم. برای مثال وقتی به منزل یکی از دوستانمان رفتیم عکسی روی دیوار بود پرسیدم عکس چه فردی است؟ گفت عکس شاه جون ما!. من به شدت از آنها بدم آمد که چنین دیدی دارند. در دوران ملی شدن صنعت نفت من در همان روستا بودم از اوضاع احوال اطلاع کمی داشتم اما همین اندازه فهمیده بودم که یک سری شعارهایی می نویسند من هم روی پول «مرگ بر شاه» می نوشتم.
**ایرنا: از چه زمانی وارد حوزه علمیه شدید و نخستین فعالیت هایی که داشتید چه بود؟
***روحانی: من در 1339 خورشیدی وارد حوزه علمیه قم شدم در آنجا استادی به نام آقا نورالله طباطبایی نژاد داشتم. تا آن روز نامی از نواب صفوی نشنیده بودم. برای من تعریف کرد که شخصی به نام نواب صفوی است که ویژگی هایی خاصی دارد بی اختیار شیفته نواب شده بودم آن زمان شروع به تحقیق کردم که نواب چگونه فردی است بعد از شناخت او در1340 خورشیدی رسماً خودم اعلامیه دادم و در 1341خورشیدی که نهضت امام(ره) آغاز شد تا در راه آن گذاشتم.
**ایرنا: یکی از اتفاق هایی که در 1342خورشیدی افتاد حمله به مدرسه فیضیه بود. شما در آن روز کجا بودید؟
***روحانی: من در حادثه فیضیه در تهران بودم وقتی آمدم قم فهمیدم چه حادثه ای در فیضیه اتفاق افتاده است. مدرسه را مشاهده کردم حالت ویرانه ای داشت، در و پنجره ها شکسته و روی تمام دیوارها خون پاشیده شده بود قرآن کتابها و لباس های طلبه ها نیم سوخته و صحنه بسیار دردناک آنجا وجود داشت.
**ایرنا: در آن زمان حوزه علمیه چه وضعیتی داشت و آیا نشریه های مکتب تشیع و مکتب اسلام که در آنجا منتشر می شد باعث جدایی طلبه ها نبود؟
***روحانی: در آن زمان در حوزه گروه خاصی وجود نداشت بلکه همه یک دست بودند منتها بعضی ها طرفدار یک روحانی و بعضی طرفدار دیگری بودند. از زمانی که ما وارد نهضت شدیم تا قدم در راه امام گذاشتیم. نشریه مکتب اسلام و مکتب تشیع جنبه سیاسی نداشت اما آنچه که مهم بود وقتی که نهضت امام(ره) آغاز شد روحانیون و طلاب با همه وجود به مبارزه برخاستند. امام(ره) هنگامی که مبارزه را آغاز کردند در گام نخست به روشنگری پرداختند و سخنرانیهایی که داشتند و گاهی ما هم فرصت می کردیم پای سخنرانی های ایشان یادداشتبرداری کنیم بسیار آموزنده و مفید بود و دید و بینش سیاسی و مبارزاتی بسیار عمیقی می داد و باعث میشد که نسل جوان هیچ تردیدی در حمایت و همراهی با نهضت امام نداشته باشد.
**ایرنا: در دهه 40 خورشیدی شما به نجف رفتید دلیل آن چه بود؟
***روحانی: امام(ره) اعلامیه ای صادر کردند این اعلامیه از طریق آیت الله ربانی شیرازی به ایران و به دست من رسید من هم چون شناخته شده بودم خیلی جرات نمی کردم در خانه ها رفت و آمد کنم اعلامیه را به ناطق نوری دادم که هنوز دستگیر نشده بود از این جهت او واسطه میان من و یک چاپخانه در خیابان جمهوری قرار گرفت این اعلامیه را در آنجا به چاپ رساند تا برای روز اربعین پخش شود قبل از این که این اتفاق بیفتد حوادثی پیش آمد که آقای ناطق نوری دستگیر شد و من هم لو رفتم ریختند که من را دستگیر کنند من چون اسلحه هم داشتم احساس کردم خطر جدی کردم و در تیر ماه 1346 وارد نجف شدم.
**ایرنا: در نجف یکی از نزدیکترین یاران امام خمینی(ره) بودید. مقداری از خاطرات آن دوران و مهمترین اتفاقی که فکر می کنید بسیار برجسته است. بیان کنید.
***روحانی: در دورانی که من در نجف بودم ما با چند جبهه درگیر بودیم. یکی آنهایی که از عوامل رژیم بودند اما دیگری طیف که سعی می کردند با امام درگیر شوند آنها از افرادی بودند که سیاست مبارزه را خیلی تایید نمی کردند و همراه نبودند. جریانی به عنوان ستون پنجم که از یک طرف به حزب توده وابستگی داشتند. یکی از آنها داماد یکی از علمای بزرگ و توده ای بود و 2 تَن از طلبهها هم به کمونیست وابستگی داشتند. اینها یکی از کارهایشان این بود که افراد را لو بدهند. بسیاری از ما که در نجف بودیم اسم مستعار داشتیم این ها سعی می کردند در یک اعلامیه اسم اصلی را بنویسند. این برای ما سخت رنجآور بود نمی توانستیم درگیر شویم چون هدف آنها این بود که در حوزه درگیری به وجود آید و نمی توانستیم ساکت بمانیم این افراد خیلی ضربه زدند اما آنچه که مهم بود رسالت امام در نجف تاثیرگذار ی داشت و جوانان طلبه را تحت تاثیر قرار میداد. ما مبارزه را هر روز احساس میکردیم جلوتر میرود. وقتی خبرهایی از ایران می رسید که مبارزات مردم رو به جلو است ما انگیزه بیشتر می گرفتیم. رژیم یکی از نقشه هایش این بود که با تبعید امام(ره) به نجف ارتباط ایشان با ملت ایران را قطع کند اما برعکس شد امام از فرصت ها خوب استفاده میکرد مبارزه رو به جلو و این راه خیلی ارزشمند بود. امام نیز با رفتار خود به ما درس بزرگی می داد. مثلاً وقتی آیت الله سید محمدرضا سعیدی شهید شد ما انتظار داشتیم امام(ره) زودتر از همه اقدام کند بعد که با لحن اعتراض آمیزی خدمت ایشان رفتیم فرمودند تا روزی که برای من ثابت نشده که ایشان در زندان کشته شده نمی توانم بی جهت حرفی را مطرح کنم یعنی امام تا این حد مقید بود حتی رژیم پهلوی که یک رژیم فاسد و غیر اسلامی بود حاضر نشد نسبت ناروا بزنند تا بالاخره گزارش های ساواک و پزشک قانونی درباره مرگ آیت الله سعیدی گفتند که زیر شکنجه شهید شد این برای ما یک درس بود.
**ایرنا: آن زمان چه اتفاقی می افتد که رژیم بعثی از امام(ره) میخواهد که عراق را ترک کنند؟
***روحانی: در گام نخست رژیم بعثی از اینکه یک روحانی فعالیت های سیاسی داشته باشد نگران بود و می ترسید که این حرکت امام در عراق تاثیر بگذارد و علمای عراق هم به حرکت درآیند اما در 1354 خورشیدی محمدرضا پهلوی و صدام حسین در الجزایر ملاقات کردند و قرارداد امضا شد از آن زمان سعی کردند که به یک نحوی امام(ره) را تحت فشار بگذارند. یک ساعت قبل از اینکه امام از عراق حرکت کند سعدون شاکر رییس سازمان امنیت عراق به نجف آمد تا با امام ملاقات کند و گفت ما با دولت ایران قرارداد در جزایر بستیم و تعهد کردیم که اجازه ندهیم در عراق علیه محمدرضا پهلوی تبلیغ شود ما از شما انتظار داریم به این تعهد ما احترام بگذارید امام جواب دادند اگر شما به محمدرضا پهلوی تعهد دادید من با ملت ایران تعهد دارم که اجازه ندهم به آنها ظلم شود و از آنها دفاع کنم. اگر وجود من برای شما دردسر است من به کشوری می روم که تحت تاثیر رژیم محمدرضا پهلوی نباشد. سعدون شاکر صورتش قرمز شده بود با یک لحن تندی گفت: کجا می روید که تحت تاثیر رژیم پهلوی نباشد؟ امام فرمودند: مثلاً می روم فرانسه. سعدون سکوت کرد و رفت. بعد از آنکه نهضت اوج گرفت رژیم پهلوی هم احساس خطر کرد و به عراق فشار آورد که نگذارید این کار صورت بگیرد. بنابراین دولت عراق هیچ وقت از امام نخواست که عراق را ترک کند میآمدند که نگذارند امام فعالیت های سیاسی علیه رژیم انجام دهد خانه ها را تحت نظر میگرفتند افرادی که می خواستند خدمت امام بروند نمیگذاشتند. از این رو امام احساس تکلیف کردند که اگر در عراق بمانند نمیتوانند رسالت خودشان را ادامه دهند به همین دلیل عراق را ترک کردند.
ادامه دارد . . .
گفت وگو از: مهدی احمدی
پژوهشم9370**9131
منبع: ایرنا
کلیدواژه: سياسي تاريخ شفاهي مبارزه با رژيم پهلوي چهل سالگي انقلاب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۶۹۲۴۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طالبزاده با وجود اهانتهای گروههای مختلف، هیچگاه نه مردد شد و نه ترسید/زیست شهیدانه در زندگی نادر دیده میشد
همایش «قدس از چشمان آقای نادر» روز گذشته ۹ اردیبهشت ماه به مناسبت سالگرد عروج نادر طالبزاده در سالن سوره حوزه هنری با حضور تعدادی از چهرههای فرهنگی و هنری برگزار شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری دانشجو، همایش «قدس از چشمان آقای نادر» روز گذشته ۹ اردیبهشت ماه به مناسبت سالگرد عروج نادر طالبزاده در سالن سوره حوزه هنری با حضور تعدادی از چهرههای فرهنگی و هنری برگزار شد.
حسن رحیمپور ازغدی سخنران افتتاحیه این همایش در توصیف ویژگی های منحصر به فرد نادر طالبزاده گفت: یکی از موارد، قدرت شخصیت او بود. هرکسی نمیتواند در خود، انقلاب شخصیتی ایجاد کند. اینکه فردی در شخصیت خود انقلاب کرده و فاعل باشد و نه منفعل، بیانگر قدرتمندی بودن او است.
وی افزود: طالبزاده از چه محیط و جایگاهی به چه محیطی آمد؟ چند نفر مانند او را میشناسید که مسیری از زندگی در آمریکا و تحصیل در دانشگاه کلمبیا تا حضور در جبهه جنگ را پیموده باشد؟ همینطور جبهه بعد از جنگ.
ازغدی اشاره کرد: طالبزاده با وجود اهانتهایی که از گروههای مختلف به او میشد، نه هیچ گاه مردد شد و نه ترسید. منبع جوشان ایمان او واقعا حیرت انگیز است.
این نویسنده بیان داشت: همه چیز در زندگیای که در آمریکا داشت، برای او محیا بود؛ همان چیزهایی که همه آرزوی آن را دارند و برای آن حاضر هستند حتی خیانت کنند.
دکتر مجید شاه حسینی، رئیس فرهنگستان هنر از دیگر مهمانان این همایش بود که تصریح کرد: ویژگی جالب در شخصیت نادر طالبزاده این بود که هرچه از او می کندند، بیتعلقتر میشد. هرچه از او دریغ میکردند، روحیه او با نشاطتر میشد.
وی بیان داشت: جمله حاج قاسم سلیمانی «که باید شهید زندگی کنی تا شهید شوی» در شخصیت آقای طالبزاده صادق بود و ما زیست شهیدانه را در او دیدیم. بنابراین بنده قطعا معتقد هستم که ایشان در میان شهدا هستند. طالبزاده حتی نسبت به کسانی که به او بدی میکردند نیز حسن نیت داشت.
شاهحسینی در ادامه خطاب به جوانان گفت: سلوک هنری نادر طالبزاده را روز به روز مرور کنید. هرچه او جلوتر رفت، موحدتر و انقلابیتر شد.
رئیس فرهنگستان هنر در پایان اظهار داشت: نادر طالبزاده با این شیوه زندگی، حجت را بر همه ما تمام کرد. نه حق خستگی، نه دلشکستگی و نه توقع برای کسی باقی نگذاشت.
دکتر سید محمد حسینی، معاون پارلمانی رئیس جمهور در ادامه این همایش بیان داشت: این روزها که شاهد خیزش دانشجویان و اساتید آمریکا بخصوص دانشگاه کلبمیا محلی که نادر عزیز در آن تحصیل کرده بود، در حمایت از مردم مظلوم غزه و فلسطین هستیم که البته مدعیان آزادی بیان با برخوردهای خشن و بی رحمانه، اساتید و دانشجویان را به شدت سرکوب و صدها نفر از آنها را بازداشت کردهاند، بیشتر به یاد نادر عزیز می افتیم.
دکتر حسینی تاکید کرد: اگرچه نادر طالبزاده در آمریکا تحصیل کرد اما مثل غربزدهها مرعوب و مفتون تمدن مادی غرب نشد چرا که با بینش عمیق ماهیت واقعی صهیونیسم و امپریالیسم را بخوبی شناخته بود.
وی اظهار داشت: طبق سخن امام علی (ع) که فرمود: «رُبّ کلام انفذ من صولة» چه بسا سخنی که نفوذش از یورش و حمله کردن (نظامی) بیشتر باشد، لذا تاثیر کلام هنرمندانه در مواردی میتواند از جنگ و قدرت نظامی بیشتر باشد، همچنان که رهبر معظم انقلاب تاثیر رسانه را از موشک و پهباد افزون دانستند و حاج نادر عزیز از جمله کسانی بود که این مسئله را بخوبی درک کرده بود و حضورش در عرصه رسانه و هنر برای تحقق این هدف بود.
معاون رئیس جمهور تصریح کرد: اسم «نادر» برای مرحوم نادر ظالبزاده کاملا با مسمی بود و بر این باوریم که ایشان نادرهای در حوزه رسانه بود و با خوش فکری و انتخاب هوشمندانه جریان سازی میکرد. او بسیاری از اندیشمندان و متفکران غرب را میشناخت و از ظرفیت آنها برای نقد و افشای ماهیت نظام سلطه استفاده میکرد.
رضا برجی، مستندساز حوزه جنگ، از دیگر سخنرانان همایش «قدس از چشمان آقای نادر» و طی سخنانی گفت: نادر این را درک کرد که تا ما نتوانیم فرهنگ ایرانی-اسلامی را توأما در کشورها گسترش دهیم، با مشکل مواجه هستیم.
وی اشاره کرد: در زمان آقای احمدی نژاد التماس کردیم یک رقم معقول به ما بدهند تا با کمک بچههای جهاد و روی زمینی که خود اهالی بوسنی در اختیار ما میگذارند، یک مسجد بسازیم، اما این پول را به ما ندادند. در همان زمان، سرهنگ قذافی پیش از سقوط خود یک مسجد نیمه کاره ساخته بود که اگر بخواهیم این هزینه را به امروز محاسبه کنیم، ۳۵ میلیارد میشود.
این مستندساز بیان داشت: شرایط مدیریتی حوزههای فرهنگی ما، خیلی وحشتناک است و نادر این موضوع را نیز درک کرده بود. ما شروع به آموزش بچههای لبنانی در باغ فردوس کردیم و آنها با همین آموزش چهار ماهه، شبکه المنار را تاسیس کردند. سپس اقدام به آموزش بچههای افغانی و بعد، بوسنیایی کردیم. اما مسئولین باغ فردوس را بستند و آن را به یک موزه تبدیل کردند. ما مطمئن شدیم که این اتفاق، حاصل جریان نفوذ است. این شبکه نفوذ، دقیقا میداند که در وزارت ارشاد باید چه کاری انجام دهد و در نتیجه، باغ فردوس را نابود میکند.
وی در مورد اهمیت حوزه مستند خاطرنشان کرد: در دنیا، یکی از مهمترین بخشهای شبکههای تلویزیونی، «مستند» است. همین بخش در تلویزیون ما، یکی از بیعرضهترین بخشها است. در کشورهای دیگر گفته میشود که اگر میخواهی فیلمسازی یادبگیری، اول چند فیلم داستانی بساز و بعد سراغ مستند برو؛ اما این سیر در کشور ما معکوس است.
برجی ادامه داد: در مورد فیلم سینمایی داستانی هم موضوع آن مهم است. آیا ما باید از این خوشحال باشیم که ۸۰ میلیون نفر در کشور «فسیل» را تماشا کردند؟ واقعا چنین مواردی خوشحالی ندارد.
وی اظهار داشت: یکی از دغدغههایی که نادر طالبزاده داشت، این بود که چرا دانشگاههای ما نسبت به سایر دانشگاهها عقب است؟ چرا الان تمام دانشگاههای آمریکا و اروپا، فریاد غزه سر میدهند اما دانشجوهای ما بیخیال هستند. این اتفاق به دلیل بیخیال بودن مسئولین دانشگاههای ما است.
برجی در پایان اشاره کرد: من یقین دارم نادر طالبزاده، فرجالله سلحشور و جمال شورجه، خط قرمز نفوذ را رد کردند و باید حذف فیزیکی میشدند.