حداکثر زمان در هر کشور برای خرید ماشین با حداقل حقوق
تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۷۱۸۲۶۰
خرداد: این روزها قیمت پراید، پرفروشترین خودروی ایرانی در بازار، چیزی حدود ۴۰ میلیون تومان است؛ عددی که در سال جاری رشد قابلتوجهی داشته و این رشد، انتقاد بسیاری از مردم را نیز بهدنبال داشته است. اگرچه مدیران شرکتهای خودروسازی در ایران، همواره از پایینبودن قیمت خودرو گله دارند و خواستار افزایش آن هستند اما تردیدی نیست که قیمت خودرو برای بسیاری از مردم، بیش از تواناییشان است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حداقل حقوق و مزایا در سال ۹۷ برای فردی مجرد بنا بر تصویب وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، برابر با یک میلیون و ۲۶۱ هزار و ۲۶۹ تومان است که نسبت به سال ۹۶، افزایشی ۳۰ درصدی داشته است. حال اگر فرض کنیم که فرد مجردی با پایه حقوق وزارت کار استخدام شده و قصد خرید خودرو با استفاده از حقوق ماهانهاش را دارد و در این مدت از حقوقش، هیچ مقداری را صرف امور جاری مانند خوراک و مسکن نکند، حدود ۳۲ ماه طول میکشد تا بتواند پول خرید یک پراید را جمعآوری کند! این مورد را هم در نظر بگیرید که خط فقر برای یک خانواده چهار نفره ساکن تهران در تابستان ۹۷، دو میلیون و ۷۲۸ هزار تومان بوده است. به بیان دیگر، به احتمال قریب به یقین، در شهری مانند تهران، آن پایه حقوق وزارت کار به تنهایی کفاف یک زندگی عادی را هم نمیدهد؛ چه برسد به آنکه آن را دستنخورده به مدت سه سال جمع کنیم تا بتوانیم با آن پراید بخریم!
البته همین نکته که پرفروشترین خودروی ایرانی - برخلاف بسیاری از کشورها - همزمان ارزانترین خودرو در این کشور نیز هست، گواهی است بر این نکته که قیمت خودرو در ایران، بیش از توان مالی قشر عظیمی از مردم است.
حال بد نیست نگاهی بیندازیم به همین آمار در کشورهای دیگر. جدول زیر، مقایسهای است از حداقل حقوق مصوب در ۱۸ کشور که برحسب دلار (به صورت اسمی) آورده شده و متأثر از نرخ دلار در کشور مورد نظر است. بدیهی است که قدرت خرید یک دلار در هر کشور با کشور دیگر متفاوت است بنابراین در مقایسههایی که بر حسب خرید صورت گرفته، شاخصی به نام «شاخص هزینه زندگی» لحاظ شده که به نوعی این اثر را خنثی کند.
در محاسبه اعداد، ساعت کاری در هر ماه برابر با ۱۷۶ ساعت لحاظ شده است. اگرچه در برخی کشورها این عدد متفاوت است اما میزان این تفاوت، تعیینکننده نیست.
جدول حداقل حقوق در ۱۸ کشور جهان
حداقل حقوق اسمی (دلار)منطقهکشور۱۲۷۶آمریکای شمالیایالات متحده آمریکا۱۷۹۵آمریکای شمالیکانادا۳۱۳آمریکای جنوبیبرزیل۶۲۵آمریکای جنوبیآرژانتین۱۹۶۱اروپافرانسه۱۸۲۳اروپاآلمان۱۷۶۷اروپابریتانیا۲۸۱۶اروپادانمارک۳۵۵۲اروپاسوییس
۱۹۴آسیاروسیه۱۵۰آسیاچین۱۳۰۱آسیاکره جنوبی۱۱۹۳آسیاژاپن۵۵آسیاهند۲۵۶۳اقیانوسیهاسترالیا۶۷۸خاورمیانهعربستان سعودی۱۷۳آفریقاآفریقای جنوبی۶۸آفریقامصردر هریک از این کشورها، پرفروشترین خودرو با دیگر کشورها متفاوت است. اگر همان شرایط مفروض در مسئله بالا را برای این کشورها فرض کنیم (حداقل حقوق مصوب به صورت دستنخورده) چند ماه طول میکشد تا مردم هریک از این کشورها موفق به خرید خودروی محبوب کشورشان شوند؟ برای این محاسبه، ابتدا خودروی محبوب در هر کشور و سپس قیمت خودرو در کشور مربوطه (به دلار) را استخراج و سپس قیمت آنها را به حداقل حقوق ماهیانه تقسیم میکنیم. جدول زیر، نتیجه این محاسبات است:
جدول مقایسه زمان لازم برای خرید خودروی پرفروش در هر کشور با استفاده از حداقل حقوق همان کشور
زمان حدودی (ماه)قیمت حدودی خودرو (دلار)پرفروشترین خودروکشور۱۹۲۴۰۰۰هوندا آکوردایالات متحده آمریکا۱۶
۲۸۰۰۰تویوتا رَوفورکانادا۵۷۱۸۰۰۰فیات پالیوبرزیل۴۸۳۰۰۰۰تویوتا هایلوکسآرژانتین۱۰۱۹۰۰۰رنو سلیوفرانسه۱۴۲۵۰۰۰فولکس واگن گلفآلمان۱۰۱۷۰۰۰فورد فیِستابریتانیا۵۱۴۰۰۰تویوتا آیگودانمارک۶۲۱۰۰۰اسکودا اوکتاویاسوییس۳۱۶۰۰۰لادا پریوراروسیه۶۰۹۰۰۰وولینگ هونگگوانگچین۱۴۱۸۰۰۰هیوندا آوانتهکره جنوبی۷
۸۰۰۰تویوتا پریوسژاپن۷۳۴۰۰۰ماروتی آلتو ۸۰۰هند۸۲۱۰۰۰تویوتا هایلوکساسترالیا۴۴۳۰۰۰۰تویوتا کمریعربستان سعودی۹۲۱۶۰۰۰فولکس واگن پولوآفریقای جنوبی۲۲۰۱۵۰۰۰هیوندای اکسنتمصرالبته دقت به این نکته ضروری است که اگرچه در کشوری مثل آرژانتین ۴۸ ماه طول میکشد تا کارگری با حداقل حقوق و بدون دست زدن به آن حقوق به پرفروشترین خودروی این کشور برسد اما پس از ۴۸ ماه، یک تویوتای هایلوکس نصیبش میشود؛ نه یک پراید!
بد نیست بدانید پرفروشترین خودرو در جهان، تویوتا کورولا است که در این کشورها بین ۷ ماه (استرالیا) تا ۴۱۱ ماه (هند) زمان برای خرید آن با حداقل حقوق لازم است. با اندکی جستوجو به این نتیجه میرسید که یک تویوتا کورولا در ایران حدود ۳۵۰ میلیون تومان آب میخورد؛ یعنی چیزی حدود ۲۹۱ ماه زمان لازم است تا پول خرید آن با حداقل حقوق یک کارگر به دست بیاید. دلیل بالا بودن این عدد، نرخ دلار در ایران و تعرفه بسیار بالای گمرک خودرو است که باعث میشود قیمت هر خودرو در ایران، جزو بالاترین قیمتهای خودرو در جهان باشد.
البته با اینکه حداقل حقوق، معیار نسبتا مناسبی در طبقات فقیر جامعه به شمار میرود، الزاما نمیتواند دیدِ شفاف و دقیقی نسبت به اکثریت جامعه را به ما بدهد. شاخصهای دیگری از جمله برابری اقتصادی و هزینههای زندگی، نقشهای بسیار مهمی در این زمینه ایفا میکنند. از اینرو، محاسبات بالا را با میانگین حقوق در هر یک از این کشورها نیز تکرار میکنیم:
جدول مقایسه زمان لازم برای خرید خودروی پرفروش در هرکشور، با استفاده از متوسط حقوق همان کشور
زمان حدودی (ماه)میانگین حقوق اسمی (دلار)پرفروشترین خودروکشور۵۵۰۴۷هوندا آکوردایالات متحده آمریکا۷۴۱۶۹تویوتا رَوفورکانادا
۲۵۷۱۵فیات پالیوبرزیل۲۸۱۰۸۷تویوتا هایلوکسآرژانتین۵۳۵۳۴رنو سلیوفرانسه۷۳۷۰۶فولکس واگن گلفآلمان۵۳۷۷۳فورد فیِستابریتانیا۳۵۴۷۳تویوتا آیگودانمارک۳۷۳۴۷اسکودا اوکتاویاسوییس۸۷۶۹لادا پریوراروسیه۱۲۷۲۴وولینگ هونگگوانگچین۷
۲۶۱۶هیوندا آوانتهکره جنوبی۳۳۱۸۶تویوتا پریوسژاپن
۲۶۱۵۲ماروتی آلتو ۸۰۰هند۴۵۱۳۵تویوتا هایلوکساسترالیا۱۸۱۶۷۳تویوتا کمریعربستان سعودی۳۵۴۵۳فولکس واگن پولوآفریقای جنوبی۶۰۲۵۱هیوندا اکسنتمصردر همین مرحله میتوانید با مقایسه میانگین حقوق با حداقل حقوق در هر کشور، دیدِ مختصری نسبت به برابری اقتصادی در جامعه کشور هدف پیدا کنید. البته عوامل دیگری نیز در این مورد نقش بازی میکنند که از اهمیت بالایی برخوردارند ولی برای مثال، دو کشور آمریکا و دانمارک را در نظر بگیرید. حداقل حقوق در دانمارک، چیزی حدود دو برابر حداقل حقوق در آمریکاست؛ در حالیکه این دو کشور، میانگین حقوق تقریبا برابری دارند. به بیان دیگر، فقرای دانمارک، چندان از متوسط جامعه دور نیستند. این مورد خودش را در ضریب جینی (شاخصی برای ارزیابی شکاف طبقاتی) این دو کشور نیز نشان میدهد. ضریب جینی برای آمریکا برابر با ۰.۴۲ و برای دانمارک برابر با ۰.۲۹ است. اعداد پایینتر به معنای شکاف طبقاتی کمتر است.
حال اگر هزینههای جاری متوسط زندگی را از حقوق بکاهیم چطور؟ واقعیت این است که شاخص هزینه زندگی، برای سبد مشخصی از کالا و برای متوسط جامعه محاسبه میشود و این یعنی نمیتوان فرض کرد فردی که حداقل حقوق را میگیرد، با همین هزینهها زندگی میکند اما اگر چنین فرضی داشته باشیم و به نوعی رفاهی برابر را برای تمام آحاد جامعه فرض کنیم، چند ماه طول میکشد تا در هریک از این کشورها بتوان یک تویوتا کورولا خرید؟ در هفت کشور از کشورهای فوق، هرگز نمیتوانید! در واقع اصلا دخل و خرجتان با هم جور در نمیآید چون هزینههای زندگی متوسط از حقوق حداقل بیشتر است. اما در میان ۱۱ کشور باقیمانده، استرالیا با ۱۲ ماه، بهترین وضعیت و آرژانتین با ۵۱۰ ماه بدترین وضعیت را دارد. اگر همین شرایط را برای حقوق متوسط نیز لحاظ کنیم، کماکان استرالیا در صدر باقی میماند ولی برزیل با ۲۸۰ ماه جای آرژانتین را در قعر میگیرد.
اگر منصفانه و علمیتر به مسئله نگاه کنیم، نمیتوان تنها با استفاده از آمار فوق، مواردی چون رفاه اقتصادی یا رضایت مردم هر کشور را بسنجیم چرا که تعداد عوامل مؤثر در هریک بسیار بیش از موارد بالاست. اما میتوان به یک نمای کلی از وضعیت در هر کشور و البته در ایران رسید.
برچسب ها: خودرو ، قیمت ، بازارمنبع: خرداد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۷۱۸۲۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
لطفا خودخواهانه تردد نکنید!
رعایت نکردن قوانین در همه زمینهها نشانه زرنگی ما نیست. نشانه بیفرهنگی است. این امکانات نیست که با خود آسایش به همراه دارد بلکه استفاده درست از امکانات با خود آسایش و البته آرامش به ارمغان میآورد. یکی از این امکانات، وسایل حملونقل عمومی و مسیرهای خاصی است که به منظور به حداقل زمان ممکن رسیدن رفت و آمدهای ما وجود دارد، مثل مترو یا اتوبوسهای بیآر تی متأسفانه به رغم زمانبندی مناسب در خدماتدهی حملونقل عمومی، اما عدم رعایت برخی حقوق شهروندی از سوی خود شهروندان باعث میشود آسایشی در کار نباشد و همواره ناراضی باشیم و انگشت اتهام را سمت دیگران بگیریم. چندبار تا به حال این انگشت را سمت خود گرفتیم؟! انگار یک خودخواهی مستتر در رفتار عمومی خود داریم!
خیلی از ما حتی حاضر نیستیم چند دقیقه بیشتر صبر کنیم تا مسافران داخل مترو پیاده شوند و بعد سوار شویم! چند دقیقه تحمل نمیکنیم تا به کسی فشار وارد نشود، در نتیجه به هر زور و اجبار و تنشی شده، خودخواهانه و حتی به قیمت بسته نشدن مکرر در مترو، سوار میشویم. انگار این همیشه ما هستیم که عجله داریم، دیرمان شده، فرصتمان از بین میرود، قراری داریم، وقت ملاقات و تعیین قرار با پزشک و مشاور داریم و تنها این ما هستیم که اگر به جلسه نرسیم، مرگ و زندگیمان یکی میشود، انگار فقط بچه ما تنها در خانه مانده است، عزیز ما روی تخت بیمارستان است و والدین ما نیازمند کمک لحظهای ما هستند، خانه ما را دزد زده یا خطری ماشینمان را تهدید میکند، کلاس ما فقط مهم است و میهمان ما پشت در مانده است و... دیگران بیکارهایی بیش نیستند که جهت تفریح از حملونقل عمومی استفاده یا در خیابان رانندگی میکنند. از هزار نفر شاید تنها یک نفر اینگونه باشد. همه ما درگیریهایی در حد و اندازه خودمان داریم و صرفاً سطح دغدغهها تفاوت دارد!
متأسفانه این نگاه در شیوه رانندگیکردن هم بسیار اثرگذار است و تک تک ما در کف خیابانهای شهرمان از خودخواهیهای شهروندان به ستوه آمدیم. روز ایمنی حملونقل بهانهای شده تا درد و دلهای مشابه را بنویسیم. آن خودخواهی که بالاتر نوشتیم در رانندگی ایرانیها تلفیقی از لجاجت را هم دارد! دقت کردید؟!
جایی که مخصوص عبور افراد کمتوان است خودروی شخصی را پارک میکنیم و به این فکر نمیکنیم که این فرد ناتوان بنا به دلایل مختلف نیازمند فضای بیشتری برای پارک است. اصلاً چرا فکر میکنیم فقط این ما هستیم که برای پارک کردن خودروی خود صلاحیت داریم؟!
در خیابانی که فضای پارک خودرو میتواند برای چندین ماشین فراهم باشد طوری ماشین را پارک میکنیم که نه جلوتر و نه عقبتر امکان پارک خودرو وجود نداشته باشد. تنها به فکر خروج راحت و ساده خودمان از پارک هستیم! آیا غیر این است؟!
عابران پیادهای که قربانی رانندگان بیمعرفت شدند! بماند که کمتر کسی کارکرد خط عابر پیاده را میداند و حقی برای عابران و توقف کامل قائل است، اما حتی روی خط عابر پیاده پارک میکنیم. ما حتی داخل پیادهرو و مقابل پل و مدخل عابر پیاده پارک میکنیم فارغ از این حق که شاید پیرزن و پیرمردی توانایی عبور از بالاتر و پایینتر از آن ناحیه را نداشته باشد یا مادری با کالسکه مجبور شود مسیر خود را تغییر دهد که اینگونه امنیت او به مخاطره میافتد.
جایی که سطلهای زباله مکانیزه قرار داده شده ماشین را پارک میکنیم، نه صرف حمل زباله بلکه این حق شهروندان است که به راحتی دسترسی برای ریختن زباله خود داشته باشند.
شهرهای بزرگ معضل جای پارک دارد، بسیار خب به خاطر پیدا نکردن جای پارک، ماشین را جایی نگذاریم که برای سایرین ایجاد مزاحمت کند! به خاطر نیم متر پیاده روی کمتر، ماشین را دوبل نگذاریم! برسیم به شیوه رانندگی کردن که همه ما کم و بیش یکی از مصادیق آن هستیم.
از حاشیههای خاکی یا ویژه پارک بزرگراهها از کنار بقیه خودروهایی که دقیقهها است ایستادند به راحتی رد میشویم پیروزمندانه عبور میکنیم.
راهنمای ماشین که کلاً دکور و تزیینی است و اعتقادی به آن نداریم. بر عکس، اگر کسی راهنما بزند به جای اینکه مسیر را برای او خالی کنیم بلکه پا را روی پدال بیشتر فشار میدهیم تا مبادا چند ماشین از ما جلو بیفتد!
چرا باید انقدر فاصله را با ماشین جلویی کم کنیم که در نهایت مجبور شویم ترمز بیشتری بگیریم و استرس مضاعف هم به خودروی جلویی و عقبی بدهیم، هم خودمان! چرا وقتی در باند سه اتوبان با سرعت کم در حال حرکت هستیم مسیر را برای خودروهایی که سرعت بالاتری دارند باز نمیکنیم؟! چرا فکر میکنیم بقیه هم دوست دارند موسیقی که ما گوش میدهیم را به اجبار و با صدای بلند گوش دهند؟! گفته میشود درصدی از دعاوی و ضرب و جرح به همین فرهنگ رانندگی کردن و عدم رعایت حقوق دیگران برمیگردد!
راستی چرا با خانمها بیشتر لج میکنیم؟! چرا با دیدن یک خانم پشت فرمان مشکل داریم؟! با فرض غلط رانندگی نامناسب خانمها، چرا سعی نمیکنیم با ایجاد امنیت خاطر و روان به رانندگی بهتر آنها کمک کنیم؟! چرا فکر میکنیم با دستپاچه کردن یک خانم به موفقیت در رانندگی و طی مسیر میرسیم یا حتی فارغ از نگاه جنسیتی برای همه در رانندگی ایجاد دستپاچگی میکنیم. چراغ زدنهای ممتد در جاده و اتوبان، سبقتهای نزدیک به ماشین جلویی و... از جمله این موارد است.
متأسفانه این مثالها فقط به شهر و خودروهای شهری و شخصی برمیگشت. آمار بالای قربانیان جادهها حکایت دیگری از این مثالها است و این خودخواهی و لجاجت در جادههای بین شهری و توسط ماشینهای سنگین شکل مرگ به خود میگیرد. شاید بگوییم مشکل از ماشینها و خودرو سازان است. بله حق با شماست، اما وقتی یک مسیر ما را به سرمنزل مقصود نمیرساند باید مسیر را تغییر داد. ایمنترین خودروهای جهان هم در سرعت بالا تابوت مرگ هستند.
بخش اصلی ماجرا مربوط به فرهنگ ما در رانندگی و سیستم حملونقل چه در بعد عمومی، چه ریلی و چه جادهای است. فرهنگ ما استفاده از حملونقل را برای دیگران ایمن یا نا ایمن میکند و این صرف رانندگی نیست. یکبار برای همیشه یاد بگیریم در مترو و اتوبوس به افراد زل نزنیم. صفحه گوشی بقیه را نگاه نکنیم. داخل وسایل نقلیه عمومی سیگار نکشیم. مکالمات طولانی را در حملونقل عمومی قطع کنیم. آقایان محترم، چرا انتقام فضای محدود مترو و اتوبوس را از بانوان میگیرید و وارد حریم آنها میشوید؟!
موتورسوار محترم که قانون مخصوص به خود را داری، با عبور از چراغ قرمز و ورود ممنوع چرا خود و خانواده دیگری را به خاک سیاه مینشانی؟ از پیاده رو تردد نکن. بار بیش از اندازه ظرفیت روی موتور حمل نکن! موتور خود را طوری پارک کن که ماشینها امکان پارک داشته باشند. خیابانها حق مسلم تو نیست که دائماً برای خودروهای شخصی بوق و چراغ میزنی (البته توأم با ناسزا) که کنار بروند و تو رد شوی. ما باید طوری رانندگی کنیم که نه سرنشینان داخل خودرو و نه کسانی که بیرون از خودروی ما هستند اعم از عابران پیاده و سایر خودروها احساس خطر نداشته باشند و با امنیت تردد کنند. همه ما از این مثالها زیاد داریم که شاید اگر قرار باشد همه را بنویسیم، صفحات روزنامه برای آن کم باشد، پس فقط خودمان باید روی فرهنگ خود کار کنیم تا امنیت برای خودمان و سایرین فراهم شود.
منبع: روزنامه جوان
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی