نخستین واکنش سعید روستایی پس از اعلام جوایز جشنواره فیلم فجر/ عکس
تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۷۲۲۱۶۲
ساعت24-سعید روستایی از مخاطبانی که به فیلم «متری شیش و نیم» در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر رای دادند، قدردانی کرد.
سعید روستایی، کارگردان فیلم سینمایی «متری شیش و نیم»، پس از آنکه سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه مردم را از سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر دریافت کرد، در اینستاگرام نوشت: «سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران برای فیلم متری شیش و نیم، مردم، مردم، مردم، مردم، مردمی.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
منبع: ساعت24
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۷۲۲۱۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت حمیدرضا آذرنگ از مصدومیت سعید آقاخانی و حضور سرصحنه «نونخ۵»
حمیدرضا آذرنگ بازیگر سریال نون خ۵، از مصدومیت سعید آقاخانی کارگردان و بازیگر سریال و عدم توقف کار با وجود آسیبدیدگی او نوشت.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، آذرنگ در صفحه شخصی خود نوشت: قرار نبود از کوه بیفته و جا بمونه… تو مسیر کوه افتاد و مهرههای کمرش آسیب جدی دید. چند روزی تو بیمارستان بستری بود. گفتند، باید استراحت مطلق داشته باشه قبول نکرد.
قصه عوض شد تا نورالدین از ارتفاع بیفته و جا بمونه از گروه که کار عقب نیفته، امیر وفایی [نویسنده سریال]مسیر نورالدین رو از گروه جدا نوشت… یه مدت تو یه ماشین کمپر درازکش مونیتور رو میدید و پیغامهاش رو با صدای دردآلود به گروه میرسوند، باز راضی نشد… با کمربند طبی و عصا تاتی تاتی میاومد سر صحنه و لوکیشن و کارش رو میکرد.
با هم خندیدیم و با هم گریه کردیم
خنده با سادگیهای بی شیله پیله خودمون تو قصه و گریه برای سنگینی بار زندگی رو شونههای مردم یگانه و بی همتای سیستان و درد کولههای کولبران کردستان و درد استخوان سوز کودکان معصوم دچار سرطان …
گذشت
میگذره
بزرگترین موهبت زمان همین گذشتنشه
اما…
تنها امید اینه که دیدن نون خ برای مردم سرزمینم شیرین باشه در حد یک لبخند و برای مسئولین بی تفاوت به تلنگر که تا فرصت هست به برداشتن باری از دوش این مردم همیشه نجیب همت کنند.
هر چند اگر یک درصد برای اولین امید و تنها یک لبخند مردمم امید داشته باشم
به دومی
آخه مگه میشه ندید؟