Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «قدس آنلاین»
2024-04-27@02:08:32 GMT

پشتِ پنجره آفتاب می تابد

تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۷۴۵۲۵۳

پشتِ پنجره آفتاب می تابد

هرچند پشتِ پنجره آفتاب می تابد اما نمی شود نگویم چقدر جای خالی بعضی ها با رنگ پُر نمی شود. با تعویض ها. اشک ها. حتی با خواب هایی که دیدار در آن اتفاق می اُفتد.

به گزارش قدس آنلاین، نفهمیدم از کی «بهاره» این اندازه سِمج و اهل قایم باشک شده که بی خبرم.

پشت تلفن می گوید: «دارم می میرم، باید برویم دکتر».

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

یک ساعت بعد به جای مطب، سَر از پاساژ درمی آوریم. طبقه سوم. بوتیک زنانه.

چنان با تحکم و غریبه هُلَم می دهد داخل که لال به رفتار دور از قاعده اش خیره می شوم.

پشت به او می روم تا ته لباس فروشی و کارتن های خالی را از روی صندلی برمی دارم و می نشینم.

بهاره می چرخد، انتخاب می کند، سایز می دهد و کارش که تمام می شود با یک بغل رختِ رنگی می آید بالای سرم.

حرف نمی زند. با چشم، پروِ گل و گشادی را نشانم می دهد. عصبانی که نگاهش می کنم می گوید: «از شما نمی ترسم خانوم. دنبالم بیایید لطفا».

نمی توانم مهربانی و خیرخواهی اش را نادیده بگیرم. زیر سی ثانیه به این نتیجه می رسم که خشم بیهوده ام را باید هورت بکشم و به احترام معرفتش بلند شوم.

بی اختیار در اتاقکِ مجلّل تعویض روبروی آینه قدی می ایستم. صد و چهار روز از چشم بستن آقاجان گذشته و حالا من دارم مشکی هایم را به گیره پرو آویزان می کنم و در میان رنگ های شاد، زنی را می بینم که چشم هایش خیس است. تلألو ندارد.

که رفیق جان با تقّه ای در را باز می کند و تقریباً همان آدم قبلی می شود؛ راستگو، بی کلنجار، راضی.

وقت برگشتن در گوشِ شال و مانتویی که نیت شان، خیر است آرام می گویم: جنس و طرح تان عالی ست... ان شاالله مبارک صاحب تان باشد... و روسری مشکی را سَر می کنم.

به خانه که برمی گردم یکراست می روم سراغ کمد. هدیه بهاره جان را می گذارم کنار چهار جعبه دیگر که عزیزان برای از سیاه درآوردنم، محبت کرده اند.

و به «رویاخانوم» زنگ می زنم. او - خانه محرم - ایل و تبارمان به حساب می آید و سالهاست دستش توی کار خیر است. با خوشرویی جواب می دهد تا نیم ساعت دیگر برای بردن لباس ها کسی را می فرستد.

زمستان نوشت: هرچند پشتِ پنجره آفتاب می تابد اما نمی شود نگویم چقدر جای خالی بعضی ها با رنگ پُر نمی شود. با تعویض ها. اشک ها. حتی با خواب هایی که دیدار در آن اتفاق می اُفتد.

نمی توانم نگویم دلم به سماجتِ دوربری هایی که شادی ام را می خواهند، هنوز سَرخوش است!

انتهای پیام /

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: آفتاب اموات درگذشتگان مرگ مطب نیکوکاری

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۷۴۵۲۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عظیم‌ترین پنجره شیشه‌ای رنگی جهان رونمایی شد

کراکوف ،خواهرخوانده لهستانی اصفهان، میزبان بزرگترین پنجره شیشه‌ای رنگی جهان است که در یک کلیسا واقع شده و اندازه آن بزرگ‌تر از زمین بسکتبال است.

به گزارش سرویس ترجمه خبرگزاری ایمنا، بزرگ‌ترین پنجره شیشه‌ای رنگی جهان در کلیسای موسوم به «خداوند عیسای شبان خوب» در شمال شهر کراکوف نصب شده است. به طور خاص، پنجره شیشه‌ای رنگی شامل ۲۷ بخش عمودی است که صحنه‌های مختلف کتاب انجیل را نشان می‌دهد.

مساحت کل مجموعه ۴۲۶ متر مربع است که کمی بزرگ‌تر از زمین بسکتبال است. نمایش عمومی این اثر هنری که دو سال طول کشید، با صدمین سالگرد تأسیس کلیسای پرادنیک چروونی انجام شد.

کراکوف و ارتباط آن با سنت شیشه‌های رنگی

مجموعه شیشه‌های رنگی «با صلیب به سمت نجات» نامیده می‌شود و در مرکز طراحی‌های آن حضرت مسیح قرار دارد. اضافه شدن این پنجره جدید به کراکوف، شهرت این شهر لهستانی را به عنوان مقصدی برای تماشای هنر شیشه‌های رنگی افزایش می‌دهد. کراکوف همچنین دارای یک موزه اختصاصی شیشه‌های رنگی است و جالب است بدانید که اولین کارخانه شیشه‌های رنگی لهستان در سال ۱۹۰۷ در این شهر تأسیس شد و اکنون محل موزه است.

دانستنی‌هایی از کراکوف کراکوف از سال ۱۰۳۸ تا ۱۵۹۶ پایتخت لهستان بود، زمانی که زیگیسموند سوم واسا دربار سلطنتی خود را به ورشو منتقل کرد که سپس به پایتخت تبدیل شد. کراکوف همچنین از سال ۱۸۴۶ تا ۱۹۱۸ پایتخت دوک‌نشین بزرگ کراکوف بود. کراکوف در بخش جنوبی لهستان، روی رودخانه ویستولا، در دره‌ای در دامنه کوه‌های کارپات واقع شده است. این شهر دومین منطقه پرجمعیت لهستان است و یکی از قدیمی‌ترین شهرهای لهستان محسوب می‌شود که قدمت بعضی قسمت‌های آن به قرن هفتم بازمی‌گردد. در سال ۱۹۷۸ یونسکو اولین مکان‌ها را برای فهرست میراث جهانی جدید خود تأیید کرد و شهر کراکوف به عنوان «اولین شهر» در این فهرست گنجانده شد. کراکوف به عنوان شهر ادبی یونسکو شناخته می‌شود زیرا در زمینه ادبیات تاریخ گسترده‌ای دارد. کراکوف بزرگترین میدان بازار قرون وسطایی اروپا را در خود جای داده است. قدمت این میدان به قرن سیزدهم باز می‌گردد و خانه‌های تاریخی اطراف آن را احاطه کرده‌اند. امروزه این میدان مکانی پر جنب و جوش پر از کافه‌ها، رستوران‌ها و موزه‌ها است.

کد خبر 747731

دیگر خبرها

  • 8 تیم برتر جام حذفی و جای خالی سرخابی‌ها
  • روز سوم هفته سوم کورس سوارکاری بهاره گنبدکاووس برگزار شد
  • معرفی برترین‌های روز سوم هفته سوم کورس سوارکاری بهاره گنبدکاووس
  • آدینه با داستان/ چی از آسمان افتاد؟!
  • جای خالی ستاره‌ آلومینیوم در جام حذفی (عکس)
  • عظیم‌ترین پنجره شیشه‌ای رنگی جهان رونمایی شد
  • آغاز کشت بهاره به لطف باران‌های بهاری در شهرستان زیرکوه
  • وکیل بهاره هدایت: موکلم فعلا به زندان باز نخواهد گشت
  • هوش مصنوعی گوگل روی موبایل کارآمدتر می‌شود
  • کوچ بهاره بیش از ۱۱ هزار خانوار عشایری به مناطق ییلاقی لرستان