ظهور دکترین جدید چپ
تاریخ انتشار: ۲۷ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۷۶۲۵۵۱
عکس: اکونومیست
سوسیالیسم پس از سه دهه دوباره سربرآورده است. این خبری است که نشریه انگلیسی اکونومیست در سرمقاله این هفته خود به آن پرداخته است. طرح روی جلد این نشریه هم به طغیان دوباره تحرکات سوسیالیستی بهویژه در بین جوانان سوسیالیست در آمریکا و انگلستان اشاره دارد. جوانان سوسیالیست بر این باورند نابرابری چنان افزایش یافته که از کنترل خارج شده است و اقتصاد به نفع عده خاصی هدایت شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پس از فروپاشی اتحادجماهیرشوروی در سال ۱۹۹۱، بهنظر میرسید که عمر ایدئولوژی قرن بیستمی آن به سر رسیده است. کاپیتالیسم به پیروزی رسید و سوسیالیسم به درس عبرتی از شکستهای اقتصادی و سرکوب سیاسی بدل شد. امروز اما با گذشت ۳۰ سال از آن دوران، سوسیالیسم به شکل یک مد بازگشته است. در آمریکا، الکساندریا اوکازیو-کورتز، یک زن نماینده کنگره که خود را یک سوسیالیست دموکرات میخواند حتی با وجود اینکه تعداد روزافزونی از نامزدهای دموکرات انتخاباتریاستجمهوری ۲۰۲۰ به چپ گرایش پیدا کردهاند، به محبوبیت زیادی رسیده است. در بریتانیا، جرمی کوربین، رهبر تندروی حزب کارگر در آستانه دستیافتن به کلید درب شماره ۱۰ داونینگ استریت است.
سوسیالیسم به این دلیل بازگشتی توفانی دارد که انتقاداتی قاطعانه از آنچه در جوامع غربی پیش آمده، مطرح ساخته است. درحالیکه سیاستمداران جناح راست همگی از جنگ بر سر ایدهها دست کشیدهاند و به سمت شووینیسم (میهنپرستی افراطی) و نوستالژی بازگشتهاند، چپگرایان بر نابرابری، محیطزیست و چگونگی تحویل قدرت به شهروندان به جای خواص تمرکز کردهاند. البته گر چه زایش مجدد چپ میتواند برخی از مسائل را اصلاح کند، بدبینی آن نسبت به دنیای مدرن بیش از حد است. سیاستهای آن از سادهلوحی در زمینههایی همچون بودجهها، بوروکراسیها و کسبوکارها رنج میبرد.
حیات مجدد سوسیالیسم اما قابل توجه است. در دهه ۱۹۹۰ احزاب چپگرا به سمت میانهروی گرویدند. چون رهبران انگلستان و آمریکا، تونی بلر و بیل کلینتون مدعی شدند که یک «راه سوم» یافتهاند: توافق بین دولت و بازار. تونی بلر در سال ۱۹۹۴ همزمان با فرونشاندن تلاش حزب کارگر در مورد مالکیت دولتی شرکتها اعلام کرد: «این سوسیالیسم من است.» هیچکس فریب داده نشد بهویژه سوسیالیستها.
جناح چپ اما امروز «راه سوم» را بهعنوان یک بنبست تلقی میکند. بسیاری از سوسیالیستهای جدید، جوانها هستند. براساس نظرسنجی گالوپ، حدود ۵۱ درصد آمریکاییهای ۱۸ تا ۲۹ ساله دیدگاه مثبتی نسبت به سوسیالیسم دارند. در انتخاباتمقدماتی سال ۲۰۱۶ جوانان بیش از آنکه در مجموع به هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ رای داده باشند، به برنی سندرز رای داده بودند. حدود یک سوم رایدهندگان فرانسوی زیر ۲۴ ساله در انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۱۷ به نامزد چپگرای افراطی رای دادند. البته همه سوسیالیستها هم جوان نیستند. بسیاری از طرفداران دو آتشه کوربین همسن و سال خود او هستند.
بسیاری از اهداف سوسیالیستها بسیار افراطیاند. سوسیالیستها بر این باورند که نابرابری از کنترل خارج شده است واقتصاد در خدمت منافع قشری خاص قرار گرفته است. بنابراین منافع درآمد و قدرت باید توسط دولت توزیع شود تا جامعه به تعادل برسد. آنها میگویند لابیگری و فقدان دوراندیشی باعث شده که دولتها احتمال روزافزون وقوع فجایع طبیعی را نادیده بگیرند. آنها بر این اعتقادند که سلسلهمراتب حاکم بر جامعه و اقتصاد- قانونگذاران، بوروکراسیها و شرکتها- دیگر در خدمت مردم عادی نیستند و باید «دموکراتیزه» شوند. در برخی از این موارد شکی نیست که از جمله آنها میتوان به لابی گری و نادیده گرفتن مسائل زیستمحیطی اشاره کرد. طی ۴۰ سال گذشته، نابرابری در غرب افزایش یافته است. در آمریکا میانگین درآمد یک درصد پردرآمد جامعه تا ۲۴۲ درصد افزایش یافته است. این در حدود ۶ برابر بیشتر از درآمد قشر متوسط است. چپگرایان جدید و نوپا اما در بخش مهمی از آسیبشناسیشان دچار اشتباه شدهاند و نسخههایی که میپیچند هم به همین مشکل دچار است.
این اشتباه است که فکر کنیم نابرابری غیر قابل کنترل و لجام گسیخته شده است. نابرابری درآمدی در آمریکا بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۵ کاهش یافت و این پس از اصلاح مالیاتها و نقلوانتقالات بود. میانگین درآمد واقعی خانوارها طی ۳ سال منتهی به ۲۰۱۷ تا ۱۰ درصد افزایش یافت. نظر عموم بر این است که وضعیت اشتغال بد است اما در سال ۲۰۱۷ به ازای هر ۱۰۰ نفر آمریکایی ۲۵ تا ۵۴ ساله ۹۷ نفر در مشاغل تمام وقت مشغول بودند. این عدد در سال ۲۰۰۵ تنها ۸۹ نفر بوده است. بزرگترین دلیل نگرانی نه فقدان مشاغل باثبات بلکه ریسک اقتصادی یک رکود دیگر است. واقعیت اما این است که کاهش پویایی برعکس آن چیزی است که برای احیای فرصتهای اقتصادی مورد نیاز است. دولتها باید بهجای محافظت از مشاغل و شرکتها اطمینان حاصل کنند که بازارها کارآمد هستند و کارکنان نه مشتغل در مرکز سیاستها قرار دارند. آموزش و رقابت باید بهبود یابد. میتوان در برابر تغییرات جوی با تلفیقی از ابزارهای بازار و سرمایهگذاری دولتها مبارزه کرد. سوسیالیستهای جدید با اشتیاق میخواهند شرایط را تغییر دهند. اما همانند سوسیالیسم قدیم از فقدان یک اقدام جمعی و تردید نسبت به تواناییهای فردی رنج میبرند. لیبرالها باید با آن مقابله کنند.
منبع: اکوفارس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ecofars.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اکوفارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۷۶۲۵۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کابوس بیبی
در آستانه هفت ماهگی جنگ غزه، سُستی رژیم صهیونیستی و درماندگی آن در مواجهه با ملت و مقاومت فلسطین، بیش از هر زمان دیگری آشکار شده است. دولت نتانیاهو علی رغم لفاظیهای دور و دراز مقامهای ارشد این دولت، هنوز نتوانسته دو هدف اصلی خود از حمله به غزه یعنی نابودسازی حماس و آزادسازی اسرای صهیونیست را محقق کند.
در عین حال، ساکنان صهیونیستِ فلسطین اشغالی نیز بر شدت فشارهای خود علیه دولت نتانیاهو جهت پایان دادن به جنگ غزه افزوده و آنگونه که نتایج نظرسنجیهای مختلف در اراضی اشغالی مورد اشاره قرار میدهند، بسیاری از صهیونیستها بر این باورند که جنگ غزه به یک مساله شخصی برای نتانیاهو و طیف افراطیون متحد وی تبدیل شده است. عملیات تنبیهی موشکی-پهپادی اخیر ایران علیه اراضی اشغالی نیز تا حد زیادی اعتبار و آبرویی که نتانیاهو برای خود به عنوان ناجی امنیتِ صهیونیستها قائل بود، بر باد داده و عملا او را با سیلی از فشارها و تحقیرها مواجه کرده است.
بگذریم که اکنون رژیم اشغالگر قدس تحت نخست وزیری نتانیاهو، منفورتر از هر زمان دیگری پیش چشم افکار عمومی منطقه و محیط بینالمللی قرار دارد. موضوعی که تا حد زیادی تحت تاثیر توحش عجیب و غریب صهیونیستها در جریان جنگ غزه و کشتار بیش از ۳۰ هزار انسان بیگناه و مجروح کردن دهها هزار تن دیگر در بحبوحه جنگ مذکور است. حال در این وضعیت، جالب است که نتانیاهو و اعضای ارشد دولت وی، همچنان با قلدری از حمله قریب الوقوع به رفح سختن میگویند. موضوعی که با واکنش اعتراضی و گسترده دانشجویان و اساتید دانشگاههای آمریکایی در اقصی نقاط این کشور همراه شده و سیلی از توجهات رسانهای و افکار عمومی جهان را به سمت خود جلب کرده است.
این اقشار به طور خاص خواستار پایان یافتن جنگ غزه و همچنین خاتمه دادن به همدستی دولت آمریکا با جنایات رژیم اشغالگر قدس علیه ملت فلسطین هستند. اعتراضاتی که به دیگر دانشگاههای جهان در به ویژه کشورهای غربی سرایت کرده و اکنون در استرالیا، فرانسه و ایتالیا نیز شاهد برگزاری رویدادهای اعتراضی مشابهی هستیم.
بدتر از همه اینکه بر طبق گمانه زنیهای مختلف، دیوان بینالمللی دادگستری به زودی حکم بازداشت بنیامین نتانیاهو را به دلیل ارتکاب وی و دولتش به جنایات جنگی در نوار غزه صادر خواهد کرد. معادلاتی که همه و همه، از نتانیاهو یک مُهره سوخته ساختهاند. فردی که اگر به رفح حمله نکند، افراطیون حاضر در دولتش موجب سقوط وی و دولت ائتلافی او خواهند شد و این مساله موجب خروج نتانیاهو از قدرت و مواجهه وی با سیلی از پیگردهای قضایی و تسویه حسابهای سیاسی خواهد شد.
اگر هم حمله بکند، این موضوع میتواند شدت و حجم فشارها علیه نتانیاهو و دولتش را چندین برابر افزایش دهد و تا حد زیادی ماهیت نامشروع اشغالگران اسرائیلی را در عرصه بینالمللی بیش از هر زمان دیگری برجستهسازی کند. موضوعی که نه به نفع صهیونیستها و نه متحدان غربی آنها به ویژه در آمریکا است. از این رو، نتانیاهو بیش از آنکه برای نوار غزه و شهر رفح شاخ و شانه بکشد، این روزها آنها را در هیبت کابوسهای ترسناکی میبیند که دیر یا زود، سناریوهای ناامیدکننده و خطرناکی را برای وی رقم خواهند زد.
منبع: الف
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی