اوسا امرالله؛ حافظ طومارهای مقرنس
تاریخ انتشار: ۲۷ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۷۶۵۸۳۶
طومارهای ۱۲۰ ساله مقرنس کاری آنچنان ضعیف و نحیف بود که دیگر امیدی به حفظ خیلیها شان نبود؛ طومارهای مقرنس کاری، در سالیان دور شیراز، زمانی که سرمای زمستانها فرصتی برای کار به مقرنس کاران نمیداد و اوقاتشان خالی از کار بود به دست "اوس غلومرضا" به رشتهی تحریر درآمد!.
امرالله سیرجانیان، وارث طومارها، از کاشیکاران و مقرنسکاران سنتی در گفت و گو با ایسنا از روزهای خوب گذشته و نگاشتن طومار و کاشیکاری و مقرنسی که حالا مسیر زوال را کندتر طی میکند، میگوید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
استاد شیرازی را غلیظ حرف میزند، از قدیمیترین کاشیکاران و مقرنسکاران شیرازی محسوب میشود؛ مردی که حالا واپسین روزهای دهه هفتاد عمر را سپری میکند و همچنان قرص و محکم، به سرکار میرود و ابزار زمین نگذاشته است.
این مقرنس و کاشیکار زبده دیار فارس، این روزها در کوچه پس کوچههای شاه داییالله شیراز، در تقلای تأسیس مکانی برای گسترش و حفظ این میراث، ایام عمر سپری میکند و کارگاه متروکهاش، حوالی دارالسلام، همان گورستان تاریخی شیراز، گهگاه محل تردد جوانان هم هست.
استاد امرالله، از نامدارترین معماران سنتی فارس محسوب میشود و با آنکه چندان مهری از مسئولان میراث و متولیان امر ندیده است، امیدش برای آموزش جوانانی از نسل جدید برقرار است، جوانانی که بتوانند در احیای طومارهای بر جای مانده از گذشته قدمی بردارند!!
امرالله سیرجانیان در حالی که اخیراً به عارضهی تنگی نفس مبتلا شده و صحبت کردن برایش دردآور است، پذیرای ما و سوالات فراوانمان بود؛ در همان کارگاه، حوالی گورستان دارالسلام، در کوچه پس کوچههای محله شاهداعی الله، شیراز.
سیرجانیان زاده شیراز و خانوادهای است که نسل اندر نسل معماران مسلط و مطرحی بودهاند، او ورودش به عرصه معماری را اینگونه توضیح میدهد: کار بنایی را از همان سنین پایین در کنار داییم شروع کردم؛ ابتدا فقط کار بنایی انجام میدادم پس از آن بود که به سایر رشتههای معماری سنتی علاقه مند شدم؛ کاشی چسبانی، سنگ چسبانی و آجر تراشی هنرهایی بود که در آن سالها رونق دوباره ای پیدا کرده بود.
استاد اندکی تأمل میکند و انگشت شست نافرمش را نشان میدهد و میگوید: تقریباً سال ۴۰ یا ۴۲ بود که این اتفاق افتاد؛ پیش از این آجر تراشی فقط به شیوه سنتی انجام میشد و آجر تراشی به شیوه نوین و امروزی، با استفاده از دستگاه، رایج نبود؛ با خلاقیتی که داشتم توانستم با دستگاه آجر تراشی خود ساخته، برای اولین بار، شروع به کار کنم؛ در آغاز کارم خوب بود اما زمانی متوجه اشتباهم شدم که تیغهی درشت دستگاه در حین کار آجر را داخل کشید و انگشتم را قطع کرد.
کاشی کاری، مقرنس کاری، معقلی، رسمی بندی و آجر تراشی با دستگاه و دست رشتههای هنری است که استاد به آن مسلط است؛ اما اینها گوشهای از هنرهای اوست؛ به قول خودش اگر بخواهد یکی یکی نام ببرد شمارش از حساب در میرود.
او این طور میگوید: از پدر بزرگ پدر بزرگم، جد اندر جد، در این کار «اوستا» بودیم؛ من و دو برادر کوچکترم، هر سه، بنایی را زیر دست داییمان شروع کردیم؛ ۱۸ سال زیر دست «دایی» کار کردم تا بالاخره در همه رشتههای ساختمانی «اوستا» شدم.
گره کاری و کاشی کاری در حرم شاهچراغ و حرم سید علاءالدین حسین (آستونه)، کار در مساجد نبی و امام حسین واقع در خیابان قاآنی نو و فلسطین (باغشاه) شیراز و چندین مسجد در شهرستان لارستان از جمله اماکنی است که «اوستا» در آن اثر خلق کرده است.
با تأمل «اوستا» فرصت پرسش از طومارهای به ارث رسیدهاش فراهم میشود؛ پدر بزرگ پدر بزرگ «اوستا» از بنا کاران و هنرمندان خبره سالهای دور شیراز بود؛ او که پدر بزرگ پدر بزرگ مادری خود را «کل فتح الله» می نامد از فلسفه فکریاش برایم تعریف میکند: «کل فتح الله» معتقد بود که مزد «اوستا» و «شاگرد» باید برابر باشد؛ برای همین هم همیشه به مساوات و برابری در کار مشهور بود.
استاد امرالله با یادآور شدن خاطرات خود ادامه میدهد: به یاد دارم که مادربزرگم تعریف میکرد «اس غلوم رضا» (پدربزرگش) در زمستانهای سرد شیراز زمانی که سرمای هوا اجازه کار و فعالیت را نمیداد در خانه مینشست و طرحهای مقرنس کاری را به روی کاغذهای لوله پیچ پیاده میکرد.
او با اشاره به طومارهای ۱۲۰ ساله و دانش کسب شده از اجدادش ادعا میکند: در آن زمان که دانشگاهی وجود نداشت؛ استاد کارها همه تجربی کار میکردند؛ من آنچنان شوق یاد گرفتن هنر مقرنس کاری را داشتم که تصمیم گرفتم با مطالعهی همین طومارها و بدون استاد کار مقرنس کاری را بیاموزم؛ همین طور هم شد.
با از هم باز شدن لوله پیچ کاغذهای در هم تنیده طرح هندسی نمایان میشود؛ استاد ادعا دارد اگر طرح به دست ده نفر سپرده شود ده نوع مقرنس متفاوت از آن ایجاد خواهند کرد.
طومارهای به ارث رسیده تنها منحصر به مقرنس کاری نبود و طرح هنرهای دیگری چون گره کاری و معقلی در آن دیده میشد.
او با حرکت به سمت میز عسلی گوشه کارگاه و لمس طرحهای روی آن گفت: این طرح گره رو التی است؛ هر جز طرح برای خود اسمی دارد: ترنج خالص، سرمه دان، جو، شمسه، نوک و ربع شمسه اجزای این طرح است؛ هنر زمانبر است، به ویژه که از مطالعه طومار پیاده شد؛ این هنر ۱۲ الی ۱۳ مرحله دارد.
سیرجانیان با یادآور شدن آنکه بخش قابل توجهی از طومارهای به ارث رسیده در اثر گذر زمان نابود شده است میگوید: امروز آدم از خرج روزانه خودش هم اضافه نمیآورد که بخواهد به فکر حفظ چنین آثاری باشد؛ من برای حفظ آن به سراغ سازمان صنایع دستی رفتم و با عبارت «چه چیزی عاید ما میشود؟» پاسخگویم بودند!
هنر بنایی سنتی مرده است
اوسا امرالله!! دیگر امیدی به ادامه فعالیت کارگاه نداشت دلیلش را هم بی توجهی جامعه به هنر اصیل معماری سنتی میدانست.
این روزها ساختمان سازان ابتکارات تسریع بخش هنرهای سنتی را به کار اصیل ترجیح میدهند. به قول اوسا امرالله فرق بین کار اصیل او و این ابتکارات، نقاشی کردن و کپی برداری از آن است.
او میگوید: شرایط به گونهای شده است که دیگر چندین ماه کار بر روی یک اثر در کارگاهها به صرفه نیست و ساختمان سازان ترجیح میدهند طرحهای سنتی با مواد بی کیفیت در فاصله زمانی چند ساعت آماده شود؛ هر چند هم که کاربرد این ابتکارات تسریع بخش هزینههای به مراتب کمتری را به همراه دارد.
سیرجانیان از گسترش این نوع بنایی حتی در اماکن تاریخی و سنتی شیراز، حتی حرم شاهچراغ ناراضی است و میگوید: در حرم شاهچراغ (ع) هنرمندان بسیار زیادی زحمت کشیدند و اثر خلق کردند؛ اما اکنون به شبستان تازه ساخته شده در آن نگاه کنید و ببینید که چطور کار بی کیفیت را جایگزین هنر اصیل معماری سنتی ایران کردند.
ساخت سازه گچی اطراف امامزاده بی بی دخترون شیراز یکی از آخرین کارهای او به همراه پسرش است؛ او در این باره میگوید: بعد از ساخت آن از ما ایراد گرفتند که چرا با آهن کار نکردیم چراکه امکان فرو ریختن اثر وجود دارد؛ من چه باید به این افراد بگویم که متوجه اصالت کار نمیشوند؟
او در پاسخ به پرسشم که آیا هنر بنایی سنتی را رو به زوال میداند؟ بدون تأمل میگوید: مرده است، از زوال به در است؛ هنرهای از یاد رفته همین است؛ وقتی هنر از یاد رفت یعنی مرده است؛ هنر مانند تجارت کردن میماند، فرقی ندارد که شما تاجر الماس یا ذغال باشید؛ مهم کار است که باید درست و صحیح انجام شود.
اوسا که بارها پیشنهاد کار در خارج از کشور را در خاطر دارد، دلیل نرفتن و ماندن را وابستگی به خانواده و وطن میداند و به واسطه مانده غبطه نمیخورد.
هنر آینه کاری شیراز
اوسا، نفسهایی عمیق میکشد و میان هر نفس مکثی طولانی چاشنی میکند، انگار انرژی میگیرد تا باقی سوالها با پاسخ دهد، با حوصله و از سر صبر.
او در مورد آغاز هنر آینهکاری شیراز میگوید: در قرنهای پیش آینه از بلژیک وارد ایران میشد. زمانی که کالای آینه یک تاجر شیرازی در مسیر دچار سانحه و خرد شد یک آینه کار با ابتکار و هنر «گره» آینه کاری امروزی را در شیراز بنا گذاشت؛ در دوره شاه عباس بود که همه هنرمندان به اصفهان دعوت شدند و آثار هنری متفاوتی از جمله آینه کاری خلق شد.
آرزوی تأسیس مکانی برای آموزش هنرهای سنتی
اوستا، رنجیده از آنچه نامش را بیمهری مسئولان میگذارد، میگوید: مدتها برای تأسیس آموزشگاه در این کارگاه تلاش کردم؛ قرار بود همهی رشتهها را در بر بگیرد؛ تلاش کردیم که این میراث به جای مانده حفظ و به نسل جوان منتقل شود. پیشنهاد مبلغ زیاد در ازای دریافت مجوز از سوی شهرداری سبب شد تا روند تأسیس آموزشگاه بهکلی متوقف شود.
او نداشتن مدرک تحصیل دانشگاهی را هم مزید برعلت متوقف شدن تلاشهایش برای راهاندازی کارگاه معماری سنتی میداند و هنوز هم نمیداند که چرا شهرداری از او مدرک دانشگاهی درخواست کرده بود!!
اوسا امرالله سیرجانیان، با نفسی به شماره افتاده، کوتاه و بریده میگوید: من بعد از هفتاد سال کار، مدرک تحصیلی از کجا بیاورم؟ و کلامش با زهرخندی، تمام میشود.
او علت دست رد به سینه هنرجویان جوان زدن، همین بود، اینکه کارگاهی بی مجوز، فردا هزاران بار و مسئولیت برایش به دنبال داشت، اگرچه بارها و بارها، بین جوانهایی که دیده بود و گه گداری آموزش داده بود، استعدادهای خوبی یافته بود.
سیرجانیان از آنچه بیتوجهی دانشگاهها به معماری سنتی اصیل، مینامد، گلایه دارد، او فارغالتحصیلان این دانشگاهها را ناآگاه نسبت به هنر معماری سنتی میداند اما قبول دارد که جوانهای معمار دانشگاه دیده، بعضاً استعدادهای شگرفی در این هنر دارند که با کمی آموزش کارگاهی، شکوفا خواهد شد.
اوسا امرالله هم مانند بسیاری از معماران و هنرمندان سنتی شیراز، ظرافت کار دختران معمار دانشگاه دیده را بیشتر میداند و میگوید: این روزها دیگر مانند قدیم نیست که کار کردن دختر آنهم در بنایی، رسم نبود.
او ادامه میدهد: یک بار در عرض سه روز مقرنس کاری را به یک دختر خانم آموختم چرا که بسیار با استعداد بود؛ بار دیگر از چند هنرجو خواستم تا کار معقلی انجام دهند؛ در حالی که امیدی به آنان نداشتم در اوج ناباوری بعضیهایشان دو یا سه اثر خلق کردند که نشان از استعدادشان داشت.
به گزارش ایسنا، با تمام این احوال، اوسا امرالله سیرجانیان به هیچکس توصیه نمیکند که در هنر سنتی معماری ساختمان هنرمند شوند، چرا که دست آخر تنها خواهند ماند و دریغ از حتی یک بارکالله که از زبان مسئولی حوالهی کارشان شود.
شماره نفسهای استاد مدام بیشتر میشود و مکث بین کلامش، انگار خیلی خسته شده باشد، اگرچه هنوز لبخند را بر لب دارد و ابایی از پاسخ ندارد؛ سوالهای ماندهرا درون کیف جای میدهم و با دعا برای طول عمر او همه مردان هنرمند عرصه معماری سنتی شیراز، وداع میکنم.
تا جلوی در کارگاه متروکهاش بدرقه میشوم و باز از کوچه پس کوچهها میگذرم به سمت محله شاهداعی الله و بلوار سیبویه.....
گزارش و عکس از: آیدا زمانی، خبرنگار ایسنا، منطقه فارس
انتهای پیام
منبع: ایسنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۷۶۵۸۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برپایی نخستین جشنواره غذای سنتی در شهر مریانج
به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای استان همدان؛ در این جشنواره که به همت شورای اسلامی شهر، شهرداری و اداره کل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری برگزار شد، ۴۰ شرکت کننده محصولات خانگی خود را ارایه دادند.
غذاهای ارائه شده در این جشنواره شامل غذای سنتی و محلی، فست فود خانگی و شیرینی بود.
در حاشیه این جشنواره، مسابقه نقاشی هم برای کودکان برگزار شد.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی