علت فرار صدا و سیما از شفاف سازی چیست؟
تاریخ انتشار: ۲۷ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۷۶۹۴۹۶
پولاد امین| صحبتهای دیروز معاون سیما درباره موضوعی که ماههاست دربارهاش انواع و اقسام راستودروغ و شایعات جورواجور در رسانهها درج میشود، پرسشهای فراوانی را میتواند موجب شود. پرسشهایی که پاسخ به آنها در رسیدن تلویزیون به اهدافش بیتردید نقش دارد...
به گزارش صدای ایران از شهروند، مرتضی میرباقری با تکذیب تلویحی شایعات منتشرشده درباره دستمزد خارج از عرف محمدرضا گلزار در برنده باش؛ گفت: «سلبریتیها چارچوبی برای دستمزد دارند و اینگونه نیست که پرداختها رها و بدون قاعده باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ادعاهای معاون سیما در شرایطی مطرح میشود که در چند وقت اخیر شایعات فراوانی درباره دستمزدهای عجیبوغریب مجریانی چون محمدرضا گلزار، حمید گودرزی، رامبد جوان، مهران مدیری و باقی سلبریتیها منتشر شده. شایعاتی که بهعنوان مثال حکایت از دستمزد ماهانه نیم میلیاردی برای گلزار داشت. بامزه اینکه حتی درباره مسعود فراستی نیز چنین شایعاتی درج شده و برخی از رسانهها از قول این منتقد سینمایی خبر از چک سفید امضای تلویزیون به مسعود فراستی دادهاند.
در این بین کاری به این نداریم که ادعاهای مرتضی میرباقری درباره مجریان و ستارگان تا چه حد درست و تا چه حد مصلحتی است، موضوع این است که در روز و روزگاری که شکستهشدن انحصار رسانهای موجب شده اغلب نهادها و سازمانها شفافیت را بهعنوان امری ناگزیر پذیرفته و به آن گردن نهند، صداوسیما همچنان در برابر شفافیت مقاومت میکند و این تاسفبار است...
میرباقری میگوید که گلزار برای اجرای برنده باش ٥٠میلیون تومان نمیگیرد. اما نمیگوید که او چقدر میگیرد. همچنان که دیگرانی چون عادل فردوسیپور، رامبد جوان، مهران مدیری و حتی مجریان گهگاهی چون پژمان بازغی، امیرحسین رستمی، کامران تفتی و نظایر اینها هم در سایهاند و کسی واقعا نمیداند از جیب ملت چقدر به جیب اینها میرود.
این در حالی است که برخلاف دیگر کشورهای دنیا تلویزیون نه رسانهای خصوصی که اتفاقا بودجه مصوب سالیانه دارد و به عبارت بهتر یک رسانه دولتی (به مفهوم کلی واژه) است، یعنی اگر قرار باشد در این مرزوبوم تنها یک سازمان به شفافسازی گردن نهد، آن یک سازمان باید صداوسیما باشد که در ارتباط نزدیک و مستقیم با مردم نیز است...
اما صداوسیمای ما این شفافیت را برنمیتابد، درحالیکه این حق مردم است که بدانند:
١- چرا نباید مردم بهطور شفاف از بودجه و هزینههای برنامهها و سریالها مطلع باشند؟
٢- چگونه در رسانههای غربی که تازه از بودجه عمومی نیز ارتزاق نمیکنند، مخاطبان از ریز دستمزدها، هزینهها و برنامههای آینده آن رسانهها مطلع میشوند، اما اینجا مواردی از این دست مهر فوق سری میخورد؟
٣- اگر میرباقری صرفا با توجیه محبوبیت گلزار و نقش مثبت او در جلب مخاطب پرداخت دستمزد خارج از عرف در مورد او را منطقی میداند، آیا نمیتوان پرسید که چرا این منطق را درباره برنامهها و مجریانی که آنها نیز این کارکرد را دارند، به کار نمیگیرد؟ مثلا چرا این حمایت از عادل فردوسیپور که او نیز مخاطب بیشمار دارد، دریغ میشود؟ یا حتی از برنامه هفت که پتانسیل جذب مخاطب را دارد، اما هرگونه حمایتی از این برنامه دریغ میشود...
٤- آیا برای معاون سیما پاسخ به پرسشهایی که درباره بلاتکلیف ماندن سریالی چون سرزمین کهن وجود دارد، مهمتر و عاجلتر از موضوعی چون دستمزد مجریگری محمدرضا گلزار نیست؟
٥- اگر جلب مخاطب از اولویتهای سازمان است، آیا نباید به این پرسش پاسخ داد که چرا گرانترین و ویژهترین سریالهای صداوسیما باید به کارگردانی چون ورزی سپرده شود که نه کارهایش کیفیت درست دارند و نه پسند عامه را با خود دارند؟ درمورد سریالهای مناسبتی و نوروزی هم این انحصار را به شکلی دیگر میبینیم...
از این پرسشها فراوان است...
منبع: صدای ایران
کلیدواژه: تلویزیون صدا و سیما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۷۶۹۴۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سلبریتیها و سندروم فتوشاپ سازی/ در حاشیۀ بیماری ترانه علیدوستی
عصر ایران؛ رضا صائمی- طی چند روز گذشته که خبر بیماری ترانه علیدوستی در شبکههای اجتماعی به اصطلاح ترند و وایرال شده شاهد انتشار انواع و اَشکال عکسهایی بودهایم که از طریق فوتوفن فتوشاپ یا تمهیدات هوش مصنوعی، او را بر تخت بیمارستان نشان میدهد که هر بار یکی از بازیگران یا چهره های سرشناس در کنارش ایستاده است.
یکی از مهمترین عکسهایی که دستمایۀ این جعلهای فتوشاپی قرار گرفته است مربوط به بستری شدن «الناز شاکردوست» است که ظاهرا سر صحنه یکی از فیلمها مصدوم و به بیمارستان منتقل شده بود و برخی از بازیگران در آن زمان به عیادتش رفته بودند.
در یکی از این جعلهای فتوشاپی، سر ترانه علیدوستی را به جای الناز شاکردوست گذاشتهاند و سر حمید علیدوستی پدر ترانه را به جای مهران مدیری! جالب اینکه آنقدر این جعل ناشیانه است که حتی موهای مهران مدیری را بر صورت پدر ترانه علیدوستی ( که خود نیز به عنوان ستارۀ پیشین فوتبال شهرت و محبوبیت دارد) گذاشته بودند یا به این فکر نمیکردند حمید علیدوستی لباس زمستانی به تن دارد که با هوای بهاری اکنون همخوانی ندارد.
آنچه بر تاسف این سندرم فتوشاپسازی میافراید، استفاده برخی از صفحات سینمایی و خبری در اینستاگرام و تلگرام از همین عکسها و اخبار جعلی است که حتی به اخلاق حرفهای خود هم پایبند نیستند و بدون آزمودن صحت خبر به انتشار آن دست میزنند.
این حجم بالای تولید اخبار و تصاویر جعلی، صرفا برای جذب فالوئر بیشتر و منافع مالی و کاری برآمده از آن صورت گرفته و مصداقی از بی اخلاقی رسانهای است و یا بی اطلاعی و سادهانگاری.
البته زندگی سلبریتیها و کنجکاوی برای کشف رخدادهای آن، در همه جای دنیا وجود دارد اما جعل عکس و خبر برای جلب فالوئر و دنبالکننده بیشتر را نمیتوان ذیل فرهنگ هواداری قرار داد.
به نظر میرسد این سندروم ناشی از نوعی اختلال عاطفی در بخشی از جامعه ماست که نیازمند توجهاند. توجهی افراطی که برای جلب نظر دیگران به خود، به جعل خبر دست زده و با خبرسازیهای کذب، کمبود توجه خود را جبران و ارضا میکند. ظهور و گسترش هوش مصنوعی و کاربرد عمومی آن هم بر شدت این سندرم افزوده و شاهد جعل انواع و اقسام عکس و ویدئوهایی هستیم که اغلب با تصویری از سلبریتیها گره میخورد و به تولید محتواهای کاذب و جعلی میانجامد که صرفا به مثابه تمهیدات سودجویانه مورد استفاده قرار میگیرد.
واقعیت این است که پاپاراتزیها هم در جهان رسانهای، قواعد و قوانین خود را دارند و در دایره اخلاق حرفهای فعالیت میکنند. آنچه در شبکههای اجتماعی ما به واسطه فناوریهای نوین دیجیتالی صورت میگیرد نوعی دستکاری در واقعیت است و میتواند مصداق فریب افکار عمومی به مثابه جرم هم تعریف شود. این جعلسازیها نه نتها به اعتماد عمومی خدشه وارد میکند بلکه زیست فردی سلبریتیها را هم دچار مخاطراتی میسازد.
اگر بخواهیم این رخداد را در یک خوانش کلی تر جامعهشناسانه مورد تحلیل قرار دهیم باید آن را مصداقی از گفتمان ابتذال بدانیم که متاسفانه بر زیست-مجازی ما حاکم شده و سلامت روایت و سلامت روانی را تهدید می کند.
گاه برخی از این محتواهای ساختگی مصداق شوخی و کمدی است که صرفا برای خنده و سرگرمی تولید میشوند و همه کارکرد آن را میدانند مثل شوخی تصویری که چند سال پیش با عباس جدیدی در گرفتن عکس سلفی شده بود اما جعل عکسی که در ارتباط با خبر بیماری ترانه علیدوستی صورت گرفته نه شوخی کردن با خبر که شوخی گرفتن خبر و اطلاع رسانی بود و میتواند آسیبهای اجتماعی گزندهای در پی داشته باشد و اخلاق عمومی را در سراشیب سقوط قرار دهد. سوء استفاده از شهرت فقط توسط افراد مشهور صورت نمی گیرد بلکه گاهی با شهرت آنها صورت میگیرد و این هشداری است تا بفهمیم در جهان رسانهای امروز، رعایت اخلاق رسانهای ضرورت بیشتری دارد.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: درباره سندرم درس (DRESS) / چرا ایجاد می شود، چگونه درمان می شود و عوارض ماندگار آن چیست؟