Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ساتین»
2024-04-26@19:00:16 GMT

ماجرای ازدواج زن و مرد مشهدی در زندان

تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۷۸۲۸۵۸

به گفته خودش از ترس مرگ، دست به خودکشی زد و طناب حبس را به گردنش انداخت. خواست گره‌ای از مشکلاتش را باز کند، اما با ندانم کاری و البته طمع و بیراهه رفتن گره زندگی‌اش را کورتر و به ته چاه سقوط کرد.

برای پرداخت مهریه همسرش سوار بر غلتک طمع، از روی زندگی‌اش رد شد و طوق حبس را به گردن خود انداخت و عمر و جوانی‌اش را بر باد داد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حالا در گوشه زندان به امید روز‌های روشن، شب را صبح می‌کند تا زمان پر کشیدن از قفس زندان فرا برسد. در ادامه گفتگو با سوداگر مرگ را می‌خوانید.

چند وقت است و به چه جرمی در حبس هستی؟

بیش از ۷ سال است که به جرم قانون شکنی و قاچاق مواد پشت میله‌ها در انتظار آزادی هستم.

چند فرزند داری و شغل ات چه بود؟

دو همسر داشتم که یکی را طلاق دادم. ۴ فرزند دارم، در واقع یکی از فرزندانم متعلق به شوهر زن دومم است. بعد از ترک تحصیل علاقه خاصی به رانندگی در جاده داشتم، برای همین بعد از گرفتن گواهینامه پایه یک سراغ این شغل رفتم.

چه شد سراغ قاچاق مواد رفتی؟ کمی از ماجرا را تعریف کن.

همه چیز از اختلافات بین من و همسر اولم شروع شد. همسر اولم بعد از مدت‌ها زندگی مشترک سر برخی مسائل ساز جدایی زد. بعد از شکایت از من مهریه‌اش را طلب کرد و چون چیزی در بساط نداشتم و از طرفی از زندانی شدن می‌ترسیدم، به قول معروف از ترس مرگ دست به خودکشی زدم و خودم را به ته دره پرت کردم. وقتی خودم را در یک قدمی زندان دیدم، به پیشنهاد صاحب کارم برای خلاصی از پرداخت مهریه وارد عرصه قاچاق مواد شدم تا از این طریق بتوانم پول آن را جور و از حبس نجات پیدا کنم، اما برعکس طوق حبس را خودم به گردنم انداختم.

چطور شد دستگیر شدی؟ آیا همدست هم داشتی و مقدار مواد چقدر بود؟

بعد از قبول کردن پیشنهاد وسوسه انگیز صاحب کارم با همکاری دو برادر او وارد مسیر قاچاق مواد شدیم. نقش دو برادر صاحب کار و همدستم به نوعی جاده صاف کنی بود؛ جلوتر از من راه می‌افتادند تا زمان خطر را به من اطلاع دهند و من راهم را کج می‌کردم تا خودم و محموله قاچاق را از مهلکه نجات دهم.

بار اول حدود ۱۰۰ کیلو تریاک را به سلامت توانستیم قاچاق کنیم و همین امر باعث شد حرص و طمع مان زیاد شود و تصمیم بگیریم این کار را تکرار کنیم تا پول درست و حسابی گیرمان بیاید. در روز حادثه در یک شهر بندری، حدود ۹۳ کیلو تریاک را به طرز ماهرانه‌ای داخل کامیون جاسازی کردیم و راه افتادیم. بار اصلی ما گندم و بارنامه به اسم دو همدستم بود. از چند ایست و بازرسی بدون مشکل گذشتیم و خطری ما را تهدید نکرد. مدام از طریق پیامک با دو نفر از همدستانم که جلوتر از من با یک خودروی شخصی در حرکت بودند، در تماس بودم. این ماجرا ادامه داشت تا اینکه مأموران در یک ایست و بازرسی کامیون را متوقف و مرا از ماشین پیاده کردند. بعد از بازرسی داخل کامیون خیلی زود همه چیز لو رفت و دستم رو شد و بعد از دستگیری متوجه شدم دو همدستم گیر افتاده و مرا لو داده‌اند. به خاطر این اتفاق هر کدام از ما به ۱۰ سال حبس و پرداخت جریمه محکوم شدیم.

از قاچاق مواد چقدر گیرت آمد، آیا ارزش زندان رفتن را داشت؟

قرار بود بعد از چند بار جابه جایی مواد، صاحب کارم خودرویش را به طور رایگان به من بدهد، اما بعد از زندانی شدن من او زیر قول و قرارش زد و قبل از گیر افتادنم آن را فروخت. علاوه بر خودرو، صاحب کار چرب زبانم به من قول پرداخت ۳ میلیون تومان به ازای هر سرویس را داد که آن را هم اصلاً فرصت نشد حساب و کتاب کنیم.

روی این کار را نداشتم، چون قبل از دستگیر شدنم، روزی ماشین او را برای انجام کاری امانت گرفتم، اما از اقبال بدم همان روز خودرو واژگون و خسارت زیادی به آن وارد شد. قرار شد بعد از چند بار قاچاق مواد، صاحب کارم علاوه بر خودرو مبلغ اضافه‌ای به من بدهد که با زندانی شدنم بر باد فنا رفت. برای این که به علت پرداخت نکردن مهریه همسرم زندانی نشوم وارد این بازی خطرناک و دو سر باخت شدم. مثل روز روشن است که یک لحظه آزادی به پول حرام می‌ارزد و ارزش ندارد به خاطر یک مشت اسکناس آدم عمر و جوانی اش را پشت میله‌ها هدر بدهد.

صاحب کارت بعد از زندانی شدنت سراغی از تو گرفت؟

نه، بعد از زندانی شدنم غیب شد و کلاً منکر همه چیز و کامیون توقیف شد، البته بعد از دو سال فهمیدم صاحب کار حیله گرم به جرم قاچاق مواد دستگیر شده است و مثل من تاوان خطایش را در زندان پس می‌دهد.

خانواده ات چگونه با زندانی شدنت کنار آمدند؟

بعد از اینکه زندانی شدم همسر اولم از من جدا شد و دنبال زندگی‌اش رفت و در واقع مسبب همه بدبختی هایم او بود و اگر مرا برای مهریه‌اش تحت فشار قرار نمی‌داد، در این چاه نمی‌افتادم. خودم هم طمع کردم و مقصر بودم و زندگی‌ام را به سوی دره هدایت کردم. بعد از طلاق همسر اولم یک روز در حین ملاقات در زندان با همسر دومم که برای دیدن برادر زندانی‌اش آمده بود، آشنا شدم و با او ازدواج کردم. همسرم از شوهر اولش جدا شده بود و یک دختر داشت و قبول کرد با من ازدواج کند. پدر همسرم الان از همسر و فرزندانم حمایت می‌کند و اگر کمک او نبود به طور قطع زندگی دومم نیز از هم می‌پاشید. چون سابقه ندارم، قرار است در آینده‌ای نزدیک به حبس‌ام عفو بخورد و از زندان آزاد شوم و تصمیم درستی برای آینده و زندگی فرزندانم بگیرم.

منبع: رکنا

منبع: ساتین

کلیدواژه: اخبار مشهد ازدواج با زن مطلقه ازدواج جالب ازدواج مجدد ازدواج مجدد زنان زندانیان مهریه قاچاق مواد مخدر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت saten.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساتین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۷۸۲۸۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آخرین وضعیت سلامتی صدیقه وسمقی/ همسر و وکیل صدیقه وسمقی: بینایی او قبل از زندان از دست رفته بود/ وسمقی در زندان دچار بیماری قلبی شده است

به گزارش جماران؛ رویداد24 نوشت: محمد ابراهیم‌زاده، همسر صدیقه وسمقی، در گفتگو با رویداد٢۴ درباره سلامتی این اسلام‌پژوه و محقق که به اتهام تبلیغ علیه نظام به حبس محکوم شده، توضیح داده است.

 

به گفته ابراهیم زاده خانم وسمقی در اثر یک بیماری ژنتیک بینایی خود را اخیرا به طور کامل از دست داده و این موضوع در آزمایش‌هایی که ۲۷ فروردین ماه در انتقال ایشان از زندان به بیمارستان فارابی انجام شده، مورد تایید پزشک قرار گرفته است.

همسر صدیقه وسمقی می‌گوید: روند از دست رفتن بینایی در خانم وسمقی در اثر یک بیماری ژنتیکی است. اینطور نبوده که ایشان به خاطر زندان بینایی را از دست داده باشد. او گفته نام این بیماری RP است، ژنتیکی است و خیلی از افراد در ایران به آن مبتلا هستند. در این بیماری روند کم‌بینایی به مرور افزایش پیدا می‌کند.

ابراهیم‌زاده گفته اواخر فروردین‌ماه خانم وسمقی از زندان به بیمارستان فارابی منتقل شد. در این بیمارستان تخصصی چشم، در بخش‌های مختلف اعم از شبکیه، قرنیه، خشکی چشم و پلک مورد آزمایش قرار گرفت. این آزمایش‌ها حدود ۳ ساعت طول کشید و من هم حضور داشتم. نتایج آزمایش‌ها و معاینات هم در پرونده پزشکی ایشان در زندان نوشته شد و به بهداری زندان اوین تحویل داده شد. قرار بود نتیجه به پزشکی قانونی هم داده شود. تا دو سه روز پیش اما هنوز این نتایج به پزشکی قانونی داده نشده است.

ابراهیم‌زاده علت انتقال خانم وسمقی به بیمارستان را توضیح داده و گفت در زندان متوجه شدند ایشان نمی‌تواند راه برود و زمین می‌خورد. ایشان می‌گوید من فقط مزاحم دوستان بند هستم. نمی‌توانم غذای خودم را بیاورم یا ظرف‌هایم را بشورم. حتی برای سرویس بهداشتی هم به یک نفر احتیاج دارم.

همسر صدیقه وسمقی می‌گوید: ماموران زندان بعد از مشاهده این وضعیت ترتیب معاینات چشم را دادند.

آقای ابراهیم‌زاده می‌گوید در نتایج معاینات بیمارستان فارابی قید شده که ایشان تحمل حبس ندارد. این نتایج باید از طرف بهداری زندان به پزشکی قانونی ارسال می‌شد اما هنوز ارسال نشده است.

او گفته یک آزمایش در بیمارستان فارابی مانده بود که انجام بدهند و آن مربوط بود به میدان دید. پزشک ایشان گفته بود احتیاجی به اندازه‌گیری میدان دید ندارد، چون اصلاً دید ندارد.

ابراهیم‌زاده می‌گوید خانم وسمقی قبل از بازداشت، میدان دید داشت و این دید مرکزی در طول این مدت از دست رفته است، هرچند زندان در از دست رفتن این دید تاثیر نداشته است.

خانم وسمقی دچار بیماری قلبی شده است

آقای ابراهیم‌زاده تاکید می‌کند آنچه در زندان برای خانم وسمقی حادث شده، بیماری قلبی است. او گفته هفته نخست فروردین‌ماه خانم وسمقی به دلیل مشکل قلبی و سوزش قفسه سینه از بهداری زندان به بیمارستان طالقانی در ولنجک منتقل شده و در‌ آنجا با توصیه پزشک به مدت یک شب در بخش مراقبت‌های ویژه نگهداری شده است اما در نهایت گفتند مشکل قلبی و فشار خون خانم وسمقی با دارو قابل کنترل است.

همسر صدیقه وسمقی می‌گوید بهداری زندان مدت‌ها با داروهای دم‌دستی سعی می‌کردند مشکل قلبی ایشان را رفع کنند اما در نهایت متقاعد شدند که مشکل جدیست و در نهایت ایشان به بیمارستان طالقانی منتقل شده.

او تاکید می‌کند ایشان قبل از حبس هیچ‌گونه مشکل قلبی نداشته است. امیدوارم این بیماری نباشد و‌ تنها ناشی از فشار زندان باشد.

علیزاده طباطبایی: برای ایشان درخواست عدم‌تحمل حبس داده‌ایم

محمود علیزاده طباطبایی، وکیل صدیقه وسمقی، هم به رویداد۲۴ می‌گوید به دلیل از دست‌رفتن بینایی، درخواست عدم تحمل حبس برای ایشان کردیم. این درخواست با پزشک قانونی هم مطرح شده و گزارش مثبت داده‌اند و در حال حاضر این درخواست برای دادستان ارسال شده و اگر موافقت کند، ایشان به خاطر عدم تحمل حبس آزاد خواهند شد.

به گفته وکیل صدیقه وسمقی، حال او در زندان مناسب نیست. خانم صدیقه وسمقی علاوه بر از دست‌دادن بینایی با مشکل تپش قلب و فشار خون بسیار بالا مواجه است و در زندان هم امکان پرستاری از ایشان نیست چرا که درخواست پرستار هم کرده بودند ولی این درخواست اجرایی نشد.

علیزاده طباطبایی می‌گوید: صدیقه وسمقی به فعالیت تبلیغی علیه نظام احضار شد اما گفت تا دلیل این اتهام را نگویید، نمی‌آیم. برای بازداشت او ریختند در خانه‌اش؛ اقدامی که برای اتهام فعالیت علیه نظام بسیار غیرمنطقی بود.

وکیل وسمقی می‌گوید: او به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به چهار ماه حبس و به دلیل عدم رعایت حجاب شرعی به یک میلیون جزای نقدی محکوم شد. همان زمان ما تسلیم به رای زدیم و میزان حبس شد ٩۶ روز. الان به دلیل مشکل عدم تحمل حبس، درخواست آزادی مشروط دادیم.

علیزاده طباطبایی می‌گوید هفته آینده ایشان یا به دلیل آزادی مشروط یا به دلیل عدم تحمل حبس باید آزاد شوند. نگاه‌داری ایشان در زندان با این حال دیگر درست نیست.

دیگر خبرها

  • ماجرای عجیب گم شدن یک حلقه ازدواج
  • آخرین وضعیت سلامتی صدیقه وسمقی از زبان همسر و کیلش
  • آزادی ۷ زندانی جرائم غیرعمد در استان سمنان
  • آخرین وضعیت سلامتی صدیقه وسمقی/ همسر و وکیل صدیقه وسمقی: بینایی او قبل از زندان از دست رفته بود/ وسمقی در زندان دچار بیماری قلبی شده است
  • آزادی ۶۵۰ زندانی در فارس با کمک خیران
  • قصاص یک زن و ۲ مرد در زندان
  • ببینید | ماجرای شکایت جالب همسر محسن قرائتی نزد رهبر انقلاب
  • سینما باید مسیر درست جامعه را نشان دهد
  • شگرد عجیب کلاهبرداری مرد زندانی
  • ارسال پیامک واریز اشتباهی شگرد کلاهبرداری مرد زندانی