داستان یک قیام
تاریخ انتشار: ۲۹ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۷۸۸۷۶۳
اغراق آمیز نیست آذربایجان را آغازگر رخدادهای سیاسی ایران بنامیم، مردم این دیار بیتفاوت از کنار اتفاقات تاریخی نگذشتهاند و در میان معرکه، گاه مشروطه خواهی را فریاد زدند و گاه علیه رژیم طاغوت قیام کرده و پایههای انقلاب اسلامی را بنا کردند.
به گزارش ایسنا، مردم این دیار با درک سیاسی و موقعیت شناسی بالا در بهترین زمانهای ممکن به صحنه آمده و توانستند بارها مسیر سیاسی کشور را تغییر دهند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قیام ۲۹ بهمن ماه علاوه بر شکستن خطوط قرمز در سر دادن شعار علیه شاه، اولین حلقهی زنجیرهای بود که قیام ۱۹ دی قم را به قیامهای پی در پی ایران متصل کرد؛ به طوری که در ادامه اعتراضات مردمی به شهرهای دیگر همچون یزد، شیراز، جهرمی، کازرون و… سرایت کرد.
ماجرا از این قرار بود که با صلاحدید آیت الله قاضی طباطبایی، چند روز مانده به ۲۹ بهمن ماه، اعلامیهای با محتوای اعتصاب سراسری با بستن مغازهها و حضور در مراسم چهلم شهدای قم در مسجد قزلی (میرزا یوسف)، در سطح شهر منتشر شد که امضای علما و روحانیون از جمله آیت الله قاضی طباطبایی، آیت الله غروی، آیت الله قزلجهای، آیت الله انگجی و … پای آن بود.
استاندار وقت آذربایجان شرقی هم که از برگزاری این مراسم خبر داشت، دستور ممانعت از حضور مردم در مسجد قزلی را به شهربانی صادر کرده بود.
صبح روز شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۵۶
بر اساس آنچه که در منابع تاریخی آمده است، اقشار مختلف مردم از ساعات اولیه صبح ۲۹ بهمن سال ۵۶ در تبوتاب برگزاری مراسم چهلمین روز شهدای قم بوده و زودتر از ساعت ۱۰ مقابل مسجد اجتماع کرده بودند. دانشجویان هم دانشگاه را تعطیل کرده و روانه مسجد شده بودند که با درب بسته مسجد و محاصره نیروهای شهربانی مواجه شدند و در این میان سرگرد «حقشناس» -که رئیس کلانتری بازار بود- ضمن جلوگیری از ورود مردم به داخل مسجد به ساحت مقدس مسجد توهین کرد و جوانان و دانشجویان حاضر در صحنه در مقابل این اقدام نیروهای شهربانی، شروع به اعتراض کردند.
«محمد تجلا» یکی از جوانان حاضر در صحنه بود که از سخنان توهین آمیز این مأمور شهربانی عصبانی و با او درگیر شد که در نهایت توسط سرگرد حق شناس به شهادت رسید و خون این شهید آغازگر قیام شورانگیز مردم تبریز شد؛ بهطوریکه مردم در حالی که پیکر اولین شهید قیام خویش را بر دوش داشتند، از بازار خارج شده و با شعارهای «زنده باد خمینی» و «مرگ بر شاه» در سطح شهر تظاهرات کرده و اماکنی از جمله ساختمان مرکزی حزب رستاخیز، بانکها، مشروب فروشیها و … را به آتش کشیدند.
با افزایش جمعیت و آتش زدن بانکها، سینماها و مشروب فروشیها و محاصره کلانتریها اکثر نیروهای شهربانی فرار را بر قرار ترجیح دادند و ورود نیروهای ژاندارمری و یک گروهان از مرکز آموزشی پشتیبانی نیز مؤثر واقع نشد و شهر به دست مردم افتاد.
ساعت ۱۲:۳۰ ارتش وارد شهر تبریز شد و با شکل گرفتن آرایش نظامی در سطح شهر کم کم آرامش به تبریز بازگشت و تقریباً ساعت ۵ بعد از ظهر درگیری بین معترضان و نیروهای نظامی به پایان رسید.
پناه مجروحان در مدرسه مخروبه تربیت
«غلامرضا حاجی نوری» – استاد دانشگاه رشته حقوق دانشگاه تبریز در زمان وقوع قیام ۲۹ بهمن تبریز در کلاس درس بود، او این رویداد را چنین به ایسنا روایت میکند: «آن زمان دانش آموز کلاس پنجم ابتدایی بودم که حوالی ساعت ۱۰ صبح عمویم برای بازگرداندن من به خانه، به مدرسه آمده بود، از داخل بازار شتربان که تعطیل بود، رد شده و به خیابان شمس تبریزی رسیدیم، مردم آشفته به سمت خانههایشان میرفتند که یهو یکی از نیروهای شهربانی که بعدها اعدام شد، جلویمان سبز شد و با دو تیر هوایی به ما گفت برگردید، سریع از کوچه وارد یک خانه شدیم و سپس از پشت بام به خانه عمویم در خیابان شمس تبریزی رسیدیم.
مردم سنگ و کلوخ را به سمت مأموران شهربانی پرتاب میکردند، ساعت پنج عصر بود از خانه عموم بیرون آمدیم تا به خانه خودمان در آن سوی خیابان شمس تبریزی برویم که دیدم ارتشیها به همراه مأموران کلانتری در خیابان شمس تبریزی مستقر شدند، با ترس و دلهره از خیابان عبور کرده و وارد خانهمان شدیم، قضیه را از پدرم جویا شدم که گفت «آیت الله قاضی طباطبایی از مردم دعوت کرده به مناسبت شهدای ۱۹ دی در مسجد قزلی مراسمی برپا کنند که ممانعت نیروهای شهربانی از برگزاری این تجمع، باعث شده جوانان و دانشجویان با مأموران درگیر شوند» آن روز نیروهای انقلابی کارخانجات مشروبسازی، سینماها، کلانتریها و بانکها را آتش زده بودند. حتی به یاد دارم که فرمانده ارتش تبریز بلندگو در دست گرفته و مردم را تهدید میکرد که اگر متفرق نشوند تیراندازی خواهد کرد.
شب ۲۹ بهمن ماه سال ۵۶ به خانهی یکی دیگر از عموهایم -که در ضلع غربی مدرسه مخروبه تربیت بود- رفتیم، اهالی محله در ساعات پایانی شب متوجه شدند تعدادی از زخمیها در مدرسه مخروبه پناهنده شدهاند، مردم برای پانسمان زخمهای مجروحان، دارو، پارچه و لوازم بهداشتی به داخل مدرسه پرتاب کردند. صدای زخمیها تا پاسی از شب میآمد و گویا یکی از آنان هم به خاطر خونریزی شهید شده بود.»
او در خصوص شعارهای آن روز میگوید: با اینکه سن و سال زیادی نداشتم، اما به یاد دارم که مردم شعار «مرگ بر شاه» سر میدادند.
روایت خبرنگار روزنامه کیهان از قیام مردم
سراغ «احمد بادیران» – خبرنگار با تجربه تبریزی میرویم که آن روز در کسوت خبرنگار روزنامه کیهان برای گزارش مراسم چهلم قیام مردم قم در مسجد قزلی حضور یافته بود.
او به ایسنا میگوید: «در بازگشت از مقابل مسجد قزلی، مطلع شدم گروهی از مردم از سه راهی خیابان شمس تبریزی به سوی بلوار منجم در حرکت هستند و با شعارهای مرگ بر پهلوی، درود بر خمینی (ره) و … هر آنچه را در مسیر تظاهرات به ویژه شیشهها و تجهیزات بانک صادرات که آن موقع به هژبر یزدانی یهودی الاصل متعلق بوده را میشکنند و یا آتش میزنند، من هم در حوالی ایستگاه بالا حمام در خیابان شمس تبریزی چند قطعه عکس گرفتم که گویای نفرت مردم از رژیم حکومت شاهی است.
به دنبال این واقعه دسته دیگری از مردم با هجوم به خانه جوانان وقت که در میدان دانشسرا بود با شعار "پهلوی مرگت باد با این فساد ننگت باد" به داخل آن خانه رفتند و برخی از میز و صندلی و سایر اقلام آن را تخریب و به وسط خیابان ریختند.
مأموران هم در مقابل حرکت خود جوش و یک پارچه مردم خود را به طور کامل باخته و گاهی بیهدف تیراندازی میکردند و تبریز، به یک شهر آشوب زده تبدیل شده بود.»
*این دو تصویر توسط بادیران ثبت شده است.
آمار دقیق شهدای این قیام ۱۴ نفر اعلام شده که اسامی آنان بهمن ارهچی، حبیب تقی نژاد شتربانی، ضربعلی فتحی، محمد تجلا، جعفر درگاهی، اصغر علیزاده شیخ احمدلو، قربانعلی شاکری، محرم جبراییلی، سیدحسن جدیری، محمدباقر رنجبرآذرفام، پرویز حسنزاده بالاآقا کشاورزی، سیدفیض صالح الوندی و غلامعلی نجفیان پور هست.
بر اساس منابع تاریخی، تعداد مجروحان این قیام تاریخی ۱۲۵ نفر اعلام شده وهمچنین تعداد دستگیر شدگان قیام ۲۹ بهمن تبریز نیز بین ۵۰۴ تا ۶۰۸ نفر متغییر بوده است.
پس از این قیام مردم تبریز، امام خمینی (ره) پیامی آکنده از مهر و محبت برای مردم تبریز صادر میکند که متن آن بدین شرح است: «سلام بر اهالی شجاع و متدین آذربایجان عزیز! درود بر مردان برومند و جوانان غیرتمند تبریز! درود بر مردانی که در مقابل دودمان بسیار خطرناک پهلوی قیام کردند و با فریاد «مرگ بر شاه» خط بطلان بر جزافه گوییهای او کشیدند! زنده باشند مردم مجاهد عزیز تبریز، که با نهضت عظیم خود مشت محکم بر دهان یاوه گویانی زدند که با بوقهای تبلیغاتی انقلاب خونین استعمار را که ملت شریف ایران با آن صد درصد مخالف است «انقلاب سفید شاه و ملت» مینامند و این نوکر اجانب و خودباخته مستعمِرین را نجات دهنده کشور میشمارند.
مردَکی نجات دهنده کشور است که مخازن بزرگ ثروت این ملت مظلوم را دو دستی تقدیم اجانب نموده، و آن پول ناچیز را که میگیرد تقدیم میکند و در مقابل، آهن پارههایی میگیرد که هیچ دردی از ملت دوا نمیکند! آن شخصی نجات دهنده است که با مصونیت دادن اتباع اجانب، کشور را از حیثیت ساقط و به شکل مستعمره عقب افتاده درآورده است! مردَکی حافظ آزادی ملت است که در سرتاسر کشور، احدی را حق یک کلمه حقگویی و انتقاد نمیدهد و پلیس ننگینش بر سر این ملت مظلوم سایه افکنده! شاهی عدالت گستر است که در هر چند گاهی، با قتل عام، ملتی را به عزا مینشاند!
من نمی دانم با چه زبانی به اهالی محترم تبریز و به مادران داغدیده و پدران مصیبت کشیده تسلیت بگویم؛ با چه بیان این قتل عامهای پی در پی را محکوم کنم. من از مقدار جنایات و عدد مقتولین و مجروحین اطلاع صحیح ندارم ولی از بوقهای تبلیغاتی معلوم میشود که جنایتها بیش از تصور ما است. با این وصف، شاه افراد پلیس را که به قتل عام به دلخواه او دست نزده اند به محاکمه میخواهد بکشد. خاطره بسیار أسف انگیز قم هنوز ما را در رنج داشت که فاجعه بسیار ناگوار تبریز پیش آمد که هر مسلمی را رنج داد و ما را به سوگ نشاند.
من به شما اهالی معظم آذربایجان نوید میدهم، نوید پیروزی نهایی. شما آذربایجانیان غیور بودید که در صدر مشروطیت برای کوبیدن استبداد و خاتمه دادن به خودکامگی و خودسری سلاطین جور بپاخاستید و فداکاری کردید. استبداد محمد رضا خان پهلوی و پدر روسیاهش روی سلاطین مستبد را سفید کرد. تاریخ ایران به یاد ندارد این چنین سفاکی و قتل عام پی در پی را که به دست این یاغی سفاک انجام میگیرد. تاریخ مشروطیت به یاد ندارد این چنین مجلس سنا و شورا را که اهالی محترم متدین آذربایجان را مشتی اوباش و بی دین معرفی کنند؛ از مجلسی که دست نشانده شاه است بیش از این توقع نیست. اکنون بعد از آن همه کشتار و جنایات تبریز و آن همه خونخواریهای شاه، مشتی سازمانی را با کارگران مجبور با سرنیزه، در گوشه و کنار کشور به راه انداخته تا با عربده کشیدن و به نفع دستگاه جنایت و خیانت تظاهرات به راه انداختن، میخواهند لکههای ننگ را از سر و صورت این مستبد خونخوار شستشو کنند؛ غافل از آنکه با آب زمزم و کوثر هم محو نخواهد شد. تاریخ، رنجهای ملت و ستمکاری و جنایات این پدر و پسر را ضبط کرده و در فرصتی منتشر خواهد کرد.
من الآن که مشغول نوشتن این غمنامه هستم، نمی دانم که به برادران عزیز تبریزی ما چه میگذرد. آیا شاه به جنایات خود- و لو موقتاً- خاتمه داده است یا نه؟ آیا میخواهد پس از آن قتل عام، بازماندگان را چنان سرکوبی کند که نفسها قطع شود؟ لکن باید بداند که دیر شده؛ ملت ایران راه خود را یافته و از پای نمینشیند تا جنایتکاران را به جای خود بنشاند و انتقام خود و پدران خود را از این دودمان سفاک بگیرد.
با خواست خداوند قهار، اکنون در تمام کشور صداهای ضد شاهی و ضد رژیمی بلند است، و بلندتر خواهد شد؛ و پرچم اسلام بر دوش روحانیون ارجمند، برای انتقام از این ضحاک زمان، به اهتزاز خواهد درآمد؛ و ملت اسلام- یکدل و یک جهت- به پاس از مکتب حیات بخش قرآن، آثار این رژیم ضد اسلامی و مروّج زرتشتی را محو خواهد کرد. أَ لَیْسَ الصُّبْحُ بِقَریبٍ؟!
اهالی معظم و عزیز آذربایجان- ایّدهم اللَّه تعالی- بدانند که در این راه حق و استقلال و آزادی طلبی و در حمایت از قرآن کریم تنها نیستند؛ شهرهای بزرگ چون شیراز، اصفهان، اهواز و دیگر شهرها و مُقدم از همه قم مرکز روحانیت و پایگاه حضرت صادق- سلام اللَّه علیه- و تهران بزرگ با آنها هم صدا و هم مقصد، و همه و همه در بیزاری از دودمان پلید پهلوی شریک شمایند. امروز شعارها در کوچه و برزن هر شهر و هر ده، «مرگ بر شاه» است و هر چه عمال کثیف کوشش میکنند که جنایات را از مرکز اصلی که شاه است منحرف و به دولت یا مأموران متوجه کنند، کسی نیست که باور کند.
عجب آنکه از قرار مسموع هیأتی از دستگاه به آذربایجان آمده است که بیخبری شاه را از این جنایات اعلام کند و آن کس که احتمال آن را بدهد کیست جز سازمانیها و اعضای مجلسین که آنها هم احتمال نمیدهند و تظاهر به خلاف میکنند.
از خداوند تعالی اصلاح امور مسلمین و رفع شرّ اشرار و محو آثار این دودمان را خواهانم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.»
مسجد، روحانیت و شهدا سه ضلع قیام ۲۹ بهمن بود
«میکائیل جمالپور» - استاد دانشگاههای تبریز در خصوص نحوهی وقوع قیام ۲۹ بهمن تبریز، میگوید: باتوجه به مبارزات چندین ساله مردم ایران علیه نظام شاهنشاهی، فضای اجتماعی، فرهنگی و دینی ایران مترصد یک جرقه اساسی برای رخ دادن انقلاب اسلامی بود که دی ماه سال ۵۶، روزنامه اطلاعات در یک مقاله فرمایشی، مطالبی ناروا و دور از واقعیت علیه امام خمینی (ره) به چاپ رساند و مردم انقلابی قم نسبت به این اقدام روزنامه اطلاعات واکنش نشان دادند و در نتیجه تعدادی از مردم قم شهید شدند.
وی میافزاید: مردم تبریز با هدایت آیت الله سید قاضی طباطبایی در نظر داشتند به مناسبت چهلم شهدای قیام ۱۹ دی قم، مراسمی در مسجد قزلی تبریز برگزار کنند که رژیم ستم شاهی برگزاری این مراسم را تحمل نکرد و در نتیجه دستور بسته شدن مسجد قزلی را صادر کرد. پس از تجمع مردم مقابل مسجد در ۲۹ بهمن ماه سال ۵۶، سرگرد «حقشناس» با مردم مقابله کرد و با اسلحه کمری خود یکی از معترضان انقلابی به نام محمد تجلا را به شهادت رساند.
جمالپور ادامه میدهد: این حادثه باعث جریحهدار شدن روح مردم شد و سپس آنان به سمت خیابانها راه افتادند و تا ظهر همان روز، ۱۴ نفر از جوانان تبریز به شهادت رسیدند و دهها نفر نیز مجروح شدند. این قیام، سر آغازی برای صدور انقلاب از پیرامون کشور به مرکز کشور شد و نقطعه شروع انقلاب عظیم ۴۱ سال پیش بود.
وی با بیان اینکه مسجد، روحانیت و شهدا سه ضلع قیام ۲۹ بهمن بود، اظهار میکند: مردم انقلاب را از مقابل مسجد آغاز کردند که نشانگر ماهیت خداوندی قیام بود، همچنین نقش هدایتگری روحانیون در این انقلاب اتحاد بین مردم و روحانیون را نشان داد.
جمالپور ادامه میدهد: اگر شهادت شهید تجلی و سایر شهدا نبود، انقلاب اسلامی به این زودی رخ نمیداد، همین شهادت ۱۴ نفر در قیام ۲۹ بهمن باعث الهام گیری مردم در جای جای کشور شد و مردم با تکیه بر سه سلاح مسجد، روحانیت و شهادت انقلاب اسلامی ایران را به پیروزی رساندند.
وی با تأکید بر اینکه مردم آذربایجان در تحولات مهم اجتماعی، فرهنگی، علمی و سیاسی معاصر ایران پیشتاز بودند، میگوید: نمونه این موضوع، پیشتازی تبریز در نهضت تنباکو با هدایت آیت الله مجتهدی، هدایت نهضت مشروطیت با رهبری افرادی همچون باقرخان، ستارخان، ثقه الاسلام، خیابانی و سایر قیامهای مردم علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی است و مردم آذربایجان در این راه از بخشش جان خود نیز مضایقه نکردند.
این استاد دانشگاه تأکید میکند: مردم تبریز علاوه بر حضور در میان همهی معرکههای سیاسی، هیچگاه اجازه ندادند نهضتهای ملی و دینی ایران دچار انحراف تحریف و یا الحاد شود.
به گزارش ایسنا، قیام مردم تبریز نسخهی خودباوری، ایمان به خدا، نترسیدن از دشمن و اعتماد به نفس را ارائه داد و با پیاده کردن این نسخه در تمامی برههها از جمله انقلاب، دفاع مقدس، مقابله با تروریسم و جریانات اوایل انقلاب موفقیتهای بسیاری هم کسب شد.
گزارش از سامان عیوضی - خبرنگار ایسنا در آذربایجان شرقی
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: آذربايجان شرقي
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۷۸۸۷۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
محمدعلی علومی، نویسنده و پژوهشگر درگذشت
نویسنده و طنزپرداز معاصر ایرانی در روز یکشنبه، ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ در شهر بم درگذشت.
علومی در سال ۱۳۴۰ در شهر بم به دنیا آمد. کار مطبوعاتی را از اوایل دهه هفتاد در مجله ادبستان به عنوان مسئول بررسی مقالهها آغاز کرد و در همان زمان مشغول گردآوری مطالب مربوط به فرهنگ مردم شد.
وی شاگرد استاد انجوی شیرازی است. علومی قصهها و آداب و رسوم و فرهنگ مردم را در «ادبستان»، فصلنامه کرمان و ماهنامه سوره به چاپ میرساند. گذشته از آن چند مقاله در معرفی شاهنامه و یا نقد کتابهای داستانی نظیر «جزیره سرگردانی» و «طبل آتش» و «ساربان سرگردان» در مطبوعات منتشر کرد.
وی در ادامه کار مطبوعات برای مجله مهر، قصههای طنز نوشت و همزمان صفحه آموزش داستان برای جوانان را به راه انداخت. تاکنون هفت مجموعه داستان کوتاه و رمانهای ذیل از او منتشر شده است: «هفت حکایت»، «شاهنشاه در کوچه دلگشا»، «اندوهگرد»، «من نوکر صدامم»، «امید بر دمیدن». رمان «آذرستان» این نویسنده اخیراً در ۵۳۹ صفحه توسط موسسه انتشارات تکا (توسعه کتاب ایران) به همت معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی روانه بازار شده است.
محمدعلی علومی رمانهای معروف سوگ مغان، آذرستان، ظلمات، اندوهگرد، پریباد، داستانهای غریب مردمان عادی، هزار و یک شب نو، خانه کوچک و عطای پهلوان را در پرونده کاری خود دارد.
علومی فارغالتحصیل رشته علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران است. او به طور خودآموز، اصول داستاننویسی را از کتابهای آموزشی معدود آن دوران فرا گرفت و در واقع اولین آموزگارانش مردم عادی کوچه و بازار، روستاییها و عشایر بودند.
در سال ۷۰، با گردآوری قسمتی از فرهنگ مردم استان کرمان در ماهنامه ادبی-فرهنگی ادبستان مشغول به کار شد، و در عین حال چندین سال بخش آموزش داستاننویسی در مجله جوانان را بر عهده داشت. در همان سالها شاگرد سید ابوالقاسم انجوی شیرازی (مشهور به پدر فرهنگ مردم) بود و آخرین مصاحبه مطبوعاتی با او مندرج در ادبستان را انجام داد.
علومی که با لهجه شیرین بمی صحبت میکند مدتها در تهران با دوست و همشهری هنرمندش ایرج بسطامی (خوانندهی اهل بم) همخانه بود. داستان کوتاه «بمانی» نیز اثر اوست که در آخرین شماره ماهنامه «فرجاد» در اواخر دهه ۶۰ یا اوائل ۷۰ چاپ شد.
رمان "آذرستان" وی در سال ۷۷ کتاب برگزیدهی سال از سوی وزارت ارشاد وقت و رمان طنز "شاهنشاه در کوچه دلگشا" برندهی سی سال رمان طنز ایران شد، همچنین در آن مراسم استادان نجف دریا بندری در ترجمه طنز، پرویز شاپور در کاریکلماتور، مهدی اخوان ثالث در شعر طنز و کیومرث صابری در طنز مطبوعاتی به عنوان برگزیده انتخاب شدند.
علومی تا کنون در چندین دوره جشنوارههای سراسری طنز، در بخش داستان داور بوده و در اولین جشنواره سراسری داستان بیهقی نیز داور بوده است.
همچنین دبیر جشنواره سراسری طنز و کاریکاتور بم در سال ۸۴ بود، که بعد از آن تا کنون تعطیل شده است. در زمینهی پژوهشهای مربوط به طنز، علومی بنا به توصیه استاد عمران صلاحی تا کنون این آثار را منتشر کرده است: ۱- طنز در آمریکا (جلد اول) با داستانهایی از طنزنویسان مشهور آمریکا مانند مارک تواین، ویلیام سارویان، جیمز تربر، ارسکین کالدول به همراه نقد و بررسی آنها. ۲- طنز در مثنوی مولانا جلالالدین ۳- انواع طنز در گلستان سعدی ۴- طنز وشیوههای داستانی در بوستان ۵- طنز در دورهی پهلوی با نقد و بررسی آثار طنزنویسان آن زمان ۶- طنز ایران از مشروطه به بعد (جلد اول) ۷-بررسی انواع طنز در خارستان اثر حکیم قاسمی کرمانی
رمانهای طنز علومی عبارتاند از: شاهنشاه در کوچه دلگشا، من نوکر صدامم، وقایع نگاری بن لادن، جناب آقای دیو
همچنین در زمینهی ادبیات کودک و نوجوان کتاب گذر از کوه کبود را منتشر کرده است. در تحلیل قصههای ایرانی میتوان به کتاب اساطیر افسون وش او اشاره کرد.
کتابهای برگزیده محمدعلی علومی:
شاهنشاه در کوچه دلگشا
آذرستان
من نوکر صدامم
وقایع نگاری بن لادن
جناب آقای دیو
طنز درباره پهلوی
داستانهای کوتاه طنز
منبع: شهرآرا نیوز
tags # اخبار فرهنگی سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غولپیکر چینی از پورشه هم گرانتر است! قارچهای زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست میدهند، چه حسی است؟