استفن والت: 8 مشکل آمریکا در پایبندی به تعهداتش
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۸۱۱۹۹۵
تعهدات اضافی به یک بیماری مزمن برای ایالات متحده تبدیل شده و همین موجب میشود واشینگتن در جایی که نباید، وارد شود و زمانی که نشاید، پا پس بکشد.
سرویس جهان مشرق - برخی تحلیلگران بدعهدی ایالات متحده را به سیاستهای ترامپ نسبت میدهند اما استفن والت تحلیلگر ارشد روابط بینالملل نظر دیگری دارد. او به ۸ دلیل پایدار اشاره میکند که موجب میشود «واشینگتن مکرراً به این و آن در جهان قول میدهد و نمیتواند پای قولش بایستد».
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او ابتدا به یک وضعیت تناقضآمیز در میان راهبران ایالات متحده اشاره میکند:
همه به جز جنگطلبان و نومحافظهکاران بر این نکته اتفاق نظر دارند که دامن آمریکا بیش از حد در جهان گسترده شده است. جنگهای طولانی در خاورمیانه و عضویت در پیمان دفاع از کشورهای مختلف موجب شده یک رکورد تاریخی در این زمینه ثبت شود. تقریباً هیچ توافقی وجود ندارد که چگونه باید با این وضعیت روبرو شد! با این حال والت ابراز امیدواری میکند که حتی کسانی که مداخلات آمریکا در جهان را تنها راه نجات از بربریت میدانند نیز امروزه موافقند باید در مورد این مداخلات، تجدیدنظرهایی صورت گیرد.به نظر او اکنون واشینگتن در تلاش برای صادرات ارزشهای آمریکایی به کشورهایی است که نه تنها دموکراتیک نیستند، بلکه «چندان از ایالات متحده خوششان نمیآید». چرا این همه احساس وظیفه؟
۱- ذات ابرقدرتها
وقتی یک دولت مثلاً در شرایط تکقطبی بعد از فروپاشی شوروی قرار میگیرد از وضعیت غلبه قدرت خود بر دیگران برای گسترش نفوذ و سلطه بهره میگیرند، هر چند در حالت عادی چنین کاری با محاسبه هزینه-فایده جور درنیاید بنابر این برای توجیه آن از اصطلاح «ضروری» استفاده میکنند. طبیعتاً بعد از مدتی هزینههای چنین تصمیماتی آن قدر زیاد میشود که حتی چنین توجیهی نیز قابل قبول نمیافتد و دولت تحت فشار این وضعیت از وظیفه یادشده و تعهدی که پیشتر پذیرفته سرباز میزند.
مشکل دیگری که در همین وضعیت بروز میکند خیال خام دولتها است که تصور میکنند قرارگرفتن آنها در وضعیت غلبه قدرت بر سایر بازیگران بینالمللی تماماً نتیجه «فضایل و تصمیمات خردمندانه» آنها بوده و توجه نمیکنند که جغرافیای آنها یا اشتباهاتی که دیگران انجام دادهاند چقدر نقش داشته است. در نتیجه «با غرور کاذب و این خیال خوش» که فرمول ویژه آنها میتواند باز هم پیروزیهایی به ارمغان بیاورد، وارد هر کاری میشوند.
۲- تبانی جریانهای سیاسی
والت مینویسد گروههای ذینفع و رقیب در کشورهایی مانند آمریکا فارغ از مسائل داخلی ترجیح میدهند در «پروژههای مختلف سیاست خارجی» از برنامه همدیگر حمایت کنند. اصطلاحاً نظام سیاسی «کارتلیزه» میشود و بیشتر به یک کارتل از گروههای مختلف شبیه است که هر کدام به بخشی از آنچه میخواهند میرسند (این یعنی اجرای همزمان پروژههای مختلف در سیاست خارجی) و همین برای آنها معیار برنامهریزی است، نه سبکسنگین کردن تهدیدها، فرصتها، منابع و منافع ملی.
کار به همین شکل پیش میرود تا اینکه هر کدام به سهم قابل توجهی از آنچه میخواهند میرسند. پس از آن است که یکی یکی برنامههایش را زمین میگذارد.
۳- نفوذ لابی دولتهای دیگر
وقتی نظام سیاسی یک کشور مانند نظام ایالات متحده باز باشد، یعنی هر کدام از ۵۳۵ عضو کنگره بتوانند مورد حمایت یک دولت خارجی قرار گرفته و منافع آن را در سیاستگذاریهای واشینگتن دنبال کنند، بسیار محتمل و راحت است که آنچه زمانی توسط یکی آغاز شده، پیش از موعد توسط دیگری پایان یابد.
وی اذعان میکند که «امروزه دولتهای خارجی لابیگرانی را استخدام کرده و به هیأتهای اندیشهورز و سایر گروههای سیاسی پول میدهند تا بتوانند حمایت بیشتری از سوی ایالات متحده بدست آورند».
۴- اهمیت حفظ «اعتبار»
تحلیلگر ارشد روابط بینالملل مینویسد هر چه یک دولت اهمیت بیشتری به حفظ اعتبار خود بدهد، احتمالِ بیشتری دارد که در مواردی که ضرورت ندارد مداخله کند تا به بقیه نشان بدهد حتماً در جایی که نیاز باشد اقدام خواهد کرد. حالا اضافه کنید هراسی که آن کشور از تهدیدات داشته باشد و بخواهد خیال خود و شهروندانش را از خطر تسلیحات کشتار جمعی یا مانند آن راحت کند.
در چنین شرایطی تعهداتِ اضافی بر دولت بار میشود، تعهداتی که تا پس از چندی که هزینهاش از فایدهاش بیشتر شد نیز ادامه مییابد تا نکند اعتبار دولت لکهدار شود.
۵- شرمنده میشویم!
این اصل توضیح نمیدهد چرا تعهدات اضافی بر چنین دولتهایی بار میشود، اما نشان میدهد که چرا تعهدات روی هم انبار میشود و پایان نمییابد. داستان، بسیار ساده است. هر گاه یک سیاستمدار سر میرسد که به هزینههایِ یک تعهد اشاره میکند و آن را دیگر قابلِ ادامهدادن نمیداند، بلافاصله عده دیگری بلند میشوند که «چه جانها که تاکنون فدایش کردیم و اگر عقب بنشینیم، این همه فداکاری برای هیچ بوده است».
نتیجه اینکه تعهد گذشته با هزینههایش برای مدتی دیگر ادامه مییابد و تنها زمانی کنار گذاشته میشود که خود موجب چالشهای بزرگتر برای دولت شده، چالشهایی که تعهدات جدید را فرامیخواند و...
۶- ایدئولوژیهای جهانگرا
والت بر تأثیر ایدئولوژیهای جهانگرا بر سیاست دولتها دست میگذارد. به نظر وی داشتن چنین مرامی که تصور میشود گسترش آن هم یک مأموریت بر دوش دولتِ یادشده و هم یک اتفاق غیرقابل اجتناب تاریخی است و هم با توجه به برتریِ آن مورد استقبال همه قرار خواهد گرفت، موجب میشود راهبران دولت فکر کنند اعتبار چنین ایدئولوژی به لزوم اجراییبودن و مطلوببودنش برای همه است پس باید در همه جا پیگیری شود و این ابتدای تعهداتِ اضافی است.
به نظر او فرانسه، روسیه بلشویکی، بریتانیا و آمریکا چنین ایدئولوژیهایی دارند و پس از آن پان عربیسم، انقلاب اسلامی ایران و پاناسلاویسم روسی درجات خفیفتری از جهانگرایی را در خود دارند.
ایالات متحده ادعا میکرد در برابر شوروی یک جهانِ آزاد از ایدئولوژی را رهبری میکند.حالا والت تأکید میکند آمریکا، بریتانیا و فرانسه از برجستهترین نمونههای دولت ایدئولوژیک هستند، آن هم ایدئولوژی جهانگرا.
۷- چه کسی سود میبرد و چه کسی هزینه میدهد؟
استفن والت به یک اصل منطقی اشاره میکند: وقتی کسانی که مأموریتهای جدید را پیش پای دولت میگذارند، خودشان هزینه آن را نمیدهند بلکه از جهاتی سود هم میبرند، طبیعتاً تعهداتِ اضافی تا زمانی که سر کشور به سنگ بخورد ادامه مییابد. «پنتاگون و صنعت دفاعی مستقیماً از سیاست خارجیِ بلندپروازانه سود میبرند و مطمئناً نمیخواهند شکست را بپذیرند».
اندیشکدههای جنگطلب آمریکا به اذعان والت از حمایتهای مالی صنایع نظامی آمریکا برخوردارند و صبح و شب دارند «آمریکاییها را قانع میکنند که امنیت آنها به مدیریت جهان وابسته است» و از آن سو هزینههای جنگ از چشم مردم دور میماند، تا جایی که افرادی چون جان بولتون، الیوت آبرامز و مکس بوت بدون احساس نیاز به پاسخگویی در مورد پیامدهای منفیِ سیاستهای جنگطلبانه خود در گذشته، دوباره بر سر کار میآیند.
۸- حریف غیرقابلپیشبینی
وقتی دولتها احساس کند با یک «جبهه نامنظم» و در نتیجه غیرقابل پیشبینی روبرو هستند، تلاش میکنند همه جهان را ذیل سیاستهای خود بیاورند زیرا تهدید ممکن است از هر جایی بروز کند. در چنین شرایطی ایالات متحده برای مقابله با تروریسم به افغانستان و عراق حمله میکند اما تروریست دائماً از این کشور به آن کشور جابجا میشوند و در نتیجه ایالات متحده نیز مأموریتهای جدید برای خود تعریف میکند.
نمونه دیگری از این وضعیت در جنگ ویتنام رخ داد. والت مینویسد ایالات متحده ابتدا مستشار فرستاد، بعد نیرو ارسال کرد، سپس ویتنام شمالی را بمباران کرد، بعد لائوس و کامبوج را نیز بمباران کرد و سپس حتی به کامبوج لشگر کشید.
جمعبندی
به نظر تحلیلگر ارشد فارن پالسی اگر آمریکا همچنان با مشکلاتی چون حضور جنگطلبان و حرف و حدیثهای جنگ سرد جدید روبرو نبود، میتوانست با توجه به فاصله جغرافیایی، ثروت زیاد و قدرت هستهایاش رویکرد محتاطانه و گزینشی برای ورود به تعهدات و معرکههای مختلف در پیش گیرد (کمااینکه در بیشتر تاریخ خود چنین بوده است)، اما متاسفانه واقعیت چیز دیگری است.
باید بپذیریم که یکی از بزرگترین مشکلات مزمن در سیاست خارجی ایالات متحده، تعهدات اضافی است، تعهداتی که آن قدر میمانند تا سر دولت به سنگ بخورد و بعد، زمانی واشینگتن عقب مینشیند که طرفهای او انتظار ندارند و همین واشینگتن را عادت داده برخلاف نظر طرفهای توافق، از آنچه خود روزی با همه توان پشتیبانش بود پا پس بکشد.
منبع
https://foreignpolicy.com/۲۰۱۹/۰۱/۲۹/america-has-a-commitment-problem
منبع: مشرق
کلیدواژه: بودجه 98 تحولات ونزوئلا گام دوم انقلاب بدعهدی آمریکا تعهدات بین المللی دولت ایدئولوژیک فارن پالسی لیبرالیسم نومحافظه کاران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۸۱۱۹۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معامله ریاض – واشنگتن به مویی بند است
سایت خبری – تحلیلی المانیتور در تازهترین گزارش درباره معامله بزرگ جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده بین عربستان سعودی و اسرائیل نوشت: پس از جلوگیری از درگیری منطقهای با جمهوری اسلامی ایران، دولت بایدن اکنون خود را وابسته به توافق آتش بس بین حماس و اسرائیل برای نجات استراتژی خود در خاورمیانه میبیند.
به گزارش جماران، اجزای لازم برای یک پیمان دفاعی تاریخی ایالات متحده با عربستان سعودی تقریبا فراهم شده است؛ توافقی که به عادی سازی روابط ریاض با دولت یهود کمک میکند و بنابراین، امکان جریان متقابل سرمایه و همکاری نظامی را فراهم میکند که میتواند ایران را بیشتر منزوی کند.
فیصل بن فرحان، وزیر امور خارجه عربستان سعودی روز دوشنبه در نشست مجمع جهانی اقتصاد در ریاض گفت: «در مورد توافقات دوجانبه بین پادشاهی سعودی و ایالات متحده، ما بسیار بسیار به پایان نزدیک هستیم و بیشتر کارها قبلا انجام شده است.» آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده نیز آن را تکرار کرد.
جزییات پیمان مورد نظر آمریکا و عربستان سعودی علنی نشده است. آنچه که از طریق منابع دیپلماتیک به رسانهها درز داده شده نشان میدهد که این توافق چیزی شبیه ماده ۵ معاهده ۱۹۶۰ ایالات متحده با ژاپن که ایالات متحده را متعهد میکند در صورت حمله به ژاپن از این کشور دفاع کند را در دل خود ندارد. اما احتمالاً فراتر از متن توافقهای موجود میان واشنگتن و کشورهای عربی خلیج فارس است که برخی از آنها متحد اصلی غیرناتو واشنگتن محسوب میشوند است. در توافقهای فعلی صرفا بندی درباره ضرورت مشورت در مورد گامهای دفاعی به چشم میخورد.
با این حال، سنگ بنای مورد نیاز برای دستیابی به موافقت کنگره برای توافق پیشنهادی، عادی سازی عربستان با اسرائیل است که همچنان مبهم باقی مانده است. یکی از خواستههای کلیدی محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، تعهد رهبران اسرائیل به برداشتن گامهای برگشت ناپذیر به سوی تشکیل کشور فلسطین – است که هنوز برآورده نشده است. مقامات آمریکایی میگویند رسیدن به این هدف، مستلزم پایان جنگ در غزه است.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، که با فشار داخلی شدید مواجه است، بیش از آنکه به فلسطینیها امتیاز بزرگی بدهد، به دنبال پایان دادن به حیات حماس است. نتانیاهو این هفته وعده خود را برای اعزام ارتش اسرائیل به رفح "با یا بدون" توافق آتش بس تکرار کرد.
دولت بایدن همه راهها را برای جلوگیری از آن انجام میدهد، در حالی که فشار بر حماس برای پذیرش فوری آخرین پیشنهاد آتشبس را مضاعف میکند.
جان کربی، سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید روز سه شنبه در پاسخ به این سوال که آیا دولت برنامه B دارد یا خیر، به خبرنگاران گفت: «فقط باید یک توافق وجود داشته باشد. اگر بتوانیم آتشبس به دست آوریم، میتوانیم چیزی پایدارتر به دست آوریم، سپس شاید به درگیری پایان دهیم و با پروژه عادیسازی پیش برویم. اما همه این پروسه باید با یک معامله شروع شود.»
به نظر میرسد که دولت بایدن برای به نتیجه رساندن مذاکرات جاری و رسیدن به سنگ بنای معامله مدنظر، از هر گونه اقدام تنش آفرین و تحریک کننده اسرائیل خودداری میکند. اوایل این هفته، وزارت امور خارجه از تحریم چهار واحد امنیتی اسرائیل که به نظر میرسید قوانین بشردوستانه بینالمللی را به شدت نقض کردهاند، خودداری کرد، چیزی که برخی آن را آخرین ژست آشتیجویانه در قبال دولت نتانیاهو تعبیر کردند.
بلینکن روز سهشنبه برای نزدیک به سه ساعت با نتانیاهو دیدار کرد تا برای ارسال کمکهای بشردوستانه بیشتر به غزه و پرهیز از تهاجم ره رفح که رئیس پنتاگون میگوید اسرائیل به اندازه کافی برای آن آماده نیست به او هشدار داده باشد. یک منبع مطلع در مورد این دیدار گفت که این دیدار برای طرف آمریکایی خوب پیش نرفت، اما جزئیاتی ارائه نکرد.
اکنون همه چیز به دستیابی حماس و اسراییل به یک توافق آتش بس بستگی دارد تا فشار بر دولت اسرائیل را به امید سازش در آینده کاهش دهند.
مقامات پیشین امنیت ملی آمریکا به المانیتور گفتند که به نظر میرسد پیشنهاد بلینکن در اوایل این هفته مبنی بر اینکه ایالات متحده و عربستان سعودی در حال آماده کردن توافقنامه دفاعی دوجانبه خود هستند، با هدف جلب نظر رهبران اسرائیلی بوده است، نه نشاندهنده هرگونه پیروزی قریبالوقوع برای واشنگتن.
عربستان سعودی مدتهاست که به دنبال دسترسی بیشتر به تسلیحات پیشرفته ایالات متحده، از جمله دفاع هوایی و موشکی، و کاهش کنترل صادرات ایالات متحده بر روی تراشههای پیشرفته مورد استفاده برای توسعه سیستمهای هوش مصنوعی بوده است. ممکن است یک توافق دوجانبه موقت به عنوان یکی از راههای محدود کردن نفوذ استراتژیک چین بر ریاض تا زمانی که دولت آینده اسرائیل آماده ارائه امتیازاتی به فلسطینیان باشد، تلقی شود.
یکی از مقامات ارشد سابق آمریکایی میگوید که راههایی وجود دارد که میتوان چنین توافقی را بدون نیاز به تصویب سنا پیش برد. دولت بایدن در سال ۲۰۲۱ به قطر موقعیت متحد اصلی غیر ناتو اعطا کرد و سال گذشته یک توافق راهبردی گسترده با بحرین امضا کرد که به منامه اجازه دسترسی ممتاز به اشتراک اطلاعات، دفاع موشکی و همکاری در زمینه هوش مصنوعی را داد. یکی از مقامات ارشد کاخ سفید در آن زمان از توافق اخیر به عنوان «الگو» یی برای منطقه یاد کرد.
اما دیگر مقامات سابق امنیت ملی در مورد این گزینه تردید دارند. هر پیمانی که متضمن تضمینهای دفاعی ایالات متحده و انتقال تسلیحات عمده برای عربستان سعودی باشد، مستلزم کسب مجوز از جانب کنگره است. از سوی دیگر تحقق درخواست محمد بن سلمان برای برخورداری عربستان از پروسه غنیسازی کامل هستهای، نگرانیهای آمریکا در مورد اشاعه تسلیحات هستهای را به همره دارد. در غیاب عادی سازی رابطه عربستان با اسرائیل، جمهوری خواهان سنا احتمالاً این توافق را برای ایالات متحده ناکافی میدانند.
جاناتان لرد، مدیر برنامه امنیتی خاورمیانه در مرکز امنیت جدید آمریکا در واشنگتن میگوید: بخش بزرگی از این توافق میان عربستان و آمریکا از لحاظ سیاسی و استراتژیک مربوط به عادی سازی رابطه ریاض با اسرائیل بود. بدون آن، دولت بایدن احتمالاً باید عربستان سعودی را متقاعد کند که با واگذاری امتیازات اضافی موافقت کند تا شاید بایدن بتواند با دست پرتر اعضای کنگره را با خود همراه سازد. یکی از این امتیازها میتواند محدودیتهای گستردهتر بر همکاری امنیتی عربستان و چین و تعهد عمیق مقامات سعودی برای ادغام نظامی با دیگر شرکای آمریکایی در منطقه باشد.
مقامات سعودی حداقل به طور علنی هیچ نشانهای مبنی بر اینکه ولیعهد مایل است به چیزی کمتر از تضمینهای کامل دفاعی ایالات متحده و راهی برای تشکیل کشور مستقل برای فلسطینیان رضایت دهد، بروز نداده اند. یک مقام منطقهای آشنا به مذاکرات به المانیتور گفت که پذیرش هر چیزی جز این «برای ریاض بسیار دشوار خواهد بود».