Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ سورفتار با سالمندان یکی از پنهان‌ترین اشکال خشونت در خانواده است. بی توجهی به زنان و مردان پا به سن گذاشته روزهای تلخی را برای سالهای پایانی حیات سالمندان ساخته است و این نوع  آزارها کمتر مورد توجه و نظر جامعه قرار می گیرند.

با توجه به حساسیت بالای انسان ها در دوران کهن سالی باید موارد متعددی را در برخورد با آنها لحاظ کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

احترام، توجه و مراقبت شاید تنها خواسته‌هایی باشد که سالمندان از نزدیکان خود و جامعه انتظار دارند. دوران پیری نیز واقعیتی انکار ناپذیر است که همه انسان ها روزی به آن دچار خواهند شد. با این حال اما در خانه و در شهر، برای زندگی بهتر و شادتر سالمندان تدابیر لازم اندیشیده نشده است. همچنین با وجود تاکیدهای مکرری که در فرهنگ ما مبنی بر احترام به سالمندان وجود دارد اما در سطح شهر و در خانواده های بسیاری می توان بدرفتاری و بی احترامی به سالمندان را مشاهده کرد.

به گفته سازمان بهداشت جهانی، قریب به 10 درصد جمعیت ایران را سالمندان تشکیل می‌دهند. با این حال کافی است یک روز در سطح شهر بگردید تا کمبودهای بی‌شمار شهری برای تسهیل زندگی سالمندان را مشاهده کنید.

آزار روانی، شایع ترین نوع سالمندآزاری

سلامت روانی سالمندان این روزها محلی برای انتقاد از مسئولین و جامعه است. یکی از پیامدهای پا به سن گذاشتن، بالارفتن حساسیت های روانی در انسان هاست. با این حال افراد خانواده با بی توجهی به سالمندان خود و مسئولین بدون توجه به بهداشت روانی سالمندان و برنامه ریزی در جهت بهبود آن، مردان و زنان مسن کشور را به سمت افسردگی های شدید و دیگر بیماری های روانی روانه می کنند.

گفتنی است که بر اساس تحقیقات صورت گرفته در این موضوع، شایعترین نوع سالمندآزاری، آزار روانی است.

ارتباط مستقیم نیازمالی و سالمندآزاری

فقر و مشکلات اقتصادی معضل بزرگی است که گریبان سالمندان جامعه را نیز گرفته است. مخارج بالای درمان و گرانی داروها با توجه به نیازهای بسیار سالمندان به این خدمات سلامت این افراد را به خطر می اندازد.

محدود کردن دسترسی سالمندان به اموال شخصی شان توسط افراد خانواده و یا عدم کمک رسانی مالی به سالمندانی که محتاج به پول هستند از دیگر موارد سالمندآزاری توسط نزدیکان سالمندان است.

همچنین فقدان بیمه برای سالمندان شرایط مالی کهن سالانی که بازنشسته و بیمه نیستند را با مشکل مواجه می کند و این مشکلات نتایج جبران ناپذیری مثل وخیم تر شدن بیماری و سوتغذیه را در پی خواهد داشت. لازم به ذکر است که بر اساس آمار گرفته شده از وضعیت سالمندان، دوازده درصد سالمندان ایران دچار سوء تغذیه هستند و ۴۵.۳ درصد آنها در خطر سوء تغذیه قرار دارند. این مشکل، در زنان، سالمندان مناطق روستایی و افراد با تحصیلات کم و فقرا بیشتر است.

زنان سالمند بیشتر مورد آزار قرار می گیرند

به گفته بسیاری از کارشناسان زنان در دوره پیری با خطرات بیشتری مواجه اند. وقتی سالمندآزاری به شکل آشکار و پنهان در یک جامعه وجود دارد، بدون شک زنان سالمند این جامعه نیز بیشتر از مردان مسن در خطر آزار هستند.

نیره توکلی، جامعه شناس در این باره با اشاره به اینکه اکثیرت جمعیت سالمندان کشور را زنان تشکیل می دهند به خبرنگار برنا گفت: در مورد زنان سالمند موضوع سالمندآزاری دوچندان و وخیم تر است.

وی ادامه داد: با توجه به نگاه قانون و فرهنگ‌ها و سنت‌های کهن ما، زنان در طول زندگی خود تنها ابزاری برای خدمت‌رسانی به مردان بوده‌اند. در کنار این، با مقدس جلوه دادن مفاهیمی مثل مادرانگی حقوق زنان نادیده گرفته شده است.

وی تصریح کرد: وقتی برنامه ای برای استقلال مالی و فکری، اشتغال و سلامت جسمی و روانی زنان در نظر گرفته نمی شود به تبع، آنها در دوره سالمندی با مشکلات بسیاری رو به رو می شوند که در نهایت به سالمندآزاری منجر می شود.

توکلی تاکید کرد: قوانینی برای الزام فرزندان در جهت کمک رسانی آنها به مادران بدون همسر وجود ندارد. در موارد متعددی دیده شده است که پسران با در اختیار داشتن ماترک پدر خود ؛ هیچ کمک مالی‌ای به  مادران نمی کنند.

وی افزود: زنان کشور با این کمبودها پیر می شوند و به همین دلیل ضربه های بسیاری در دوران سالمندی متوجه آنها می شود.

تهران، شهری نامناسب برای سالمندان

در اغلب کشورهای توسعه یافته در برنامه ریزی های شهری، امکانات و شرایط بسیاری برای تسهیل زندگی سالمندان در نظر گرفته می شود. امکاناتی در فضاهای شهری، حمل و نقل و دیگر خدمات عمومی تا سالمندان برای عبور و مرور خود با مشکل مواجه نشوند. با این حال پایتخت کشور ما با وجود سالمندان بسیاری که در خود جای داده است امکانات چندانی برای زندگی روزمره افراد مسن ندارد.

نیره توکلی در این باره با تاکید بر اینکه تهران برای سالمندان اضطراب‌انگیز است به خبرنگار برنا گفت: در معماری شهری پایتخت، برنامه‌ای برای رعایت حال سالمندان وجود ندارد. نبود پیاده‌روهای کافی و مناسب، سروصدای زیاد، حمل و نقل نامناسب و فقدان فضای سبز از جمله مشکلاتی است که باعث آزار سالمندان در سطح شهر می شود.

وی ادامه داد: برای عبور و مرور راحت سالمندان در سطح شهر باید امکانات بسیاری مثل آسانسور، پله‌های برقی و سطوح شیب‌دار تعبیه شود.

توکلی افزود: از نظر بیمه نیز سالمندان با خطرات بسیاری مواجه اند. برای تسهیل زندگی زنان و مردان سالمندی که درآمد و شغل ندارند باید بصورت خودکار بیمه در نظر گرفته شود.

تناقض فرهنگ و عمل جامعه ایران در برخورد با سالمندان

احترام به سالمندان یکی از عناصر مهم فرهنگی جامعه ایران است. از سنین کم و در مدارس به کودکان و نوجوانان ضرورت احترام به سالمندان تاکید می شود. با این حال اما این روزها شاهد برخوردهای نامناسب با سالمندان و سورفتار جامعه با زنان و مردان سالمند هستیم. نیره توکلی با اشاره به اینکه در فرهنگ ما فقط صحبت از احترام به سالمندان شده است تاکید کرد: ما همیشه شاهد بدرفتاری جامعه با سالمندان بوده ایم. سالمندآزاری معضلی است که سالهای سال در کشور ما وجود داشته است اما حالا به دلیل وضعیت نامناسب اقتصاد این مسئله پررنگ تر شده است. در مقایسه با پنجاه سال قبل وضعیت سالمندان به هیچ وجه بهتر نشده است.

سالمندآزاری در خانه

بیشتر موارد سالمندآزاری در خانه و از طرف نزدیکان است، سالمندانی که با خویشاوندان خود زندگی می کنند بسیار بیشتر از سالمندانی که به تنهایی زندگی می کنند قربانی آزار می‌شوند. نیره توکلی در این باره به خبرنگار برنا گفت: رها کردن سالمندان در خانواده ها تنها با قرار دادن آن ها در خانه سالمندان اتفاق نمی افتد. گاهی اوقات خانواده ها با بی توجهی به وضعیت سلامت جسمی و روانی سالمندان موجب رهایی آنها می شوند.

این جامعه شناس همچنین تاکید کرد: بدون نگاه نوستالژیک به گذشته باید خلاهای موجود در وضعیت سالمندان را شناسایی و حل کنیم.

قانونگذاری و برنامه ریزی شهری، ضرورتی برای منع سالمندآزاری

گفتنی است، آمار افراد سالمند در جامعه ایران طی سالهای گذشته سیر صعودی داشته است. با توجه به این مهم بنظر لازم است که مسئولین ذی‌ربط در برنامه ریزی های شهری و با قانونگذاری شرایط بهتری برای زندگی سالمندان ایجاد کنند. شورای عالی سالمندان طرح مقابله با سالمندآزاری را تدوین کرده است و سه سند ملی سالمندان هم در ایران تهیه شده است با این حال پراکندگی سندها و ناهماهنگی نهادهای مربوطه، وزارت بهداشت، سازمان مدیریت و برنامه ریزی و سازمان بهزیستی مانع از بهبود قابل توجه در زمینه مسائل سالمندان شده است.

خبرنگار: محمد جلایی

منبع: خبرگزاری برنا

کلیدواژه: خشونت سالمندان تهران سالمندآزاری مشکلات سالمندی امکانات شهری سازمان بهداشت جهان آزار روانی خشونت پنهان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۸۱۶۳۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تکرار قصه ناتمام زن‌کشی/ زیبا؛ زن ارومیه‌ای که تاوان طلاقش را با مرگ داد

روزنامه شرق نوشت: بیستم اسفند‌ماه حوالی ساعت پنج عصر تنها چند روز مانده به نوروز ۱۴۰۳ یک زن ۲۷‌ساله به نام زیبا صیاد در ارومیه به دست همسر سابق خود با شلیک گلوله به قتل رسید. زیبا فقط ۱۰ روز بود که از همسرش طلاق گرفته بود. هنگامی که مأموران آگاهی به همراه احسان، برادر زیبا، به خانه قاتل مراجعه می‌کنند، مادر و خواهران قاتل با دیدن‌شان دست می‌زنند و کِل می‌کشند و فریاد می‌زنند که آخِیش دل‌مان خنک شد و پسرمان انتقامش را گرفت.

آخرین روز‌های اسفند ۱۴۰۲ است، عطر بیدمشک کوچه‌های ارومیه را پر کرده و خیابان‌های شهر مملو از خانواده‌هایی است که به دنبال خرید عید هستند. شور آخرین روز‌های سال را می‌شد از هوای بهاری آن روز کاملا حس کرد. در کلاس کوچک طراحی در خیابان عمار، ۱۲ دختر هنرجو و زیبای ۲۷‌ساله با عشق و علاقه مشغول نقاشی بودند. نقاشی زیبا، دختری بود با مو‌های بافته‌شده که چند سیب را در دستان خود گرفته و با نگاهی زیبا و سرشار از احساس به نقطه‌ای خیره شده بود. زیبا خبر نداشت که این آخرین باری است که قلم در دست گرفته و آخرین طراحی خود را به تصویر می‌کشد.

همگی در حال طراحی بودند. درِ کلاس با صدای بلند باز می‌شود و مردی با یک کاپشن سیاه و اسلحه به دست وارد می‌شود و به همه یک نگاه می‌اندازد و زیبا را صدا می‌زند. زیبا از جایش بلند می‌شود. شاهدان می‌گویند از ترس به خود می‌لرزید و دستانش را روی سرش گذاشت و فریاد زد وای وای....

مرد با خونسردی تمام نزدیک شد و یک گلوله به سر و دو گلوله دیگر به سمت قلبش شلیک کرد و زیبا در‌حالی‌که مدادش در دستش است، غرق در خون نقش بر زمین می‌‎شود. قبل از رسیدن آمبولانس دیگر جانی در بدن نداشت. مسئول آموزشگاه که نقاش جوانی است، بلافاصله دنبال قاتل می‌دود؛ اما دو نفر از اولیای هنرجویان که دم در آموزشگاه حضور داشتند، از ترس اینکه مبادا به معلم هم شلیک شود، مانع شدند. قاتل بلافاصله پا به فرار گذاشته بود و تا به امروز نیز دستگیر نشده است. بلافاصله با آمبولانس و پلیس تماس می‌گیرند. همه ترسیده بودند و در میان هنرجویان نوجوان‌های ۱۲، ۱۳‌ساله هم بودند که بیشتر از همه ترسیده بودند.

روایت مسئول آموزشگاه

روزی که خبرنگار برای مصاحبه و دیدن صحنه قتل زیبا به آموزشگاه مراجعه کرد، مسئول آموزشگاه چشمانش هنوز قرمز بود، با شوهرش درِ آموزشگاه را برای ما باز کرد. یک هفته گذشته بود. اثری از خون زیبا در صحنه نمانده بود. پری مداد زیبا را نشان داد که بر زمین افتاده بود و گفت ببین هنوز مدادش اینجاست.

پری با صدای بغض‌آلود و چشمان گریان گفت: صحنه بسیار دردناکی بود و روز حادثه چند نفر از هنرجویان زبان‌شان بند آمده بود و چند نفر دیگر هم کارشان به بیمارستان کشید. همه جای کلاس غرق در خون زیبا شده بود.

۲۰ روز بعد از مرگ زیبا در محل آموزشگاه برای زیبا مراسم یادبود گرفتند. خواهر زیبا فقط دو، سه کلمه توانست حرف بزند و بعد زد زیر گریه و مدام می‌گفت خواهرم خیلی سختی کشید، خیلی مظلوم بود.... وقتی مادر زیبا داخل آموزشگاه شد، با گریه و زاری در جایی که زیبا به قتل رسیده بود، ایستاد و می‌گفت فدای نقاشی‌هایت شوم دختر مظلوم من....

پدر زیبا کشاورز است و دو همسر دارد که مادر زیبا همسر دومش است و به همین خاطر زیبا در یک خانواده پرجمعیت بزرگ شده بود. بعد از آنکه دیپلمش را می‌گیرد، پسرعمویش جلال که ۱۰ سال از زیبا بزرگ‌تر بود، به خواستگاری‌اش رفت. جلال در بازار ارز فعالیت می‌کرد. پسر کوچک خانواده و نور چشم پدر و مادرش بود.

احسان، برادر زیبا که مهندس عمران است و حدود سه سال نیز از او بزرگ‌تر است، از نحوه ازدواج خواهرش می‌گوید: «همه ما به انجام این وصلت راضی بودیم و فکر می‌کردیم زیبا با این وصلت خوشبخت می‌شود و انگار زیبا هم باورش شده بود. زیبا عاشق جلال نبود و تنها بر اساس سنت‌های کهن و عقب‌مانده و اینکه در خانه عمویش خوشبخت می‌شود، ازدواج کرد. خانواده عمویم دو پسر داشتند و عاشق پسران‌شان بودند و خیال ما این بود که برای عروس‌های‌شان نیز همین‌طور خواهند بود که این تفکرات کاملا اشتباه و بی‌اساس بود.

در‌حالی‌که شهر حال‌وهوای عید را به خود گرفته بود، در میان ترافیک شدید خیابان‌ها و شور و اشتیاق مردم برای خرید عید، زیبا به همراه ۱۲ نفر دیگر از هنرجو‌های آموزشگاه برای جلسه آخر سال در آموزشگاه نقاشی حضور داشتند.

زیبا صیاد در ۱۸ سالگی به اصرار خانواده خود با پسرعمویش ازدواج می‌کند و خانواده زیبا از این ازدواج بسیار خوشحال بودند، به خیال اینکه دخترشان خوشبخت می‌شود. حاصل این ازدواج دو پسر هشت و پنج‌ساله بود.

احسان صیاد، برادر زیبا، با چشمان گریان و صدای لرزان مدام می‌گفت که «خواهر من مظلوم بود و تنها گناهش طلاق و نماندن در شکنجه‌گاه خانه همسر بود؛ تاوان طلاق مرگ نیست...».

آن‌طور که برادر زیبا می‌گفت، «از همان اوایل ازدواج زیبا با خانواده همسرش دچار مشکل می‌شود و بار‌ها انگ دزدی از طرف خانواده همسر به زیبا زده شده بود و همین امر باعث اختلاف بین دو خانواده شد. بعد از این ماجرا بار‌ها و بار‌ها زیبا از سوی همسرش بازدید بدنی می‌شود.

زیبا طبق سنن قدیم در یکی از طبقات خانه پدر‌شوهرش زندگی می‌کرد و همین امر باعث شده بود که همه اعضای خانواده در زندگی زیبا دخالت کنند و بار‌ها و بار‌ها نه‌فقط از سمت همسر بلکه از سمت همه اعضای خانواده همسرش مورد اذیت و آزار روانی و گاهی خشونت فیزیکی قرار می‌گرفت».

۲ سال زندانی درخانه 

بعد از دعوایی که میان دو خانواده انجام شد، زیبا به مدت دو سال تمام در خانه زندانی شده بود و حق بیرون‌رفتن از خانه را نداشت؛ حتی از تماس تلفنی با پدر و مادرش هم محروم بود و، چون زیبا در آن زمان دارای یک فرزند شیرخوار بود، خانواده‌اش در مدت این دو سال به خاطر فرزند شیرخوار زیبا هیچ اقدامی انجام ندادند تا زمانی که پسرش را از شیر گرفت. بعد از درست‌نشدن وضعیت زندگی زیبا و ادامه‌دارشدن حبسش در خانه، پدرش از طریق کلانتری اقدام و او را از خانه شوهرش خارج می‌کند و همین قضیه باعث تشدید اختلاف بین دو خانواده شد.

بعد از این ماجرا عزم زیبا و خانواده‌اش برای گرفتن طلاق جزم می‌شود. در مدت سه سالی که زیبا در خانه پدرش بود، با وجود حق قانونی اجازه دیدن فرزندانش را نداشت و طبق گفته احسان بار‌ها و بار‌ها پدر، برادر و خانواده همسر زیبا همه اعضای خانواده زیبا را تهدید به مرگ کرده بودند و حتی خود زیبا این موضوع را نیز در دادگاه مطرح کرده بود.

احسان درحالی‌که اشک‌هایش همچنان جاری است، ادمه می‌دهد: «خواهر من قربانی تبعات نگاه مالکیت در نزد برخی مرد‌ها شد. مرد مالک زن نیست، سند ازدواج سند مالکیت نیست. ما به‌هیچ‌عنوان حق نداریم حتی اگر زمانی رفتار نامناسبی از طرف زن انجام شود، او را بکشیم. این رفتار غیر‌قابل بخشش است و نه در هیچ کجای دین، نه قرآن و نه در سنت و احادیث ما آمده است. حتی بزرگان دین برای مسائل ناموسی هم شرط و شروط بسیار سنگینی گذاشته‌اند، چه برسد به کسی که تنها گناهش طلاق‌گرفتن و رهایی از برزخی بود که خانواده همسر برایش به وجود آورده بودند. تمام خانواده مثل کوه پشت زیبا بودیم و پدرم در مدت این سه سال با موی سفیدش هر روز به خاطر زیبا در دادگاه‌های شهر سرگردان بود و تا آخرین لحظه پشتیبان زیبا بود.

زیبا همواره از مرحله به مرحله پیشرفت‌هایش در هنر برایم می‌گفت. زیبا آرزو داشت یک روز به بزرگ‌ترین هنرمند کشور تبدیل شود، نقاشی‌هایش تماما احساسی و زیبا بود و همیشه در پیجش می‌نوشت که سلاح هنرمند هنر او است. سلاح زیبا اسلحه کلت نبود، سلاح او نقاشی‌هایش بودند».

برادر زیبا در انتهای صحبت‌هایش گفت: «ما می‌خواهیم قاتل زیبا هر‌چه زودتر دستگیر شود و مجازات او عبرتی شود برای تمام افرادی که می‌خواهند در این راه قدم بردارند؛ چرا‌که اگر این قاتل و قاتلانی مانند جلال دستگیر نشوند و برای جامعه روشن شود که می‌شود کشت و فرار کرد، دیگر سنگ روی سنگ بند نمی‌شود و شاهد قربانی‌شدن زیبا‌های دیگری در جامعه خواهیم بود».

احسان می‌گوید داستان زیبا باید شنیده شود تا پسرهایش وقتی بزرگ شدند، آن را بخوانند. با توجه به وضعیت روحی نامناسب و ترس و اضطرابی که تمام وجودش را فرا‌گرفته بود، به اصرار احسان، زیبا برای از‌بین‌رفتن استرس و افسردگی شدیدی که داشت پیش روان‌شناس می‌رود.

تهدید به مرگ

آن‌طور‌که دکتر ثریا انوری روان‌شناس می‌گفت «زیبا بار‌ها و بار‌ها از سمت همسرش تهدید به مرگ شده بود و همین امر باعث افسردگی و ترس و اضطراب شدید در او شده بود. درواقع زیبا دختر بسیار آرام و سازگار با شرایط بد زندگی بود و این صبر و شکیبایی زیبا را تبدیل به یک دختر بسیار قوی کرده بود و توانست بعد از جلسات روان‌درمانی راهش را پیدا کند. زیبا در حال تبدیل‌شدن به یک مربی حرفه‌ای در هنر مورد علاقه خودش بود و همه اینها نشان از این داشت که توانسته بود قدم‌های خیلی مؤثری برای زندگی خودش بردارد و قطعا چیزی که در تمامی جلسات خیلی ذهن من را درگیر می‌کرد، دلتنگی‌های شدید برای بچه‌هایش بود و به احتمال بسیار قوی با سرگرم‌کردن خود در زندگی روزمره‌اش می‌خواست یک سرپوش بر تمامی احساس دلتنگی خود برای بچه‌هایش بگذارد».

طبق گفته دکتر ثریا انوری، روان‌شناس زیبا، «مواردی مانند سرنوشت زیبا در شهر ارومیه بسیار اتفاق می‌افتد که اکثر آنها رسانه‌ای نمی‌شوند. نمونه واضح آن مراجع چهار سال قبل بوده که مرد با تشخیص دادگاه به کلینیک آمده بود و قاضی از روان‌شناس خواسته بود که تشخیص دهد آیا این شخص بیمار روانی است و حرف‌هایی که ادعا می‌کند، درست است یا نه؟ روان‌شناس بعد از نیم‌ساعت مصاحبه با این شخص متوجه می‌شود که این شخص پارانوئید یا همان شکاک است و شکی که داشت، این بود که خانم من با برادرم رابطه دارد و چنین ادعا‌هایی قطعا باید پیش یک فرد متخصص بررسی شود؛ چراکه تشخیص این ادعا پیش افراد دیگر بسیار سخت است و در این میان تا روان‌شناس تشخیص خود را به همراه نامه سربسته برای قاضی فرستاد، طرف فرصت پیدا کرده بود و همسر، برادر، پدر و مادر خودش را کشته بود؛ صرفا به خاطر یک‌سری توهمات و افکار نادرست و صرفا به خاطر اختلال روانی که قابل تشخیص نبوده حتی برای قاضی دادگاه چهار نفر بی‌گناه کشته شدند».

زیبا توانست تحت نظر روان‌شناس بعد از حدود یک سال روحیه از دست رفته خود را به دست آورد و ترس و دلهره‌اش کمتر شود؛ به همین خاطر تصمیم می‌گیرد که به دنبال آرزوهایش برود؛ آرزو‌هایی که با ازدواج زودهنگام و اجباری‌اش نتوانسته بود به آنها برسد. به همین جهت زیبا به کلاس آموزش نقاشی می‌رود و در مدت یک‌سال و نیمی که به آموزشگاه رفت، توانست به پیشرفت‌های زیادی در هنر مورد‌علاقه‌اش برسد. زیبا از دوران کودکی به نقاشی علاقه خاصی داشت و آرزو داشت نقاش شود.

بالاخره زیبا با گذراندن مشکلات و سختی‌های بسیار و با حمایت خانواده‌اش توانست بعد از سه سال از همسرش جدا شود، اما درست ۱۰ روز بعد از طلاق، شوهر سابق زیبا در کمال ناباوری با شلیک سه گلوله به زندگی او پایان می‌دهد.

آن‌گونه که رسول گله‌بان، مدیر یکی از رسانه‌های محلی ارومیه که درباره پرداختن به گزارش زن‌کشی و خودکشی زنان و عواقب آن تجربه داشت، می‌گوید: «پرداختن به اخبار و گزارش‌های زن‌کشی مخصوصا در جوامع سنتی و عشیره‌ای در عین اینکه بسیار ساده است، اما دشواری‌ها و عواقب خاص خودش را نیز دارد. ساده از این جهت که مثلا، چون در جوامع و خانواده‌های عشیره‌ای ارومیه روابط فامیلی بسیار نزدیک است و تقریبا همه این خانواده‌ها در ارومیه با هم نسبت فامیلی و خانوادگی دارند، پی‌بردن به دلیل یا دلایل چنین اقداماتی ساده و سریع است. در‌واقع تا یکی از رسانه‌ها می‌خواهد به ماجرا ورود پیدا کند، باید اول از خانِ فشار‌های خانواده و دوستان بگذرد؛ چرا‌که به محض ورود به حوادثی مانند زن‌کشی و خودکشی زنان باوجود در‌دست‌داشتن اطلاعات با فشاری که از طرف خانواده‌های مقتولان یا متوفیان به خانواده شخص رسانه‌ای وارد می‌شود، به‌ناچار و خلاف میل باطنی بسیاری از رسانه‌های محلی از ورود به چنین قضایایی به خاطر صیانت از خانواده خود دوری می‌کنند».

دکتر جعفر احمدی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه، به بررسی علت پدیده زن‌کشی در جوامع سنتی و عشیره‌ای با توجه به تکرار مکرر این پدیده و حساسیت این مسئله در چنین جوامعی می‌پردازد: «درباره چرایی پدیده زن‌کشی‌های اخیر از دیدگاه جامعه‌شناسی می‌توان از چند رویکرد مختلف به آن نگاه کرد. از رویکرد تضاد یا تعارض منافع می‌توان به این شیوه تحلیل کرد که زنان معمولا توسط مردان به قتل می‌رسند؛ بنابراین تعارض منافع زن و مرد یک تعارض سنتی است که از گذشته‌های دور در جامعه وجود داشته است.

 اگر فوکویی به این مسئله نگاه کنیم، این تضاد بیشتر به شکل اعمال قدرت در روابط بین این دو جنس خود را نشان می‌دهد. البته این اعمال قدرت در گذشته (یعنی جوامع سنتی) از طریق گفتمان مردسالار اعمال می‌شد. در آن زمان اعمال قدرت مردان بر زنان از طریق گفتمان مردسالار بود. به این معنا که یک سیستم شناختی و ارزشی در جامعه حاکم بود که بر ماهیت و نقش اجتماعی زنان تأثیر می‌گذاشت و این سیستم شناختی و ارزشی را همه افراد جامعه پذیرفته بودند. در نتیجه تبعیت زنان از مردان امری پذیرفته شده بود و اگر زنی از این گفتمان و شیوه اعمال قدرت تبعیت نمی‌کرد، تنبیه می‌شد و شکل تنبیه هم سلطه بر جان و زندگی او بود. از این منظر، در آن دوران به زن‌کشی نه‌تن‌ها به‌عنوان یک اعتداء جسمی بر زنان، بلکه به عنوان یک ابزار برای تقویت ساختار‌های قدرت و تثبیت نقش‌های جنسیتی نگاه می‌شد. اما به واسطه تحولات مدرن امروزه زنان نه‌تن‌ها گفتمان مردسالار را نمی‌پذیرند بلکه حاضر به پذیرش نقش‌های تحمیل‌شده این نظام و گفتمان هم نیستند. در بعضی از جوامع، هنوز ته‌نشست‌های فکری و ارزشی نظام مردسالار در بین برخی مردان باقی مانده است.

 این مردان در تقابل قدرت زنانه حاضر به پذیرش موازنه این قدرت نیستند. از طرفی هم زنان به‌واسطه پذیرش نقش‌های جدید اجتماعی حاضر به پذیرش سلطه مردانه نیستند. درنتیجه تقابل و تعارض منافع زن و مرد به وجود می‌آید. مردی که می‌خواهد اعمال قدرت کند و زنی که حاضر به پذیرش چنین قدرتی نیست؛ پس مرد اقدام به گرفتن جان زن می‌کند، چون تنها شکل تنبیهی که این مردان می‌شناسند، ستاندن جان و زندگی زنان است. در‌نهایت باید گفت زن‌کشی در عصر کنونی نشان‌دهنده تسلط گفتمان مردسالارانه نیست بلکه نشان از عدم پذیرش این نظام از سوی زنان دارد».

tags # قتل خانوادگی ، اخبار حوادث سایر اخبار آیا انسان می‌تواند در فضا تولید مثل کند؟ | رابطه جنسی و زایمان در فضا چگونه است؟ بعد از فضا چه چیزی وجود دارد، جهان کجا تمام می‌شود؟! (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟ فضانوردان چگونه در فضا دستشویی می‌کنند؟ | سرنوشت مدفوع انسان در فضا چه می‌شود؟

دیگر خبرها

  • خرافات عجیب ایرانیان دوران قاجار؛ از ناخن هدهد تا آش مخصوص شاه برای جلوگیری از وبا (+عکس)
  • نقش روانشناسی و مشاوره در ارتقاء بهداشت روانی جامعه با اهمیت است
  • موزه‌ها باید پاسخگوی مشکلات امروز جامعه باشند
  • اجرای موسی عصمتی میلیونی شد+فیلم
  • حل معضل پیری جمعیت و افزایش نسل نیازمند تلاش همگانی است
  • مستند «عشق و فلسفه» در مورد زندگی «نادیا مفتونی» استاد فلسفه دانشگاه تهران
  • ۷۴ تبهکار خطرناک تهران بازداشت شدند | معضل جدی دسترسی مجرمان به سلاح گرم
  • تکرار قصه ناتمام زن‌کشی/ زیبا؛ زن ارومیه‌ای که تاوان طلاقش را با مرگ داد
  • فیلمی ناب از بازار تهران در حدود ۱۲۰ سال قبل / لباس پوشین مردان و زنان تهرانی جالب است (فیلم)
  • نقش مهم حمایت والدین در سلامت روانی و احساسی فرزندان