فارین پالیسی: انتظار بیجایی است که ایران رفتار خود را تغییر دهد
تاریخ انتشار: ۲ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۸۳۲۰۶۷
ساعت24-یک نشریه آمریکایی تصریح کرد تا سیاستهای دوگانه و متناقض کاخسفید تغییر نکند، نمیتوان انتظار تغییر رفتار از ایران داشت و منتظر تبدیل ایران به کشور نرمال از نظر آمریکا شد.
فارین پالیسی نشریه تخصصی سیاست خارجی در آمریکا مینویسد: تا هنگامی که ایالات متحده استانداردهای دوگانه خود را در مورد ایران کنار نگذارد، تهران سیاستهای منطقهای خود را ادامه میدهد و به کشوری عادی بدل نمیشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دولتهای مختلف ایالات متحده از دهه 1980 به طور مداوم ایران را کشوری سرکش معرفی کرده و از تهران به دلیل حمایت از گروههای ستیزهجو، نقض حقوقبشر و پیگیری فناوری هستهای انتقاد میکنند. «مایک پمپئو» وزیر امور خارجه آمریکا موضع کشورش نسبت به ایران را در چندین اظهارنظر سیاسی اعلام کرده و از آن خواسته مانند یک کشور عادی (نرمال) رفتار کند.
اما یک کشور عادی در نظم بینالمللی امروز چه تعریفی دارد؟
استانداردهای دوجانبه و ریاکارانه دولت ایالات متحده در مورد اقدامات ایران مشهود است، در حالی که متحدان ایالات متحده به همان اندازه «رفتارهای بیثبات کننده» دارند.
ایران از آغاز روی کار آمدن جمهوری اسلامی، شروع به فعالیتهایی برای نفود در خارج از مرزها کرده و جنبشهای انقلابی خود را با دیگر کشورها به ویژه در آمریکای لاتین به اشتراک گذاشته است.
معروفترین و قدرتمندترین گروه شبه نظامی مورد حمایت ایران، جنبش حزبالله لبنان است که محوریت اساسی حمایت از آن بر مبنای راهبرد بازدارندگی در برابر اسرائیل قرار دارد.
تهران همچنین تعدادی از شبه نظامیان وفادار را در عراق، کشور همسایه تشکیل داده که از زمان حمله ایالات متحده به عراق در سال 2003 به وجود آمدهاند.
با این حال، حمایت از بازیگران غیردولتی و دخالت در کشورهای دیگر از طریق نیروهای نیابتی به هیچوجه منحصر به ایران نیست. ایالات متحده و سایر دولتهای عادی اغلب همینگونه عمل میکنند. به عنوان مثال، ایالات متحده در دهه 1980، میلیاردها دلار برای حمایت از چریکهای افغان هزینه کرد.
در همان دهه، دولت ریگان و سازمان سیا، با ارسال کمکهای نظامی و سلاح به نیکاراگوئه، گروههای شورشی را پشتیبانی میکردند. اخیرا در سوریه، دولت ایالات متحده با نیروهای دموکراتیک سوریه همکاری میکرد، یک بازیگر برجسته غیردولتی در منطقه تحت سلطه ترکیه، متحد ایالات متحده و از اعضای ناتو که به شدت مخالف استقلال کردها است.
این شیوهها به قدرتهای بزرگ منحصر نمیشود. قدرتهای میانه مانند عربستان سعودی و اسرائیل سالها حمایت از گروههای مورد نظر خود را در پیش گرفتهاند بدون اینکه هیچ لقب خاصی از سوی آمریکا بگیرند.
سعودیها آشکارا از طالبان در افغانستان حمایت میکردند. عربستان همچنین سخاوتمندانه از گروههای صادرکننده مذهب وهابیت به خارج از مرزهای خود حمایت میکند.
تارنمای «ویکی لیکس» در سال 2009 فاش کرد که عربستان سعودی همچنان میلیاردها دلار صرف حمایت از القاعده، طالبان لشکر طیبه و سایر گروههای تروریستی میکند.
در مصاحبهای در سال 2014، «جو بایدن» معاون رئیسجمهوری وقت آمریکا گفت: «متحدان ما در منطقه بزرگترین مشکل ما در سوریه بودند.
آنها صدها میلیون دلار و دهها تن اسلحه را به هر کسی که علیه اسد مبارزه میکند، میدهند.
حال آنکه کسانی که این کمکها را دریافت میکنند؛ النصره و القاعده و عناصر افراطی جهادگرا هستند که از سایر نقاط دنیا آمدهاند. همین موضوع در مورد یمن هم صدق میکند. همچنین از دهه 1950 تا 1970، اسرائیل سعی کرد دولتهای عربی را مجبور کند از طریق اتحاد با آن به حمایت از اقلیتهای مذهبی و قومی کمک کنند. این حمایت شامل پول، آموزش و اسلحه بود که برای مبارزه با سازمان آزادیبخش فلسطین، شورشیان در سودانجنوبی، کردها در شمال عراق و زیدیههای شیعه در یمن به کار گرفته شد.
اسرائیل حمایت خود را از گروه «مجاهدین خلق» (گروهک منافقین)، اعلام کرده است.
حمایت اسرائیل از این گروه عمدتا بر بیثبات کردن حکومت ایران و تضمین منافع اسرائیل در منطقه متمرکز است.
اگر چنین رفتاری با رفتار دولتهای عادی سازگار باشد، حمایت ایران از پروکسیهای ضداسرائیلی هم چندان غیرعادی نیست.
بنابراین بررسی رفتارهای محرک کشورهای مختلف نشان میدهد حمایت از بازیگران غیردولتی، که در مورد ایران سبب دادن لقب سرکش به آن شده، به عنوان عملی استاندارد برای دیگر کشورها، به ویژه کسانی که به منافع ایالات متحده ضربه نمیزنند، تلقی میشود.
«جورج دابلیو بوش» در ژانویه سال 2002، در بیانیهای ایران را «محور شرارت» نامگذاری کرد. «رایان کراکر» یکی از مقامات ارشد وزارت امور خارجه در آن زمان یادآور شد: «یک کلمه در یک سخنرانی تاریخ را تغییر داد.» بنابراین باید تاکید کرد اگر ایالات متحده واقعا میخواهد ایران را وادار کند تا سیاستهای منطقهای خود را کنار بگذارد و به کشوری عادی بدل شود، باید بداند این وضعیت تا زمانی که خود ابتدا تغییر رفتار ندهد، ادامه خواهد داشت.
منبع: ساعت24
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۸۳۲۰۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مهار ایران توسط چین؛ چالشهایی برای اهرم فشار آمریکا
واشنگتن خواهان مهار پکن در تهران است، اما کارشناسان می گویند این موضوع به این سادگی ها هم نیست.
به گزارش خبرآنلاین نشریه فارن پالیسی در مقاله ای با عنوان "چین واقعاً چقدر بر ایران اهرم دارد؟" نوشت: حتی قبل از اینکه ایران صدها هواپیما بدون سرنشین و موشک را به سمت اسرائیل پرتاب کند، مقامات آمریکایی از چین خواسته بودند تا از نفوذ خود برای متقاعد کردن تهران برای مهار اقدامات تحریکآمیز خود و گروههای مقاومت در سراسر خاورمیانه استفاده کند.
حمله انتقام جویانه ایران که اولین حمله مستقیم این کشور به خاک اسرائیل بود، ایالات متحده را به استفاده بیشتر از اهرم بالقوه پکن در خاورمیانه ترغیب کرده است. چین مدتهاست که بزرگترین شریک تجاری ایران است و مقامات ارشد ایالات متحده از جمله رئیس جمهور جو بایدن، به طور علنی از پکن خواستهاند تا به کنترل تهران کمک کند، به ویژه در حالی که ماهها حملات گروه انصارالله در دریای سرخ که توسط ایران تشویق میشوند، حمل و نقل جهانی را مختل کرده است. جان آلترمن، مدیر برنامه خاورمیانه در مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی گفت: « حدود یک سوم از کل تجارت ایران با چین شکل میگیرد و این کشور به یک محافظ مهم برای منافع ایران در شورای امنیت تبدیل شده است. به نظر من چین تنها کشوری است که بیشترین توانایی را برای نفوذ بر ایران دارد، اگر بخواهد.»
با افزایش تنش بین اسرائیل و ایران، قانونگذاران آمریکا فشار را بیشتر میکنند. در تازهترین اقدام، مجلس نمایندگان آمریکا با اکثریت قریب به اتفاق قانون تحریمهای انرژی ایران و چین را تصویب کرد. این قانون برای هدف قرار دادن شرکتهای چینی که نفت خام ایران را خریداری میکنند و در نتیجه پول را به اقتصاد ایران پمپاژ میکنند، طراحی شده است. این لایحه برای تصویب نهایی به سنا منتقل شده است.
جاش گوتهایمر، نماینده دموکرات کنگره گفت: «در حالی که ما اینجا هستیم، ایران از تجارت نفتی خود با چین برای آوردن درآمد ۱۵۰ میلیون دلاری در روز استفاده میکند. چین با واردات میلیونها بشکه نفت در روز، ایران را در تجارت نگه میدارد و بودجههای مهمی را برای برنامه هایی چون توسعه موشکی و تسلیحات هستهای فراهم میکند.
اگرچه ایالات متحده به طور فزاینده ای به دنبال چین برای تحت تأثیر قرار دادن ایران است، برخی کارشناسان هشدار می دهند که این موضوع به این سادگی ها نیست.
کمتر کشوری به اندازه چین با ایران روابط اقتصادی قابل توجهی دارد. چین برای بیش از یک دهه بزرگترین شریک تجاری ایران بوده است، یک رابطه طولانی مدت که عمدتا حول محور تجارت نفت بوده است. بین سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۳، شرکتهای چینی واردات نفت ایران را بیش از سه برابر کردند و فروش را به بالاترین حد در ۱۰ سال اخیر رساندند.
اما روابط اقتصادی آنها به لحاظ نفوذ نابرابر است. به عنوان مثال، سال گذشته بیش از ۹۰ درصد صادرات نفت خام ایران به چین بوده است. با این حال، چین تامینکنندگان بسیار دیگری فراتر از ایران دارد و عرضه تهران تنها ۱۰ درصد از کل واردات چین را تشکیل میدهد.
پاتریشیا کیم، یکی از همکاران موسسه بروکینگز، به فارین پالیسی گفت: پکن بهعنوان بزرگترین شریک تجاری و حامی قدرت بزرگ ایران، از کانالهای ارتباطی ممتاز با تهران برخوردار است و بدون شک نفوذ بیشتری بر این کشور نسبت به ایالات متحده یا متحدانش دارد.
او افزود: «اگر رهبران چین تصمیم بگیرند رویکرد مداخله جویانه تری اتخاذ کنند، سخت است بگوییم که پکن چقدر می تواند تهران را مهار کند.»
ویلیام فیگوروآ، کارشناس روابط چین و ایران در دانشگاه گرونینگن هلند، گفت: در حالی که چین از نظر فروش و تجارت نفت دارای اهرمی است، استفاده از این اهرم هم از نظر سیاسی و هم از نظر لجستیکی چالش برانگیز است.
به عنوان مثال، پالایشگاه های خصوصی چین که در بازار سیاه فعالیت می کنند، به طور غیرقانونی بیشتر نفت ایران را خریداری می کنند، نه پالایشگاه های دولتی. او گفت که این پالایشگاههای خصوصی «بهشدت دشوار است که کنترل شوند» و کنترل مستقیم واردات نفت ایران از چین را برای پکن چالشبرانگیز میکند.
مقیاس سرمایه گذاری چینی ها در ایران که عمدتاً توسط شرکت های خصوصی هدایت می شود، همچنان یک موضوع آزاردهنده در روابط بین دو کشور است. فیگوئروا گفت که چین به طور مزمن در ایران سرمایه گذاری ناکافی کرده است، که شکایت هایی را از سوی تهران برانگیخته و بر تمایل آنها برای تن دادن به فشار چین تأثیر می گذارد.
*ترجمه: ابوالفضل خدائی
کانال عصر ایران در تلگرام