روایتی از سوزندوز کهنهکار؛ از دستهای پُرکار تا چشمهای کمسو
تاریخ انتشار: ۳ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۸۴۲۶۹۲
به گزارش ایکنا، مهر نوشت: در میان اقوام مختلف ایرانی، بلوچ یکی از مهمترین قومیتهایی است که از گذشته در جغرافیای تاریخی و فرهنگی ایران حضوری موثر داشته و همچنان به نقشآفرینی فرهنگی، تمدنی، تاریخی و اجتماعی خود ادامه میدهد. سیستان با پیشینه تاریخی یکی از نخستین خاستگاههای زیستی و تمدنی به شمار میآید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نوع پوشش لباس بلوچی فراتر از مرزها جغرافیایی بلوچستان است، در حالیکه گذشتگان این نوع لباس را بر تن میکردند، رواج این نوع پوشش را در مناطق خراسان جنوبی، بخشهایی از استان کرمان، هرمزگان، قسمتی از مناطق شمالی و کشورهایی پاکستان، هندوستان، افغانستان و.... میبینیم. یکی از معروفترین هنر در این حوزه سوزندوزی است که یکی از اصیلترین هنرهای کهن این دیار محسوب میشود.
سوزندوزی شمال ایران به رَشتیدوزی، شما شرق ایران به تُرکمندوزی، شمال غرب ایران مَمَقاندوزی، نواحی مرکزی شبکهدوزی، سرمهدوزی، بخارا دوزی، پتهدوزی، شمارهدوزی و درویش دوزی معروف هستند. همچنین در مناطق جنوب غرب ایران گلابتون دوزی، خرس دوزی، در جنوب شرق ایران سوزندوزیهایی با عنوان بلوچدوزی، سیاهدوزی و خامهدوزی کاربرد دارد که هر کدام از این سوزندوزیها نقوش مختلفی دارند. البته نقوش در سوزندوزیها و دستبافتههای هر منطقه الهام گرفته از طبیعت پیرامون است که هنرمند به زیبایی از آنها بهره میبرد. عمده نقوش این سوزندوزیها منعکس کننده تخیلات، آرزوها، اسطورههای حماسی هنرمند، زندگی آداب و رسوم، عقاید، ریشهها و باورهای قومی و قبیلهای آنان است که هر کدام از این نقوش سمبل و نمادی از گذشتگان به حساب میآید.
نقوش در سوزندوزی بلوچ هندسی بوده که از ترکیب خطوط و سطح نقش بسته میشود که البته به چند دسته تقسیم خواهند شد همانند نقشهای گیاهی، کیهانی، حیوانی و حاشیهای. اشکال هندسی و خطوط جزء اولین نقشها بودند که در انتقال مفاهیم، احساسات، علایق، آرزوها و اسطورهها به مخاطب کمک میکند.
با مشاهده به هر یک از سوزندوزیهای بلوچ چنین استنباط میشود که طرحها و فرمهای هندسی نقش بسته شده تحت تاثیر زندگی هنرمند سوزندوز بوده است. همان نقشهای ابتدایی که با ترکیب چند خط به وجود آمدهاند، سوزندوز بلوچ با توانایی بالا عناصر طبیعی و زندگیاش در طبیعت را با نقشهای ساده و هندسی و به نوعی با نظم و ترتیب مشخصی کنار هم میچیند، از جمله این نقوش نقش چلیپا یا گردونه خورشید است که نشانه معروف به نقش مایههای باستانی است که اثر آن را در یک مسیر چند هزار ساله در بیشتر تمدن های کهن بر جای مانده از ایران، چین و هند و پیش تر در اروپای عصر مفرغ و سرخ پوستان می بینیم. از دیگر نقش ها پنجه پلنگ در مناطق مختلف بلوچستان دیده می شود که هر منطقه روش دوخت، نقش و زنگ بندی متفاوت و خاص خود را به نمایش می گذارد.
با توجه به اینکه سوزندوزی یکی از صنایع دستی و هنرهای ایرانی است که پیشینه آن به ۸ هزار سال پیش باز میگردد، در ماندگاری و اعتلای آن، نقش قومیت بلوچ در تاریخ این هنر ستودنی و غیر قابل کتمان است. بخش اعظم شناسایی جامعه معاصر با این هنر زیبا مدیون علاقه و فعالیتهای «مهتاب نوروزی» است او در سال ۱۳۱۳ در روستای قاسم آباد از توابع بمپور متولد شد و مانند بسیاری از کودکان بلوچ تحت آموزش مادرش سوزن دوزی را فراگرفت و به سبب هنر ذاتیاش خیلی زود در این رشته نامآور شد در حالی که تنها ۱۶ سال داشت، استاد بیهمتای این هنر نام گرفت. دست آفریدههای وی در طی ۶۳ سال فعالیت، در نمایشگاههای داخل و خارج از ایران بارها به نمایش درآمده و نظر همگان را به خود جلب کرد و مورد استقبال قرار گرفته است. او به جز سوزندوزی در پریواردوزی، سیاه دوزی، آینه دوزی، سکه دوزی و رودوزی نیز در منطقه سیستان و بلوچستان سرآمد همگان بود و اکثر دختران این خطه از هنر و دانشش بهرهمند شدند. شاید زنان و دختران بلوچ از وجود زنی همچون مهتاب بیبهره ماندند و او را از دست دادهاند اما زنی سرسخت، قدرتمند که ناملایمت زندگی در او تاثیری نداشته و راهاش را با تلاش ادامه داده است در میان زنان هست «زرخاتون عظیمی».
به سمت «زرخاتون» که میروم، چهره تمام زنان سرسخت جلوی چشمانم میآید، همانهایی که در مقابل مشکلات دنیا ایستادگی کردند و توانستند بهترین مسیر زندگی را برای خود انتخاب کنند راهی پُر فراز و نشیب اما دوست داشتنی، سخت اما مهتابگون. به او میگویم با ما صحبت میکنی با روی گشاده و مهربانی قبول میکند، تسبیحی که در دستش است را میچرخاند و ذکر میگوید نمیدانم ذکرش چیست اما تسبیح در دستاش مرا به وجد آورده است، به یاد مادربزرگانی میافتم که برای فرزندانشان دعا میکنند.
از او میپرسم که از چند سالگی سوزندوزی را شروع کرده که میگوید: «از ۷ یا ۸ سالگی فعالیت سوزندوزی را شروع کردهام البته در دوران گذشته، اجازه مدرسه رفتن نداشتیم، زمانیکه به سوزندوزی مشغول شدم عاشق این کار شدم خدا را شاکرم که از این کارم ناراضی نیستم.»
هنر سوزندوزی هر مرد و زن و کودک و پیر وجوان را به وجود میآورد، زیباییهایش چشم را نوازش میدهد و لطافتاش دستان را آرامش، از «ننه زرخاتون» میپرسم تا به حال به چند نفر از زنان بلوچ این هنر زیبا را آموزش دادهای! با یک نگاه نافذ که چشمانش از کار بسیار سوزندوزی کمرنگ شده و به رنگ طوسی رفته، میگوید: «به دنیایی از مردم سوزندوزی را یاد دادهام. نزدیک ۴۰ یا ۵۰ روستا زنان و دختراناش از من سوزندوزی را فرا گرفتهاند. همه آنانی که این هنر را یاد گرفتند از کسب درآمد آن راضی هستند و علاقه زیادی به سوزندوزی دارند.»
زمانی که از زرخاتون میپرسم هر تکه از این سوزندوزی چقدر زمان میبرد که به شدت گران است، سریع میگوید «پول ارزش ندارد» و بعد ادامه میدهد: «در دوران قدیم کلاسی در تهران تشکیل دادند و من هنر سوزندوزی را به دختران آموزش دادم و ۲۵۰تومان دستمزد گرفتم. اگر دستمزدها گران است باید خرج زندگی ما هم تامین شود.»
لباسها و تکههای سوزندوزی حاصل «زرخاتون» مجموعهای از زیباییها و دنیایی از رنگهایی به دریا، خورشید و اقیانوس و کوههای سرخ است. از او میپرسم چند مدل از سوزندوزی را بگوید، جواب میدهد هزاران مدل وجود دارد و هر مدل بگویی زن بلوچ میتواند آن را دربیاورد. مثلا مدل پُرکار سوزندوزی برای لباس بلوچ زنانه دوختناش نزدیک به یک سال زمان میبرد.»
انتهای پیام
منبع: ایکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۸۴۲۶۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نمایشگاهی از نیم قرن تلاش برای احیای جلفا
ایسنا/اصفهان عضو شورای عالی میراث فرهنگی و گردشگری معتقد است: «علت خرابی آثار تاریخی، جهل و علت ترجیح مکانهای بیارزشِ امروزی بر مکانهای ارزشمند کهن، کوتهنظری نسبت به منافع سوداگرانۀ خُرد است.»
سیدمحمد بهشتی شیرازی، بعدازظهر پنجشنبه (۶ اردیبهشتماه) در آیین افتتاحیه نمایشگاه «نیمقرن تلاش برای احیای جلفای اصفهان» (نمایشگاهی از عکسهای احمد منتظر) که در محل ساختمان مدرسۀ فرانسویها (دانشکده هنرهای تجسمی دانشگاه هنر اصفهان) بیان شد، گفت: من زمانِ رفتن به سازمان میراث فرهنگی در سال ۷۶ با چند نکته مواجه شدم. سازمان میراث فرهنگی یک سازمان دولتی بوده و در سالهایی که ما در آنجا بودیم پولی برای پرداخت پاداش و عیدی و حق مأموریت به کسی را نداشت و کارمندان آنجا نیز با هزینههای خود به سفر میرفتند. انگیزه آنها برای کار، پطرس بودن بود (اقتباسی از داستان پطرس فداکار در کتابهای درسی) بود و یکی از این پطرسها احمد منتظر است.
او افزود: من ۵۰ سال پیش شعر میگفتم. آن زمان قصد سرودن شعر و حالی شبیه به یک حسرت بزرگ داشتم؛ انگار یک فرصت طلایی را ازدستداده بودم که غیرقابلجبران بود! ۵۰ سال پیش شروع این شعر را اینگونه نوشتم: «اردیبهشت هم تمام شد» و ۵۰ سال است که نتوانستم یک کلمه به آن اضافه کنم. اردیبهشت، ماه عجیبی است که اتفاقات بسیاری در آن میافتد و وقت بسیاری از کارها بوده که اگر ازدست برود قابل بازگشت نیست.
عضو شورای عالی میراث فرهنگی و گردشگری سپس این دو پرسش را مطرح کرد که چرا کار عکاسها ارزشمند است، سپس در پاسخ گفت:۲ چیز طیره عقل است؛ دیدن بهوقت ندیدن و ندیدن بهوقت دیدن؛ و این همان کارِ عکاسان است. آنها کمک میکنند که آنچه نباید دید را ندید و آنچه باید دید را ببینیم. ما در زندگی از ۲ واژۀ «کهن» و «کهنه» استفادۀ بسیار کردهایم و معمولاً توجهی به تفاوت ماهوی آنها نداریم. هردو واژه با زمان، سروکار دارند و ازاینجهت با یکدیگر اشتباه گرفته میشوند. «کهن» و «کهنه» ضد یکدیگر بوده و از جنس هم نیستند. «کهنه»، دورریختنی، بیارزش و حضورش ملالآور است، درصورتیکه «کهن» آن چیزی است که دور نمیاندازیم. ما بسیاری از اوقات از تکرار خسته میشویم، ولی اگر از تکرار غروب و طلوع خورشید خسته نمیشویم، و این موضوع به دلیل کهن بودن آن است.
بهشتی خاطرنشان کرد: کار یک عکاس، ثبت آن چیزی است که استعداد کهن بودن را دارد و واجد ارزشی است و زمان آن را مستعمل نکرده و عکاس آن را بیرون کشیده و پیش چشم ما میگذارد. هر چیزِ کهنی از روز اول کهن و هر چیز کهنهای نیز از روز اول کهنه است. نو شدن، اقتضای امر کهن است. احمد منتظر تعدادی از مستندات ساختنان های جلفا را به نمایش گذاشته و زیر بعضی از آنها به خط سرخ نوشتهاند که «اردیبهشت هم تمام شد.»
رئیس اسبق سازمان میراث فرهنگی و گردشگری اضافه کرد: دلیل ترجیح مکانهای بیارزشِ امروزی بر مکانهای ارزشمند کهن، کوتهنظری نسبت به منافع سوداگرانۀ خُرد است. علت خرابی آثار تاریخی، جهل است که بسیاری را نیز متقاعد میکند.
بهشتی با اشاره به اینکه برپایی نمایشگاه «نیم قرن تلاش برای احیای جلفای اصفهان» یک تذکر برای ما است، اضافه کرد: ردپای همه کارهایی که در این شهر کردهایم، باقی است و نمیتوان آنها را پاک کرد. این نمایشگاه یک هشدار خوب از این بابت بوده که ما هوشیارتر عمل کنیم.
او در ادامه گفت: در شهر ایروان بهاندازه جلفای اصفهان اثری وجود ندارد که ۱۵۰ سال بیشتر عمر داشته باشد، ولی در جلفای اصفهان چنین آثاری وجود دارد.
یک آروز؛ ثبت جهانی بافت تاریخی اصفهان
همچنین میثم بکتاشیان، معاون فرهنگی هنری سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشب شهردااری اصفهان نیز چنین بیان کرد: دفتر فرهنگ و معماری، یک دفتر تخصصی ذیل این است که رسالتش پرداختن به موضوع فرهنگ معماری و شهرسازی بهطور تخصصی است.
او با بیان اینکه در جایجای اصفهان با مصوناتی که توسط هنرمندان بزرگی خلقشده، روحمان جلا پیدا میکند، ادامه داد: پاسداشت فرهنگ اصیل معماری گذشته برای ما اهمیت دارد. ما در هفته فرهنگی سعی کردیم با تنوع برنامهها در موضوعات مختلف، به سلایق مختلف مردم بپردازیم تا هرکس برنامه موردنظر خود را انتخاب کند. امیدوارم بتوانیم هرچه بهتر حوزه فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی را توسعه دهیم.
بکتاشیان تأکید کرد: بسیاری از شهرهای دیگر با قدمت کمتر، توانستهاند که بافت تاریخی خود را به ثبت جهانی برسانند. نکتهای که در دفتر فرهنگ و معماری بهعنوان یک آرزو آن را دنبال میکنیم، ثبت جهانی بافت تاریخی اصفهان است.
به گزارش ایسنا، علاقهمندان برای بازدید از نمایشگاه «نیمقرن تلاش برای احیای جلفای اصفهان» میتوانند تا ۱۳ اردیبهشتماه به دانشکده هنرهای تجسمی دانشگاه هنر اصفهان(مدرسۀ فرانسویها)، واقع در خیابان حکیم نظامی، کوچه سنگتراشها، کوی چهارسوقیها مراجعه کنند.
انتهای پیام