رادیکالیزم غیرعقلانی
تاریخ انتشار: ۱۲ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۹۵۷۳۸۸
تهران- ایرنا- به طور معمول در موقعیتهایی که امکان و فرصت حل و فصل مسائل به صورت عقلانی و در بستری مبتنی بر انگارههای منطقی وجود نداشته باشد، رادیکالیزم و بنیادگرایی مجال ظهور و بروز عینی و عملگرایانه پیدا میکند.
علیرضا صدقی در سرمقاله ای در روزنامه ابتکار، نوشته است: در چنین موقعیتهایی است که بازخوانی و بازاندیشی گزارههای مبتنی بر «خرد» و «اندیشه» بیش از گذشته رخ مینماید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
البته که گزاره مطرح شده نوعی تناقض ظاهری را بازتاب داده و در صورت و سیمای آن نوعی تضاد ماهوی دیده میشود. اما تعمق و تدقیق در آن نشان میدهد که هرگز اینگونه نیست و هیچ تناقضی میان عدم فرصت حل و فصل مسائل به صورت عقلانی و بازنگری گزارههای مبتنی بر «خرد» وجود ندارد. چه آنکه کاربست اصلی رفتار و کنش خردمندانه در چنین فصلهایی تعریف و تبیین شده است.
مشاهده برونداد بسیاری از کنشگران سیاسی و اجتماعی در هر دو منتهیالیه «راست» و «چپ» جامعه مدنی ایران نشان میدهد، امروز جامعه ـ حداقل اکتیویستهای سیاسی ـ با چنین بحرانی روبهرو شده است. مجموعه پیامهای نوشته و ارسالشده توسط گروههای خاصی از کنشگران که به طور عمده در دو طیف «براندازان» و «تندروها» تعریف میشوند، جریان اصلاحات و حتی مفهوم اصلاحطلبی نوک پیکان حمله آنها قرار داد.
در پس هر رویداد و رخدادی با بهانه و بیبهانه به دنبال ردپایی از شخصیتها و چهرههای اصلاحطلب هستند و هر موضوع ناخوشایندی را با دلیل و بدون دلیل به آنها نسبت میدهند. اینکه دو سر این طیف ـ البته با اهداف و روشهایی متفاوت ـ یک نقطه را نشانه رفته و جریان اصلاحطلبی را دشمن اصلی خود میدانند، موضوعی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
باید پرسید که جریان اصلاحات طی سه دهه حیات موثر در سپهر سیاست ایران ـ علیرغم همه فراز و فرودها و کاستیهای آن ـ از کدام خطمشی تبعیت کرده که این جریانها به چنین مخالفتی با آن برخاستهاند؟ پاسخ به این پرسش بنیادین به طور حتم دلیل بسیاری از این مخالفتها را آشکار خواهد کرد.
البته پیش از پاسخ به این پرسش نباید فراموش کرد که گروهی از نخبگان اجتماعی و سیاسی ایران در پی درانداختن طرحی تازه و یافتن «راه سوم» به منظور برونرفت از شرایط نهچندان طی ادوار اخیر بودهاند. با این اوصاف اما اگر از کنار این تعدادِ معدود و قابل شمارش بگذریم، با خیل کثیری از مخالفان قسمخورده جریان اصلاحطلبی در جامعه روبهرو خواهیم شد. این مخالفان نه سودای دراندازی طرحی تازه در سر میپرورانند و نه دل در گرو اعتلا و استعلای جامعه مدنی ایران دارند. برای اثبات این مدعا کافی است برخی اظهارنظرها و به خصوص موضعگیریهای آنها را در رویدادها و رخدادهای سیاسی و اجتماعی مشاهده کرد.
اما در پاسخ به پرسش نخستین و بنیادین طرحشده، مطالعه کارنامه جریان اصلاحات ـ و نه چهرهها و شخصیتهای مسمی به اصلاحطلبی ـ بسیاری از امور را روشن خواهد کرد. اصلاحطلبان برای نخستینبار در ایرانِ پس از انقلاب اسلامی مفاهیمی نظیر جامعه مدنی، حقوق شهروندی، تعامل بینالمللی، مردمسالاری دینی، حفظ حقوق اقلیت، افزایش اختیارات نهادهای انتخابی و... را وارد ادبیات سیاسی ایران کردند. مفاهیمی که هرگز تا پیش از آنها ـ البته به دلایل مختلف و متعددی نظیر جنگ تحمیلی، شرایط انقلابی و اقدامات تروریستی گروهکهای معاند ـ در ساختار سیاسی ایران جایی نداشت.
همین مفاهیم به ظاهر انتزاعی تاثیری شگرف و کمنظیر در سبک زندگی سیاسی و اجتماعی ایرانیان را موجب شد. نمود بارز آن را میتوان در تمام انتخاباتهای پس از دوم خرداد 1376 مشاهده کرد. به طور معمول و به استثناء یک مورد، هر زمان که حضور جامعه مدنی در عرصههای انتخاباتی پررنگ بوده است، جریان اصلاحات پیروز و جامعه مدنی یک گام به پیش رفته است. این تغییر ذائقه انتخاب، توقعات و انتظاراتی را فراروی جریان اصلاحطلبی قرار داده است. به طوری که برخی انتقادات موجود را هم میتوان ناشی از همین توقعات و انتظارات دانست.
به طور حتم برخی از این توقعات درست و بحق بوده و برخی دیگر ناشی از نوعی «رادیکالیزم غیرعقلانی» است، به این معنی که گروهی مبتنی بر انگارههای غیراصلاحطلبانه و حتی براندازانه، توقعات انقلابی بنیادینی را از اصلاحطلبان طلب میکنند. در سوی دیگر میدان هم گروه کثیری از تندروها قرار میگیرند که با چوب همین گروه، به اصلاحات حمله میکنند.
در چنین هنگامهای است که انتظار میرود جریان اصلاحطلبی با تکیه بر همان عهد معهود و نخستین، بار دیگر عقلانیت را در شرایط به نسبت بحرانی امروز جامعه ایران ترویج کرده و تعمیق بخشد. البته تمام آنچه گفته آمد هرگز دلالت بر چشمپوشی از برخی خطاهای راهبردی، استراتژیک و حتی تاکتیکی اصلاحات و اصلاحطلبان ندارد. به یقین کنشگران اصلاحطلب باید در بستری آرام و منطقی پاسخگوی عملکردهای گاه نادرست خود باشند.
*منبع: روزنامه ابتکار،1397،12،12
**گروه اطلاع رسانی**1893**9131
منبع: ایرنا
کلیدواژه: سياسي ابتكار ترويج عقلانيت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۹۵۷۳۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«بی حجابی» گرهای که با دست باز میشود
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، مصطفی خدابخشی- طی روزهای اخیر موضوع حجاب وعفاف به عنوان یک موضوع مهم فرهنگی یکبار دیگر با اجرای «طرح نور» از سوی فراجا و با نزدیک شدن به نهایی شدن لایحه حجاب در مجلس شورای اسلامی محور توجه قشر گسترده ای از مردم جامعه قرار گرفته است.
طرحی که به دلیل نبود برنامه ریزی مدون و انجام وظیفه از سوی دستگاه ها، سازمان ها و نهادها در حوزه عفاف و حجاب پس از حدود 20 ماه کش و قوس فراوان در بین ارکان مختلف تصمیم گیر فرهنگی کلان جامعه یکبار دیگر با تغییر نام از سوی نیروی انتظامی به مرحله اجرا گذاشته شده تا این نیرو به تنهایی در این میدان خطیر بار سنگین بر زمین مانده دیگر نهادها را به دوش بکشید، شاید که در قبل آن اوضاع آشفته نوع پوشش در جامعه سامانی یابد.
طی ماه های گذشته موضوع حجاب و نمایش نسخه جدیدی از آن که سنخیتی با جامعه اسلامی ایرانی ندارد ابعادی فراتر از حوزه فرهنگ به خود گرفته تا شیطنت رسانه ای آن را به نماد و رویکردی سیاسی امنیتی برای رویا رویی با نظام اسلامی مبدل سازد. یقینا شرایط ایجاد شده در مقوله حجاب در این روزهای جامعه زائیده یک رویداد و یا مولفه ای تک بعدی نیست بلکه باید آن را معلولی از مسائل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دانست که با چاشنی فتنه انگیزی به صورت گسترده جامعه را به سه بخش درگیر، همسو و ضد تبدیل کرده است.
بر این اساس و باتوجه به قرار دادن پازل های شکل گیری این رویداد فرهنگی و اجتماعی که ردپای برنامه ریزانی غربی در آن به راحتی مشهود است باید کشف حجاب را جز در مواردی معدود که ناشی از کم دانشی و عدم برخورداری از تحلیل درست است، آن را شعاری بصری بر علیه نظام حاکمه دانست. برهمین اساس رویا رویی با آن نیاز به دست فرمانی جدید دارد، دست فرمانی که بتواند این حرام شرعی و حرام سیاسی که به چالش مهم ماه های گذشته کشور مبدل شده است را مدیریت و سلامت بصری را به جامعه ارائه کند.
حال سوال اینجاست آیا با توجه به شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه باید چشم بر مقوله عفاف و حجاب بست؟ آیا می توان به بهانه حفظ وحدت و انسجام اجتماعی، انسجام دینی را نا دیده گرفت؟ پاسخ به این سوال را می توان در منظومه فکری رهبر معظم انقلاب اسلامی یافت به گونه ای که ایشان حجاب را مولفه سوم مورد نیاز جامعه امروز بعد از موضوعات اقتصادی و منطقه ای دانسته اند. بر این اساس حجاب را باید نقطه مرکزی حکمرانی فرهنگی و نمادی از فرهنگ دیرینه مردم ایران زمین در نظام و ساختاری دینی در طول تاریخ دانست که بن مایه آن شکل دهنده ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران است. به عبارت بهتر چشم پوششی بر این واقعیت یعنی رسیدن به نقطه پایان حکمرانی فرهنگی در ایران.
یعنی همان چیز که دشمن طی سال ها برای آن برنامه ریزی کرده و رویای شیرین آن را برای خود تصویر کرده است. رویایی که می توان آن را با اطلاع رسانی صحیح و استفاده نو آورانه از ابزارهای رسانه ای و با افزایش سطح آگاهی مردم از این فرایند به سراب تبدیل کرد.
عبور از این میدان پر مخاطره نیاز به نقشه عملیاتی دارد. متاسفانه در فرایند روایت میدان آنچنان که باید و شاید نتوانسته ایم میدان داری کنیم و عملا میدان در این بخش به شهروند خبرنگاران ضد امنیتی واگذار شده که سازنده خوراک خبری برای رسانه های معاند هستند. کسانی که به صورت عمده نقش موثری در مخالف سازی مردم با مقاله حجاب دارند اما کمتر دیده می شوند. حال باید در این میدان فرهنگی به بحث رسانه توجه ویژه ای شود تا حجاب به عنوان یک حکم شرعی در جامعه باز تعریف و مردم بر لزوم رعایت حدود آن آگاهی یابند. تحقق این مهم میسر نخواهد بود جز افزایش سواد رسانه ای مردم و استفاده درست دستگاه های تبلیغاتی از رسانه. این یعنی استفاده از ابزار فرهنگی برای یک رویداد یا تهاجمی فرهنگی.
یقینا موضوع حجاب در کشور ما کلاف سر در گم و غیر قابل حل نیست و هم زمان با یافتن سر رشته آن می توان امید به باز کردن گره آن داشت. گره ای که می شود آن را با دست باز کرد و نه با دندان. یقینا میدان مبارزه فرهنگی نیازمند نقشه عملیات فرهنگی است و در آن ترازوی رویکردهای ایجابی می بایست بر رویکردهای سلبی سنگینی کند چیزی که امروز برعکس شده و همین عامل باعث شکل گیری تقابلی جدید با حجاب خواهد شد.
انتهای پیام/