Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-05-03@02:53:49 GMT

باز شدن پای کتاب امیرخانی به حکم دادگاه

تاریخ انتشار: ۱۹ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۳۰۵۵۵۴۸

باز شدن پای کتاب امیرخانی به حکم دادگاه

تهران- ایرناپلاس- در حکم دادگاه ابوالفضل قدیانی و برای مجازات تکمیلی، «مطالعه و رونویسی» از سه کتاب در نظر گرفته شده است.

این حکم در نوع خود جالب توجه است. کتاب‌های «حکایت زمستان» نوشته سعید عاکف، «داستان سیستان» نوشته رضا امیرخانی و «دشمن‌شناسی» از کتاب‌های منتشر شده در انتشارات انقلاب اسلامی، سه کتابی هستند که قاضی پرونده برای رونویسی در نظر گرفته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



دشمن‌شناسی

رهبر انقلاب بارها بر کسب بصیرت، بصیرت‌زایی و بصیرت‌افزایی که از ضروریات دشمن‌شناسی به‌خصوص در طوفان حوادث‌اند تأکید کرده‌اند. ایشان شناخت انواع و اقسام حیله‌های دشمن و معرفی آن‌ها و آگاه کردن ملت را بارها و بارها به مسئولان و مردم گوشزد کرده‌اند.

کتاب پیش رو به منظور شناخت روشهای دشمن و راه‌های مقابله با آن در 14 فصل تعاریف، ضرورت شناخت دشمن، علل و دلایل دشمنی، ماهیّت و ویژگی‌های دشمن، اهداف دشمن، شیوه‌ها، ابزارها و زمینه‌های دشمن، برنامه‌ریزی‌های دشمن، شیوه‌ها و ابزار مقابله با دشمن، اقشار مورد هدف دشمن، عوامل کمک به دشمن، نقش امام راحل در مقابله با دشمن، ایستادگی در برابر دشمن، رسانه‌ها و دشمن، استعمار فرانو و صهیونیسم، بزرگ‌ترین دشمن ملّت ایران و کلام آخر تحت عنوان پایان رویارویی ما با دشمنان چه وقت خواهد بود؟ تنظیم شده است.

داستان سیستان

موضوع کتاب «داستان سیستان» روایتی از سفر رهبر معظم انقلاب در اسفند 1381 به استان سیستان و بلوچستان است. اهمیت این سفر در آن شرایط خاص سیاسی که تنها مدت کمی بعد از جنگ افغانستان و شکست طالبان صورت می‌گرفت، به حدی بود که نه‌تنها رسانه‌های داخلی، که همه‌ خبرگزاری‌های جهانی هم به گزارش اخبار این سفر پرداختند. «داستان سیستان» داستان همراهی 10 روزه‌ رضا امیرخانی با تیم همراه رهبری در سفر سال 81 ایشان به سیستان و بلوچستان است. امیرخانی که در این کتاب هم با استفاده از تسلطش بر زبان فارسی و البته حس طنز توانسته سفرنامه‌ای خواندنی به دست بدهد که در آن، چهره‌های آشنای بسیاری حضور دارند: از خبرنگاران تلویزیونی تا مسئولان مختلف. نویسنده متوجه حواشی بوده و اخبار رسمی دیدارهای رهبر انقلاب را به رسانه‌های دیگر واگذار کرده است: از پلو مرغ‌های سفر، از دقت‌های تیم محافظت، از شور و شوق مردم، از آدم‌هایی که سعی می‌کردند به هر دیداری برسند و خودشان را توی هر دسته و گروهی که دیدار دارند، جا بکنند و حتی از چانه زدن فرزندان رهبر معظم انقلاب در هنگام خرید!

«بهمن 57، ساواکی شده‌ای!» این جمله، شروع کتاب است که ملامت یکی از دوستان نویسنده است به او که چرا موقعیت‌سنج نیست و درست وقتی که آمریکا دارد در دو طرف ایران (عراق و افغانستان) عملیات نظامی می‌کند، تازه رگ ولایتش جنبیده! باقی کتاب در واقع جواب نویسنده است به آن دوست که چرا نباید ترسی از دشمن داشت و چرا رگ ولایتش می‌جنبد!

نویسنده در جریان سفر، به‌تدریج بیشتر و بیشتر به تصویر نهایی مورد نظرش نزدیک می‌شود. ما این تغییر را همراه با او حس می‌کنیم. حتی چیزهایی مثل فشردگی سفر و حجم بالای برنامه‌ها هم نه از نوشته که از خود لحن و روایت پیداست. (فقط چهار روز اول کتاب، 154 صفحه شده و 6 روز بعدی روی هم از این کمتر است. کل کتاب 300 صفحه است.)

حکایت زمستان

«حکایت زمستان» روایتی متفاوت از دوران دفاع مقدس است. روایت مقاومت‌ها و مظلومیت‌های اسرای ایرانی در زندان‌های بعثی‌ها و منافقین که از زبان آزاده سرفراز عباس حسین‌مردی و با قلم شیرین و شیوای سعید عاکف بیان شده است. در کتاب «حکایت زمستان» عباس حسین‌مردی راوی شجاعت رزمندگان دلیری می‌شود که تا آخرین نفس برای دفاع از دین و سرزمین خود مقاومت کردند. داستان رشادت‌ها و پایداری‌های رزمندگان اسلام، شرایط عجیب و حیرت‌انگیز اردوگاه‌های عراقی، فضای روحی و روانی دشوار دوران اسارت و شکنجه‌هایی که گرچه تصورش برای انسان مشکل است، اما حقایقی است که بر جریده تاریخ ثبت شده است.

عباس حسین‌مردی در خلال خاطرات «حکایت زمستان» از ارتباط معنوی اسرا با اهل‌بیت علیهم‌السلام و نجات از مرگ حتمی در زیر شکنجه‌های طاقت‌فرسای بعثی‌ها با توسل به آن ذوات مقدسه سخن می‌گوید و رمز و راز موفقیت‏های آن‌ها را در همین‏جا جستجو می‌کند. خواننده بارها همراه با راویِ کتاب به استقبال شهادت می‌رود و می‌بیند که رزمندگان اسلام چگونه دشمن را در خانه خودش زمین‌گیر کرده‌اند. نثر ساده و روان، تقسیم‌بندی خاطرات به داستان‌های کوتاه مرتبط با هم، ایجاد جذابیت و هیجان در بیان مطالب از ویژگی‌های خوب کتاب «حکایت زمستان» است.

ویژگی مشترک این سه کتاب، ارائه اطلاعات و نکاتی درباره انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و مقام معظم رهبری است. هر کدام از این کتاب‌ها در زمان انتشار مورد استقبال مردم قرار گرفتند و به چاپ‌های دورقمی رسیدند.



گزارش از سیدمهدی موسوی‌تبار

*اداره کل اخبار چند رسانه ای*

منبع: ایرنا

کلیدواژه: فرهنگي ادبيات داستاني داستان دادگاه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۰۵۵۵۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» در نمایشگاه کتاب عرضه می‌شود

به گزارش خبرنگار مهر، رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» نوشته غزاله بزرگ زاده به زودی توسط نشر روزگار منتشر و در نماشیگاه کتاب تهران می‌شود. این رمان دارای داستان های فرعی از چند راوی در بازه های مختلف است.

شخصیت اصلی این رمان دختری است که حادثه‌ای کابوس‌ها ورنج‌های گذشته را برای او زنده می‌کند. دختری که سرگردان است برای رمزگشایی از گذشته و اتفاقاتی که رنگ و بویی تازه به خود گرفته‌اند، او را در مسیری تازه و چالشی قرار می‌دهند.شخصیت‌های فرعی خواسته و ناخواسته پایشان به زندگی کاراکتر اصلی داستان کشیده می شود و حتی گاه راوی داستان می‌شوند.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

با بدنی لرزان و لک‌لک‌کنان جلو رفتم، تا رسیدم به آخرین قدمی که برای اولین‌بار پرهیبی تنها را دیدم. سرتاپا خیس عرق بودم. در حالی‌که عرق از چهره‌ام می‌چکید، با بدنی لرزان و کلهای که به سختی بر گردنم بند بود، به دور و بر نگاه کردم. همه‌جا را همان درختان کاج پهن و قطور، نارون و بید مجنون پر کرده بودند و شعله‌های مرتعش بر آنها سایه میانداختند. سرم را بالا گرفتم و شاخه‌های درهم تنیده‌ی درختان بالای سرم سقفی درست کرده بودند و از فضای خالی میانِ شاخه‌ها آسمان را دیدم که سیاه و صاف بود و چند ستاره که گویی به من چشمک میزدند.

کد خبر 6093871 فاطمه میرزا جعفری

دیگر خبرها

  • داستانک‌هایی برای فلسفه‌ورزی کودکانه
  • درباره پل استر، نویسنده شهیر آمریکایی/ تراژدی پست مدرن
  • مشارکت ۳۱ استان کشور در دومین دوره جشنواره ملی دوست من کتاب
  • کتاب صوتی «داستان‌های پارسی» در یونان منتشر شد
  • پل استر، نویسنده شهیر آمریکایی در گذشت
  • رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» در نمایشگاه کتاب عرضه می‌شود
  • چاپ مجموعه‌داستانی درباره شهدای شاه چراغ و اغتشاشات ۱۴۰۱
  • پل آستر درگذشت
  • مسوولان در نشر و چاپ کتاب نویسندگان را حمایت کنند
  • اختتامیه دومین جشنواره ملی «دوست من کتاب» در همدان